۱۰۶٬۵۰۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''ابن خَطیب دارَیّا، ابوالمعالى محمد بن احمد بن سلیمان بیسانى''' (745-810ق/1344-1407م)، شاعر، ادیب و لغوی. | '''ابن خَطیب دارَیّا، ابوالمعالى محمد بن احمد بن سلیمان بیسانى''' (745-810ق/1344-1407م)، شاعر، ادیب و لغوی. | ||
سیوطى كنیه او را '''ابوعبدالله''' آورده است و برخى ابوالمعاطى نیز ذكر كردهاند كه ظاهراً تصحیف ابوالمعالى است. همچنانكه نسبت «نیسابوری» و «بیانى»، بىگمان تحریفى از بیسانى است. پدرش خطیبِ یكى از نواحى شام به نام داریا بوده و به همین سبب وی به این نام معروف شده است. ابن حجر او را داماد مجدالدین فیروزآبادی صاحب قاموسالمحیط مىداند. | [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطى]] كنیه او را '''ابوعبدالله''' آورده است و برخى ابوالمعاطى نیز ذكر كردهاند كه ظاهراً تصحیف ابوالمعالى است. همچنانكه نسبت «نیسابوری» و «بیانى»، بىگمان تحریفى از بیسانى است. پدرش خطیبِ یكى از نواحى شام به نام داریا بوده و به همین سبب وی به این نام معروف شده است. [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] او را داماد [[فیروزآبادی، محمد بن یعقوب|مجدالدین فیروزآبادی]] صاحب [[القاموس المحيط|قاموسالمحیط]] مىداند. | ||
==اساتید== | ==اساتید== | ||
وی علوم عقلى و نقلى، نحو، فقه و حدیث را نزد كسانى چون ابوالحرم قلانسى، عبدالوهاب بن ابىالعلاء و عماد بن كثیر فراگرفت. | وی علوم عقلى و نقلى، نحو، فقه و حدیث را نزد كسانى چون ابوالحرم قلانسى، عبدالوهاب بن ابىالعلاء و عماد بن كثیر فراگرفت. | ||
از كودكى به سرودن شعر پرداخت تا آنكه به قول ابن حجر بزرگترین شاعر عصر خود گردید. ابیاتى از اشعار او را بهطور پراكنده در آثار نواجى، سخاوی، | از كودكى به سرودن شعر پرداخت تا آنكه به قول [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] بزرگترین شاعر عصر خود گردید. ابیاتى از اشعار او را بهطور پراكنده در آثار نواجى، سخاوی، [[سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر|سیوطى]]، [[شوکانی، محمد|شوكانى]] مىتوان یافت كه جمعاً از حدود 70 بیت تجاوز نمىكند و اشعاری نیز در وصف بنای «آثار نبوی» واقع در ناحیه معشوق مصر داشته كه دو بیت از آن را بر دیواره این بنا نوشته بودهاند. | ||
ابن خطیب در ابتدا، شاعری هزلگو و هرزهسرا بود و ابراهیم بن محمد بشتكى را هجو گفت و برهان بن جماعة قاضى را مدح و سپس هجو نمود و كسانى چون ابوالبقاء و اشرف شعبان و جلالالدین بلقینى را مدح گفت. | |||
ابن خطیب در ابتدا، شاعری هزلگو و هرزهسرا بود و ابراهیم بن محمد بشتكى را هجو گفت و برهان بن جماعة قاضى را مدح و سپس هجو نمود و كسانى چون ابوالبقاء و اشرف شعبان و [[بلقینی، عمر بن رسلان|جلالالدین بلقینى]] را مدح گفت. | |||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
ابن حجر عسقلانى شاگرد وی بود و از او شعر و حدیث شنید. | [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] شاگرد وی بود و از او شعر و حدیث شنید. | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
سخاوی، تیزهوشى و وسعت تخیل او را سخت ستوده، گوید: وی قادر بود هر حقى را باطل نمایاند و هر باطلى را حق، و هرگاه مىخواست به این شیوه با بزرگان مزاح كند، نثری كه خود «سریاقات» مىخواند، مىنگاشت و در آن كلمات معمول و آشنا را در تركیباتى چنان مهمل و بىمعنى در پى هم مىنهاد و سپس ظاهری چنان عالمانه به آن مىبخشید كه خواننده دچار سرگردانى مىشد. كار این گونه مزاحهای او، گاه سخت بالا مىگرفت. مثلاً یكبار كه - به رغم این خصلت - به كار قیمتگذاری املاك دمشق مشغول بود، سند ملكى را به نام غزانیه جعل كرد و برای اجازه فروش به برهان بن جماعه عرضه داشت. قاضى برهان به فراست دریافت كه این سند بر یكى از زاویههای مسجد بنىامیه به نام غزالیه منطبق است و ابن خطیب خواسته است پس از تصویب قاضى، غزانیه را به غزالیه تبدیل كند و موجب رسوایى او گردد. این ماجرا سبب شد كه ابن جماعه در صدد دستگیری ابن خطیب برآید، اما ابن خطیب از چنگ او به قاهره گریخت و مدتى را در حمایت ابن غراب به سر برد و سپس به بیسان برگشت و در آنجا رحل اقامت افكند. در اینجا بود كه هجاگویى و هرزهسرایى را رها كرد و به زهد و پارسایى روی آورد و سرانجام در بیسان درگذشت. | [[سخاوی، محمد بن عبدالرحمن|سخاوی]]، تیزهوشى و وسعت تخیل او را سخت ستوده، گوید: وی قادر بود هر حقى را باطل نمایاند و هر باطلى را حق، و هرگاه مىخواست به این شیوه با بزرگان مزاح كند، نثری كه خود «سریاقات» مىخواند، مىنگاشت و در آن كلمات معمول و آشنا را در تركیباتى چنان مهمل و بىمعنى در پى هم مىنهاد و سپس ظاهری چنان عالمانه به آن مىبخشید كه خواننده دچار سرگردانى مىشد. كار این گونه مزاحهای او، گاه سخت بالا مىگرفت. مثلاً یكبار كه - به رغم این خصلت - به كار قیمتگذاری املاك دمشق مشغول بود، سند ملكى را به نام غزانیه جعل كرد و برای اجازه فروش به برهان بن جماعه عرضه داشت. قاضى برهان به فراست دریافت كه این سند بر یكى از زاویههای مسجد بنىامیه به نام غزالیه منطبق است و ابن خطیب خواسته است پس از تصویب قاضى، غزانیه را به غزالیه تبدیل كند و موجب رسوایى او گردد. این ماجرا سبب شد كه ابن جماعه در صدد دستگیری ابن خطیب برآید، اما ابن خطیب از چنگ او به قاهره گریخت و مدتى را در حمایت ابن غراب به سر برد و سپس به بیسان برگشت و در آنجا رحل اقامت افكند. در اینجا بود كه هجاگویى و هرزهسرایى را رها كرد و به زهد و پارسایى روی آورد و سرانجام در بیسان درگذشت. | ||
==آثار== | ==آثار== |