تذکرة الأولیاء: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی')
    بدون خلاصۀ ویرایش
     
    (۴۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۱: خط ۱:
    <div class='wikiInfo'>
    {{جعبه اطلاعات کتاب
    [[پرونده:NUR35222J1.jpg|بندانگشتی|تذکرة الأولياء]]
    | تصویر =NUR35222J1.jpg
    {| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
    | عنوان =تذکرة الأولياء
    |+ |
    | عنوان‌های دیگر =
    |-
    | پدیدآوران =  
    ! نام کتاب!! data-type='bookName'|تذکرة الأولياء
    [[عطار، محمد بن ابراهیم]] (نویسنده)
    |-
    |نام های دیگر کتاب
    |data-type='otherBookNames'|
    |-
    |پدیدآورندگان
    |data-type='authors'|[[عطار، محمد بن ابراهیم]] (نويسنده)


    [[نيکلسون، رينولد الين]] (مصحح)
    [[نيکلسون، رينولد الين]] (مصحح)
    |-
    | زبان =فارسی  
    |زبان  
    | کد کنگره =
    |data-type='language'|فارسی  
    | موضوع =
    |-
    |کد کنگره  
    |data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
    |-
    |موضوع  
    |data-type='subject'|
    |-
    |ناشر
    |data-type='publisher'|مطبعه ليدن
    |-
    |مکان نشر
    |data-type='publishPlace'|هلند - ليدن
    |-
    |سال نشر
    |data-type='publishYear'|1905م 
    |-class='articleCode'
    |کد اتوماسیون
    |data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE35222AUTOMATIONCODE
    |}
    </div>


    == معرفی اجمالی ==
    | ناشر =  
    '''تذکرة الأولیاء'''، از آثار عارف مشهور قرن ششم و هفتم هجری قمری [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابوری]] ، به زبان فارسی است که در آن، تعدادی از شخصیت‌های صوفی و عارف را شناسانده است.
    مطبعه ليدن
    | مکان نشر =هلند - ليدن
    | سال نشر =1905م


    این اثر را «رینولد آلن نیکلسون»، تصحیح کرده است.
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE35523AUTOMATIONCODE،AUTOMATIONCODE35222AUTOMATIONCODE
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =35222
    | کتابخوان همراه نور =35222
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پیش از =
    }}
    '''تذکرة الأولیاء'''، از آثار عارف مشهور قرن ششم و هفتم هجری قمری [[عطار، محمد بن ابراهیم|فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابوری]]، به زبان فارسی است که در آن، تعدادی از شخصیت‌های صوفی و عارف را شناسانده است.
     
    این اثر را «[[نیکلسون، رینولد الین|رینولد آلن نیکلسون]]»، تصحیح کرده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    این کتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل دو بخش: 1. از امام جعفر صادق(ع) تا منصور بن عمار، 40 نفر؛ 2. از احمد بن عاصم انطاکی تا امام محمد باقر(ع)، 57 نفر( تشکیل شده است. بنابراین مجموعا تعداد 97 نفر )96 مرد و یک زن) در این کتاب معرفی شده‌انده.
    این کتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل دو بخش: 1. از [[امام جعفر صادق(ع)]] تا منصور بن عمار، 40 نفر؛ 2. از احمد بن عاصم انطاکی تا امام محمد باقر(ع)، 57 نفر (تشکیل شده است. بنابراین مجموعا تعداد 97 نفر)96 مرد و یک زن) در این کتاب معرفی شده‌انده.


