۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ابوالعلاء معری، احمد بن عبدالله منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات زندگینامه | {{جعبه اطلاعات زندگینامه | ||
| عنوان = ابوالعلاء | | عنوان = [[ابوالعلاء معری]]، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی | ||
| تصویر = NUR00000.jpg | | تصویر = NUR00000.jpg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام کامل = احمد بن عبدالله بن سلیمان؛ | | نام کامل = احمد بن عبدالله بن سلیمان؛ | ||
| نامهای دیگر = ابوالعلاء | | نامهای دیگر = [[ابوالعلاء معری]]، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی؛ | ||
| لقب = رهین المحبسین؛ | | لقب = رهین المحبسین؛ | ||
| تخلص = ابوالعلاء | | تخلص = [[ابوالعلاء معری]]؛ | ||
| نسب = معری؛ | | نسب = معری؛ | ||
| نام پدر = عبدالله بن سلیمان قضاعی تنوخی؛ | | نام پدر = عبدالله بن سلیمان قضاعی تنوخی؛ | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE13642AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE13642AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' اَبوالْعَلاءِ مَعَری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی '''(۲۷ ربیعالاول ۳۶۳- ۴۴۹ ق / ۲۶ دسامبر ۹۷۳-۱۰۵۷ م)، شاعر و اندیشمند برجستۀ نابینای عرب. | ''' اَبوالْعَلاءِ مَعَری، احمد بن عبدالله بن سلیمان تنوخی'''(۲۷ ربیعالاول ۳۶۳- ۴۴۹ ق / ۲۶ دسامبر ۹۷۳-۱۰۵۷ م)، شاعر و اندیشمند برجستۀ نابینای عرب. | ||
هر چند او زندگانی پرماجرایی نداشته و بیشتر عمر خود را در كنارهگیری از مردم و گوشهنشینی گذرانده است، اما آگاهی ما از زندگانی او اندك نیست. | هر چند او زندگانی پرماجرایی نداشته و بیشتر عمر خود را در كنارهگیری از مردم و گوشهنشینی گذرانده است، اما آگاهی ما از زندگانی او اندك نیست. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۱: | ||
ابوالعلاء نخست قرآن را، به چندین روایت، نزد چند تن از شیوخ زمانش فراگرفت، لغت و نحو را نیز نزد پدر خود و نیز ابوبكر محمد بن مسعود بن فَرَج نحوی آموخت، در نوجوانی به حلب رفت و در آنجا نزد محمد بن عبدالله بن سعد نحوی، راوی اشعار مُتنبی (د ۳۵۴ ق / ۹۶۵ م) آموزش دید و احتمالاً همین برخورد با اشعار متنبی انگیزۀ وی شد كه بعدها از ستایشگران متنبی و شارح اشعار او شود. وی حدیث را نیز نزد پدر، جد و برادر خود ابوالمجد و چند تن دیگر آموخته بود. | ابوالعلاء نخست قرآن را، به چندین روایت، نزد چند تن از شیوخ زمانش فراگرفت، لغت و نحو را نیز نزد پدر خود و نیز ابوبكر محمد بن مسعود بن فَرَج نحوی آموخت، در نوجوانی به حلب رفت و در آنجا نزد محمد بن عبدالله بن سعد نحوی، راوی اشعار مُتنبی (د ۳۵۴ ق / ۹۶۵ م) آموزش دید و احتمالاً همین برخورد با اشعار متنبی انگیزۀ وی شد كه بعدها از ستایشگران متنبی و شارح اشعار او شود. وی حدیث را نیز نزد پدر، جد و برادر خود ابوالمجد و چند تن دیگر آموخته بود. | ||
همچنین گفته میشود كه ادب و لغت را نزد چند تن از شاگردان ابن خالویه (د ۳۷۰ ق) فرا گرفته بود. ابوالعلاء در پی آموختن بیشتر، سفری به طرابلس شام كرد و از كتابخانههای آنجا بهره گرفت. وی بر سر راه خود از شهر لاذقیه نیز گذر كرد و در آنجا در «دیر فاروس» به راهبی برخورد كه با دانشهای یونانی آشنایی داشت و ابوالعلاء از وی سخنان و عقاید فیلسوفان یونان را شنید كه گویا در اندیشۀ او اثر نهاد و انگیزۀ برخی از عقاید انحرافی وی در اشعارش شد. | همچنین گفته میشود كه ادب و لغت را نزد چند تن از شاگردان ابن خالویه (د ۳۷۰ ق) فرا گرفته بود. ابوالعلاء در پی آموختن بیشتر، سفری به طرابلس شام كرد و از كتابخانههای آنجا بهره گرفت. وی بر سر راه خود از شهر لاذقیه نیز گذر كرد و در آنجا در «دیر فاروس» به راهبی برخورد كه با دانشهای یونانی آشنایی داشت و ابوالعلاء از وی سخنان و عقاید فیلسوفان یونان را شنید كه گویا در اندیشۀ او اثر نهاد و انگیزۀ برخی از عقاید انحرافی وی در اشعارش شد. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۹: | ||
ابوالعلاء در ۳۹۸ ق راهی بغداد شد و در ۳۹۹ ق به آنجا رسید و یك سال و ۷ ماه در آن شهر ماند. گفته میشود كه انگیزۀ سفر وی به بغداد شكایت بردن از بعضی نواب حلب بوده كه به وقف موروثی او دست درازی كرده بودند، اما ظاهراً قصد واقعی ابوالعلاء از سفر به بغداد فراگیری بیشتر دانشهای ادبی و بهویژه دستیابی به كتابخانۀ بزرگ آنجا بوده كه سرپرستی آن را عبدالسلام بصری، معروف به واجكا (د ۴۰۵ ق) برعهده داشته است. گفته میشود كه وی همچنین از بزرگان بغداد برای رفع دستاندازی به موقوفۀ خود یاری خواسته، اما نتیجهای نگرفته بود. اكنون حقیقت امر را میتوان در گفتار خود ابوالعلاء جستوجو كرد: وی از یك سو، در نامهای كه پس از آگاهی از مرگ مادرش، از بغداد به دایی خود، ابوالقاسم علی مینویسد، میگوید كه وی گمان میكرده است كه بتواند در بغداد بماند، زیرا در آنجا علم را بیشتر از سنگریزهها در مناسك عقبه یافته است. سپس از مردمان بغداد به نیكی یاد میكند و مهربانیها و حوشرفتاریهای ایشان با خودش را میستاید، اما از سوی دیگر، میافزاید كه برای طلب ادب یا مال از اهل بغداد به آنجا نرفته است، زیرا از ۲۰ سالگی، دیگر نیازی به آموختن از یك عراقی یا شامی نداشته، بلكه آنچه وی را به سوی بغداد كشانده، كتابخانۀ آنجا بوده است. وی در نامۀ دیگری كه برای اهالی معرةالنعمان فرستاده، ولی به دست ایشان نرسیده بوده است، مینویسد كه سفر وی به بغداد برای دستیابی به مال فراوان یا دیدار با مردمان نبوده، بلكه او ترجیح میداده است كه در دارالعلم اقامت كند. وی بار دیگر از مردمان بغداد به نیكی یاد میكند كه در ستایش از او و فضل او غلو میكرده و اموالشان را بیدریغ در اختیار او مینهادهاند. | ابوالعلاء در ۳۹۸ ق راهی بغداد شد و در ۳۹۹ ق به آنجا رسید و یك سال و ۷ ماه در آن شهر ماند. گفته میشود كه انگیزۀ سفر وی به بغداد شكایت بردن از بعضی نواب حلب بوده كه به وقف موروثی او دست درازی كرده بودند، اما ظاهراً قصد واقعی ابوالعلاء از سفر به بغداد فراگیری بیشتر دانشهای ادبی و بهویژه دستیابی به كتابخانۀ بزرگ آنجا بوده كه سرپرستی آن را عبدالسلام بصری، معروف به واجكا (د ۴۰۵ ق) برعهده داشته است. گفته میشود كه وی همچنین از بزرگان بغداد برای رفع دستاندازی به موقوفۀ خود یاری خواسته، اما نتیجهای نگرفته بود. اكنون حقیقت امر را میتوان در گفتار خود ابوالعلاء جستوجو كرد: وی از یك سو، در نامهای كه پس از آگاهی از مرگ مادرش، از بغداد به دایی خود، ابوالقاسم علی مینویسد، میگوید كه وی گمان میكرده است كه بتواند در بغداد بماند، زیرا در آنجا علم را بیشتر از سنگریزهها در مناسك عقبه یافته است. سپس از مردمان بغداد به نیكی یاد میكند و مهربانیها و حوشرفتاریهای ایشان با خودش را میستاید، اما از سوی دیگر، میافزاید كه برای طلب ادب یا مال از اهل بغداد به آنجا نرفته است، زیرا از ۲۰ سالگی، دیگر نیازی به آموختن از یك عراقی یا شامی نداشته، بلكه آنچه وی را به سوی بغداد كشانده، كتابخانۀ آنجا بوده است. وی در نامۀ دیگری كه برای اهالی معرةالنعمان فرستاده، ولی به دست ایشان نرسیده بوده است، مینویسد كه سفر وی به بغداد برای دستیابی به مال فراوان یا دیدار با مردمان نبوده، بلكه او ترجیح میداده است كه در دارالعلم اقامت كند. وی بار دیگر از مردمان بغداد به نیكی یاد میكند كه در ستایش از او و فضل او غلو میكرده و اموالشان را بیدریغ در اختیار او مینهادهاند. | ||
نام ابوالعلاء در بغداد مشهور شده بود و دیوان سقط الزند را نزد او میخواندند. | نام ابوالعلاء در بغداد مشهور شده بود و دیوان سقط الزند را نزد او میخواندند. | ||
وی در آنجا همچنین با شریف رضی و سید مرتضی معاشرت داشته است و آن دو، دانش و تیزهوشی وی را میستودهاند. | |||
وی در آنجا همچنین با [[شریفالرضی، محمد بن حسین|شریف رضی]] و [[علمالهدی، علی بن حسین|سید مرتضی]] معاشرت داشته است و آن دو، دانش و تیزهوشی وی را میستودهاند. | |||
==بازگشت به زادگاه== | ==بازگشت به زادگاه== | ||
ابوالعلاء در ۴۰۰ ق / ۱۰۱۰ م از بغداد به معرة النعمان بازگشت و از آن زمان تا پایان عمر خانهنشین شد. وی خود را «گروگان دو زندان» | ابوالعلاء در ۴۰۰ ق / ۱۰۱۰ م از بغداد به معرة النعمان بازگشت و از آن زمان تا پایان عمر خانهنشین شد. وی خود را «گروگان دو زندان» ـ زندان نابینایی و زندان خانهنشینی و گوشهگیری ـ نامیده است. ابوالعلاء خود در همان نامه كه از بغداد برای اهالی معرةالنعمان فرستاده بود، تصمیمش را به خانهنشینی اعلام میدارد و میگوید كه تلخ و شیرین روزگار را چشیده و نیك و بد آن را آزموده و به این نتیجه رسیده است كه پسندیدهترین كاری كه میتواند در زندگی انجام دهد، عزلت گزیدن و از مردمان كناره گرفتن است. وی مینویسد كه این تصمیم خود را با گروهی مورد اعتماد در میان نهاده بوده است و همگی این دوراندیشی را پسندیده بودهاند. سپس میافزاید كه این تصمیم را ناگهانی نگرفته، بلكه این امر زاییدۀ اندیشۀ سالهای متمادی و طولانی بوده است. | ||
خط ۸۸: | خط ۹۲: | ||
همچنین آمده است كه ابونصر هبةالله بن موسی المؤید فی الدین، داعی الدعاة فاطمیان مصر، به ثمال بن صالح، فرماندار حلب و معرة النعمان نامهای نوشت و از او خواست كه مال كافی برای تهیۀ همۀ وسایل زندگانی، از جمله لذیذترین خوراكها، در اختیار ابوالعلاء بگذارد، اما وی نپذیرفت. | همچنین آمده است كه ابونصر هبةالله بن موسی المؤید فی الدین، داعی الدعاة فاطمیان مصر، به ثمال بن صالح، فرماندار حلب و معرة النعمان نامهای نوشت و از او خواست كه مال كافی برای تهیۀ همۀ وسایل زندگانی، از جمله لذیذترین خوراكها، در اختیار ابوالعلاء بگذارد، اما وی نپذیرفت. | ||
