ایضاح؛ شرح کلمات عربی باباطاهر: تفاوت میان نسخهها
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR116421J1.jpg | عنوان = ایضاح | عنوانهای دیگر = الایضاح ** شرح عربی کلمات باباطاهر عریان | پدیدآورندگان | پدیدآوران = سلطان علیشاه، سلطان محمد بن حیدر (نويسنده) بابا طاهر (نويسنده) |زبان | زبان = عربی...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۵
ایضاح | |
---|---|
پدیدآوران | سلطان علیشاه، سلطان محمد بن حیدر (نويسنده) بابا طاهر (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | الایضاح ** شرح عربی کلمات باباطاهر عریان |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 1306ش - 1347ق |
چاپ | 1 |
موضوع | عرفان - کلمات قصار - بابا طاهر، قرن 5ق. -- کلمات قصار -- نقد و تفسیر - عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 - تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 9الف8س 285/4 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ایضاح، شرح کلمات عربی باباطاهر عریان، به قلم ملا سلطانمحمد گنابادی، «سلطانعلیشاه» است. این نسخه از کتاب به چاپ سنگی منتشر شده است.
شارح در ابتدای کتاب، در سبب نگارش آن چنین مینویسد: چنین میگوید سلطان محمد بن حیدرمحمد که از شیخ اجل بابا طاهر عریان کلماتی غامض و دشوار به دست ما رسید که نزد ارباب علوم حلنشده مانده بود، بلکه نزد اصحاب حال و شهود نیز غامض بود؛ چراکه بدون التفات به خلایق در دریای حقایق فرورفته و از حال و مقام خویش سخن گفته، نه از حال خلق و مقام ایشان...[۱].
آنگونه که شارح گفته، ابتدا شرح را به فارسی ارائه کرده که سودمندتر بوده و سپس تصمیم به شرح عربی عبارات گرفته که شرح با متن هماهنگ باشد[۲].
سلطانعلیشاه، مباحث را در ضمن 47 فصل ارائه کرده است. عناوین فصول کتاب بهترتیب عبارت است از: علم و معرفت، الهام و وسوسه، عقل و روح، دنیا و عقبی، حقیقت و رسم، اشاره، وجد، سماع... تا فصل 25 که به عبودیت اختصاص یافته و پس از آن محبت و لوازم آن، اعتکاف و لوازم آن... و در ادامه در فصل 39 به توحید و پس از آن به تصوف و لوازم آن پرداخته است. مباحث کتاب در آخرین فصل با ذکر مباحث پراکنده به پایان آمده است.
شارح در شرح عبارات بابا طاهر، فراوان از اشعار و از جمله اشعار مولوی استفاده کرده است[۳].
نمونه مباحث
شارح در فصل سیام کتاب که در معرفت عقل و روح و نفس و قلب و در شرح عبارت «العقل آلة التميز» است، چنین مینویسد: مراد از عقل در اینجا عقل مدققی است که در امور معاش خود دقت میکند، بهگونهای که به معادش میرسد. سپس به شرح و توضیح آن پرداخته و این ابیات مولوی را متذکر میشود:
- آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رخ متاب
- سایه از وی ار نشانی میدهد شمس هر دم نور جانی میدهد
و در ذیل آن چنین میآورد: و فرمود: عقل چراغ راه عبودیت است؛ چراکه عبودیت طریق به ربوبیت و عقل، چراغ سالک در طریق عبودیت است که راه و آفات و زیانهای آن با آن دیده میشود[۴].
پانویس
منابع مقاله
متن کتاب.