    این کتاب با قلمی ادیبانه و با نثری مسجع به نگارش درآمده است.
    این کتاب با قلمی ادیبانه و با نثری مسجع به نگارش درآمده است.
    خط ۵۰: خط ۳۷:
    برای آشنایی با روش و محتوای این اثر، توجه به چند مطلب مفید و جالب ذیل کافی است:
    برای آشنایی با روش و محتوای این اثر، توجه به چند مطلب مفید و جالب ذیل کافی است:


    #نویسنده کتابش را با یادکرد حضرت امام جعفر صادق(ع) برای تبرک آغاز کرده و از جمله چنین نوشته است: ذکر ابن محمد جعفر الصادق(رضی الله عنه): آن سلطان ملّت مصطفوی، آن برهان حجّت نبوی، آن عالم صدّیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن ناقل علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمّد جعفر صادق(ع)... در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر او بود و مقتدای مطلق بود و همه الهیان را شیخ بود و همه محمّدیان را امام بود. هم اهل ذوق را پیشرو بود و هم اهل عشق را پیشوا. هم عبّاد را مقدّم بود و هم زهّاد را مکرّم. هم در تصنیف اسرار حقایق، خطیر بود، هم در لطایف اسرار تنزیل و تفسیر، بی نظیر و از باقر(رضی الله عنه) بسی سخن عظیم نقل کرده است و...
    #نویسنده کتابش را با یادکرد حضرت [[امام جعفر صادق(ع)]] برای تبرک آغاز کرده و از جمله چنین نوشته است: ذکر ابن محمد جعفر الصادق(رضی‌الله‌عنه): آن سلطان ملّت مصطفوی، آن برهان حجّت نبوی، آن عالم صدّیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن ناقل علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمّد جعفر صادق(ع)... در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر او بود و مقتدای مطلق بود و همه الهیان را شیخ بود و همه محمّدیان را امام بود. هم اهل ذوق را پیشرو بود و هم اهل عشق را پیشوا. هم عبّاد را مقدّم بود و هم زهّاد را مکرّم. هم در تصنیف اسرار حقایق، خطیر بود، هم در لطایف اسرار تنزیل و تفسیر، بی نظیر و از باقر (رضی‌الله‌عنه) بسی سخن عظیم نقل کرده است و...
    #:نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید که: «عاقل کی است؟». گفت: «آن که تمییز کند میان خیر و شرّ». صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آنکه او را بزنند یا او را علف دهند». ابوحنیفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر؛ تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشّرین برگزیند»...<ref>ر.ک: متن کتاب، قسم اول، ص9-15</ref>.
    #:نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید که: «عاقل کی است؟». گفت: «آن که تمییز کند میان خیر و شرّ». صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آنکه او را بزنند یا او را علف دهند». ابوحنیفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر؛ تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشّرین برگزیند»...<ref>ر.ک: متن کتاب، قسم اول، ص9-15</ref>
    #نویسنده در این اثر فقط شرح حال و سخنان یک نفر از زنان عارف به نام رابعه عدویه را آورده و از جمله چنین نوشته است: آن مخدّره خدر خاص، آن مستوره ستر اخلاص، آن سوخته عشق و اشتیاق، آن شیفته قرب و احتراق، آن نایب مریم صفیه، آن مقبول رجال، رابعه عدویه... نقل است که حسن، رابعه را گفت: «رغبت شوهر کنی؟». گفت: «عقد نکاح بر وجودی وارد بود. اینجا وجود کجاست؟ که من از آن من نیم، از آن اویم و در سایه حکم او. خطبه از او باید کرد».
