جامعه‌شناسی، مهندسی اجتماعی و انقلاب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه‌ ای ' به 'ه‌ای '
جز (جایگزینی متن - 'ت ها ' به 'ت‌ها ')
جز (جایگزینی متن - 'ه‌ ای ' به 'ه‌ای ')
 
(۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۸: خط ۲۸:


== ساختار و گزارش محتوا==
== ساختار و گزارش محتوا==
جامعه‌شناسی حقیقتاً رشتة شگفت‌ انگیزی است؛ تا جایی که اگر قضاوت اجتماع علمیِ جامعه‌شناسان را در خصوص چیستی و رسالت جامعه‌شناسی احصاء نماییم، اولین و مهم‌‌ترین چیزی که عایدمان می‌شود، نبود هرگونه توافق در میان اجتماع علمیِ جامعه‌شناسان است. ماهیت مبهم جامعه‌شناسی این سوال را برای یک ذهنِ جستجوگر جلوه‌ گر می‌سازد که جامعه‌شناسی واقعاً چه نوع گفتمان آکادمیکی است؟ و جامعه‌شناسان دقیقاً از چه چیزی بعنوان رشته‌ شان دفاع می‌کنند؟از سویی دیگر، اگر جامعه‌شناسي، مهم‌‌ترین علمي باشد كه به مطالعة ساختارهای اجتماعي و مسائل نهادها و مشكلات مبرم جامعة کل مي‌پردازد آیا این علم اساساً می‌تواند بطور مستقیم برای مهندسی اجتماعی و بازسازی ساختارهای جامعه مورد استفادۀ حکومت‌ها قرار گیرد؟ آيا اساساً اصول، نظريه‌‌ها و یافته‌های  جامعه‌شناسی می‌تواند مستقيماً توسط سياست‌گذاران برای ساختن پديده‌هاي اجتماعي (= مهندسي اجتماعی) بكار بسته شود، همانطوری كه اصول و نظریه‌های علوم طبيعی در ساختن جاده‌ ها و پل‌ها (= مهندسی) بكار بسته می‌شود؟ آيا اصولاً جامعه‌شناسان می‌توانند نظریه‌های جامعه‌شناسی و نتايج تحقيقات اجتماعي را تبديل به تصميمات مشخص در امر سياست‌گذاري و برنامه‌ ریزی كنند؟ همچنین، آیا می‌توان چنان که انقلابیون پس از تصرف قدرت سیاسی و در اختیار گرفتن دستگاه‌های اداری و دولتی می‌خواهند، ساختارهای جامعه را مطابق با اصول انتزاعی و طرح‌های ایدئولوژیک بازسازی کرد یا بقول آنان، از نو ساخت؟ یا ساختارهای جامعه اساساً از سنخ پدیده‌هایی نیستند که عده‌ ای مهندس و معمار از بالا- یعنی دولت یا حکومت انقلابی- بتوانند آن را مطابق الگویی خاص بسازند و به شکل مطلوب و مورد نظر خود درآورند.
جامعه‌شناسی حقیقتاً رشتة شگفت‌ انگیزی است؛ تا جایی که اگر قضاوت اجتماع علمیِ جامعه‌شناسان را در خصوص چیستی و رسالت جامعه‌شناسی احصاء نماییم، اولین و مهم‌‌ترین چیزی که عایدمان می‌شود، نبود هرگونه توافق در میان اجتماع علمیِ جامعه‌شناسان است. ماهیت مبهم جامعه‌شناسی این سؤال را برای یک ذهنِ جستجوگر جلوه‌ گر می‌سازد که جامعه‌شناسی واقعاً چه نوع گفتمان آکادمیکی است؟ و جامعه‌شناسان دقیقاً از چه چیزی بعنوان رشته‌ شان دفاع می‌کنند؟از سویی دیگر، اگر جامعه‌شناسي، مهم‌‌ترین علمي باشد كه به مطالعة ساختارهای اجتماعي و مسائل نهادها و مشكلات مبرم جامعة کل مي‌پردازد آیا این علم اساساً می‌تواند بطور مستقیم برای مهندسی اجتماعی و بازسازی ساختارهای جامعه مورد استفادۀ حکومت‌ها قرار گیرد؟ آيا اساساً اصول، نظريه‌‌ها و یافته‌های  جامعه‌شناسی می‌تواند مستقيماً توسط سياست‌گذاران برای ساختن پديده‌هاي اجتماعي (= مهندسي اجتماعی) بكار بسته شود، همانطوری كه اصول و نظریه‌های علوم طبيعی در ساختن جاده‌ ها و پل‌ها (= مهندسی) بكار بسته می‌شود؟ آيا اصولاً جامعه‌شناسان می‌توانند نظریه‌های جامعه‌شناسی و نتايج تحقيقات اجتماعي را تبديل به تصميمات مشخص در امر سياست‌گذاري و برنامه‌ ریزی كنند؟ همچنین، آیا می‌توان چنان که انقلابیون پس از تصرف قدرت سیاسی و در اختیار گرفتن دستگاه‌های اداری و دولتی می‌خواهند، ساختارهای جامعه را مطابق با اصول انتزاعی و طرح‌های ایدئولوژیک بازسازی کرد یا بقول آنان، از نو ساخت؟ یا ساختارهای جامعه اساساً از سنخ پدیده‌هایی نیستند که عده‌ای مهندس و معمار از بالا- یعنی دولت یا حکومت انقلابی- بتوانند آن را مطابق الگویی خاص بسازند و به شکل مطلوب و مورد نظر خود درآورند.


این کتاب در پنج فصل  به چاپ رسیده است:
این کتاب در پنج فصل  به چاپ رسیده است:


فصل اول این کتاب «تشریح مسأله» نام گرفته و «به چیستی گفتمان آکادمیکی به نام جامعه شناسی»، «عمل جامعه شناختی و مهندسی اجتماعی»، «مسأله انقلاب و مهندسی اجتماعی» و «علم، تکنولوژی و مهندسی» پرداخته است. در بخش «مسأله انقلاب و مهندسی اجتماعی» سعی دارد رابطه انقلاب‌ها با تغییرات اجتماعی را اثبات کند و می‌گوید: «در فرآیند منازعه انقلابی، هرچه عمق تضاد بین حکومت و مخالفان از سطح سیاست و اقتصاد به لایه‌های عمیق تر فرهنگی و ارزشی رسیده باشد، پس موفقیت جنبش انقلابی و تسخیر قدرت سیاسی توسط مخالفان، تغییرات همه جانبه ساختی و سازمان بندی مجدد نظام اجتماعی فراگیرتر و رهنبیشتر خواهد شد.»
فصل اول این کتاب «تشریح مسأله» نام گرفته و «به چیستی گفتمان آکادمیکی به نام جامعه‌شناسی»، «عمل جامعه شناختی و مهندسی اجتماعی»، «مسأله انقلاب و مهندسی اجتماعی» و «علم، تکنولوژی و مهندسی» پرداخته است. در بخش «مسأله انقلاب و مهندسی اجتماعی» سعی دارد رابطه انقلاب‌ها با تغییرات اجتماعی را اثبات کند و می‌گوید: «در فرآیند منازعه انقلابی، هرچه عمق تضاد بین حکومت و مخالفان از سطح سیاست و اقتصاد به لایه‌های عمیق تر فرهنگی و ارزشی رسیده باشد، پس موفقیت جنبش انقلابی و تسخیر قدرت سیاسی توسط مخالفان، تغییرات همه جانبه ساختی و سازمان بندی مجدد نظام اجتماعی فراگیرتر و رهنبیشتر خواهد شد.»


فصل دوم کتاب این بخش را بیشتر توضیح می‌دهد و به مسائلی مثل آسیب‌های اجتماعی و انتظارات و چشمداشت‌ها می‌پردازد و دیدگاه‌های جامعه شناسانی همچون ترنر، رابرت دوتزلر، ملوین فین و آرون سیکورل را در مورد مباحث مورد نظر بررسی می‌کند.
فصل دوم کتاب این بخش را بیشتر توضیح می‌دهد و به مسائلی مثل آسیب‌های اجتماعی و انتظارات و چشمداشت‌ها می‌پردازد و دیدگاه‌های جامعه شناسانی همچون ترنر، رابرت دوتزلر، ملوین فین و آرون سیکورل را در مورد مباحث مورد نظر بررسی می‌کند.
خط ۵۴: خط ۵۴:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:علوم اجتماعی]]
[[رده:علوم اجتماعی]]
[[رده:جامعه شناسی (عمومی)]]
[[رده:جامعه‌شناسی (عمومی)]]
[[رده:مقالات جدید(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات جدید(بهمن) باقی زاده]]  
[[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]