ترجمۀ تعلیقات صدرالدین محمد شیرازی بر شرح حکمة الاشراق سهروردی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
[[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی]] (979 ـ 1045 ق) حکیم، فیلسوف، متأله نامور ایرانی و صاحب نظریه و مکتب «حکمت متعالیه» در شیراز زاده شد و نزد ملاعبدالرزاق ابرقویی برخی مقدمات علوم را فراگرفت و فقه و حدیث و تفسیر را نزد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و حکمت را نزد [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و علم ملل و نحل را از [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] آموخت. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی]] (979 ـ 1045 ق) حکیم، فیلسوف، متأله نامور ایرانی و صاحب نظریه و مکتب «حکمت متعالیه» در شیراز زاده شد و نزد ملاعبدالرزاق ابرقویی برخی مقدمات علوم را فراگرفت و فقه و حدیث و تفسیر را نزد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] و حکمت را نزد [[میرداماد، سید محمدباقر بن محمد|میرداماد]] و علم ملل و نحل را از [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] آموخت. | ||
نظر به دیدگاههای فقهی و حکمی خویش، مدتی از اصفهان به کهک قم تبعید شد و دیگربار به شیراز بازگشت و به تدریس و تألیف پرداخت و درواقع مهمترین آثار خود را در این دوره نوشت. آثار او را بیش از پنجاه کتاب برشمرده ان که مهمترین آنها که با تعلیقاتش بر «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و شرح [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] بر آن در پیوند است، عبارتاند از: الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، رساله فی الحشر، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، اثبات شوق الهیولی بالصورة، اللمعات الاشراقیة فی الفنون المنطقیة، المبدأ والمعاد، رسالة العرشیة و. ... | نظر به دیدگاههای فقهی و حکمی خویش، مدتی از اصفهان به کهک قم تبعید شد و دیگربار به شیراز بازگشت و به تدریس و تألیف پرداخت و درواقع مهمترین آثار خود را در این دوره نوشت. آثار او را بیش از پنجاه کتاب برشمرده ان که مهمترین آنها که با تعلیقاتش بر «[[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]]» [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و شرح [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] بر آن در پیوند است، عبارتاند از: الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، رساله فی الحشر، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، اثبات شوق الهیولی بالصورة، اللمعات الاشراقیة فی الفنون المنطقیة، المبدأ والمعاد، رسالة العرشیة و.... | ||
اصالت، وحدت و تشکیک وجود، اتحاد عقل و معقول و عاقل، حقیقت هستیشناسانۀ جهان خیال، حرکت جوهری، وجودشناسی (تقدم آن بر ماهیت) از مهمترین مباحث حکمت ملاصدراست. | اصالت، وحدت و تشکیک وجود، اتحاد عقل و معقول و عاقل، حقیقت هستیشناسانۀ جهان خیال، حرکت جوهری، وجودشناسی (تقدم آن بر ماهیت) از مهمترین مباحث حکمت ملاصدراست. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
ملاصدرا هرکجا که با ماتن یا شارح موافق بوده، با روشنگری بیشتر بر عباراتشان پرتو افکنده و با ژرفا و پهنای بیشتری به گزارش آن پرداخته است. البیته همواره چنین نیست و هرکجا که نقد و نظری داشته، آن را با صراح تکامل و مستدل و بیپروا بیان کرده است و در موارد بسیاری با فیلسوفان مشایی همسویی و همدلی بیشتری نشان داده و در مواردی از الهامات ویژۀ ربانی به خود سخن گفته که موضوع را در پرتو آن بررسیده و به آن مباهات نیز میورزد. | ملاصدرا هرکجا که با ماتن یا شارح موافق بوده، با روشنگری بیشتر بر عباراتشان پرتو افکنده و با ژرفا و پهنای بیشتری به گزارش آن پرداخته است. البیته همواره چنین نیست و هرکجا که نقد و نظری داشته، آن را با صراح تکامل و مستدل و بیپروا بیان کرده است و در موارد بسیاری با فیلسوفان مشایی همسویی و همدلی بیشتری نشان داده و در مواردی از الهامات ویژۀ ربانی به خود سخن گفته که موضوع را در پرتو آن بررسیده و به آن مباهات نیز میورزد. | ||
تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] برخلاف شرح قطبالدین که بیشتر معطوف به الفاظ است و شرح [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]] که شرحی توصیفی است، از عمق فلسفی بیشتری برخوردار است. از حیث منابع، ملاصدرا بیش از هر کسی در منطق و فلسفۀ مشایی به ابوعلیسینا، در عرفان به محییالدین ابنعربی و دوانی استناد کرده است. هرچند شرح او کثیر الاستناد نیست، اما «[[الفتوحات المکیة (عثمان یحیی)|الفتوحات المکیة]]»، «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور»، «هیاکل النور، الشفا، الاشارات، شرح الاشارات، رسائل اخوان الصفا و. .. از جمله متونی هستند که بیشترین استناد به آنها شده است. | تعلیقات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] برخلاف شرح قطبالدین که بیشتر معطوف به الفاظ است و شرح [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]] که شرحی توصیفی است، از عمق فلسفی بیشتری برخوردار است. از حیث منابع، ملاصدرا بیش از هر کسی در منطق و فلسفۀ مشایی به ابوعلیسینا، در عرفان به محییالدین ابنعربی و دوانی استناد کرده است. هرچند شرح او کثیر الاستناد نیست، اما «[[الفتوحات المکیة (عثمان یحیی)|الفتوحات المکیة]]»، «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور»، «هیاکل النور، الشفا، الاشارات، شرح الاشارات، رسائل اخوان الصفا و... از جمله متونی هستند که بیشترین استناد به آنها شده است. | ||
مانند دیگر آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، در این کتاب نیز به اقتضای موارد به آیات و روایات بسیاری استناد کرده سات و استناد و استدلالش به آیات و روایات از ظاهر الفاظ و عبارات سرراست و قابل فهم است و تهی از تأویلات پیچیده و دور و دراز.<ref> [https://literaturelib.com/books/7442 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | مانند دیگر آثار [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]]، در این کتاب نیز به اقتضای موارد به آیات و روایات بسیاری استناد کرده سات و استناد و استدلالش به آیات و روایات از ظاهر الفاظ و عبارات سرراست و قابل فهم است و تهی از تأویلات پیچیده و دور و دراز.<ref> [https://literaturelib.com/books/7442 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۵
ترجمۀ تعلیقات صدرالدین محمد شیرازی بر شرح حکمة الاشراق سهروردی | |
---|---|
پدیدآوران | صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نویسنده) انصاری، مسعود (مترجم) |
ناشر | مولی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 3ـ196ـ339ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
ترجمۀ تعلیقات صدرالدین محمد شیرازی بر شرح حکمة الاشراق سهروردی اثر مسعود انصاری، تعلیقات ملاصدرا بر «حکمة الاشراق» و شرح آن که از این اثر به «التعلیقة علی شرح حکمة الاشراق» هم یاد کردهاند، با توجه به عباراتی که او برای شرحکردن برگزیده، چنانکه خود نیز تصریح کرده، گاه عباراتی را از متن «حکمة الاشراق» و گاه از شارح (قطبالدین) برگزیده و نظرگاه خود را دربارۀ آن بیان کرده است؛ درنتیجه این اثر شرح تنها نیست، بلکه شرح و نقد است.
ساختار
کتاب از دو بخش و چندین گفتار تشکیل شده است.
گزارش کتاب
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی (979 ـ 1045 ق) حکیم، فیلسوف، متأله نامور ایرانی و صاحب نظریه و مکتب «حکمت متعالیه» در شیراز زاده شد و نزد ملاعبدالرزاق ابرقویی برخی مقدمات علوم را فراگرفت و فقه و حدیث و تفسیر را نزد شیخ بهایی و حکمت را نزد میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.
نظر به دیدگاههای فقهی و حکمی خویش، مدتی از اصفهان به کهک قم تبعید شد و دیگربار به شیراز بازگشت و به تدریس و تألیف پرداخت و درواقع مهمترین آثار خود را در این دوره نوشت. آثار او را بیش از پنجاه کتاب برشمرده ان که مهمترین آنها که با تعلیقاتش بر «حکمة الاشراق» سهروردی و شرح قطبالدین شیرازی بر آن در پیوند است، عبارتاند از: الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، رساله فی الحشر، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، اثبات شوق الهیولی بالصورة، اللمعات الاشراقیة فی الفنون المنطقیة، المبدأ والمعاد، رسالة العرشیة و....
اصالت، وحدت و تشکیک وجود، اتحاد عقل و معقول و عاقل، حقیقت هستیشناسانۀ جهان خیال، حرکت جوهری، وجودشناسی (تقدم آن بر ماهیت) از مهمترین مباحث حکمت ملاصدراست.
تعلیقات ملاصدرا بر «حکمة الاشراق» و شرح آن که از این اثر به «التعلیقة علی شرح حکمة الاشراق» هم یاد کردهاند، با توجه به عباراتی که او برای شرحکردن برگزیده، چنانکه خود نیز تصریح کرده، گاه عباراتی را از متن «حکمة الاشراق» و گاه از شارح (قطبالدین) برگزیده و نظرگاه خود را دربارۀ آن بیان کرده است؛ درنتیجه این اثر شرح تنها نیست، بلکه شرح و نقد است. ملاصدرا دارای دستگاه شناختشناسانۀ بسیار دقیقی است که اصالت وجود، محور بنیادین آن را شکل میدهد؛ از اینرو آنچه با عنوان «تعلیقه» از خامۀ استوار او تراویده، کاملاً در چارچوب همین نظام معرفتی است.
ملاصدرا هرکجا که با ماتن یا شارح موافق بوده، با روشنگری بیشتر بر عباراتشان پرتو افکنده و با ژرفا و پهنای بیشتری به گزارش آن پرداخته است. البیته همواره چنین نیست و هرکجا که نقد و نظری داشته، آن را با صراح تکامل و مستدل و بیپروا بیان کرده است و در موارد بسیاری با فیلسوفان مشایی همسویی و همدلی بیشتری نشان داده و در مواردی از الهامات ویژۀ ربانی به خود سخن گفته که موضوع را در پرتو آن بررسیده و به آن مباهات نیز میورزد.
تعلیقات صدرالمتألهین برخلاف شرح قطبالدین که بیشتر معطوف به الفاظ است و شرح شهرزوری که شرحی توصیفی است، از عمق فلسفی بیشتری برخوردار است. از حیث منابع، ملاصدرا بیش از هر کسی در منطق و فلسفۀ مشایی به ابوعلیسینا، در عرفان به محییالدین ابنعربی و دوانی استناد کرده است. هرچند شرح او کثیر الاستناد نیست، اما «الفتوحات المکیة»، «شواکل الحور فی شرح هیاکل النور»، «هیاکل النور، الشفا، الاشارات، شرح الاشارات، رسائل اخوان الصفا و... از جمله متونی هستند که بیشترین استناد به آنها شده است.
مانند دیگر آثار ملاصدرا، در این کتاب نیز به اقتضای موارد به آیات و روایات بسیاری استناد کرده سات و استناد و استدلالش به آیات و روایات از ظاهر الفاظ و عبارات سرراست و قابل فهم است و تهی از تأویلات پیچیده و دور و دراز.[۱]
پانويس