رشحات الحكمة تعليقة علی الأسفار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اسفار (ابهام زدایی)' به 'اسفار (ابهام‌زدایی)'
جز (جایگزینی متن - '| تعداد جلد =3 | کد پدیدآور =' به '| تعداد جلد =3 | کتابخانۀ دیجیتال نور = | کد پدیدآور = ')
جز (جایگزینی متن - 'اسفار (ابهام زدایی)' به 'اسفار (ابهام‌زدایی)')
 
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۲: خط ۱۲:
| موضوع =
| موضوع =
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ??? - ????ق. الحکمه المتعاليه في الاسفار الاربعه - نقد و تفسير  
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، ??? - ????ق. الحکمه المتعاليه في الاسفار الاربعه - نقد و تفسير  
فلسفه اسلامي - متون قدیمی تا قرن 14  
فلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14  
|ناشر  
|ناشر  
| ناشر =  
| ناشر =  
خط ۲۲: خط ۲۲:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =3
| تعداد جلد =3
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13546
| کتابخوان همراه نور =13546
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =


خط ۲۸: خط ۲۹:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|اسفار (ابهام‌زدایی)}}


'''رشحات الحكمة تعليقة علی الأسفار'''، تألیف [[شاه‌آبادی، محمد|محمد شاه‎آبادی]]، از جمله حواشی و تعلیقه‎هایی است که بر موضوعاتی از کتاب اسفار اربعه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین محمد شیرازی]] (متوفی 1050ق)، مشهور به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] یا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] نوشته شده است.
'''رشحات الحكمة تعليقة علی الأسفار'''، تألیف [[شاه‌آبادی، محمد|محمد شاه‌آبادی]]، از جمله حواشی و تعلیقه‌هایی است که بر موضوعاتی از کتاب اسفار اربعه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین محمد شیرازی]] (متوفی 1050ق)، مشهور به [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] یا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] نوشته شده است.


کتاب اسفار، از مهم‎ترین کتاب‎های فلسفی در «حکمت متعالیه» است که تاکنون حواشی و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است و از دیرباز از کتاب‎های درسی در حوزه و دانشگاه بوده است. نویسنده در این کتاب، با اشاره به برخی از مباحث اسفار، به نقل و نقد دیدگاه دیگر فلاسفه پیرامون آن مباحث پرداخته است.
کتاب اسفار، از مهم‎ترین کتاب‌های فلسفی در «حکمت متعالیه» است که تاکنون حواشی و شروح بسیاری بر آن نوشته شده است و از دیرباز از کتاب‌های درسی در حوزه و دانشگاه بوده است. نویسنده در این کتاب، با اشاره به برخی از مباحث اسفار، به نقل و نقد دیدگاه دیگر فلاسفه پیرامون آن مباحث پرداخته است.


سبک نگارش اثر به شیوه رایج «قوله -‎ أقول» در 201 شماره ارائه شده است. با این توضیح که این‎گونه نیست که نویسنده همواره کلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را نقل و سپس نقد و تشریح نماید؛ بلکه گاه کلام نویسنده اسفار و گاه نظرات دیگر فلاسفه، چون [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] یا [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را با ذکر نام آنها آورده و در ذیل هر سخن با ذکر «أ‎قول» آنها را شرح و نقد کرده است. شارح در اولین فصل از کتاب در اثبات وجود واجب‌الوجود به‎وسیله برهان صدیقین - پس از ذکر کلامی از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، مبنی بر اینکه حد وسط در برهان مزبور در حقیقت چیزی جز وجود او نیست – نوشته است: این برهان، هیچ‎کدام از دو برهان «لمی» و «انی»، به اصطلاح منطقی آن نیست؛ مگر اینکه برهان «لمی» را اعم از آنچه در منطق ذکر شده است (اثبات معلول از ناحیه علت) بدانیم و بگوییم: شامل اثبات علت از ناحیه خودش در مقام اثبات (نه در مقام ثبوت تا دور لازم آید) نیز می‎شود... مطابق این تعمیم، برهان صدیقین، «لمی» است نه «انی».
سبک نگارش اثر به شیوه رایج «قوله -‎ أقول» در 201 شماره ارائه شده است. با این توضیح که این‌گونه نیست که نویسنده همواره کلام [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] را نقل و سپس نقد و تشریح نماید؛ بلکه گاه کلام نویسنده اسفار و گاه نظرات دیگر فلاسفه، چون [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]] و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] یا [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] و [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] را با ذکر نام آنها آورده و در ذیل هر سخن با ذکر «أ‎قول» آنها را شرح و نقد کرده است. شارح در اولین فصل از کتاب در اثبات وجود واجب‌الوجود به‌وسیله برهان صدیقین - پس از ذکر کلامی از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]]، مبنی بر اینکه حد وسط در برهان مزبور در حقیقت چیزی جز وجود او نیست – نوشته است: این برهان، هیچ‎کدام از دو برهان «لمی» و «انی»، به اصطلاح منطقی آن نیست؛ مگر اینکه برهان «لمی» را اعم از آنچه در منطق ذکر شده است (اثبات معلول از ناحیه علت) بدانیم و بگوییم: شامل اثبات علت از ناحیه خودش در مقام اثبات (نه در مقام ثبوت تا دور لازم آید) نیز می‌شود... مطابق این تعمیم، برهان صدیقین، «لمی» است نه «انی».


سپس دیدگاه [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبایی]] را در این‎باره ذکر می‎کند. به نظر علامه، برهان صدیقین، برهان «انی» است که در آن از طریق برخی از لوازم، سلوک می‎شود.
سپس دیدگاه [[طباطبایی، سید محمدحسین|علامه طباطبایی]] را در این‌باره ذکر می‌کند. به نظر علامه، برهان صدیقین، برهان «انی» است که در آن از طریق برخی از لوازم، سلوک می‌شود.


(اساسا به عقیده علامه در فلسفه الهی، غیر از برهان «إن» که در آن از یکی از متلازمین پی به ملازم دیگر برده می‎شود، برهان دیگری (یعنی برهان «لم») راه ندارد؛ زیرا موضوع فلسفه، موجود است و محمول این موضوع به‎نحوی مساوی با موضوع (یعنی موجود) است و چیزی جز وجود نداریم، که بخواهد علت ثبوت محمول یا موضوع قرار گیرد؛ زیرا هرچه هست همین موضوع یا محمول است. در همین راستا ذیل سخن ملاصدرا در اسفار – که می‎گوید: ما از مقصود پی به مقصود می‎بریم - ‎علامه می‎افزاید: «مع‎ذلک این برهان، «انّی» است؛ زیرا از ملازم شیء به خود شیء پی برده‎ایم؛ چون بین حقیقت وجود و ضرورت ازلی‎بودن او تلازم است و هرگز ذات، علت خود ذات یا علت صفات ذات، که عین ذاتند، نمی‎تواند باشد». به نظر وی، تعبیر «راه عین مقصود است»، تعبیری فلسفی نیست؛ چون ما از احد متلازمین (آن مرتبه تامه هستی)، به ملازم دیگر (وجوب ازلی) پی برده‎ایم. بر فرض اینکه اتحاد راه و هدف و نام‎گذاری آن به برهان صدیقین درست باشد، ولی برهان «لمی» نخواهد بود، بلکه همان برهان «انی» معتبر است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-3؛ فقیه ایمانی، فاطمه، ص48</ref>.
(اساسا به عقیده علامه در فلسفه الهی، غیر از برهان «إن» که در آن از یکی از متلازمین پی به ملازم دیگر برده می‌شود، برهان دیگری (یعنی برهان «لم») راه ندارد؛ زیرا موضوع فلسفه، موجود است و محمول این موضوع به‌نحوی مساوی با موضوع (یعنی موجود) است و چیزی جز وجود نداریم، که بخواهد علت ثبوت محمول یا موضوع قرار گیرد؛ زیرا هرچه هست همین موضوع یا محمول است. در همین راستا ذیل سخن ملاصدرا در اسفار – که می‌گوید: ما از مقصود پی به مقصود می‌بریم - ‎علامه می‌افزاید: «مع‎ذلک این برهان، «انّی» است؛ زیرا از ملازم شیء به خود شیء پی برده‌ایم؛ چون بین حقیقت وجود و ضرورت ازلی‌بودن او تلازم است و هرگز ذات، علت خود ذات یا علت صفات ذات، که عین ذاتند، نمی‌تواند باشد». به نظر وی، تعبیر «راه عین مقصود است»، تعبیری فلسفی نیست؛ چون ما از احد متلازمین (آن مرتبه تامه هستی)، به ملازم دیگر (وجوب ازلی) پی برده‌ایم. بر فرض اینکه اتحاد راه و هدف و نام‌گذاری آن به برهان صدیقین درست باشد، ولی برهان «لمی» نخواهد بود، بلکه همان برهان «انی» معتبر است)<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5-3؛ فقیه ایمانی، فاطمه، ص48</ref>.


فهرست مطالب کتاب در انتهای اثر ذکر شده است.
فهرست مطالب کتاب در انتهای اثر ذکر شده است.
خط ۴۵: خط ۴۷:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
# متن کتاب.
# متن کتاب.
#[[:noormags:775089|فقیه ایمانی، فاطمه، «ابهاماتی در تقریر محمدحسین طباطبایی از برهان صدیقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهش‎های فلسفی – کلامی، تابستان 1390، شماره 48، صفحه 147 تا 162]].
#[[:noormags:775089|فقیه ایمانی، فاطمه، «ابهاماتی در تقریر محمدحسین طباطبایی از برهان صدیقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: پژوهش‌های فلسفی – کلامی، تابستان 1390، شماره 48، صفحه 147 تا 162]].


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


   
   
خط ۵۹: خط ۶۱:
[[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
[[رده:عصر تجديد حيات فلسفه اسلامی، قرن یازدهم]]
   
   
[[رده:فیلسوفان، آ–ی]]
[[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]


[[رده:صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 979-1050ق]]
[[رده:صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، 979-1050ق]]
[[رده:25 دی الی 24 بهمن]]
[[رده:قربانی-بهمن96]]