التعليقات لصدر المتالهين علی الشفاء: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'الشفاء (ابهام زدایی)' به 'الشفاء (ابهام‌زدایی)')
     
    (۲۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="wikiInfo">
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR01847J1.jpg|بندانگشتی|التعلیقات لصدر المتالهین علی الشفاء]]
    | تصویر =NUR01847J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =التعلیقات لصدر المتالهین علی الشفاء
    |+
    | عنوان‌های دیگر =شفا. الهیات. شرح
    |-
    | پدیدآوران =
    ! نام کتاب!! data-type="bookName" |التعلیقات لصدر المتالهین علی الشفاء
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده)
    |-
    | زبان =عربی
    |نام های دیگر کتاب
    | کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1071‎‏ ‎‏1265
    | data-type="otherBookNames" |شفا. الهیات. شرح
    | موضوع =
    |-
    ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. الشفا. الهیات - نقد و تفسیر
    |پدیدآورندگان
    | data-type="authors" |[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده)
    |-
    |زبان  
    | data-type="language" |عربی
    |-
    |کد کنگره  
    | data-type="congeressCode" style="direction:ltr" |‏BBR‎‏ ‎‏1071‎‏ ‎‏1265
    |-
    |موضوع  
    | data-type="subject" |ابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. الشفا. الهیات - نقد و تفسیر


    فلسفه اسلامی
    فلسفه اسلامی


    ما بعد الطبیعه
    ما بعد الطبیعه
    |-
    | ناشر =
    |ناشر  
    بيدار
    | data-type="publisher" |بيدار
    | مکان نشر =قم - ایران
    |-
    | سال نشر =  
    |مکان نشر  
    | data-type="publishPlace" |قم - ایران
    |-
    |سال نشر  
    | data-type="publishYear" |
    |- class="articleCode"
    |کد اتوماسیون
    | data-type="automationCode" |AUTOMATIONCODE1847AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01847AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =01847
    | کتابخوان همراه نور =01847
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    {{کاربردهای دیگر| الشفاء (ابهام‌زدایی)}}


    == معرفى اجمالى ==
    '''الحاشية على الهيات الشفاء'''، تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معروف به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] ست. اين كتاب، به زبان عربى و در شرح الهيات شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى]]، به انگیزه گشودن ابهامات متن و نقد ديدگاه‌هاى صاحب متن و ابراز رأى و نظر خود مؤلف، نوشته شده است.
    '''الحاشية على الهيات الشفاء'''، تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]، معروف به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]<nowiki/>ست. اين كتاب، به زبان عربى و در شرح الهيات شفاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|بوعلى]]، به انگيزه گشودن ابهامات متن و نقد ديدگاه‌هاى صاحب متن و ابراز رأى و نظر خود مؤلف، نوشته شده است.
     
    == ساختار ==
     


    ==ساختار==
    كتاب، مشتمل بر يك مقدمه از شارح و شرح مقاله اول(با هشت فصل) و مقاله دوم(با دو فصل) مى‌باشد. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين شرح به پيروى از متن، به حكمت بحثى اكتفا كرده است.
    كتاب، مشتمل بر يك مقدمه از شارح و شرح مقاله اول(با هشت فصل) و مقاله دوم(با دو فصل) مى‌باشد. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين شرح به پيروى از متن، به حكمت بحثى اكتفا كرده است.


    == گزارش محتوا ==
    ==گزارش محتوا==
     
    مقاله اول، در هشت فصل است كه فصل‌هاى اول تا چهارم درباره موضوع و منفعت و مسائل علم الهى است و فصول پنجم تا هشتم درباره موجود و شىء و اقسام آنها، واجب‌الوجود، ممكن الوجود و اصطلاحات حق و صدق و امّ القضايا است. مقاله دوم در باب جوهر و مباحث مربوط به صورت و ماده است.
     
    مقاله اول، در هشت فصل است كه فصل‌هاى اول تا چهارم درباره موضوع و منفعت و مسائل علم الهى است و فصول پنجم تا هشتم درباره موجود و شىء و اقسام آنها، واجب الوجود، ممكن الوجود و اصطلاحات حق و صدق و امّ القضايا است. مقاله دوم در باب جوهر و مباحث مربوط به صورت و ماده است.


    مقاله اول: در فصل اول آن، از تقسيم حكمت به نظرى و عملى و تقسيم هر يك به سه قسم و توضيح اقسام اصلى و فرعى آنها و طرح و نقد مبناى تقسيم و تمايز علوم سخن به ميان آمده و موضوع فلسفه، ابتدا از جنبه سلبى بررسى شده و اثبات گرديده است كه واجب الوجود و صفات او و نيز اسباب قصوى يا علل نخستين؛ يعنى فاعلى و غايى و مادى و صورى، هر چند كه در اين علم از آنها بحث مى‌شود، اما نمى‌توان آنها را موضوع فلسفه اولى دانست.
    مقاله اول: در فصل اول آن، از تقسيم حكمت به نظرى و عملى و تقسيم هر يك به سه قسم و توضيح اقسام اصلى و فرعى آنها و طرح و نقد مبناى تقسيم و تمايز علوم سخن به ميان آمده و موضوع فلسفه، ابتدا از جنبه سلبى بررسى شده و اثبات گرديده است كه واجب‌الوجود و صفات او و نيز اسباب قصوى يا علل نخستين؛ يعنى فاعلى و غايى و مادى و صورى، هر چند كه در اين علم از آنها بحث مى‌شود، اما نمى‌توان آنها را موضوع فلسفه اولى دانست.


    از جمله مطالب مهم اين فصل، بحث تمايز علوم و مبناى تقسيم علوم است كه مبناى تقسيم حكمت، به نظرى و عملى، از نظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، غايت است نه موضوع، اما [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] معتقد است كه اگر تمايز علوم را به تمايز موضوعات بدانيم، بهتر از غايت است، زيرا موضوع، جزء علم است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در آغاز جلد اول اسفار، بسيار مختصر به اين موضوع پرداخته است.
    از جمله مطالب مهم اين فصل، بحث تمايز علوم و مبناى تقسيم علوم است كه مبناى تقسيم حكمت، به نظرى و عملى، از نظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، غايت است نه موضوع، اما [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] معتقد است كه اگر تمايز علوم را به تمايز موضوعات بدانيم، بهتر از غايت است، زيرا موضوع، جزء علم است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در آغاز جلد اول اسفار، بسيار مختصر به اين موضوع پرداخته است.


    در فصل دوم، بر خلاف فصل اول، موضوع فلسفه از جنبه اثباتى، مورد توجه است؛ يعنى بيان اين حقيقت كه چه چيزهايى موضوع فلسفه اولى است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين فصل، بيشتر به شرح و توضيح متن پرداخته و ضمن اشاره به علوم طبيعى و رياضى و اقسام اصلى و فرعى هر يك از آنها و نيز موضوع منطق، با عنايت به اين مطلب كه بحث از وجود شىء و مقومات وجود شىء و مقومات ماهيت شىء، فقط در علم برين ميسر است، توضيح مى‌دهد كه اين مباحث، در هيچ علمى، در خود آن علم بحث نمى‌شود و نظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را مبنى بر اينكه بحث از اين سه موضوع، بايد در علم اعلى كه موضوع آن عبارت است از «موجود بما هو موجود»، بحث شود، تشريح كرده است.
    در فصل دوم، بر خلاف فصل اول، موضوع فلسفه از جنبه اثباتى، مورد توجه است؛ يعنى بيان اين حقيقت كه چه چيزهایى موضوع فلسفه اولى است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين فصل، بيشتر به شرح و توضيح متن پرداخته و ضمن اشاره به علوم طبيعى و رياضى و اقسام اصلى و فرعى هر يك از آنها و نيز موضوع منطق، با عنايت به اين مطلب كه بحث از وجود شىء و مقومات وجود شىء و مقومات ماهيت شىء، فقط در علم برين ميسر است، توضيح مى‌دهد كه اين مباحث، در هيچ علمى، در خود آن علم بحث نمى‌شود و نظر [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را مبنى بر اينكه بحث از اين سه موضوع، بايد در علم اعلى كه موضوع آن عبارت است از «موجود بما هو موجود»، بحث شود، تشريح كرده است.