ابوالعلاء از معدود شاعرانی است كه در مدح و ستایش صاحبان مال و جاه | ابوالعلاء از معدود شاعرانی است كه در مدح و ستایش صاحبان مال و جاه ـ جز برای دو سه تن، آن هم در شعرهای دوران جوانیش ـ شعر نسروده است. وی در مقدمۀ دیوانش «سقط الزند» صریحاً میگوید كه هرگز سرودههای خود را به گوش رئیسان نرسانده و در طلب پاداش، مدح كسی را نگفته است، نوشتهاند كه علی بن جعفر بن فلاح (فلاحی)، وزیر خلیفۀ فاطمی الحاكم بامرالله (خلافت ۳۸۶-۴۱۱ ق / ۹۹۶-۱۰۲۰ م)، به عزیزالدوله ابوشجاع فاتك بن عبدالله (د ۴۱۳ ق) فرماندار حلب از سوی الحاكم، نامهای نوشت و از او خواست كه ابوالعلاء را به مصر ببرد تا در آنجا برای او «دارالعلمی» بنا كند و خراج معرة النعمان را در اختیار او نهد. عزیزالدوله به معرة النعمان رفت و با ابوالعلاء دیدار كرد و آن پیشنهاد را با وی در میان نهاد. ابوالعلاء از او مهلت خواست و نامهای برای فلاحی فرستاد و از پذیرفتن پیشنهاد وی عذر خواست. عزیزالدوله خود ابوالعلاء را محترم میداشت و از او خواسته بود كه برایش كتابهایی تصنیف كند. ابوالعلاء، كتاب الصاهل و الشاحج و كتاب القائف را به نام وی املا كرد كه كتاب دوم با مرگ عزیزالدوله ناتمام ماند. | ||
در بیشتر منابع از استعدادهای ویژۀ ابوالعلاء سخن رفته است. در یك جا گفتۀ ابوالحسن مصیصی شاعر نقل میشود كه در معرة النعمان یكی از شگفتیهای روزگار را دیده و آن شاعری نابینا بوده است كه شطرنج و نردبازی میكرده و در هر فنی از جدّ و هزل سخن میگفته و خدا را سپاس میگزارده كه وی را نابینا كرده و از دیدن بدخویان نفرتانگیز آسوده ساخته است. | در بیشتر منابع از استعدادهای ویژۀ ابوالعلاء سخن رفته است. در یك جا گفتۀ ابوالحسن مصیصی شاعر نقل میشود كه در معرة النعمان یكی از شگفتیهای روزگار را دیده و آن شاعری نابینا بوده است كه شطرنج و نردبازی میكرده و در هر فنی از جدّ و هزل سخن میگفته و خدا را سپاس میگزارده كه وی را نابینا كرده و از دیدن بدخویان نفرتانگیز آسوده ساخته است. | ||
گزارشهای بسیاری نیز دربارۀ نیروی حافظۀ بیمانند ابوالعلاء آمده است. | گزارشهای بسیاری نیز دربارۀ نیروی حافظۀ بیمانند ابوالعلاء آمده است. | ||
ابوالعلاء عمر خود را در دوران پرآشوبی گذراند. وی از كنج عزلت خود، با دیدۀ دل به همۀ رویدادهای جهان پیرامون خود، بهویژه به آنچه در زادگاهش و اطراف آن میگذشت، مینگریست. دوران عمر وی سرشار از درگیریها و كشاكشهاست: درگیریهای خلفای عباسی با ایرانیان و تركان، از یك سو و درگیریهای فرمانروایان محلی و قبایل عرب بدوی و نیز كشاكش و رقابت عباسیان با خلفای فاطمی مصر و نفوذ قرمطیان و فاطمیان در دمشق و حلب، از سوی دیگر، و سرانجام مهاجمات امپراتوری بیزانس و نفوذ آن در آن نواحی. این رویدادهای تاریخی همواره با تاریخ حلب و معرةالنعمان درآمیخته بوده است و برخی از آنها در اشعار ابوالعلاء معری منعكس شدهاند. | ابوالعلاء عمر خود را در دوران پرآشوبی گذراند. وی از كنج عزلت خود، با دیدۀ دل به همۀ رویدادهای جهان پیرامون خود، بهویژه به آنچه در زادگاهش و اطراف آن میگذشت، مینگریست. دوران عمر وی سرشار از درگیریها و كشاكشهاست: درگیریهای خلفای عباسی با ایرانیان و تركان، از یك سو و درگیریهای فرمانروایان محلی و قبایل عرب بدوی و نیز كشاكش و رقابت عباسیان با خلفای فاطمی مصر و نفوذ قرمطیان و فاطمیان در دمشق و حلب، از سوی دیگر، و سرانجام مهاجمات امپراتوری بیزانس و نفوذ آن در آن نواحی. این رویدادهای تاریخی همواره با تاریخ حلب و معرةالنعمان درآمیخته بوده است و برخی از آنها در اشعار [[ابوالعلاء معری]] منعكس شدهاند. | ||
==شاگردان و كاتبان ابوالعلاء== | ==شاگردان و كاتبان ابوالعلاء== | ||
با وجود اینكه ابوالعلاء معری خانهنشینی و گوشهگیری گزیده بود و چنانكه خود بارها در اشعارش بیان میكند، تنهایی را بر معاشرت بر مردمان ترجیح میداده، اما از چنان شهرتی برخوردار بوده است كه دیگران را به سوی او میكشانده تا نزد او درس بخوانند و چیزهایی را كه تنها او میدانسته است، از وی بیاموزند. هر یك از شاگردان او، خود از قاضیان، ادیبان و راویان برجستۀ روزگار خویش بودهاند. | با وجود اینكه [[ابوالعلاء معری]] خانهنشینی و گوشهگیری گزیده بود و چنانكه خود بارها در اشعارش بیان میكند، تنهایی را بر معاشرت بر مردمان ترجیح میداده، اما از چنان شهرتی برخوردار بوده است كه دیگران را به سوی او میكشانده تا نزد او درس بخوانند و چیزهایی را كه تنها او میدانسته است، از وی بیاموزند. هر یك از شاگردان او، خود از قاضیان، ادیبان و راویان برجستۀ روزگار خویش بودهاند. | ||
[[ابن عدیم، عمر بن احمد|ابن عدیم]] ۴۹ تن از اینان را نام میبرد. از برجستهترین این شاگردان، [[خطیب تبریزی، یحیی بن علی|ابوزكریا یحیی بن علی خطیب تبریزی]] (د ۵۰۲ ق / ۱۱۰۹ م)، مؤلف كتاب [[تهذیب إصلاح المنطق|تهذیب اصلاح المنطق]] و ابوالمكارم عبدالوارث بن محمد بن عبدالمنعم ابهری بودهاند. [[ابن عدیم، عمر بن احمد|ابن عدیم]] نقل میكند كه این دو از برجستگان ادب و متبحر در علوم عرب و از وابستگان به ابوالعلاء بوده و چندی را به بهرهگیری از او گذراندهاند. | |||
كاتبان ویژۀ ابوالعلاء ۴ تن بودهاند كه نامههای وی و نیز آثار نظم و نثر او را مینوشتهاند: ۱. برادرزادهاش ابومحمد عبدالله بن محمد، كه به عمویش شفقت داشته، به او خدمت و در بیماری از او پرستاری میكرده است. خود او نیز دیوان شعر داشته و در۴۴۳ ق قاضی معرة النعمان بوده است. ابوالعلاء در چند بیت او را ستوده و از خدمات او سپاسگزاری كرده است. ۲. برادرزادۀ دیگرش ابوالحسن علی بن محمد، كه او نیز در ۴۵۱ ق منصب قضای معرة النعمان را داشته است. وی همۀ آثار ابوالعلاء را از او شنیده و آنها را نوشته است. ۳. جعفر بن احمد بن صالح، كه از خویشاوندان سببی وی بوده و خطی خوش و استوار داشته و بسیاری از كتابهای ادبی را بر ابوالعلاء میخوانده و آثار وی را مینوشته است. ۴. ابوالحسن علی بن عبدالله، متولی اوقاف جامع معرة النعمان، كه همۀ آثار ابوالعلاء و هر یك را در چندین نسخه با خطی خوش مینوشته است. چند تن دیگر از شخصیتهای معرة النعمان نیز كاتبان ابوالعلاء بودهاند. | كاتبان ویژۀ ابوالعلاء ۴ تن بودهاند كه نامههای وی و نیز آثار نظم و نثر او را مینوشتهاند: ۱. برادرزادهاش ابومحمد عبدالله بن محمد، كه به عمویش شفقت داشته، به او خدمت و در بیماری از او پرستاری میكرده است. خود او نیز دیوان شعر داشته و در۴۴۳ ق قاضی معرة النعمان بوده است. ابوالعلاء در چند بیت او را ستوده و از خدمات او سپاسگزاری كرده است. ۲. برادرزادۀ دیگرش ابوالحسن علی بن محمد، كه او نیز در ۴۵۱ ق منصب قضای معرة النعمان را داشته است. وی همۀ آثار ابوالعلاء را از او شنیده و آنها را نوشته است. ۳. جعفر بن احمد بن صالح، كه از خویشاوندان سببی وی بوده و خطی خوش و استوار داشته و بسیاری از كتابهای ادبی را بر ابوالعلاء میخوانده و آثار وی را مینوشته است. ۴. ابوالحسن علی بن عبدالله، متولی اوقاف جامع معرة النعمان، كه همۀ آثار ابوالعلاء و هر یك را در چندین نسخه با خطی خوش مینوشته است. چند تن دیگر از شخصیتهای معرة النعمان نیز كاتبان ابوالعلاء بودهاند. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۵: | ||
چاپی | چاپی | ||
1. الاوزان و القوافی فی شعرالمتنبی. ۲. البشری بالجهاد، ۳. حدیث الاسلام، ۴. رسالة الغفران. ۵. الزجر النابح، ۶. سقط الزند. ۷. شرح دیوان ابنابی حصینة. ۸. ضوء السقط، ۹. عبث الولید، ۱۰. الفصول و الغایات۱۱. لزوم مالایلزم، یا لزومیات، ۱۲. مُلقَی السبیل۱۳. منار القائف، | 1.الاوزان و القوافی فی شعرالمتنبی. ۲. البشری بالجهاد، ۳. حدیث الاسلام، ۴. رسالة الغفران. ۵. الزجر النابح، ۶. سقط الزند. ۷. شرح دیوان ابنابی حصینة. ۸. ضوء السقط، ۹. عبث الولید، ۱۰. الفصول و الغایات۱۱. لزوم مالایلزم، یا لزومیات، ۱۲. مُلقَی السبیل۱۳. منار القائف، | ||
همچنین رسائل فراوانی از ابوالعلاء در موضوعات مختلف از لغت و نحو و نقد و اخوانیات به طور مستقل و در مجموعههای مختلف بارها به چاپ رسیده است كه برخی از آنها عبارتند از: ۱. رسائل ابی العلاء مع داعی الدعاة، ۲. رسالة الاخرسین؛ ۳. رسالة الاغریغیة، ۴. رسالة الی صاحب الدواوین؛ ۵. رسالة الی قاضی صدیق؛ ۶. رسالة التذكرة ۷. رسالة الشیاطین؛ ۸. رسالة الصاهل و الشاجح، ۹. رسالة العصا، ۱۰. رسالة المنیح الی وزیر المغربی؛ ۱۱. رسالة الهنا، ۱۲. رسالة فی تعزیة ابی علی بن ابی الرجال، ۱۳. رسالة فی التوسط لآل منیر بن الحسن؛ ۱۴. رسالة الملائكة، | همچنین رسائل فراوانی از ابوالعلاء در موضوعات مختلف از لغت و نحو و نقد و اخوانیات به طور مستقل و در مجموعههای مختلف بارها به چاپ رسیده است كه برخی از آنها عبارتند از: ۱. رسائل ابی العلاء مع داعی الدعاة، ۲. رسالة الاخرسین؛ ۳. رسالة الاغریغیة، ۴. رسالة الی صاحب الدواوین؛ ۵. رسالة الی قاضی صدیق؛ ۶. رسالة التذكرة ۷. رسالة الشیاطین؛ ۸. رسالة الصاهل و الشاجح، ۹. رسالة العصا، ۱۰. رسالة المنیح الی وزیر المغربی؛ ۱۱. رسالة الهنا، ۱۲. رسالة فی تعزیة ابی علی بن ابی الرجال، ۱۳. رسالة فی التوسط لآل منیر بن الحسن؛ ۱۴. رسالة الملائكة، | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۲۱: | ||
خطی | خطی | ||
1.اختیارات الاشعار فی الابواب، ۳. الرسالة الفلاحیة ۴. الریاش المصطفی، ۵. اللامع العزیزی، | |||
دربارۀ زندگی شخصی و علمی ابوالعلاء كارهای بسیاری انجام گرفته است. | دربارۀ زندگی شخصی و علمی ابوالعلاء كارهای بسیاری انجام گرفته است. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۸: | ||
==علوم ادبی و هنرهای شعری ابوالعلاء== | ==علوم ادبی و هنرهای شعری ابوالعلاء== | ||
ابوالعلاء نه تنها شاعر و اندیشمند بلكه همچنین در علوم ادبی (صرف و نحو، عروض و ... ) چنان چیرهدست و نوآور بوده است كه میتوان وی را فخر زبان عربی دانست. گلدسیهر او را نوآورترین چهرۀ ادبیات عربی وصف میكند. | ابوالعلاء نه تنها شاعر و اندیشمند بلكه همچنین در علوم ادبی (صرف و نحو، عروض و...) چنان چیرهدست و نوآور بوده است كه میتوان وی را فخر زبان عربی دانست. [[گلدزیهر، ایگناس|گلدسیهر]] او را نوآورترین چهرۀ ادبیات عربی وصف میكند. | ||
طه حسین نیز دربارۀ وی میگوید: ابوالعلاء نابغۀ بیرقیب و یگانۀ ادبیات عربی است؛ نه پیش از خود مانندی داشته است، نه پس از خود | |||
[[حسین، طه|طه حسین]] نیز دربارۀ وی میگوید: ابوالعلاء نابغۀ بیرقیب و یگانۀ ادبیات عربی است؛ نه پیش از خود مانندی داشته است، نه پس از خود | |||