    #نویسنده در این اثر فقط شرح حال و سخنان یک نفر از زنان عارف به نام رابعه عدویه را آورده و از جمله چنین نوشته است: آن مخدّره خدر خاص، آن مستوره ستر اخلاص، آن سوخته عشق و اشتیاق، آن شیفته قرب و احتراق، آن نایب مریم صفیه، آن مقبول رجال، رابعه عدویه... نقل است که حسن، رابعه را گفت: «رغبت شوهر کنی؟». گفت: «عقد نکاح بر وجودی وارد بود. اینجا وجود کجاست؟ که من از آن من نیم، از آن اویم و در سایه حکم او. خطبه از او باید کرد».
    #:گفت: «ای رابعه! این درجه به چه یافتی؟». گفت: «بدان که همه یافته‌ها گم کردم در وی». حسن گفت: «او را چون دانی؟». گفت: «چون، تو دانی. ما بی چون دانیم»...<ref>ر.ک: همان، ص59-66</ref>.
    #: گفت: «ای رابعه! این درجه به چه یافتی؟». گفت: «بدان که همه یافته‌ها گم کردم در وی». حسن گفت: «او را چون دانی؟». گفت: «چون، تو دانی. ما بی چون دانیم»...<ref>ر.ک: همان، ص59-66</ref>
    #ذکر ابراهیم رقّی: آن قبله اتقیا، آن قدوه اصفیا، آن در دام مرغ سابق، آن در شام صبح صادق، آن فانی به حق باقی، ابراهیم رقّی، از اکابر علما و مشایخ بود و از قدمای طوایف و محترم و صاحب کرامات بود و کلماتی عالی داشت و از بزرگان شام بود و از اقران جنید؛ و ابن جلا را دیده؛ و عمری دراز یافت.
    #ذکر ابراهیم رقّی: آن قبله اتقیا، آن قدوه اصفیا، آن در دام مرغ سابق، آن در شام صبح صادق، آن فانی به حق باقی، ابراهیم رقّی، از اکابر علما و مشایخ بود و از قدمای طوایف و محترم و صاحب کرامات بود و کلماتی عالی داشت و از بزرگان شام بود و از اقران جنید؛ و ابن جلا را دیده؛ و عمری دراز یافت.
    #:نقل است که درویشی در وادی می‌رفت. شیری قصد او کرد. چون در درویش نگریست، بغرّید و روی بر خاک نهاد و برفت. درویش در جامه خود نگاه کرد، پاره ای از جامه شیخ رقّی بردوخته بود. دانست که شیر حرمت آن داشت.
    #:نقل است که درویشی در وادی می‌رفت. شیری قصد او کرد. چون در درویش نگریست، بغرّید و روی بر خاک نهاد و برفت. درویش در جامه خود نگاه کرد، پاره‌ای از جامه شیخ رقّی بردوخته بود. دانست که شیر حرمت آن داشت.
    #:و [سخن اوست که] گفت: «معرفت اثبات حقّ است بیرون از هرچه وهم بدو رسد» و گفت: «قدرت آشکار است و چشم‌ها گشاده، لیکن دیدار ضعیف است» و گفت: «نشان دوستی حق برگزیدن طاعت اوست و متابعت رسول او» و گفت: «ضعیف ترین خلق آن است که عاجز بود از دست داشتن شهوات و قوی ترین آن بود که قادر بود بر ترک آن» و گفت: «قیمت هر آدمی به قدر همّت او بود؛ اگر همّت او دنیا بود، او را هیچ قیمت نبود و اگر رضای خدای بود، ممکن نبود که در توان یافت غایت قیمت او، یا وقوف توان یافت بر آن» و گفت: «راضی آن است که سؤال نکند و مبالغت کردن در دعا از شروط رضا نیست» و گفت: «توکل آرام گرفتن بود بر آنچه خدای - تعالی - ضمان کرده است» و گفت: «آنچه کفایت است به تو می‌رسد بی رنج. امّا مشغولی و رنج تو در زیادت طلبیدن است» و گفت: «کفایت درویشان توکل است و کفایت توانگران اعتماد بر املاک و اسباب» و گفت: «ادب کردن درویشان آن وقت بود که از حقیقت به علم آیند» و گفت: «تا مادام که در دل تو خطری بود اعراض کون را، یقین دان که: نزد خدای - عزّ و جلّ - تو را هیچ خطری نیست» و گفت: «هرکه عزیز شود به چیزی جز خدای - تعالی - درست آن است که: در عزّ خویش خوار است» و گفت: بسنده است از دنیا تو را دو چیز: یکی صحبت فقیر، دوم حرمت ولی«<ref>ر.ک: همان، قسم دوم، ص75-76</ref>.
    #:و [سخن اوست که] گفت: «معرفت اثبات حقّ است بیرون از هرچه وهم بدو رسد» و گفت: «قدرت آشکار است و چشم‌ها گشاده، لیکن دیدار ضعیف است» و گفت: «نشان دوستی حق برگزیدن طاعت اوست و متابعت رسول او» و گفت: «ضعیف ترین خلق آن است که عاجز بود از دست داشتن شهوات و قوی‌ترین آن بود که قادر بود بر ترک آن» و گفت: «قیمت هر آدمی به قدر همّت او بود؛ اگر همّت او دنیا بود، او را هیچ قیمت نبود و اگر رضای خدای بود، ممکن نبود که در توان یافت غایت قیمت او، یا وقوف توان یافت بر آن» و گفت: «راضی آن است که سؤال نکند و مبالغت کردن در دعا از شروط رضا نیست» و گفت: «توکل آرام گرفتن بود بر آنچه خدای - تعالی - ضمان کرده است» و گفت: «آنچه کفایت است به تو می‌رسد بی رنج. امّا مشغولی و رنج تو در زیادت طلبیدن است» و گفت: «کفایت درویشان توکل است و کفایت توانگران اعتماد بر املاک و اسباب» و گفت: «ادب کردن درویشان آن وقت بود که از حقیقت به علم آیند» و گفت: «تا مادام که در دل تو خطری بود اعراض کون را، یقین دان که: نزد خدای - عزّ و جلّ - تو را هیچ خطری نیست» و گفت: «هرکه عزیز شود به چیزی جز خدای - تعالی - درست آن است که: در عزّ خویش خوار است» و گفت: «بسنده است از دنیا تو را دو چیز: یکی صحبت فقیر، دوم حرمت ولی.»<ref>ر.ک: همان، قسم دوم، ص75-76</ref>
    #نویسنده مطالبش را با سخنی در باب حضرت امام باقر(ع) به پایان رسانده و از جمله چنین نوشته است: ذکر امام محمد باقر(رحمةالله علیه): آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیده احفاد علی، آن صاحب باطن و ظاهر، ابوجعفر محمد باقر(رضی الله عنه)... گویند که کنیت او ابوعبداللّه بود و او را باقر خواندندی. مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر و... نقل است که از یکی از خواصّ او پرسیدند که: »او شب چون می‌گذراند؟«. گفت: »چون از شب لختی برود و او از اوراد فارغ شود، به آواز بلند گوید: الهی و سیدی! شب درآمد و ولایت تصرّف ملوک به سرآمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایست‌های خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فروگذاشتند. بار خدایا! تو زنده ای و پاینده ای و بیننده ای...<ref>ر.ک: همان، ص339-340</ref>.
    #نویسنده مطالبش را با سخنی در باب حضرت امام باقر(ع) به پایان رسانده و از جمله چنین نوشته است: ذکر امام محمد باقر(رحمةالله علیه): آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیده احفاد علی، آن صاحب باطن و ظاهر، ابوجعفر محمد باقر(رضی‌الله‌عنه)... گویند که کنیت او ابوعبداللّه بود و او را باقر خواندندی. مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر و... نقل است که از یکی از خواصّ او پرسیدند که:» او شب چون می‌گذراند؟«. گفت:»چون از شب لختی برود و او از اوراد فارغ شود، به آواز بلند گوید: الهی و سیدی! شب درآمد و ولایت تصرّف ملوک به سرآمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایست‌های خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فروگذاشتند. بار خدایا! تو زنده‌ای و پاینده‌ای و بیننده ای...<ref>ر.ک: همان، ص339-340</ref>


    == وضعیت کتاب ==
    == وضعیت کتاب ==
    متأسفانه برای اثر حاضر، هیچ فهرستی آماده نشده است.
    متأسفانه برای اثر حاضر، هیچ فهرستی آماده نشده است.


    گفتنی است که دکتر محمد استعلامی یادآور شده است که این کتاب مشتمل است بر مقدمه و 72 باب و دست نویس‌های معتبر تذکرة الأولیاء تا قرن دهم، شامل همین مطالب است، اما پس از قرن دهم، فصل‌های دیگری با عنوان «ذکر متأخران از مشایخ کبار» بر این کتاب افزوده شده که حالات و سخنان 25 تن از عارفان قرن‌های چهارم و پنجم را در بر دارد و بیشتر این پیوست از مآخذی برداشته شده که احتمالاً در دسترس مؤلف تذکرة الأولیاء نیز بوده و مطالب آن به شیوه تذکرة الأولیاء تألیف شده است؛ ازاین رو بسیاری از پژوهشگران معاصر، از جمله نیکلسون، آن را جزو اصل کتاب پنداشته‌اند؛ درحالی که این ملحقات در هیچ یک از نسخه‌های کهن کتاب نیست و فهرستی هم که عطّار در آغاز کتاب آورده، شامل همان 72 نام است و...<ref>ر.ک: تذکرة الأولیاء، عطار، تصحیح و تعلیقات محمد استعلامی، مقدمه، صفحه بیست وپنج - بیست وهشت</ref>.
    گفتنی است که دکتر محمد استعلامی یادآور شده است که این کتاب مشتمل است بر مقدمه و 72 باب و دست نویس‌های معتبر تذکرة الأولیاء تا قرن دهم، شامل همین مطالب است، اما پس از قرن دهم، فصل‌های دیگری با عنوان «ذکر متأخران از مشایخ کبار» بر این کتاب افزوده شده که حالات و سخنان 25 تن از عارفان قرن‌های چهارم و پنجم را در بر دارد و بیشتر این پیوست از مآخذی برداشته شده که احتمالاً در دسترس مؤلف تذکرة الأولیاء نیز بوده و مطالب آن به شیوه تذکرة الأولیاء تألیف شده است؛ ازاین رو بسیاری از پژوهشگران معاصر، از جمله نیکلسون، آن را جزو اصل کتاب پنداشته‌اند؛ درحالی که این ملحقات در هیچ یک از نسخه‌های کهن کتاب نیست و فهرستی هم که عطّار در آغاز کتاب آورده، شامل همان 72 نام است و...<ref>ر.ک: تذکرة الأولیاء، عطار، تصحیح و تعلیقات محمد استعلامی، مقدمه، صفحه بیست وپنج - بیست وهشت</ref>


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>


    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    خط ۷۳: خط ۶۰:




    == وابسته‌ها ==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
     
     
    [[تذكرة الأولياء (منال یمنی)]]
     
    [[تذكرة الأولياء (زوار)]]
     
    [[تذكرة الأولياء (رینولد الن‌ نیکلسون)]]
     
    [[تذکرة الأولیاء (اصیلی وسطانی)]]
     
    [[تذكرة الأولياء (عطار نیشابوری)]]


    ==پیوندها==


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:اسلام، عرفان، غیره]]
    [[رده: تصوف و عرفان]]
    [[رده:طبقات، تراجم، کتب مناقب]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۱۷

    تذکرة الأولياء
    تذکرة الأولیاء
    پدیدآورانعطار، محمد بن ابراهیم (نویسنده) نيکلسون، رينولد الين (مصحح)
    ناشرمطبعه ليدن
    مکان نشرهلند - ليدن
    سال نشر1905م
    چاپ1
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تذکرة الأولیاء، از آثار عارف مشهور قرن ششم و هفتم هجری قمری فریدالدین ابوحامد محمد بن ابوبکر ابراهیم بن اسحاق عطّار نیشابوری، به زبان فارسی است که در آن، تعدادی از شخصیت‌های صوفی و عارف را شناسانده است.

    این اثر را «رینولد آلن نیکلسون»، تصحیح کرده است.

    ساختار

    این کتاب از مقدمه نویسنده و متن اصلی (شامل دو بخش: 1. از امام جعفر صادق(ع) تا منصور بن عمار، 40 نفر؛ 2. از احمد بن عاصم انطاکی تا امام محمد باقر(ع)، 57 نفر (تشکیل شده است. بنابراین مجموعا تعداد 97 نفر)96 مرد و یک زن) در این کتاب معرفی شده‌انده.

    این کتاب با قلمی ادیبانه و با نثری مسجع به نگارش درآمده است.

    گزارش محتوا

    برای آشنایی با روش و محتوای این اثر، توجه به چند مطلب مفید و جالب ذیل کافی است:

    1. نویسنده کتابش را با یادکرد حضرت امام جعفر صادق(ع) برای تبرک آغاز کرده و از جمله چنین نوشته است: ذکر ابن محمد جعفر الصادق(رضی‌الله‌عنه): آن سلطان ملّت مصطفوی، آن برهان حجّت نبوی، آن عالم صدّیق، آن عالم تحقیق، آن میوه دل اولیا، آن گوشه جگر انبیا، آن ناقل علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، ابومحمّد جعفر صادق(ع)... در جمله علوم و اشارات و عبارات بی تکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر او بود و مقتدای مطلق بود و همه الهیان را شیخ بود و همه محمّدیان را امام بود. هم اهل ذوق را پیشرو بود و هم اهل عشق را پیشوا. هم عبّاد را مقدّم بود و هم زهّاد را مکرّم. هم در تصنیف اسرار حقایق، خطیر بود، هم در لطایف اسرار تنزیل و تفسیر، بی نظیر و از باقر (رضی‌الله‌عنه) بسی سخن عظیم نقل کرده است و...
      نقل است که صادق از ابوحنیفه پرسید که: «عاقل کی است؟». گفت: «آن که تمییز کند میان خیر و شرّ». صادق گفت: «بهایم نیز تمییز توانند کرد، میان آنکه او را بزنند یا او را علف دهند». ابوحنیفه گفت: «به نزدیک تو عاقل کی است؟» گفت: «آن که تمییز کند میان دو خیر و دو شر؛ تا از دو خیر، خیرالخیرین اختیار کند و از دو شر، خیرالشّرین برگزیند»...[۱]
    2. نویسنده در این اثر فقط شرح حال و سخنان یک نفر از زنان عارف به نام رابعه عدویه را آورده و از جمله چنین نوشته است: آن مخدّره خدر خاص، آن مستوره ستر اخلاص، آن سوخته عشق و اشتیاق، آن شیفته قرب و احتراق، آن نایب مریم صفیه، آن مقبول رجال، رابعه عدویه... نقل است که حسن، رابعه را گفت: «رغبت شوهر کنی؟». گفت: «عقد نکاح بر وجودی وارد بود. اینجا وجود کجاست؟ که من از آن من نیم، از آن اویم و در سایه حکم او. خطبه از او باید کرد».
      گفت: «ای رابعه! این درجه به چه یافتی؟». گفت: «بدان که همه یافته‌ها گم کردم در وی». حسن گفت: «او را چون دانی؟». گفت: «چون، تو دانی. ما بی چون دانیم»...[۲]
    3. ذکر ابراهیم رقّی: آن قبله اتقیا، آن قدوه اصفیا، آن در دام مرغ سابق، آن در شام صبح صادق، آن فانی به حق باقی، ابراهیم رقّی، از اکابر علما و مشایخ بود و از قدمای طوایف و محترم و صاحب کرامات بود و کلماتی عالی داشت و از بزرگان شام بود و از اقران جنید؛ و ابن جلا را دیده؛ و عمری دراز یافت.
      نقل است که درویشی در وادی می‌رفت. شیری قصد او کرد. چون در درویش نگریست، بغرّید و روی بر خاک نهاد و برفت. درویش در جامه خود نگاه کرد، پاره‌ای از جامه شیخ رقّی بردوخته بود. دانست که شیر حرمت آن داشت.
      و [سخن اوست که] گفت: «معرفت اثبات حقّ است بیرون از هرچه وهم بدو رسد» و گفت: «قدرت آشکار است و چشم‌ها گشاده، لیکن دیدار ضعیف است» و گفت: «نشان دوستی حق برگزیدن طاعت اوست و متابعت رسول او» و گفت: «ضعیف ترین خلق آن است که عاجز بود از دست داشتن شهوات و قوی‌ترین آن بود که قادر بود بر ترک آن» و گفت: «قیمت هر آدمی به قدر همّت او بود؛ اگر همّت او دنیا بود، او را هیچ قیمت نبود و اگر رضای خدای بود، ممکن نبود که در توان یافت غایت قیمت او، یا وقوف توان یافت بر آن» و گفت: «راضی آن است که سؤال نکند و مبالغت کردن در دعا از شروط رضا نیست» و گفت: «توکل آرام گرفتن بود بر آنچه خدای - تعالی - ضمان کرده است» و گفت: «آنچه کفایت است به تو می‌رسد بی رنج. امّا مشغولی و رنج تو در زیادت طلبیدن است» و گفت: «کفایت درویشان توکل است و کفایت توانگران اعتماد بر املاک و اسباب» و گفت: «ادب کردن درویشان آن وقت بود که از حقیقت به علم آیند» و گفت: «تا مادام که در دل تو خطری بود اعراض کون را، یقین دان که: نزد خدای - عزّ و جلّ - تو را هیچ خطری نیست» و گفت: «هرکه عزیز شود به چیزی جز خدای - تعالی - درست آن است که: در عزّ خویش خوار است» و گفت: «بسنده است از دنیا تو را دو چیز: یکی صحبت فقیر، دوم حرمت ولی.»[۳]
    4. نویسنده مطالبش را با سخنی در باب حضرت امام باقر(ع) به پایان رسانده و از جمله چنین نوشته است: ذکر امام محمد باقر(رحمةالله علیه): آن حجت اهل معاملت، آن برهان ارباب مشاهدت، آن امام اولاد نبی، آن گزیده احفاد علی، آن صاحب باطن و ظاهر، ابوجعفر محمد باقر(رضی‌الله‌عنه)... گویند که کنیت او ابوعبداللّه بود و او را باقر خواندندی. مخصوص بود به دقایق علوم و لطایف اشارت و او را کرامات مشهور است به آیات باهر و براهین زاهر و... نقل است که از یکی از خواصّ او پرسیدند که:» او شب چون می‌گذراند؟«. گفت:»چون از شب لختی برود و او از اوراد فارغ شود، به آواز بلند گوید: الهی و سیدی! شب درآمد و ولایت تصرّف ملوک به سرآمد و ستارگان ظاهر شدند و خلایق بخفتند و صوت مردمان بیارامید و مردم از در خلق رمیدند و بایست‌های خود بنهفتند و به نوم درها فروبستند و پاسبانان برگماشتند و آنها که بدیشان حاجتی داشتند فروگذاشتند. بار خدایا! تو زنده‌ای و پاینده‌ای و بیننده ای...[۴]

    وضعیت کتاب

    متأسفانه برای اثر حاضر، هیچ فهرستی آماده نشده است.

    گفتنی است که دکتر محمد استعلامی یادآور شده است که این کتاب مشتمل است بر مقدمه و 72 باب و دست نویس‌های معتبر تذکرة الأولیاء تا قرن دهم، شامل همین مطالب است، اما پس از قرن دهم، فصل‌های دیگری با عنوان «ذکر متأخران از مشایخ کبار» بر این کتاب افزوده شده که حالات و سخنان 25 تن از عارفان قرن‌های چهارم و پنجم را در بر دارد و بیشتر این پیوست از مآخذی برداشته شده که احتمالاً در دسترس مؤلف تذکرة الأولیاء نیز بوده و مطالب آن به شیوه تذکرة الأولیاء تألیف شده است؛ ازاین رو بسیاری از پژوهشگران معاصر، از جمله نیکلسون، آن را جزو اصل کتاب پنداشته‌اند؛ درحالی که این ملحقات در هیچ یک از نسخه‌های کهن کتاب نیست و فهرستی هم که عطّار در آغاز کتاب آورده، شامل همان 72 نام است و...[۵]

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، قسم اول، ص9-15
    2. ر.ک: همان، ص59-66
    3. ر.ک: همان، قسم دوم، ص75-76
    4. ر.ک: همان، ص339-340
    5. ر.ک: تذکرة الأولیاء، عطار، تصحیح و تعلیقات محمد استعلامی، مقدمه، صفحه بیست وپنج - بیست وهشت

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. تذکرة الأولیاء، عطار، بررسی، تصحیح متن، توضیحات و فهارس دکتر محمد استعلامی، انتشارات زوار، چاپ بیست وسوم، 1391ش.


    وابسته‌ها