خاطرات دکتر محمدرضا منصوری: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه نویسی ' به 'ه‌نویسی ')
    جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
     
    (۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۳۱: خط ۳۱:
    خاطره‌نویسی در معنای عام آن، نه تنها یادآوری و نگارش دیده‌ها، بلکه شنیده‌ها هم هست که در آن علاوه بر زمان و مکن وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز می‌پردازد. باید توجه داشت که به خاطرات باید با دیده‌ی احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آنها مطمئن شد.
    خاطره‌نویسی در معنای عام آن، نه تنها یادآوری و نگارش دیده‌ها، بلکه شنیده‌ها هم هست که در آن علاوه بر زمان و مکن وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز می‌پردازد. باید توجه داشت که به خاطرات باید با دیده‌ی احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آنها مطمئن شد.


    از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروه‌های متعدد اجتماعی به عنوان نمونه داده‌های تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی اسلامی، از قرون میانه، سفرنامه‌نویسی به عنوان شکلی از خاطره نگاری مرسوم بوده و نمونه‌های بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی می‌توان برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضت‌ها و قیام‌های مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به خصوص انقلاب اسلامی، که این تلاش‌های را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حایز اهمیت می‌باشد  . نوشتار حاضر خاطرات دکتر محمدرضا منصوری است که در این راستا منتشر شده است. روایت مستندی از فضای داخل زندان و فعالیت سازمان مجاهدین برای مارکسیست کردن جوان‌ها و جذب آنها در دهه‌ی 1350 که از زبان یکی از جوان ترین زندانیان سیاسی این دهه ارائه گردیده است.  
    از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروه‌های متعدد اجتماعی به عنوان نمونه داده‌های تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی اسلامی، از قرون میانه، سفرنامه‌نویسی به عنوان شکلی از خاطره نگاری مرسوم بوده و نمونه‌های بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی می‌توان برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضت‌ها و قیام‌های مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به خصوص انقلاب اسلامی، که این تلاش‌های را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حایز اهمیت می‌باشد. نوشتار حاضر خاطرات دکتر محمدرضا منصوری است که در این راستا منتشر شده است. روایت مستندی از فضای داخل زندان و فعالیت سازمان مجاهدین برای مارکسیست کردن جوان‌ها و جذب آنها در دهه‌ی 1350 که از زبان یکی از جوان‌ترین زندانیان سیاسی این دهه ارائه گردیده است.  