این داوریها گزافه نیست؛ نگاهی به آثار شعر و نثر ابوالعلاء گواه برآنهاست. وی مهمترین منابع ادب و لغت عرب را به یاد سپرده و در آثار خود از آنها بهره برده و به آنها استشهاد كرده است، همچنین در موارد بسیار گفتهها و داوریهای استادان پیشین لغت، نحو و عروض را نقد كرده و برخی را نادرست شمرده است. بدینسان، بعضی از آثار به جای ماندۀ او نمونههای درخشانی از نقد ادبی است. | این داوریها گزافه نیست؛ نگاهی به آثار شعر و نثر ابوالعلاء گواه برآنهاست. وی مهمترین منابع ادب و لغت عرب را به یاد سپرده و در آثار خود از آنها بهره برده و به آنها استشهاد كرده است، همچنین در موارد بسیار گفتهها و داوریهای استادان پیشین لغت، نحو و عروض را نقد كرده و برخی را نادرست شمرده است. بدینسان، بعضی از آثار به جای ماندۀ او نمونههای درخشانی از نقد ادبی است. | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۴۱: | ||
شعر معری آكنده از ویژگی2ها و نوآوریهای عروضی است. | شعر معری آكنده از ویژگی2ها و نوآوریهای عروضی است. | ||
ویژگی دیگر آثار ابوالعلاء به كار بردن واژههای غریب، شاذ و نادر است كه ناشی از ثروت عظیم واژگانی او و اشتیاق شدیدش به صنایع لفظی است. وی همچنین در تعبیرات خود، اعتماد زیاد به اصطلاحات علمی و به ویژه اصطلاحات زبانشناسی و لغت دارد. | ویژگی دیگر آثار ابوالعلاء به كار بردن واژههای غریب، شاذ و نادر است كه ناشی از ثروت عظیم واژگانی او و اشتیاق شدیدش به صنایع لفظی است. وی همچنین در تعبیرات خود، اعتماد زیاد به اصطلاحات علمی و به ویژه اصطلاحات زبانشناسی و لغت دارد. | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۷۶: | ||
==جهانبینی== | ==جهانبینی== | ||
معری بیگمان یکی از برجستهترین شاعران اندیشمند یا اندیشمندان شاعر در تاریخ ادبیات جهان است. اما پیش از هرچیز باید به یاد داشت که وی نخست یک شاعر است، نه یک فیلسوف. او اندیشمند است، ولی اندیشهاش از نظم و پیگیری منطقی اندیشههای فیلسوفان به دور است، حتی میتوان گفت که وی از چنین نظمی بیزار است. راهنمای اندیشۀ او احساس اوست: احساس او از خودش، از این جهان، از آن جهان، از آدمیان و از تاریخ، رفتار و کردار، پندارها و باورها، ایمان و عشق آدمیان و از همۀ آنچه آدمیان خود را بدان آدمی میدانند. ابوالعلاء هنرمند است. هنر او شعر است. شعر او همۀ وجود اوست. واژههای شعری، قالبهایی است که او همۀ وجود عاطفی و عقلی خود را در آنها ریخته و در این قالبها تندیسهایی بیمانند، تقلیدناپذیر و ماندگار آفریده است. شعر ابوالعلاء | معری بیگمان یکی از برجستهترین شاعران اندیشمند یا اندیشمندان شاعر در تاریخ ادبیات جهان است. اما پیش از هرچیز باید به یاد داشت که وی نخست یک شاعر است، نه یک فیلسوف. او اندیشمند است، ولی اندیشهاش از نظم و پیگیری منطقی اندیشههای فیلسوفان به دور است، حتی میتوان گفت که وی از چنین نظمی بیزار است. راهنمای اندیشۀ او احساس اوست: احساس او از خودش، از این جهان، از آن جهان، از آدمیان و از تاریخ، رفتار و کردار، پندارها و باورها، ایمان و عشق آدمیان و از همۀ آنچه آدمیان خود را بدان آدمی میدانند. ابوالعلاء هنرمند است. هنر او شعر است. شعر او همۀ وجود اوست. واژههای شعری، قالبهایی است که او همۀ وجود عاطفی و عقلی خود را در آنها ریخته و در این قالبها تندیسهایی بیمانند، تقلیدناپذیر و ماندگار آفریده است. شعر ابوالعلاء ـ در زمانی نزدیک به ۶۰ سال ـ آیینۀ تمامنمای جهان پیرامونی او و جهان درونی اوست؛ شعرهای او واکنشهای اوست، همچون واکنشهای هر شاعر خلاقی در برابر جهان بیرونی و درونیش. | ||
برجستهترین نشانۀ شخصیت معنوی معری را، باید در تسلط عقل او بر همۀ وجودش جستوجو کرد، حتی احساس او نیز که بدان اشاره شد، گویی از صافی عقل او میگذرد و به بیان میآید. واژۀ عقل نزد ابوالعلاء مرادف با اندیشه است. از سوی دیگر، ویژگی عقل او در شکاکیت آن است، چنانکه خودش میگوید: یقینی وجود ندارد. بیشینه کوشش من این است که گمان ببرم و حدس بزنم. | برجستهترین نشانۀ شخصیت معنوی معری را، باید در تسلط عقل او بر همۀ وجودش جستوجو کرد، حتی احساس او نیز که بدان اشاره شد، گویی از صافی عقل او میگذرد و به بیان میآید. واژۀ عقل نزد ابوالعلاء مرادف با اندیشه است. از سوی دیگر، ویژگی عقل او در شکاکیت آن است، چنانکه خودش میگوید: یقینی وجود ندارد. بیشینه کوشش من این است که گمان ببرم و حدس بزنم. | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۹۲: | ||
خراسانی، شرفالدین، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | خراسانی، شرفالدین، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رسالة الغفران: کتاب بخشش]] | |||
[[رسالة الصاهل و الشاحج]] | |||
[[شروح سقط الزند]] | |||
[[رسالة الملائکة]] | |||
[[رسالة الغفران]] | |||
[[ديوان أبي العلاء المعري]] | |||
[[رسالة الملائكة]] | |||
[[رسالة الغفران]] | |||
[[شرح اللزومیات]] | |||
[[ديوان سقط الزند]] | |||
[[شرح المختار من لزوميات أبو العلاء: و هي اللزومیات التي أختارها و شرحها أبو محمد عبدالله بن محمد بن السید البطلیوسي]] | |||
[[سقط الزند]] | |||
[[الفصول و الغايات في تمجيد الله و المواعظ]] | |||
[[شرح لزوم ما لا يلزم]] | |||
[[شرح ديوان أبي الطيب المتنبي]] | |||
[[رسائل البلغاء]] | |||
[[رسائل أبي العلاء المعري]] | |||
[[شرح المختار من لزومیات أبي العلاء: و هی اللزومیات ألتی أختارها و شرحها أبو محمد عبدالله بن محمد بن السید البطلیوسي 444 - 521 ه]] | |||
[[رسائل أبي العلاء المعري]] | |||
[[ديوان إبن أبي حصينة الأمیر أبي الفتح الحسن بن عبد الله المشهور بإبن أبي حصینة السلمي المعري]] | |||
[[المنتخب من اللزوميات: نقد الدولة و الدین و الناس]] | |||
[[المآخذ علی شراح دیوان أبی الطیب المتنبي]] | |||
[[ثلاث رسائل في اللغة]] | |||
[[شرح دیوان حماسة أبي تمام]] | |||
[[عقاید فلسفی ابوالعلاء فیلسوف معره: درباره: سیاست - توده مردم - فلسفه اخلاق - فلسفه طبیعی - سرشت انسان - مذهب - فلسفه ماوراء الطبیعة - بزرگان دین - تن و روان - و...]] | |||
[[اللامع العزیزي: شرح دیوان المتنبي]] | |||
[[رسالة الغفران]] | |||
[[صورة الليل في سقط الزند لأبي العلاء المعري]] | |||
[[شروح سقط الزند]] | |||
[[اللزوميات]] | |||
[[شرح فارسی دیوان ابوالعلاء معری (سقط الزند)]] | |||
[[شرح التنوير على سقط الزند]] | |||
[[رسالة الغفران]] | |||
[[اللزوميات، أو، لزوم ما لا يلزم: و هو دیوان الشاعر الحکیم و الفیلسوف العربي المشهور أبي العلاء المعري]] | |||
[[شرح التنوير على سقط الزند]] | |||
[[الفصول و الغايات في تمجيد الله و المواعظ]] | |||
[[مجموعة الرسائل «مع شرح لها»]] | |||
[[الأسرار الخفية في أشعار الإسماعيلية]] | |||
[[جدید في رسالة الغفران: نص مسرحي من القرن الخامس الهجري]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی | [[رده:مقالات بازبینی شده2 دی 1402]] | ||
[[ | [[ar:ابو العلاء المعري]] |