درآمدی بر زبان و شناخت: نقشۀ ذهن: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدرآمدی بر زبان و شناختJ1.jpg | عنوان =درآمدی بر زبان و شناخت: نقشۀ ذهن | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = شاروود اسمیت، مایکل (نویسنده) گندمکار، راحله (مترجم) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناش...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۴

    درآمدی بر زبان و شناخت: نقشۀ ذهن
    درآمدی بر زبان و شناخت: نقشۀ ذهن
    پدیدآورانشاروود اسمیت، مایکل (نویسنده) گندمکار، راحله (مترجم)
    ناشرعلمی
    مکان نشرتهران
    سال نشر1401
    شابک3ـ507ـ404ـ964ـ978
    کد کنگره

    درآمدی بر زبان و شناخت: نقشۀ ذهن تألیف مایکل شاروود اسمیت، ترجمه راحله گندمکار؛ این کتاب چشم‌اندازی خاص در باب چگونگی سازمان‌دهی ذهن ارائه می‌کند. این چشم‌انداز مبتنی بر پژوهش در زمینه‌های مختلف علوم شناختی است. نتیجۀ حاصل الگوی کار بنیادین ذهن است که می‌تواند به عنوان مرجع مشترکی برای تمامی محققان در حوزه‌های مختلف تخصصی‌شان مورد استفاده قرار گیرد.

    ساختار

    کتاب در دو بخش به نگارش درآمده است.

    گزارش کتاب

    ذهن به‌مثابۀ شبکه‌ای از سیستم‌ها یا نظام‌های تعاملی نشان داده شده است. هر یک از این سیستم‌ها با درجات مختلفی مستقل از بقیه‌اند، اما به طور هم‌زمان همۀ آنها این قابلیت را دارند که با بقیۀ سیستم‌ها برای حل امور پیچیده مشارکت کنند. تصویر کلانی که در این کتاب ارائه شده، از دو جنبۀ مهم برخوردار است که باید مدنظر قرار گیرند. از یک منظر، ذهن متشکل از سیستم‌های تخصص‌یافته‌ای در نظر گرفته می‌شود که هر یک مستقل از سایر سیستم‌ها مجموعه‌ای از کارهای منحصربه‌فرد را انجام می‌دهند. به عبارت دیگر ذهن از نوعی ساختار حوزه‌ای برخوردار است. بخش مختلف ذهن، یعنی همین حوزه‌ها از ارتباطی درونی با هم برخوردارند، به‌گونه‌ای که می‌توانند به شکل‌های گوناگونی به هم کمک کنند و به این ترتیب یک کل یعنی «خانواده‌ای» از سیستم‌های در تعامل را شکل دهند.

    این کتاب چشم‌اندازی خاص در باب چگونگی سازمان‌دهی ذهن ارائه می‌کند. این چشم‌انداز مبتنی بر پژوهش در زمینه‌های مختلف علوم شناختی است. نتیجۀ حاصل الگوی کار بنیادین ذهن است که می‌تواند به عنوان مرجع مشترکی برای تمامی محققان در حوزه‌های مختلف تخصصی‌شان مورد استفاده قرار گیرد. این چارچوب نظری در این کتاب، بخش به بخش توضیح داده شده است؛ درست مثل جورچینی که به‌تدریج با پشت‌سرگذاشتن فصل‌های متوالی ساخته می‌شود.

    هر فصل یکی از بخش‌های مختلفی را معرفی می‌کند که در نهایت، کل موردنظر را شکل می‌دهند؛ موضوعاتی نظیر درک، احساس و آگاهی. هر یک از این فصل‌ها باید به عنوان بخش یا نمونه‌ای کوچک و نه نگرشی جامع در این زمینۀ تحقیقاتی در نظر گرفته شوند. به عبارت دیگر فصل‌های این کتاب به گونه‌ای طراحی شده‌اند که تا حد ممکن اطلاع‌رسان باشند. تمرکز اصلی نویسنده همواره بر این مسئله است که هر موضوع چگونه به مفهوم‌سازی منسجم ذهن کمک می‌کند. وقتی خواننده به بخش دوم کتاب می‌رسد که به طور کامل به چگونگی انطباق زبان با چارچوب مدنظر می‌پردازد، باید با شیوۀ توصیف ذهن و اصطلاحات اولیه و اساسی مربوط به آن آشنا شده باشد و از اینجا به بعد جنبه‌های فنی بیشتری به بحث افزوده شده است.

    کل بخش نخست کتاب به دنیای درونی در گسترده‌ترین مفهوم‌اش اختصاص یافته است. در واقع هر کسی بخواهد ساختار ذهن انسان را به شیوه‌ای کاملاً بازنمودی توصیف کند و توضیح دهد، نمی‌تواند نقش عمده‌ای را برای توانایی زبان انسان در نظر نگیرد. این موضوع اصلی بخش دوم کتاب است و به این ترتیب افزودن زبان، نقشۀ ذهن را تکمیل خواهد کرد. ورود مبحث زبان به بخش دوم کاملاً بجاست، زیرا «زبان» معیاری اساسی است که ما را به عنوان اعضای گونۀ انسان معرفی می‌کند.

    فصول بخش نخست کتاب، تصویری از سیستم‌های ذهنی مختلف را در اختیار خواننده قرار می‌دهند و به توضیح این مسئله می‌پردازند که چطور این سیستم‌ها با هر هزارم ثانیه از زندگی روزمرۀ ما هماهنگ‌اند. این امر مستلزم درنظر گرفتن امور روزمره، برنامه‌ریزی برای آینده و بازتاب گذشته است. بخش دوم به این موضوع اختصاص دارد که زبان چگونه به چارچوبی ارتباط می‌یابد که در بخش نخست تشریح شده است. در واقع قرار است این مسئله توضیح داده شود که زبان در مفهوم کلان‌اش، چگونه سیستم‌های ذهنی توصیف‌شده در بخش نخست را درگیر می‌کند.

    با مطالعۀ فصل‌ها یکی پس از دیگری، تصویر یکپارچه‌ای از ذهن به‌تدریج شکل می‌گیرد. تبیینی که به دست داده می‌شود بر مبنای اندیشه‌های مطرح در علوم شناختی جدید است. به عبارت دیگر هرچند چارچوب‌های مدنظر به‌اندازۀ کافی حرف برای گفتن دارد، اما الگوی کاملاً تازه‌ای برای ذهن نیست؛ آنچه مبنای اصلی این چارچوب را شکل می‌دهد، در نتیجۀ نظریه‌ها، فرضیه‌ها و یافته‌های تجربی است که در آثار علمی موجود گزارش شده‌اند.

    به طور کلی فصول مختلف این کتاب، دیدگاهی را در باب ذهن ارائه می‌دهند که بر مبنای نتایج پژوهش‌های گوناگون در رشته‌های مختلف استوار است. به این ترتیب، این کتاب نگرشی کلی را برای خواننده مطرح می‌کند. با این وجود چارچوب مدنظر در اینجا تأکیدی ویژه بر کاربرد عبارتی دارد که گونۀ ما را توصیف می‌کند، یعنی «توانایی زبان انسان». از آنجا که حدود نیمی از جمعیت جهان بیش از یک زبان را به کار می‌برند، سخنگویان بومی یک‌زبانه از امتیاز خاصی در این توصیف برخوردار نیستند. به عبارت دیگر، برای توصیف توانایی زبان انسان، رشد و کاربرد زبان در اینجا به شکلی کلی مدنظر قرار گرفته است.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها