أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '= ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'أصول التربیة الإسلامیة (ابهام زدایی)' به 'أصول التربیة الإسلامیة (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
{{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی (ابهام زدایی)}} | {{کاربردهای دیگر|تربیت اسلامی (ابهام زدایی)}} | ||
{{کاربردهای دیگر|أصول التربیة الإسلامیة ( | {{کاربردهای دیگر|أصول التربیة الإسلامیة (ابهامزدایی)}} | ||
'''أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع'''، اثر [[عبدالرحمن نحلاوی]]، کتابی است خواندنی و مفید که نگارنده آن به تعصبات مرسوم در آثار اهل سنت دامن نیالوده است. بحثها را خوب پرداخته و از کتاب و سنت نبوى به اندازه سود برده است. از تربیت و نظام آموزشى کشورهای عرب (اسلامى) انتقاد کرده و براى بهبود آن، پیشنهادهایى عرضه کرده است و از درازگویى تن زده و گاه به تربیت تطبیقى روى کرده است و روى هم رفته کتابى شایسته و درخور مطالعۀ جدى عرضه کرده است. | '''أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع'''، اثر [[عبدالرحمن نحلاوی]]، کتابی است خواندنی و مفید که نگارنده آن به تعصبات مرسوم در آثار اهل سنت دامن نیالوده است. بحثها را خوب پرداخته و از کتاب و سنت نبوى به اندازه سود برده است. از تربیت و نظام آموزشى کشورهای عرب (اسلامى) انتقاد کرده و براى بهبود آن، پیشنهادهایى عرضه کرده است و از درازگویى تن زده و گاه به تربیت تطبیقى روى کرده است و روى هم رفته کتابى شایسته و درخور مطالعۀ جدى عرضه کرده است. | ||
نسخهٔ ۲۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۷
أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع | |
---|---|
پدیدآوران | نحلاوی، عبدالرحمن (نویسنده) |
ناشر | دارالفکر |
مکان نشر | دمشق - سوریه |
سال نشر | 1983م / 1403ق |
چاپ | 2 |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
أصول التربیة الإسلامیة و أسالیبها فی البیت و المدرسة و المجتمع، اثر عبدالرحمن نحلاوی، کتابی است خواندنی و مفید که نگارنده آن به تعصبات مرسوم در آثار اهل سنت دامن نیالوده است. بحثها را خوب پرداخته و از کتاب و سنت نبوى به اندازه سود برده است. از تربیت و نظام آموزشى کشورهای عرب (اسلامى) انتقاد کرده و براى بهبود آن، پیشنهادهایى عرضه کرده است و از درازگویى تن زده و گاه به تربیت تطبیقى روى کرده است و روى هم رفته کتابى شایسته و درخور مطالعۀ جدى عرضه کرده است.
نحلاوى مطالب کتاب را در شش فصل بسامان کرده است.
1) اسلام و تربیت: در این فصل از مفهوم تربیت و دین و اسلام و رابطه میان اسلام و دین یاد و گوشزد مىشود که تربیت اسلامى از واجبات اسلامى است که متوجه پدران و مادران و معلمان است و حتى از این هم فراتر، تربیت اسلامى به لحاظ ماهیت الهى آن، از ضروریات انسانى است.
2) منابع تربیت اسلامى: نگارنده ابتدا استدلال مىکند تا ثابت کند که منابع تربیت اسلامى همان منابع اسلام است؛ آنگاه، به مهمترین این منابع یعنى، قرآن کریم و سنت شریف مىپردازد و از اثر تربیتى قرآن بر رسول اکرم صلّىاللّهعلیهواله و اصحاب آنجناب مىگوید و به روش تربیتى قرآن اشاره مىکند؛ بمثل، از حرکت از محسوس به معقول مىگوید و مىآورد که نزول قرآن با آیات تربیتى آغاز شد. در شرح منبع دوم (سنت)، ابتدا سنت را معنا مىکند و به دو فایده مهم سنت در حوزۀ تربیت مىپردازد؛ و مىافزاید، شخصیت جناب پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهواله نمونه تربیتى کاملى براى انسان است.
