۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ها' به 'هها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'تهاى ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''سيرى در تربيت اسلامى''' اثر [[مصطفى دلشاد تهرانى]] است که اين نوشتار، گذرى است بر شمارى از مهمترين بحث هاى تربيتى در اسلام که با تکيه بر پار هاى | '''سيرى در تربيت اسلامى''' اثر [[مصطفى دلشاد تهرانى]] است که اين نوشتار، گذرى است بر شمارى از مهمترين بحث هاى تربيتى در اسلام که با تکيه بر پار هاى رهيافتهاى تربيتى قرآن کريم، حضرت پيامبر اکرم(ص)و امامان معصوم(ع)، پرداخته شده است.اين گفتهها در پنج بخش به سامان شده است. | ||
بخش اول.مقدمات: در اين بخش با اشارت به ويژگي هاى آفرينشى انسان و توان رشد و تعالى بىهمال او، از جايگاه و ضرورت بحث تربيت مىگويد و يادآور مىشود بهترين راه تربيت، آن است که بر شناخت حقيقت انسان و همۀ نياز هاى او استوار باشد؛ يعنى، راه وحى.آنگاه با کاوش در مفهوم تربيت، آن را رفع موانع و ايجاد مقتضيات براى شکوفايى استعداد هاى انسان در جهت کمال مطلق، تعريف مى کند(ص 24). | بخش اول.مقدمات: در اين بخش با اشارت به ويژگي هاى آفرينشى انسان و توان رشد و تعالى بىهمال او، از جايگاه و ضرورت بحث تربيت مىگويد و يادآور مىشود بهترين راه تربيت، آن است که بر شناخت حقيقت انسان و همۀ نياز هاى او استوار باشد؛ يعنى، راه وحى.آنگاه با کاوش در مفهوم تربيت، آن را رفع موانع و ايجاد مقتضيات براى شکوفايى استعداد هاى انسان در جهت کمال مطلق، تعريف مى کند(ص 24). | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
وراثت، محيط(خانواده، گروه دوستان، مدرسه، اجتماع، جغرافيا و طبيعت محل زندگى)، سختيها، کار، ماوراى طبيعت و اراده انسان که هريک به کوتاهى شرح مىشوند. | وراثت، محيط(خانواده، گروه دوستان، مدرسه، اجتماع، جغرافيا و طبيعت محل زندگى)، سختيها، کار، ماوراى طبيعت و اراده انسان که هريک به کوتاهى شرح مىشوند. | ||
بخش چهارم.اصول تربيت: براى بسامان شدن ساختار تربيتى و رسيدن به هدف هاى کلى و غايت تربيت، کنشهاى تربيتى بايد بر اصولى استوار باشد که در اين بخش به شمارى از آنها مىپردازد. نخست از اصل اعتدال ياد مىکند و با اشاره به رعايت حد وسط و پرهيز از افراط و تفريط در امور زندگى و آيين تربيت، از رويکرد تربيتى اسلام به اعتدال مىگويد و به آيات و رواياتى در بايستى رعايت اعتدال در امور فردى، اجتماعى، نظرى و عملى اشارت مىکند.از اعتدال در امور روانى چون بيم و اميد مىگويد و اعتدال را بهترين راه تربيت مىخواند. آنگاه به اصل تدرّج و تمکن مىپردازد.تدرج و تمکن را معنا مىکند.لزوم تدرج و تمکن در تربيت را يادآور مىشود، از | بخش چهارم.اصول تربيت: براى بسامان شدن ساختار تربيتى و رسيدن به هدف هاى کلى و غايت تربيت، کنشهاى تربيتى بايد بر اصولى استوار باشد که در اين بخش به شمارى از آنها مىپردازد. نخست از اصل اعتدال ياد مىکند و با اشاره به رعايت حد وسط و پرهيز از افراط و تفريط در امور زندگى و آيين تربيت، از رويکرد تربيتى اسلام به اعتدال مىگويد و به آيات و رواياتى در بايستى رعايت اعتدال در امور فردى، اجتماعى، نظرى و عملى اشارت مىکند.از اعتدال در امور روانى چون بيم و اميد مىگويد و اعتدال را بهترين راه تربيت مىخواند. آنگاه به اصل تدرّج و تمکن مىپردازد.تدرج و تمکن را معنا مىکند.لزوم تدرج و تمکن در تربيت را يادآور مىشود، از تفاوتهاى فردى و پيوند آن با اصل تدرج و تمکن مىگويد.توجه به تفاوتهاى فردى و رعايت اصل تدرج و تمکن را از سنتهاى الهى در تربيت مىشمارد و از وجود اين اصل در سيرۀ پيامبر اکرم(ص)و اوصياى او ياد مىکند. | ||
تسهيل و تيسير، اصل ديگرى است که آن را معنا مىکند.از آسانگيرى در تربيت اسلامى مىگويد و يادآور مىشود که آيين تربيت دينى، متين و ملايم است، چنانکه از قرآن و سنت برمىآيد و سرانجام به اهميت بيشتر رعايت اين اصل در دوران کودکى مىپردازد. | تسهيل و تيسير، اصل ديگرى است که آن را معنا مىکند.از آسانگيرى در تربيت اسلامى مىگويد و يادآور مىشود که آيين تربيت دينى، متين و ملايم است، چنانکه از قرآن و سنت برمىآيد و سرانجام به اهميت بيشتر رعايت اين اصل در دوران کودکى مىپردازد. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
محبت شيرازۀ هستى است و بدان کمال مىيابد.جناب پيامبر(ص)با محبت توانست سرسختترين کسان را دگرگون کند.محبت نياز فطرى انسان و آبشخور تربيت اوست. | محبت شيرازۀ هستى است و بدان کمال مىيابد.جناب پيامبر(ص)با محبت توانست سرسختترين کسان را دگرگون کند.محبت نياز فطرى انسان و آبشخور تربيت اوست. | ||
محبت گوهر وجود آدمى را جلا مىدهد و چيستى آدمى را شکوفا مىکند و سلامت روح و اعتدال روان مىآورد.کودک بيش از ديگران نيازمند محبت است و محبت بيش از هر روشى در ساماندهى شخصيت او مؤثر است.آنان که کودک را از محبت خويش محروم مىکنند، از حقيقت انسانى بىبهرهاند.در روش محبت بايد با اصل اعتدال سازگارى کرد و به افراط و تفريط نگراييد چه، آثار سوء در پى خواهد داشت.محبت اطاعت مىآورد و به همسانى و همراهى مىانجامد و اين نشان اهميت اين روش در تربيت است. | محبت گوهر وجود آدمى را جلا مىدهد و چيستى آدمى را شکوفا مىکند و سلامت روح و اعتدال روان مىآورد.کودک بيش از ديگران نيازمند محبت است و محبت بيش از هر روشى در ساماندهى شخصيت او مؤثر است.آنان که کودک را از محبت خويش محروم مىکنند، از حقيقت انسانى بىبهرهاند.در روش محبت بايد با اصل اعتدال سازگارى کرد و به افراط و تفريط نگراييد چه، آثار سوء در پى خواهد داشت.محبت اطاعت مىآورد و به همسانى و همراهى مىانجامد و اين نشان اهميت اين روش در تربيت است. | ||
روش تذکر؛ نويسنده از تذکر يادآورى | روش تذکر؛ نويسنده از تذکر يادآورى نعمتهاى خداوند و مرگ و پيامدهايش را مىخواهد.معناى لغوى ذکر و تذکر را مىآورد.از ذکر قلبى و زبانى ياد مىکند.به نقش تذکر در تربيت مىپردازد.تأثير ياد خداوند را در عقل و فطرت و خوى آدمى گوشزد مىکند.از ياد مرگ و آثار تربيتى و اخلاقى آن مىگويد و آن را روش تربيتى سلف صالح و عالمان ربانى مىخواند. | ||
روش عبرت؛ عبرت از روشهاى تربيتى قرآن و پيشوايان معصوم است.عبرت با نظر بر دگرگوني هاى زندگى، رخداد هاى تاريخى، سرنوشت ملتها، حيات و مرگ تمدنها، سرانجام قدرتمندان و ستمگران و جز اينها دست مىدهد.معنا و مفهوم عبرت و اعتبار، نقش عبرت در تربيت، راههاى بهدست آوردن عبرت و ويژگي هاى اهل عبرت، ديگر نکات اين جستار است. | روش عبرت؛ عبرت از روشهاى تربيتى قرآن و پيشوايان معصوم است.عبرت با نظر بر دگرگوني هاى زندگى، رخداد هاى تاريخى، سرنوشت ملتها، حيات و مرگ تمدنها، سرانجام قدرتمندان و ستمگران و جز اينها دست مىدهد.معنا و مفهوم عبرت و اعتبار، نقش عبرت در تربيت، راههاى بهدست آوردن عبرت و ويژگي هاى اهل عبرت، ديگر نکات اين جستار است. | ||
روش تربيتى ديگر، موعظه است که نگارنده در شرح آن، موعظه و وعظ را معنا مىکند.از نقش تربيتى موعظه مىگويد.به نياز انسان به موعظه اشارت مىکند و بايادآورى آداب موعظه به روش توبه روى مىکند و آن را يکتا روش جدا شدن انسان از کژى و نابايستى و پلشتى مىخواند و معناى توبه و استغفار را مىآورد و به نقش تربيتى توبه مىپردازد و از حقيقت توبه و توبۀ حقيقى مىگويد و آداب توبه را برمىشمارد. | روش تربيتى ديگر، موعظه است که نگارنده در شرح آن، موعظه و وعظ را معنا مىکند.از نقش تربيتى موعظه مىگويد.به نياز انسان به موعظه اشارت مىکند و بايادآورى آداب موعظه به روش توبه روى مىکند و آن را يکتا روش جدا شدن انسان از کژى و نابايستى و پلشتى مىخواند و معناى توبه و استغفار را مىآورد و به نقش تربيتى توبه مىپردازد و از حقيقت توبه و توبۀ حقيقى مىگويد و آداب توبه را برمىشمارد. |