۱۴۶٬۶۲۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'تهاى ') |
||
| (۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''تربيت و اخلاق''' تألیف [[جهان مهین، شکرالله|شکراللّه جهان مهين]]، حاصل درس هاى نگارنده است و در آن از هدف ها و روشهاى تربيت اسلامى سخن مىرود.مطالب کتاب در دو بخش به سامان شده است. | |||
'''تربيت و اخلاق''' | |||
پيش از بخش اول به تعليم و تربيت مىپردازد آن را تعريف مىکند و برخى عناصر تعريف را شرح مىدهد.خداوند را معلم و مربى حقيقى مىنامد.انسان را موضوع تعليم و تربيت مىخواند و از استعداد هاى او مىگويد و برخى ويژگي هاى پست او را برمىشمارد.از عقل مىگويد و آن را معنا مىکند به عقل در آيات و روايات نظر مىکند. | پيش از بخش اول به تعليم و تربيت مىپردازد آن را تعريف مىکند و برخى عناصر تعريف را شرح مىدهد.خداوند را معلم و مربى حقيقى مىنامد.انسان را موضوع تعليم و تربيت مىخواند و از استعداد هاى او مىگويد و برخى ويژگي هاى پست او را برمىشمارد.از عقل مىگويد و آن را معنا مىکند به عقل در آيات و روايات نظر مىکند. | ||
| خط ۳۵: | خط ۳۳: | ||
بخش اول.اهداف تعليم و تربيت اسلامى | بخش اول.اهداف تعليم و تربيت اسلامى | ||
1-انسان بهعنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش | 1-انسان بهعنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش برجستهاى در رشد استعدادها انسان و تأمين سعادت و کمال او دارد و حتى در تقسيمبندى اخلاق، اخلاق اجتماعى مهمتر از اخلاق فردى است؛ اما با اين حال پايه و مايه تربيت، اخلاق، کمال و سعادت انسان به جنبه فردى او وابسته است. | ||
2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مىگويد.ورع را معنا مىکند.در چيستى تقوا مىکاود و اشاره مىکند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مىپردازد و از حقگويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمىگويد.به نمونههايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مىکند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مىدهد. | 2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مىگويد.ورع را معنا مىکند.در چيستى تقوا مىکاود و اشاره مىکند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مىپردازد و از حقگويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمىگويد.به نمونههايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مىکند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مىدهد. | ||
| خط ۴۷: | خط ۴۵: | ||
6-پرورش روح اجتماعى: انسان در سرشت خويش اجتماعى و عاطفى است و عواطفش در قالب خدمت به خلق، نيکى به همنوع و محبت به ديگران تجلى مىکند.اين ميل سرشتى در افراد يکدست نيست؛ به مثل، برخى از مردم در خدمت به خلق کوشاتر از ديگرانند و در اين خدمات در بند آيين و عقيده نيستند چنانکه در سيرۀ امامان معصوم(ع)از جمله امام صادق ديده مىشود.اظهار محبت و همدردى و تلاش براى رفع مشکلات مسلمانان شرط اخوت اسلامى و از فرايض دينى است. | 6-پرورش روح اجتماعى: انسان در سرشت خويش اجتماعى و عاطفى است و عواطفش در قالب خدمت به خلق، نيکى به همنوع و محبت به ديگران تجلى مىکند.اين ميل سرشتى در افراد يکدست نيست؛ به مثل، برخى از مردم در خدمت به خلق کوشاتر از ديگرانند و در اين خدمات در بند آيين و عقيده نيستند چنانکه در سيرۀ امامان معصوم(ع)از جمله امام صادق ديده مىشود.اظهار محبت و همدردى و تلاش براى رفع مشکلات مسلمانان شرط اخوت اسلامى و از فرايض دينى است. | ||
بخش دوم.نمونههايى از | بخش دوم.نمونههايى از روشهاى تربيتى اسلام | ||