    دکتر [[منصوری، محمدرضا|محمدرضا منصوری]] در سال 1330ش در تهران و در خانواده مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می‌کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال 1348 از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال 1349 بعد از قبولی در کنکور سراسری، وارد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشته‌ی پزشکی را آغاز کرد. ورود او به دانشگاه تهران، مصادف با آغاز جنبش‌های زیرزمینی دانشجویی علیه رژیم شاه بود. در آنجا بود که با سازمان مجاهدین خلق که در آغاز جنبشی مذهبی و مورد تأیید علمای مبارز نیز بود، آشنا گردید. همکاری او با این سازمان، وی را همچون برادرانش به وادی مبارزه با شاه و لبیک به ندای رهبر در تبعید کشاند. دکتر منصوری در 14 بهمن 1353 مصادف با شروع سال پنجم درسی، به جرم فعالیت‌های مخفی سیاسی و در ارتباط با سازمان دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. او با تحمل 4 سال زندان بالاخره در 21 دی 1357 یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و مصادف با فرار شاه از ایران از زندان آزاد شد. دکتر در دهم اسفند سال 57 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا وارد دانشگاه شد تا به درسش ادامه دهد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه صاحب فرزند شده بود، درست ده روز بعد از شروع جنگ، به جبهه‌ی سومار و اسلام آباد غرب رفت و عضو کمیته‌ی اعزام نیروی وزارت بهداشت و بسیج جامعه‌ی پزشکی گردید. [[منصوری، محمدرضا|منصوری]] در سال 1360 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شد. پس آن دکتر در سال 1361 کنکور تخصصی داد و وارد رشته‌ی تخصصی چشم شد. در سال 1364 موفق به دریافت بورد تخصصی چشم پزشکی شد و در همان سال به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران استخدام گردید. مسئولیت‌های دکتر در فاصله‌ی سال‌های 1367 تا 1392 به ترتیب؛ ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران، گذراندن دوره‌ی فوق تخصص عمل‌های شبکیه‌ی چشم و برعهده گرفتن مسئولیت بیمارستان فارابی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر و نماینده‌ی وزیر در شورای عالی برنامه ریزی پزشکی، می‌باشد .
    دکتر [[منصوری، محمدرضا|محمدرضا منصوری]] در سال 1330ش در تهران و در خانواده مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می‌کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال 1348 از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال 1349 بعد از قبولی در کنکور سراسری، وارد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشته‌ی پزشکی را آغاز کرد. ورود او به دانشگاه تهران، مصادف با آغاز جنبش‌های زیرزمینی دانشجویی علیه رژیم شاه بود. در آنجا بود که با سازمان مجاهدین خلق که در آغاز جنبشی مذهبی و مورد تأیید علمای مبارز نیز بود، آشنا گردید. همکاری او با این سازمان، وی را همچون برادرانش به وادی مبارزه با شاه و لبیک به ندای رهبر در تبعید کشاند. دکتر منصوری در 14 بهمن 1353 مصادف با شروع سال پنجم درسی، به جرم فعالیت‌های مخفی سیاسی و در ارتباط با سازمان دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. او با تحمل 4 سال زندان بالاخره در 21 دی 1357 یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و مصادف با فرار شاه از ایران از زندان آزاد شد. دکتر در دهم اسفند سال 57 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا وارد دانشگاه شد تا به درسش ادامه دهد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه صاحب فرزند شده بود، درست ده روز بعد از شروع جنگ، به جبهه‌ی سومار و اسلام آباد غرب رفت و عضو کمیته‌ی اعزام نیروی وزارت بهداشت و بسیج جامعه‌ی پزشکی گردید. [[منصوری، محمدرضا|منصوری]] در سال 1360 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شد. پس آن دکتر در سال 1361 کنکور تخصصی داد و وارد رشته‌ی تخصصی چشم شد. در سال 1364 موفق به دریافت بورد تخصصی چشم پزشکی شد و در همان سال به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران استخدام گردید. مسئولیت‌های دکتر در فاصله‌ی سال‌های 1367 تا 1392 به ترتیب؛ ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران، گذراندن دوره‌ی فوق تخصص عمل‌های شبکیه‌ی چشم و برعهده گرفتن مسئولیت بیمارستان فارابی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر و نماینده‌ی وزیر در شورای عالی برنامه ریزی پزشکی، می‌باشد.  


    خاطرات پیش رو به چند دلیل خواندنی و حایز اهمیت است:
    خاطرات پیش رو به چند دلیل خواندنی و حایز اهمیت است:

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۶

    خاطرات دکتر محمدرضا منصوری
    خاطرات دکتر محمدرضا منصوری
    پدیدآورانمنصوری، محمدرضا (نویسنده) قیصری، مهدی (تدوین)
    ناشرمؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۵
    موضوعمنصوری,، محمدرضا,، ۱۳۳۰ - , -- خاطرات,سازمان مجاهدین خلق ایران,Sazeman Mojahedin Khalq Iran, -- خاطرات, -- Diaries, -- اعضا, -- Membership,a01,a01,ba
    کد کنگره
    ‏DSR۱۵۴۲/م‌۸آ۳ ۱۳۹۵

    خاطرات دکتر محمدرضا منصوری تدوین کننده مهدی قیصری؛ یکی از منابع مورد استفاده در تدوین تاریخ، خاطره‌های اشخاص است. نوشتار حاضر خاطرات دکتر محمدرضا منصوری است که به جهت پاره‌ای دلایل حائز اهمیت است. در تدوین این خاطرات از روش مصاحبه‌ی حضوری و انجام مصاحبه‌ی تکمیلی با راوی محترم و استفاده از منابع و اسناد منتشر شده بهره گرفته شده است. محدوده‌ی زمانی خاطرات از زمان تولد دکتر در سال 1330 تا شهریور 1393 را در بر می‌گیرد که البته بیشترین تمرکز اثر بر دوران مبارزات ایشان بوده است.

    معرفی کتاب

    خاطره‌نویسی در معنای عام آن، نه تنها یادآوری و نگارش دیده‌ها، بلکه شنیده‌ها هم هست که در آن علاوه بر زمان و مکن وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز می‌پردازد. باید توجه داشت که به خاطرات باید با دیده‌ی احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آنها مطمئن شد.

