۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
چهارمین فصل تلاشی است برای بازیابی اندیشۀ ایرانشهری در دورۀ پهلوی اول و البته پیش از آن تغییر و تحولات این میراث در عصر قاجار. فصل پنجم ضمن ترسیم درک فرهنگی ـ ایدئولوژیک پهلوی دوم و روشنفکران نزدیک به او از میراث ایرانشهر به بازخوانی برخی متون و نوشتهها و اقدامات محمدرضا پهلوی در دوران سلطنتش میپردازد. اینکه چگونه دستگاه سلطنت بر اهمیت نهادهایی همچون آموزش و پرورش پی برده بود و چطور تلاش میکرد تا با خلق نوعی بیزمانی در زمان حقیقی پلی میان دوران خود و گذشتۀ باستانی ایرانیان بزند و به میراث ایرانشهری دست یازد. | چهارمین فصل تلاشی است برای بازیابی اندیشۀ ایرانشهری در دورۀ پهلوی اول و البته پیش از آن تغییر و تحولات این میراث در عصر قاجار. فصل پنجم ضمن ترسیم درک فرهنگی ـ ایدئولوژیک پهلوی دوم و روشنفکران نزدیک به او از میراث ایرانشهر به بازخوانی برخی متون و نوشتهها و اقدامات محمدرضا پهلوی در دوران سلطنتش میپردازد. اینکه چگونه دستگاه سلطنت بر اهمیت نهادهایی همچون آموزش و پرورش پی برده بود و چطور تلاش میکرد تا با خلق نوعی بیزمانی در زمان حقیقی پلی میان دوران خود و گذشتۀ باستانی ایرانیان بزند و به میراث ایرانشهری دست یازد. | ||
در دو فصل ششم و هفتم نیز به آنچه اندیشۀ سیاسی ایرانشهری خوانده میشود، پرداخته شده است. در فصل ششم تلاش شده است مهمترین وجوه اندیشۀ [[جواد طباطبایی]] در جایگاه جدیترین متفکر در باب اندیشۀ سیاسی ایرانشهری شرح داده شود و بهویژه بر این نکته تأکید شده است که اندیشۀ طباطبایی نسبتی با آن معنای عام و رایج از مفهوم ایدئولوژی ندارد و خود او جدیترین و شاید اولین منتقد نگرش ایدئولوژیک به تاریخ ایران است که مباحث خود را درون دستگاه نظری و فلسفی مشخصی بیان کرده است. در فصل هفتم نیز از منتقدان اندیشۀ سیاسی ایرانشهری سخن به میان آمده و آنها در قالب گروههایی همچون چپگرایان یا فقهاندیشان و ... تقسیمبندی شدهاند و تلاش شده به نقدهای آنان پاسخ داده شود. همچنین توضیح داده میشود اندیشۀ ایرانشهری در صورت کنونی ضمن برخورداری از وجوهی ارزشمند همچنان صورتی کلاسی دارد و هنوز موضع و میزان انسجامش برای مواجهه با عناصر شکلدهنده به سیاست در دنیای مدرن در هالهای از ابهام است. | در دو فصل ششم و هفتم نیز به آنچه اندیشۀ سیاسی ایرانشهری خوانده میشود، پرداخته شده است. در فصل ششم تلاش شده است مهمترین وجوه اندیشۀ [[جواد طباطبایی]] در جایگاه جدیترین متفکر در باب اندیشۀ سیاسی ایرانشهری شرح داده شود و بهویژه بر این نکته تأکید شده است که اندیشۀ طباطبایی نسبتی با آن معنای عام و رایج از مفهوم ایدئولوژی ندارد و خود او جدیترین و شاید اولین منتقد نگرش ایدئولوژیک به تاریخ ایران است که مباحث خود را درون دستگاه نظری و فلسفی مشخصی بیان کرده است. در فصل هفتم نیز از منتقدان اندیشۀ سیاسی ایرانشهری سخن به میان آمده و آنها در قالب گروههایی همچون چپگرایان یا فقهاندیشان و... تقسیمبندی شدهاند و تلاش شده به نقدهای آنان پاسخ داده شود. همچنین توضیح داده میشود اندیشۀ ایرانشهری در صورت کنونی ضمن برخورداری از وجوهی ارزشمند همچنان صورتی کلاسی دارد و هنوز موضع و میزان انسجامش برای مواجهه با عناصر شکلدهنده به سیاست در دنیای مدرن در هالهای از ابهام است. | ||
درنهایت در بخش نتیجهگیری نیز مدعیات به معرض آزمون گذاشته شده است و نشان داده میشود که چگونه میتوان سه دوره از تاریخ ایران را ذیل تقسیمبندی سهگانۀ ریکور از مفهوم ایدئولوژی جای داد و چه نسبتی میان این ادوار مهم از تاریخ این سرزمین و متفکران آن با تقسیمبندی ریکور از ایدئولوژی وجود دارد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7075 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | درنهایت در بخش نتیجهگیری نیز مدعیات به معرض آزمون گذاشته شده است و نشان داده میشود که چگونه میتوان سه دوره از تاریخ ایران را ذیل تقسیمبندی سهگانۀ ریکور از مفهوم ایدئولوژی جای داد و چه نسبتی میان این ادوار مهم از تاریخ این سرزمین و متفکران آن با تقسیمبندی ریکور از ایدئولوژی وجود دارد.<ref> [https://literaturelib.com/books/7075 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> |