1-تبشير و انذار، تشويق و تنبيه: تبشير و انذار از | 1-تبشير و انذار، تشويق و تنبيه: تبشير و انذار از روشهاى مهم و سودمندى است که همۀ پيامبران از آن استفاده مىکردند.تبشير مژده بر انجام نيکى و انذار بازداشتن از بدى است.اسلام تبشير من هاى انذار و يا انذار من هاى تبشير را کافى نمىداند اين دو بايد همراه باشند.در تبشير و انذار بايد مراقب بود کار به تنفير و گريزاندن متربى نينجامد. | ||
تشويق که مىتواند مادى يا معنوى باشد، ديگر روش تربيتى است که اسلام بدان عنايت دارد.در قرآن آياتى هست که نشاندهندۀ مهربانى و عنايت خاص خداوند به برخى بندگان براى تشويق آنهاست. | تشويق که مىتواند مادى يا معنوى باشد، ديگر روش تربيتى است که اسلام بدان عنايت دارد.در قرآن آياتى هست که نشاندهندۀ مهربانى و عنايت خاص خداوند به برخى بندگان براى تشويق آنهاست. | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۷: | ||
3-پيوند ايمان و عمل صالح: در اين بحث، ايمان و عمل صالح را معنا مىکند.به پيوند ايمان و عمل صالح در قرآن مىپردازد و از برخى آثار عمل صالح مىگويد. | 3-پيوند ايمان و عمل صالح: در اين بحث، ايمان و عمل صالح را معنا مىکند.به پيوند ايمان و عمل صالح در قرآن مىپردازد و از برخى آثار عمل صالح مىگويد. | ||
4-امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر را يکى از مهمترين هدفها و نيز يکى از نيکوترين | 4-امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر را يکى از مهمترين هدفها و نيز يکى از نيکوترين روشهاى تربيتى اسلام مىدانند(ص 174).براى شناساندن اين روش معروف و منکر را معنا مىکند به امر به معروف و نهى از منکر در قرآن اشاره مىکند و دو آيه را در اينباره شرح مىدهد.امر به معروف و نهى از منکر را از ويژگي هاى امت نمونه و وظايف آن مىخواند و يادآور مىشود که امر به معروف بر ايمان تقدم دارد.آنگاه جايگاه امر به معروف و نهى از منکر را در روايات بررسى مىکند و آثار و برکات فردى و اجتماعى آندو را برمىشمارد و از اثرات و عواقب سوء وانهادن آنها مىگويد و پس از شرح روش صحيح امر و نهى، به شرايط و مراتب آندو مىپردازد. | ||
5-اسوه، سيره: الگوپذيرى، فطرى آدمى است و در تعليم و تربيت بسيار به آن اهميت مىدهند.تنها دين مىتواند به پيروان خود الگوى تمامعيار تربيتى نشان دهد و مکتب هاى تربيتى موضوعه از اين هنر بىبهرهاند.پس از اين مقدمه، پيامبران را الگو هاى حقيقى و هميشگى مىخواند و اندکى به سيرۀ پيامبر اکرم(ص)مىپردازد و با اشارتى به سيرۀ امامان معصوم(ع)، به نقش مثل در آموزش و پرورش مىرسد و ياد مىکند که مثال مسائل را حسى و راه فهم آنها را کوتاه مىکند و برخى مسائل علمى را براى همگان قابل فهم مىکند و به مسائل ذهنى عينيت مىبخشد و نسبت به آنها ايجاد باور مىکند.سپس به عنايت خاص قرآن به ذکر مثال مىپردازد و نمونههايى از مثل هاى قرآن را دربارۀ توحيد، معاد، حق، باطل و انفاق مىآورد. <ref>رفیعی بهروز، ص 171- 172</ref> | 5-اسوه، سيره: الگوپذيرى، فطرى آدمى است و در تعليم و تربيت بسيار به آن اهميت مىدهند.تنها دين مىتواند به پيروان خود الگوى تمامعيار تربيتى نشان دهد و مکتب هاى تربيتى موضوعه از اين هنر بىبهرهاند.پس از اين مقدمه، پيامبران را الگو هاى حقيقى و هميشگى مىخواند و اندکى به سيرۀ پيامبر اکرم(ص)مىپردازد و با اشارتى به سيرۀ امامان معصوم(ع)، به نقش مثل در آموزش و پرورش مىرسد و ياد مىکند که مثال مسائل را حسى و راه فهم آنها را کوتاه مىکند و برخى مسائل علمى را براى همگان قابل فهم مىکند و به مسائل ذهنى عينيت مىبخشد و نسبت به آنها ايجاد باور مىکند.سپس به عنايت خاص قرآن به ذکر مثال مىپردازد و نمونههايى از مثل هاى قرآن را دربارۀ توحيد، معاد، حق، باطل و انفاق مىآورد. <ref>رفیعی بهروز، ص 171- 172</ref> | ||
| خط ۶۶: | خط ۶۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات | رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||