سدوسی، قتادة بن دعامه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت'
جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه')
جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهل‌بیت')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۵۷: خط ۵۷:
بر او خرده گرفته‌اند که قائل به قدر بوده است. ابن سعد مى‌گوید: «او ثقه، امین و در حدیث مورد اعتماد بوده و تا حدودى تمایل به قول قدر داشت». ابن خلکان از ابوعمرو بن علاء نقل مى‌کند که: «اگر سخن قتاده درباره قدر نبود، گفتارش حجت بود»، ولى با وجود این، مردم بر او اعتماد داشتند و سخنش را در روایات حجت‌ مى‌دانستند؛ چنان که نظر ابن سعد همین بود. على بن مدینى مى‌گوید: «به یحیى بن سعید گفتم: عبدالرحمان مى‌گوید: هر کس که منشأ بدعتى گشته و مردم را به آن فرامى‌خواند رهایش کن. گفت: درباره قتاده و ابن ابى‌رواد و عمر بن ذرّ و کسان دیگر (که نام آنان را برد) چه خواهى کرد؟ سپس یحیى افزود: اگر بخواهى اینان را کنار بگذارى عده زیادى از رجال علم را کنار گذاشته‌اى».
بر او خرده گرفته‌اند که قائل به قدر بوده است. ابن سعد مى‌گوید: «او ثقه، امین و در حدیث مورد اعتماد بوده و تا حدودى تمایل به قول قدر داشت». ابن خلکان از ابوعمرو بن علاء نقل مى‌کند که: «اگر سخن قتاده درباره قدر نبود، گفتارش حجت بود»، ولى با وجود این، مردم بر او اعتماد داشتند و سخنش را در روایات حجت‌ مى‌دانستند؛ چنان که نظر ابن سعد همین بود. على بن مدینى مى‌گوید: «به یحیى بن سعید گفتم: عبدالرحمان مى‌گوید: هر کس که منشأ بدعتى گشته و مردم را به آن فرامى‌خواند رهایش کن. گفت: درباره قتاده و ابن ابى‌رواد و عمر بن ذرّ و کسان دیگر (که نام آنان را برد) چه خواهى کرد؟ سپس یحیى افزود: اگر بخواهى اینان را کنار بگذارى عده زیادى از رجال علم را کنار گذاشته‌اى».


البته اتهام قول به قدر یا به تعبیر دیگر، تا حدودى متمایل بودن به قدر نسبت به او، از آنجا نشأت گرفته که او مانند شیخش حسن بصرى، مسأله عدل الهى را پذیرفته بود؛ لذا آن گروه از عامه که از مذهب ابوموسى اشعرى و نوه‌اش ابوالحسن اشعرى پیروى مى‌کردند، خلاف این دیدگاه را داشتند و مى‌گفتند: «افعال بندگان جملگى آفریده خداست و از روى اراده اوست و بندگان، اختیارى در کار خویش ندارند». این همان عقیده جاهلیت نخستین بود که در ذهنیت عرب ریشه دوانیده بود و تا زمانى که عامه و در رأس آنان اشاعره از تعالیم اهل بیت علیهم‌السّلام به دور باشند، این عقیده از آنان جدا نخواهد شد.
البته اتهام قول به قدر یا به تعبیر دیگر، تا حدودى متمایل بودن به قدر نسبت به او، از آنجا نشأت گرفته که او مانند شیخش حسن بصرى، مسأله عدل الهى را پذیرفته بود؛ لذا آن گروه از عامه که از مذهب ابوموسى اشعرى و نوه‌اش ابوالحسن اشعرى پیروى مى‌کردند، خلاف این دیدگاه را داشتند و مى‌گفتند: «افعال بندگان جملگى آفریده خداست و از روى اراده اوست و بندگان، اختیارى در کار خویش ندارند». این همان عقیده جاهلیت نخستین بود که در ذهنیت عرب ریشه دوانیده بود و تا زمانى که عامه و در رأس آنان اشاعره از تعالیم اهل‌بیت علیهم‌السّلام به دور باشند، این عقیده از آنان جدا نخواهد شد.


==تشیع او==
==تشیع او==
قتاده سدوسى به دوستى با اهل بیت و در رأس آنان امیرمؤمنان علیه‌السّلام معروف و مشهور است. از او- در تاریخ- موضع‌گیرى‌هاى شرافتمندانه‌اى نقل شده که خبرگان سیره و حدیث، آنها را به ثبت رسانیده‌اند.
قتاده سدوسى به دوستى با اهل‌بیت و در رأس آنان امیرمؤمنان علیه‌السّلام معروف و مشهور است. از او- در تاریخ- موضع‌گیرى‌هاى شرافتمندانه‌اى نقل شده که خبرگان سیره و حدیث، آنها را به ثبت رسانیده‌اند.


ثقه‌الاسلام محمد بن یعقوب کلینى از ابان بن عثمان بجلى نقل مى‌کند که: «فضیل برجمى براى من نقل کرد: در زمان امارت خالد بن عبداللّه قسرى در مکه بودم و او در مسجد و کنار زمزم بود. دستور داد تا قتاده را فراخوانند؛ پیرمردى با موهاى حنایى آوردند؛ من نزدیک آمدم تا بشنوم چه گفت و گویى مى‌گذرد. خالد گفت: قتاده! براى من از گرامى‌ترین و عزیزترین و ذلت‌بارترین حادثه‌اى که براى عرب اتفاق افتاده است بگو. قتاده گفت: گرامى‌ترین و عزیزترین و ذلت بارترین واقعه براى عرب، یک حادثه بود. خالد گفت: تو را چه مى‌شود؛ تنها یکى بود؟
ثقه‌الاسلام محمد بن یعقوب کلینى از ابان بن عثمان بجلى نقل مى‌کند که: «فضیل برجمى براى من نقل کرد: در زمان امارت خالد بن عبداللّه قسرى در مکه بودم و او در مسجد و کنار زمزم بود. دستور داد تا قتاده را فراخوانند؛ پیرمردى با موهاى حنایى آوردند؛ من نزدیک آمدم تا بشنوم چه گفت و گویى مى‌گذرد. خالد گفت: قتاده! براى من از گرامى‌ترین و عزیزترین و ذلت‌بارترین حادثه‌اى که براى عرب اتفاق افتاده است بگو. قتاده گفت: گرامى‌ترین و عزیزترین و ذلت بارترین واقعه براى عرب، یک حادثه بود. خالد گفت: تو را چه مى‌شود؛ تنها یکى بود؟
خط ۷۳: خط ۷۳:
خالد گفت: دشمن خدا دروغ گفته است؛ چه پسر برادرم (خالد بن ولید) از او سوارکارتر بود و مادر او از قبیله بنى قسر بود. واى بر تو اى قتاده! چه کسى در آن روز مى‌گفت: به عهدم وفا مى‌کنم و از ریشه و نسبم دفاع مى‌نمایم؟! گفت: این شعر مربوط به روز بدر نیست. در جنگ احد طلحه بن ابى-طلحه از آن سو و على بن ابى‌طالب از این سو به نبرد برخاستند و على علیه‌السّلام مى‌گفت:
خالد گفت: دشمن خدا دروغ گفته است؛ چه پسر برادرم (خالد بن ولید) از او سوارکارتر بود و مادر او از قبیله بنى قسر بود. واى بر تو اى قتاده! چه کسى در آن روز مى‌گفت: به عهدم وفا مى‌کنم و از ریشه و نسبم دفاع مى‌نمایم؟! گفت: این شعر مربوط به روز بدر نیست. در جنگ احد طلحه بن ابى-طلحه از آن سو و على بن ابى‌طالب از این سو به نبرد برخاستند و على علیه‌السّلام مى‌گفت:
أنا ابن ذی الحوضین عبد المطّلب***و هاشم المطعم فی العام السغب‌***أوفی بمیعادى و أحمی عن حسب.
أنا ابن ذی الحوضین عبد المطّلب***و هاشم المطعم فی العام السغب‌***أوفی بمیعادى و أحمی عن حسب.
ترجمه: من فرزند صاحب دو حوض، عبد المطلب هستم و پسر هاشم كه در سال قحطى طعام مى‏داد. به عهدم وفا دارم و از ريشه و نسبم دفاع مى‏كنم.
ترجمه: من فرزند صاحب دو حوض، عبد المطلب هستم و پسر هاشم كه در سال قحطى طعام می‌‏داد. به عهدم وفا دارم و از ريشه و نسبم دفاع مى‏كنم.


سخن که به اینجا رسید، خالد تاب نیاورد که فضیلت‌هاى امیرمؤمنان علیه‌السّلام را بشنود و در حالى که سخت برآشفته بود گفت: به جان خودم قسم که ابوتراب دروغ گفته و اینگونه نبوده است. در این هنگام قتاده برخاست و گفت: اى امیر! به من اجازه بده تا بروم و در حالى که با دستان خویش راه را باز مى‌کرد تا برود مى‌گفت: به خداى کعبه او زندیق است؛ به خداى کعبه او زندیق است».
سخن که به اینجا رسید، خالد تاب نیاورد که فضیلت‌هاى امیرمؤمنان علیه‌السّلام را بشنود و در حالى که سخت برآشفته بود گفت: به جان خودم قسم که ابوتراب دروغ گفته و اینگونه نبوده است. در این هنگام قتاده برخاست و گفت: اى امیر! به من اجازه بده تا بروم و در حالى که با دستان خویش راه را باز مى‌کرد تا برود مى‌گفت: به خداى کعبه او زندیق است؛ به خداى کعبه او زندیق است».