3) مبانى تربیت اسلامى: نگارنده در شرح این مبانى، نخست از مبانى فکرى مىگوید و از ویژگیهای مفهوم اسلامى انسان و هستى و زندگى یاد مىکند؛ سپس، به دیدگاه اسلام نسبت به انسان مىرسد، از حقیقت انسان و آفرینش او مىگوید، به کرامت ذاتى انسان اشاره مىکند از قدرت تشخیص در انسان و آزادى او مىگوید از آموزشپذیرى انسان یاد مىکند و آن را از نشانههای کرامت آدمى مىشمارد و به مسؤولیت انسان و برجستهترین وظیفۀ انسان (عبادت) مىپردازد؛ پس از این، از نگرش اسلام به هستى یاد مىکند، و از مخلوق بودن هستى و هدف از آفرینش مىگوید، به آثار تربیتى این نگرش هستىشناختى اشاره مىکند به تسلیم و انقیاد هستى در برابر سنن الهى و اثر تربیتى این باور مىپردازد و یادآور مىشود که هستى در قبضۀ قدرت و تدبیر خداوند است و خداوند براى زندگى انسان سنتهای اجتماعى قرار داده و هستى، سراسر تسلیم اراده حضرت اوست؛ از اینها گذشته، بسیارى از پدیدهها در اختیار انسان است. نگارنده پس از این به آثار تربیتى این باورها اشاره مىکند تا مىرسد به نگرش اسلام به زندگى و از رهگذر آن به اهمیت زندگى و نقش آن از نگاه اسلام مىپردازد و پس از نتیجهگیرى تربیتى از این بحث، به مبانى تعبدى مىپردازد و پرستش را معنا مىکند و از آثار تربیتى پرستش مىگوید. موضوع بعدى، مبانى تشریعى تربیت اسلامى است که در آن، پس از مقدمهای کوتاه، از نقش شریعت در پرورش فکر و تربیت اخلاقى یاد مىشود.
نگارنده در ادامه، از حفظ دین، جان، مال، آبرو و عقل مىگوید و بحث را تحت عنوان ضروریات پنجگانه و آثار تربیتى آن پیش مىبرد؛ سپس، به عقاید اسلامى و آثار تربیتى آن مىپردازد و از اهمیت ایمان و ضرورت آن بمثابه مبنایى از مبانى تربیت مىگوید، ارکان ایمان را وامىشکافد، در آثار تربیتى و معنوى اعتقاد به توحید مىکاود، از ایمان به فرشتگان و کتابهای آسمانى و نقش تربیتى این ایمان مىگوید، به ایمان به رسولان و روز جزا و نتایج تربیتى آن نظر مىکند و با بحثى کوتاه دربارۀ ایمان به قضا و قدر، به فصل چهارم مىرسد.
4) هدفهای تربیت اسلامى: در این جستار، پس از بیان معناى هدف و اهمیت تعیین هدفها مىگوید: غایت قصواى تربیت اسلامى پرستش حضرت بارى در زندگى فردى و اجتماعى است و از قضا این هدف متعالى هدفهای تربیتى مطرح شده در غرب را هم شامل است و آنها را از انحراف و لغزش بازمىدارد و آنها را به شکلى ایدهآل درمىآورد.
نگارنده پس از این به چهار هدف در تربیت غربى مىپردازد و ضمن نقد آنها از رویکرد تربیت اسلامى به آنها مىگوید؛ سپس، به ویژگیهای هدفهای تربیت اسلامى مىپردازد و از اهمیت تربیت دینى (به معناى خاص کلمه) در تحقق هدفهای تربیت اسلامى یاد مىکند (مراد نویسنده آموزش دین و معارف آن است).