    از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروه‌های متعدد اجتماعی به عنوان نمونه داده‌های تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی اسلامی، از قرون میانه، سفرنامه‌نویسی به عنوان شکلی از خاطره نگاری مرسوم بوده و نمونه‌های بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی می‌توان برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضت‌ها و قیام‌های مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به خصوص انقلاب اسلامی، که این تلاش‌های را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حایز اهمیت می‌باشد. نوشتار حاضر خاطرات دکتر محمدرضا منصوری است که در این راستا منتشر شده است. روایت مستندی از فضای داخل زندان و فعالیت سازمان مجاهدین برای مارکسیست کردن جوان‌ها و جذب آنها در دهه‌ی 1350 که از زبان یکی از جوان‌ترین زندانیان سیاسی این دهه ارائه گردیده است.

    دکتر محمدرضا منصوری در سال 1330ش در تهران و در خانواده مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می‌کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال 1348 از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال 1349 بعد از قبولی در کنکور سراسری، وارد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشته‌ی پزشکی را آغاز کرد. ورود او به دانشگاه تهران، مصادف با آغاز جنبش‌های زیرزمینی دانشجویی علیه رژیم شاه بود. در آنجا بود که با سازمان مجاهدین خلق که در آغاز جنبشی مذهبی و مورد تأیید علمای مبارز نیز بود، آشنا گردید. همکاری او با این سازمان، وی را همچون برادرانش به وادی مبارزه با شاه و لبیک به ندای رهبر در تبعید کشاند. دکتر منصوری در 14 بهمن 1353 مصادف با شروع سال پنجم درسی، به جرم فعالیت‌های مخفی سیاسی و در ارتباط با سازمان دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. او با تحمل 4 سال زندان بالاخره در 21 دی 1357 یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و مصادف با فرار شاه از ایران از زندان آزاد شد. دکتر در دهم اسفند سال 57 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا وارد دانشگاه شد تا به درسش ادامه دهد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه صاحب فرزند شده بود، درست ده روز بعد از شروع جنگ، به جبهه‌ی سومار و اسلام آباد غرب رفت و عضو کمیته‌ی اعزام نیروی وزارت بهداشت و بسیج جامعه‌ی پزشکی گردید. منصوری در سال 1360 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شد. پس آن دکتر در سال 1361 کنکور تخصصی داد و وارد رشته‌ی تخصصی چشم شد. در سال 1364 موفق به دریافت بورد تخصصی چشم پزشکی شد و در همان سال به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران استخدام گردید. مسئولیت‌های دکتر در فاصله‌ی سال‌های 1367 تا 1392 به ترتیب؛ ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران، گذراندن دوره‌ی فوق تخصص عمل‌های شبکیه‌ی چشم و برعهده گرفتن مسئولیت بیمارستان فارابی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر و نماینده‌ی وزیر در شورای عالی برنامه ریزی پزشکی، می‌باشد.

    خاطرات پیش رو به چند دلیل خواندنی و حایز اهمیت است:

    1. فعالیت انقلابی در سنین بسیار کم
    2. دستگیری به دلیل همکاری با سازمان مجاهدین خلق
    3. خاطرات ایشان از کمیته مشترک ضد خرابکاری و زندان قصر
    4. فعالیت‌های اجرایی ایشان در سطوح بالا، بعد از پیروزی انقلاب

    در تدوین این خاطرات از روش مصاحبه‌ی حضوری و انجام مصاحبه‌ی تکمیلی با راوی محترم و استفاده از منابع و اسناد منتشر شده بهره گرفته شده است. محدوده زمانی خاطرات از زمان تولد دکتر در سال 1330 تا شهریوز 1393 را دربر گرفته است که البته بیشترین تمرکز اثر بر دوران مبارزات ایشان بوده است.

    فهرست فصل‌های کتاب:

    فصل اول: ولادت و پیشینه‌ی خانوادگی

    فصل دوم: آغاز مبارزات سیاسی

    فصل سوم: فعالیت‌های سیاسی مخفییی

    فصل چهارم: شکنجه گاه کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری

    فصل پنجم: دادگاه بی داد

    فصل ششم: اقدامات سازمان مجاهدین خلق در زندان

    فصل هفتم: زمزمه‌های آزادی

    فصل هشتم: طلیعه انقلاب اسلامی

    فصل نهم: پیروزی انقلاب اسلامی[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها