هادی الأُمم، سیری در سیره و کلام امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURهادی الأُممJ1.jpg | عنوان =هادی الأُمم | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = استیری، نعیمه (نویسنده) |زبان | زبان =فارسی | کد کنگره =‏ | موضوع = |ناشر | ناشر =معاونت تبلیغات آستان قدس رضوی | مکان نشر =مشهد | سال نش...» ایجاد کرد)
    (بدون تفاوت)

    نسخهٔ ‏۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۱۳

    هادی الأُمم
    هادی الأُمم، سیری در سیره و کلام امام هادی علیه‌السلام
    پدیدآوراناستیری، نعیمه (نویسنده)
    ناشرمعاونت تبلیغات آستان قدس رضوی
    مکان نشرمشهد
    سال نشر1396
    چاپاول
    زبانفارسی
    کد کنگره

    هادی الأُمم؛ سیری در سیره و کلام امام علی‌النقی علیه‌السلام این اثر با نگارش نعیمه ‌استیری و در راستای آشنایی نسل جوان با سیره عملی و علمی امام دهم و ترویج سیره این امام بزرگوار، به سبک داستانی است.[۱]

    ساختار

    کتاب از هشت فصل تشکیل شده است. «سرچشمه نعمت»، «درِ توبه‌ را بکوب»، «ناقه صالح‌کجا و ناخن‌ ولی خدا کجا!»، «معجزه ‌در جواب‌ شعبده»، «در مقابل ‌امام‌ ساکت ‌باش!»، «سپاهی ‌از ملائک»، «بهشت؛ ‌ میهمان‌ بیغوله»، «جرعه ‌ای ‌از کوثر روضه امام‌ هادی(ع)»

    گزارش محتوا

    نویسنده در بخشی از مقدمه می‌نویسد: بر سجادۀ عبادت، نوری به سجده سر می‌ساید که ملائک آسمان و زمین «سُبُّوحً قُدّوس» می‌گویند. چشم‌های فراخِ فروبسته از عظمت پروردگار و ابروان گشاده‌اش می‌لرزد و به‌پهنای چهرۀ دل‌گشایش اشک‌ریزان است. گرچه در بند عسکریون اسیر باشد، چه باک؟!... شیر در زنجیر هم شیر است. [۲]

    نویسنده در بخشی از فصل سرچشمه نعمت می‌نویسد: از خانه بیرون آمد. رنگ زرد فرزندانش و پرس‌و جوهای همسرش کلافه‌اش کرده بود. چند روزی می‌شد که غذای درست‌وحسابی نخورده بودند و گرسنگی تاب‌وتوانشان را برده بود. در این سال‌ها، فقر امانش را بریده بود. انجام کارهای سخت هم او را بی‌نیاز نمی‌کرد. دستمزدی که روزانه می‌گرفت، خیلی کمتر از مخارج زندگی‌اش بود. دلش می‌خواست به خدا شکوِه کند از بار سنگین مشکلاتش، از گرسنگی فرزندانش و از خواسته‌های همسرش که قدرت اجابتش را نداشت..... نسیمی معطر قلبش را نواخت. سرش را بالا آورد. نزدیک خانۀ ولیّ خدا بود. لبخندی زد: «آب در خانه و ما گرد جهان می‌گردیم...!» چه باک از دست نیازی که به‌سوی امامش دراز شود؟! قدم‌هایش دیگر نمی‌لرزید و تردید از دلش رفته بود. با خودش آنچه قرار بود به امام بگوید، مرور می‌کرد: «به نزد امام می‌روم و شکایت فقر و نیازمندی‌ام را به محضرش می‌برم و از او می‌پرسم چرا




    پانويس

    1. ر.ک: پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص7


    منابع مقاله

    پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)

    وابسته‌ها