5) عوامل تربیت اسلامى: نگارنده، این عوامل را به مادى و معنوى تقسیم مىکند. مراد او از عوامل مادى، امورى چون: مسجد، مدرسه، خانواده، مربى، جامعه و از عوامل معنوى، روشهای تربیتى است که در فصل بعد بدانها مىپردازد. در شرح عوامل مادى از مسجد و وظیفۀ تربیتى و اجتماعى آن و اثر تربیتى مسجد در اجتماع و زندگى امت یاد مىشود، پس از آن از خانواده و مسؤولیت تربیتى آن گفته مىشود و از این رهگذر هدفهای تشکیل خانواده برشمارده مىشود و برخى از وظایف والدین و مربیان مىآید.
عامل تربیتى بعدى، مدرسه است که نگارنده در شرح آن، از اهمیت مدرسه و مراحل تکوین آن مىگوید. از مدرسه در عصر پیامبر اکرم صلّىاللّهعلیهواله و عصر عباسیان و عصر حاضر یاد مىکند؛ و از عوامل وجود مدارس جدید و دیدگاه اسلام نسبت به آنها مىگوید و به وظایف مدرسه جدید از منظر اسلام مىپردازد؛ و به نقد مدارس جدید در جهان اسلام و بیان لغزشها و انحرافها در آن مىپردازد و از امور زیر مىگوید: دور ماندن از اجتماع، پیروى از فرهنگ غرب و فلسفۀ مادى و الحادى آن، تزلزل و از میان رفتن وحدت شخصیت در کودکان، ارزش ذاتى نهادن براى امتحان و مدرک، بار آوردن کارمندان رام و فاقد ابتکار و پویایى. نگارنده از سردرد، هریک از این مشکلات و لغزشها را شرح مىدهد و به درمان آنها نیز اشاره مىکند، عامل بعدى که بدان مىپردازد، مربى مسلمان است. که در توضیح آن از اهمیت، صفات و شروط آن از نگاه آیات مىگوید؛ سپس، به جامعه و مسؤولیت تربیتى آن مىپردازد. موضوع بعدى این فصل بازیهای آموزشى یا اصولا مقوله بازى در محیط آموزشى و نگرش تربیت اسلامى به آن است. نگارنده در این قسمت بازى آموزشى را شرح مىدهد. به بازى در مدارس کشورهای عرب مىپردازد و سرانجام از بازیها و فعالیتهای تربیتى در صدر اسلام یاد مىکند و شروط فعالیتهای فوق برنامه را که اعم از بازى است، براى تحقق هدفهای تربیتى اسلام برمىشمارد.
نکته دیگر در فصل پنجم، مدل تربیتى اسلام و ویژگیهای آن است. نگارنده ابتدا مدل (منهج) را تعریف مىکند، از چند مدل تربیتى در عصر حاضر یاد مىکند، به ویژگیهای مدل تربیتى مطلوب اسلامى مىپردازد؛ سپس، به این مسأله مىرسد که کدامیک از مدلهای تربیتى موجود با روح تربیت اسلامى سازگار است.
6) در فصل فرجامین این کتاب، با روشهای تربیتى اسلام آشنا مىشویم. این روشها عبارتند از: روش گفتگوى قرآنى و نبوى و شکلهای پنجگانۀ آن، روش تربیت از راه داستانسرایى (داستانهای قرآنى و نبوى)، تربیت با استفاده از مثال در قرآن و سنت، تربیت به کمک اسوۀ حسنه و نمونۀ برتر، تربیت با تمرین، تکرار و عمل، تربیت از راه پند و موعظه، تربیت به وسیلۀ تشویق و تنبیه. نگارنده هریک از روشهای یاد شده را بشرح آورده و به جزئیات مطالب پرداخته است[۱].
پانویس
- ↑ رفیعی، بهروز، ص127-131
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی تحلیلی توصیفی تعلیم و تربیت در اسلام (گزیده منابع عربی)، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، قم، چاپ یکم، 1381ش