۱۰۶٬۵۵۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فرهنگنامه سخن و سکوت''' تألیف محمد | '''فرهنگنامه سخن و سکوت''' تألیف [[محمدی ریشهری، محمد|محمد محمدیریشهری]]، [[خوشنصیب، مرتضی|مرتضی خوشنصیب]]؛ در پی بر نمودن ظرافتهای «سخن گفتن» و «سخن ناگفتن» بر اساس آیات و روایات است. این مجموعه، یکی از مدخلهای دانشنامۀ قرآن و حدیث است که با توجّه به نیاز جامعۀ مخاطب، به صورت جداگانه نیز منتشر میشود. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
این اثر در صدد است تا با ارائۀ مستقیم آیات و احادیث اسلامی و چینش نظاممند آنها به گونهای که در حدّ توان، نیازی به توضیح و تبیین مطالب نشود، رسالت تبلیغی خود را در بارۀ موضوع کتاب به انجام رساند. | این اثر در صدد است تا با ارائۀ مستقیم آیات و احادیث اسلامی و چینش نظاممند آنها به گونهای که در حدّ توان، نیازی به توضیح و تبیین مطالب نشود، رسالت تبلیغی خود را در بارۀ موضوع کتاب به انجام رساند. | ||
سخن گفتن، فعل ویژهٔ انسان و متمایز کنندهٔ او از موجودات دیگر است و رفتار مقابل آن، سکوت و خاموشی است. این دو رفتار متقابل، تأثیری فراوان در چگونگی زندگی انسان و فرجام او دارند، تا جایی که برتری هر یک بر دیگری، مباحثهای دیرین است که در جای خود باید بدان پرداخت. کتاب پیش رو در دو بخش جداگانه به گردآوری و تدوین متون دینی ناظر به این دو موضوع مهم و اثرگذار در سرنوشت انسانها پرداخته و زمینهٔ داوری در میزان ارزشمندی هر یک از سخن و سکوت را فراهم ساخته است. | سخن گفتن، فعل ویژهٔ انسان و متمایز کنندهٔ او از موجودات دیگر است و رفتار مقابل آن، سکوت و خاموشی است. این دو رفتار متقابل، تأثیری فراوان در چگونگی زندگی انسان و فرجام او دارند، تا جایی که برتری هر یک بر دیگری، مباحثهای دیرین است که در جای خود باید بدان پرداخت. کتاب پیش رو در دو بخش جداگانه به گردآوری و تدوین متون دینی ناظر به این دو موضوع مهم و اثرگذار در سرنوشت انسانها پرداخته و زمینهٔ داوری در میزان ارزشمندی هر یک از سخن و سکوت را فراهم ساخته است. | ||
واژههای «کلام»، «قول»،«نطق»، «لسان» و برخی دیگر، از جملۀ کلیدواژههایی هستند که در متون دینی ما با به کارگیری آنها، از موضوع «سخن گفتن» یاد شده است و هست و نیستها، باید و نبایدها و جایگاه و احکام و آداب متعدّدی برای آن، بیان گردیده، با این تفاوت که تعبیر«لسان (زبان)» غالباً به معنای توان سخن گفتن و دیگر کلیدواژههای یاد شده، به معنای سخنان گفته شده به کار رفتهاند. | واژههای «کلام»، «قول»،«نطق»، «لسان» و برخی دیگر، از جملۀ کلیدواژههایی هستند که در متون دینی ما با به کارگیری آنها، از موضوع «سخن گفتن» یاد شده است و هست و نیستها، باید و نبایدها و جایگاه و احکام و آداب متعدّدی برای آن، بیان گردیده، با این تفاوت که تعبیر«لسان (زبان)» غالباً به معنای توان سخن گفتن و دیگر کلیدواژههای یاد شده، به معنای سخنان گفته شده به کار رفتهاند. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۹: | ||
واژههای «کلام»، «قول»،«نطق»، «لسان» و برخی دیگر، از جملۀ کلیدواژههایی هستند که در متون دینی ما با به کارگیری آنها، از موضوع «سخن گفتن» یاد شده است و هست و نیستها، باید و نبایدها و جایگاه و احکام و آداب متعدّدی برای آن، بیان گردیده، با این تفاوت که تعبیر«لسان (زبان)» غالباً به معنای توان سخن گفتن و دیگر کلیدواژههای یاد شده، به معنای سخنان گفته شده به کار رفتهاند. | واژههای «کلام»، «قول»،«نطق»، «لسان» و برخی دیگر، از جملۀ کلیدواژههایی هستند که در متون دینی ما با به کارگیری آنها، از موضوع «سخن گفتن» یاد شده است و هست و نیستها، باید و نبایدها و جایگاه و احکام و آداب متعدّدی برای آن، بیان گردیده، با این تفاوت که تعبیر«لسان (زبان)» غالباً به معنای توان سخن گفتن و دیگر کلیدواژههای یاد شده، به معنای سخنان گفته شده به کار رفتهاند. | ||
در بخش | در بخش نخست این کتاب و فصل اوّل آن، به پدیدۀ شگفت تکلّم و زبانآوری پرداخته شده است، با توصیفهایی از این دست که: زبان، حکایتگر نهفتههای درون آدمی است یا زبان، ترازوی شخصیّت آدمی است؛ زیرا سخنان افراد، به سان آیینهای، عقلانیّت، استعداد و میزان دانش و مهارت آنان را به نمایش میگذارد. | ||
فصل دوم به بیان جایگاه سخن و نقش آن در سعادت انسان اختصاص دارد؛ این که هر گاه فرد به مرحلهٔ پرهیزگاری و انسجام و استحکام درونی برسد و سخنش برآمده از خِرد و حکمت و معرفت و قصدش از سخن گفتن، تبیین و ارشاد و پراکندن خیر و نیکی باشد، بی گمان در سخن گفتن و نه خاموش ماندن، مأجور و سزامند تشویق است. آن که سخنش از درونش میجوشد و از آبشخور وحی و عقل فطری مینوشد و حاصل اندیشه و مطالعه و تجربههایش را بر زبان جاری میکند، بسی شایستهتر است سخن بگوید، نه آن که خاموش بماند. | |||
مجموع آیات و احادیث این فصل نشان میدهد که خواست خدای متعال، خاموش ماندن انسان نبوده است، و گرنه این دستگاه پیچیدهٔ سخن گفتن – یعنی از مغز تا حنجره و از لب و دندان تا دهان و زبان – را نمیآفرید. دعوت دین به سکوت کردن، در فرض زاید و نامفید بودن گفتار و برای مهار کردن زبان است. | مجموع آیات و احادیث این فصل نشان میدهد که خواست خدای متعال، خاموش ماندن انسان نبوده است، و گرنه این دستگاه پیچیدهٔ سخن گفتن – یعنی از مغز تا حنجره و از لب و دندان تا دهان و زبان – را نمیآفرید. دعوت دین به سکوت کردن، در فرض زاید و نامفید بودن گفتار و برای مهار کردن زبان است. | ||
فصل سوم، ناظر به حفظ زبان و فضیلت مراقبت و نگهداشت آن از لغزش در گفتار است. | فصل سوم، ناظر به حفظ زبان و فضیلت مراقبت و نگهداشت آن از لغزش در گفتار است. | ||
احادیث این فصل، افزون بر تشویق به حفظ زبان، به خاستگاه آن نیز اشاره کردهاند، مانند: خردورزی، معرفت، ایمان، پرهیزگاری، خداترسی و نیز توجّه به مؤاخذه شدن انسان به سبب گفتارش، ضمن این که برای موفّقیت در این مورد نیز همچون دیگر ارزشهای اخلاقی، دعا و درخواست از خداوند، بس مهم و اثرگذار است. | احادیث این فصل، افزون بر تشویق به حفظ زبان، به خاستگاه آن نیز اشاره کردهاند، مانند: خردورزی، معرفت، ایمان، پرهیزگاری، خداترسی و نیز توجّه به مؤاخذه شدن انسان به سبب گفتارش، ضمن این که برای موفّقیت در این مورد نیز همچون دیگر ارزشهای اخلاقی، دعا و درخواست از خداوند، بس مهم و اثرگذار است. | ||
مقطع پایانی این فصل نیز به آثار حفظ زبان اشاره دارد و این که مراقبت از زبان، در گسترۀ شخصی، آسودگی و سلامت، و تکامل ایمان و دریافت حکمت و در عرصهٔ اجتماعی، شخصیّت و عزّت انسانی و پوشیدگی عیب و دست یافتن به جایگاه امن و نیز قدرت ادارۀ دیگران را به ارمغان میآورد و سرانجام، در مسیر عاقبت به خیری، به آدمی قدرت غلبه بر شیطان و راهیابی به بهشت را هدیه میدهد. | مقطع پایانی این فصل نیز به آثار حفظ زبان اشاره دارد و این که مراقبت از زبان، در گسترۀ شخصی، آسودگی و سلامت، و تکامل ایمان و دریافت حکمت و در عرصهٔ اجتماعی، شخصیّت و عزّت انسانی و پوشیدگی عیب و دست یافتن به جایگاه امن و نیز قدرت ادارۀ دیگران را به ارمغان میآورد و سرانجام، در مسیر عاقبت به خیری، به آدمی قدرت غلبه بر شیطان و راهیابی به بهشت را هدیه میدهد. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۷: | ||
در این فصل، به پارهای موارد مفید برای گویندگان و مبلّغان هم اشاره شده است، مانند: سخن نگفتن برای کسی که نشاط گوش دادن یا قدرت درک سخن را ندارد. | در این فصل، به پارهای موارد مفید برای گویندگان و مبلّغان هم اشاره شده است، مانند: سخن نگفتن برای کسی که نشاط گوش دادن یا قدرت درک سخن را ندارد. | ||
فصل ششم، به آداب نیکوی سخن پرداخته است. کمگویی و پرهیز از زیادهگویی، سخن را نیکو میکند و رعایت سطح فهم مخاطب، آن را پذیرفتنی و تفکّر و تدبّر در سخن و راستی و درستی گفتار، به سخن جان میبخشد. چگونگی ادای کلمات نیز مهم است. روان سخن گفتن، پرهیز از عجله، ناقص ادا نکردن کلمات و بریده بریده حرف نزدن، همه مهم و | فصل ششم، به آداب نیکوی سخن پرداخته است. کمگویی و پرهیز از زیادهگویی، سخن را نیکو میکند و رعایت سطح فهم مخاطب، آن را پذیرفتنی و تفکّر و تدبّر در سخن و راستی و درستی گفتار، به سخن جان میبخشد. چگونگی ادای کلمات نیز مهم است. روان سخن گفتن، پرهیز از عجله، ناقص ادا نکردن کلمات و بریده بریده حرف نزدن، همه مهم و اثر گذارند، همچنان که نظم سخن و تدوین درست آن، توضیح کافی و نرمی و رعایت ادب هم از آداب دلپذیر کنندۀ کلام اند. | ||
دو فصل کوتاه هفتم و هشتم با پرداختن به نکتههای یاد شده، نیمۀ نخست کتاب یعنی بخش سخن را به پایان میبرند. سکوت، خاموش ماندن و سخن نگفتن، موضوع بخش دوم و پایانی کتاب است که در هفت فصل تنظیم شده است.<ref> [https://hadith.net/post/76295 ر.ک: پایگاه اطلاعرسانی حدیث شیعه (حدیث نت)]</ref> | دو فصل کوتاه هفتم و هشتم با پرداختن به نکتههای یاد شده، نیمۀ نخست کتاب یعنی بخش سخن را به پایان میبرند. سکوت، خاموش ماندن و سخن نگفتن، موضوع بخش دوم و پایانی کتاب است که در هفت فصل تنظیم شده است.<ref> [https://hadith.net/post/76295 ر.ک: پایگاه اطلاعرسانی حدیث شیعه (حدیث نت)]</ref> |