    بخش عمده اين فصل پس از بحث در موضوع علم الهى، بحث از مبادى و مطالب و مسائل آن است.
    بخش عمده اين فصل پس از بحث در موضوع علم الهى، بحث از مبادى و مطالب و مسائل آن است.
    خط ۶۵: خط ۴۹:
    به عنوان مقدمه، در بحث از منفعت علم الهى، به توضيح مفاهيم «خير» و «شر» و «ضار» و «نافع» و «منفعت» و «مضرت» پرداخته و اجمالاً مى‌گويد: خير آن است كه دائماً و في نفسه، خير است و در واقع مقصود بالذات و همان وجود است و شر، مقابل خير و همان عدم است.
    به عنوان مقدمه، در بحث از منفعت علم الهى، به توضيح مفاهيم «خير» و «شر» و «ضار» و «نافع» و «منفعت» و «مضرت» پرداخته و اجمالاً مى‌گويد: خير آن است كه دائماً و في نفسه، خير است و در واقع مقصود بالذات و همان وجود است و شر، مقابل خير و همان عدم است.


    نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مى‌شوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسه‌اند؛ يعنى ممكن است امرى براى چيزى سودمند باشد و براى چيزى ديگر زيان‌بار.
    نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مى‌شوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسه‌اند؛ يعنى ممكن است امرى برای چيزى سودمند باشد و برای چيزى ديگر زيان‌بار.


    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است.
    [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است.


    پس از اين مقدمه، توضيح مى‌دهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال براى نفس مى‌شود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مى‌گويد: منفعت علم الهى براى ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند.
    پس از اين مقدمه، توضيح مى‌دهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال برای نفس مى‌شود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مى‌گويد: منفعت علم الهى برای ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند.


    در باب جايگاه علم الهى، توضيح مى‌دهد كه اين علم، بر ساير علوم تقدم ذاتى دارد، اما به حسب وضع، از دو قسم ديگر حكمت نظرى؛ يعنى طبيعى و رياضى، متأخر است.
    در باب جايگاه علم الهى، توضيح مى‌دهد كه اين علم، بر ساير علوم تقدم ذاتى دارد، اما به حسب وضع، از دو قسم ديگر حكمت نظرى؛ يعنى طبيعى و رياضى، متأخر است.


    البته اين تأخر، عرضى است، چون در يادگيرى به حسب وضع، از محسوس به طرف معقول حركت مى‌كنيم؛ مثلاً براى كسب معرفت، نسبت به مبدأ المبادى، از تدبر در آفاق و انفس آغاز مى‌كنيم و بعد به او معرفت حاصل مى‌كنيم. البته بعداً توضيح مى‌دهد كه تعلّم اين علم با توجه به روش صدّيقين، مى‌تواند بدون عبور از مسير ماديات و سير آفاق و انفس باشد و ترتيب وضعى آن چون ترتيب بالذات، قبل از ساير علوم صورت گيرد.
    البته اين تأخر، عرضى است، چون در يادگیرى به حسب وضع، از محسوس به طرف معقول حركت مى‌كنيم؛ مثلاً برای كسب معرفت، نسبت به مبدأ المبادى، از تدبر در آفاق و انفس آغاز مى‌كنيم و بعد به او معرفت حاصل مى‌كنيم. البته بعداً توضيح مى‌دهد كه تعلّم اين علم با توجه به روش صدّيقين، مى‌تواند بدون عبور از مسير ماديات و سير آفاق و انفس باشد و ترتيب وضعى آن چون ترتيب بالذات، قبل از ساير علوم صورت گیرد.


    در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مى‌شود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مى‌شود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است.
    در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مى‌شود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مى‌شود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است.
    خط ۷۹: خط ۶۳:
    فصل پنجم، درباره موجود و شيئيت و اقسام آنهاست. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين فصل نيز به توضيح سخنان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرداخته و در مواردى به ساير آثار خود ارجاع داده است.
    فصل پنجم، درباره موجود و شيئيت و اقسام آنهاست. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در اين فصل نيز به توضيح سخنان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرداخته و در مواردى به ساير آثار خود ارجاع داده است.


    فصل ششم، آغاز بحث درباره واجب الوجود است. از نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مى‌پردازد كه آغاز بحث از واجب الوجود خواهد بود.
    فصل ششم، آغاز بحث درباره واجب‌الوجود است. از نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مى‌پردازد كه آغاز بحث از واجب‌الوجود خواهد بود.


    فصل هفتم، به اثبات وحدت واجب الوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مى‌كند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مى‌شد، اصلاً شبهه مطرح نمى‌شد و سپس براى فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مى‌دهد.
    فصل هفتم، به اثبات وحدت واجب‌الوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مى‌كند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مى‌شد، اصلاً شبهه مطرح نمى‌شد و سپس برای فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مى‌دهد.


    در فصل هشتم كه به توضيح حق و صدق اختصاص دارد، نظريات سوفسطائيان و استدلال‌ها و شبهات آنها و پاسخ به آن شبهات، به تفصيل بيان شده است. در اين فصل نيز شرح عبارات متن مورد توجه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است.
    در فصل هشتم كه به توضيح حق و صدق اختصاص دارد، نظريات سوفسطائيان و استدلال‌ها و شبهات آنها و پاسخ به آن شبهات، به تفصيل بيان شده است. در اين فصل نيز شرح عبارات متن مورد توجه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] است.


    مقاله دوم: در اين مقاله، بر اساس توضيح ملا صدرا، از اين مطالب بحث مى‌شود:جوهر و وجود آن، تعيين اقسام پنج‌گانه اوليه آن، ماهيت جسم و وجود آن، ماهيت هيولى و صورت و وجود آنها و چگونگى تلازم بين آن دو. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، مى‌گويد: گر چه در منطق شفا نيز از جوهر و متعلقات آن بحث شده است، اما مطلوب بحث در منطق، شرح الاسم و «ماى شارحه» بوده، ولى در الهيات، مطلوب، هل بسيط و «ماى حقيقيه» است.
    مقاله دوم: در اين مقاله، بر اساس توضيح ملا صدرا، از اين مطالب بحث مى‌شود:جوهر و وجود آن، تعيين اقسام پنج‌گانه اولیه آن، ماهيت جسم و وجود آن، ماهيت هيولى و صورت و وجود آنها و چگونگى تلازم بين آن دو. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]، مى‌گويد: گر چه در منطق شفا نيز از جوهر و متعلقات آن بحث شده است، اما مطلوب بحث در منطق، شرح الاسم و «ماى شارحه» بوده، ولى در الهيات، مطلوب، هل بسيط و «ماى حقيقيه» است.


    جوهر، چون بسيط است، حد ندارد و بنا بر اين تعريف آن در واقع عبارت است از ذكر خواص آن؛ مثل اينكه مقصود بالاشاره است، ضد ندارد، و...
    جوهر، چون بسيط است، حد ندارد و بنا بر اين تعريف آن در واقع عبارت است از ذكر خواص آن؛ مثل اينكه مقصود بالاشاره است، ضد ندارد، و...
    خط ۹۴: خط ۷۸:




    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}


    [[مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی]]
    [[مجموعه مصنفات حکیم مؤسس آقا علی مدرس طهرانی]]
    == پیوندها ==
     
    [http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/11704 مطالعه کتاب التعلیقات لصدر المتالهین علی الشفاء در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]
    [[رده:فلسفه، مذهب و روانشناسی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:فلسفه اسلامی]]
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
    [[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
    [[رده:فیلسوفان، آ–ی]]
    [[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]
    [[رده:صدرالدين شيرازي، محمد بن ابراهيم، 979-1050ق]]
    [[رده:صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 979-1050ق]]
    [[رده:آثار انفرادی صدرالدین شیرازی]]
    [[رده:آثار انفرادی صدرالدین شیرازی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۹

    التعلیقات لصدر المتالهین علی الشفاء
    التعليقات لصدر المتالهين علی الشفاء
    پدیدآورانصدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرشفا. الهیات. شرح
    ناشربيدار
    مکان نشرقم - ایران
    چاپ1
    موضوعابن سینا، حسین بن عبدالله، 370 - 428ق. الشفا. الهیات - نقد و تفسیر

    فلسفه اسلامی

    ما بعد الطبیعه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BBR‎‏ ‎‏1071‎‏ ‎‏1265
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الحاشية على الهيات الشفاء، تأليف صدر المتألهين شيرازى، معروف به ملاصدرا ست. اين كتاب، به زبان عربى و در شرح الهيات شفاى بوعلى، به انگیزه گشودن ابهامات متن و نقد ديدگاه‌هاى صاحب متن و ابراز رأى و نظر خود مؤلف، نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر يك مقدمه از شارح و شرح مقاله اول(با هشت فصل) و مقاله دوم(با دو فصل) مى‌باشد. ملا صدرا، در اين شرح به پيروى از متن، به حكمت بحثى اكتفا كرده است.

    گزارش محتوا

    مقاله اول، در هشت فصل است كه فصل‌هاى اول تا چهارم درباره موضوع و منفعت و مسائل علم الهى است و فصول پنجم تا هشتم درباره موجود و شىء و اقسام آنها، واجب‌الوجود، ممكن الوجود و اصطلاحات حق و صدق و امّ القضايا است. مقاله دوم در باب جوهر و مباحث مربوط به صورت و ماده است.

    مقاله اول: در فصل اول آن، از تقسيم حكمت به نظرى و عملى و تقسيم هر يك به سه قسم و توضيح اقسام اصلى و فرعى آنها و طرح و نقد مبناى تقسيم و تمايز علوم سخن به ميان آمده و موضوع فلسفه، ابتدا از جنبه سلبى بررسى شده و اثبات گرديده است كه واجب‌الوجود و صفات او و نيز اسباب قصوى يا علل نخستين؛ يعنى فاعلى و غايى و مادى و صورى، هر چند كه در اين علم از آنها بحث مى‌شود، اما نمى‌توان آنها را موضوع فلسفه اولى دانست.

    از جمله مطالب مهم اين فصل، بحث تمايز علوم و مبناى تقسيم علوم است كه مبناى تقسيم حكمت، به نظرى و عملى، از نظر ابن سينا، غايت است نه موضوع، اما ملا صدرا معتقد است كه اگر تمايز علوم را به تمايز موضوعات بدانيم، بهتر از غايت است، زيرا موضوع، جزء علم است. ملا صدرا در آغاز جلد اول اسفار، بسيار مختصر به اين موضوع پرداخته است.

    در فصل دوم، بر خلاف فصل اول، موضوع فلسفه از جنبه اثباتى، مورد توجه است؛ يعنى بيان اين حقيقت كه چه چيزهایى موضوع فلسفه اولى است. ملا صدرا، در اين فصل، بيشتر به شرح و توضيح متن پرداخته و ضمن اشاره به علوم طبيعى و رياضى و اقسام اصلى و فرعى هر يك از آنها و نيز موضوع منطق، با عنايت به اين مطلب كه بحث از وجود شىء و مقومات وجود شىء و مقومات ماهيت شىء، فقط در علم برين ميسر است، توضيح مى‌دهد كه اين مباحث، در هيچ علمى، در خود آن علم بحث نمى‌شود و نظر ابن سينا را مبنى بر اينكه بحث از اين سه موضوع، بايد در علم اعلى كه موضوع آن عبارت است از «موجود بما هو موجود»، بحث شود، تشريح كرده است.

    بخش عمده اين فصل پس از بحث در موضوع علم الهى، بحث از مبادى و مطالب و مسائل آن است.

    در فصل سوم كه در بيان منفعت و جايگاه و وجه تسميه فلسفه الهى است، ملا صدرا، به تشريح نظر ابن سينا پرداخته است.

    به عنوان مقدمه، در بحث از منفعت علم الهى، به توضيح مفاهيم «خير» و «شر» و «ضار» و «نافع» و «منفعت» و «مضرت» پرداخته و اجمالاً مى‌گويد: خير آن است كه دائماً و في نفسه، خير است و در واقع مقصود بالذات و همان وجود است و شر، مقابل خير و همان عدم است.

    نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مى‌شوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسه‌اند؛ يعنى ممكن است امرى برای چيزى سودمند باشد و برای چيزى ديگر زيان‌بار.

    ملا صدرا، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است.

    پس از اين مقدمه، توضيح مى‌دهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال برای نفس مى‌شود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مى‌گويد: منفعت علم الهى برای ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند.

    در باب جايگاه علم الهى، توضيح مى‌دهد كه اين علم، بر ساير علوم تقدم ذاتى دارد، اما به حسب وضع، از دو قسم ديگر حكمت نظرى؛ يعنى طبيعى و رياضى، متأخر است.

    البته اين تأخر، عرضى است، چون در يادگیرى به حسب وضع، از محسوس به طرف معقول حركت مى‌كنيم؛ مثلاً برای كسب معرفت، نسبت به مبدأ المبادى، از تدبر در آفاق و انفس آغاز مى‌كنيم و بعد به او معرفت حاصل مى‌كنيم. البته بعداً توضيح مى‌دهد كه تعلّم اين علم با توجه به روش صدّيقين، مى‌تواند بدون عبور از مسير ماديات و سير آفاق و انفس باشد و ترتيب وضعى آن چون ترتيب بالذات، قبل از ساير علوم صورت گیرد.

    در فصل چهارم، ابن سينا، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مى‌شود، آورده است و ملا صدرا با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مى‌شود كه ابن سينا همين روش را در الهيات شفا به كار برده است.

    فصل پنجم، درباره موجود و شيئيت و اقسام آنهاست. ملا صدرا، در اين فصل نيز به توضيح سخنان ابن سينا پرداخته و در مواردى به ساير آثار خود ارجاع داده است.

    فصل ششم، آغاز بحث درباره واجب‌الوجود است. از نظر ملا صدرا، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مى‌پردازد كه آغاز بحث از واجب‌الوجود خواهد بود.

    فصل هفتم، به اثبات وحدت واجب‌الوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. ملا صدرا، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مى‌كند و ضمن عباراتى از ابن سينا، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مى‌شد، اصلاً شبهه مطرح نمى‌شد و سپس برای فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مى‌دهد.

    در فصل هشتم كه به توضيح حق و صدق اختصاص دارد، نظريات سوفسطائيان و استدلال‌ها و شبهات آنها و پاسخ به آن شبهات، به تفصيل بيان شده است. در اين فصل نيز شرح عبارات متن مورد توجه ملا صدرا است.

    مقاله دوم: در اين مقاله، بر اساس توضيح ملا صدرا، از اين مطالب بحث مى‌شود:جوهر و وجود آن، تعيين اقسام پنج‌گانه اولیه آن، ماهيت جسم و وجود آن، ماهيت هيولى و صورت و وجود آنها و چگونگى تلازم بين آن دو. ملا صدرا، مى‌گويد: گر چه در منطق شفا نيز از جوهر و متعلقات آن بحث شده است، اما مطلوب بحث در منطق، شرح الاسم و «ماى شارحه» بوده، ولى در الهيات، مطلوب، هل بسيط و «ماى حقيقيه» است.

    جوهر، چون بسيط است، حد ندارد و بنا بر اين تعريف آن در واقع عبارت است از ذكر خواص آن؛ مثل اينكه مقصود بالاشاره است، ضد ندارد، و...

    در فصل اول كه بحث مفصلى است در باب جوهر و تعريف آن، به تشريح عبارات متن پرداخته است.

    در فصل دوم كه تحقيقى است در ماهيت جسم و اثبات وجود آن، مثل فصل قبل به توضيح و تشريح عبارات شفا پرداخته است. در اين فصل، اشكالات رازى و پاسخ آنها به تفصيل ذكر شده و به اسفار نيز ارجاع داده است و در مبحث اثبات هيولى، اعتراضات سهروردى و پاسخ آنها را بيان كرده است.


    وابسته‌ها