تربیت و اخلاق: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'شها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت هاى ' به 'تهاى ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
بخش اول.اهداف تعليم و تربيت اسلامى | بخش اول.اهداف تعليم و تربيت اسلامى | ||
1-انسان بهعنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش | 1-انسان بهعنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش برجستهاى در رشد استعدادها انسان و تأمين سعادت و کمال او دارد و حتى در تقسيمبندى اخلاق، اخلاق اجتماعى مهمتر از اخلاق فردى است؛ اما با اين حال پايه و مايه تربيت، اخلاق، کمال و سعادت انسان به جنبه فردى او وابسته است. | ||
2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مىگويد.ورع را معنا مىکند.در چيستى تقوا مىکاود و اشاره مىکند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مىپردازد و از حقگويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمىگويد.به نمونههايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مىکند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مىدهد. | 2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مىگويد.ورع را معنا مىکند.در چيستى تقوا مىکاود و اشاره مىکند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مىپردازد و از حقگويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمىگويد.به نمونههايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مىکند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مىدهد. |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۱۹
تربيت و اخلاق | |
---|---|
پدیدآوران | جهان مهین، شکرالله (نویسنده) |
ناشر | هاد |
مکان نشر | ایران |
سال نشر | 1370 |
چاپ | یکم |
موضوع | تعلیم و تربیت |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ج9ت4 / 903 LC |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
تربيت و اخلاق تألیف شکراللّه جهان مهين، حاصل درس هاى نگارنده است و در آن از هدف ها و روشهاى تربيت اسلامى سخن مىرود.مطالب کتاب در دو بخش به سامان شده است.
پيش از بخش اول به تعليم و تربيت مىپردازد آن را تعريف مىکند و برخى عناصر تعريف را شرح مىدهد.خداوند را معلم و مربى حقيقى مىنامد.انسان را موضوع تعليم و تربيت مىخواند و از استعداد هاى او مىگويد و برخى ويژگي هاى پست او را برمىشمارد.از عقل مىگويد و آن را معنا مىکند به عقل در آيات و روايات نظر مىکند.
عقل را تکيهگاه ايمان و پيامبر درونى مىنامد و به تلازم عقل و شرع مىرسد و عقل را ملاک مسئوليت و ميزان ثواب و عقاب معرفى مىکند و نقش آن را در علم و تجربه مىآورد و به رابطۀ عقل با روابط اجتماعى سالم مىپردازد و از کاررفت عقل در تعديل غرائز و عواطف ياد مىکند.
بخش اول.اهداف تعليم و تربيت اسلامى
1-انسان بهعنوان فرد و جمع در تربيت اسلامى: از ديد اسلام، روابط اجتماعى و زندگى گروهى نقش برجستهاى در رشد استعدادها انسان و تأمين سعادت و کمال او دارد و حتى در تقسيمبندى اخلاق، اخلاق اجتماعى مهمتر از اخلاق فردى است؛ اما با اين حال پايه و مايه تربيت، اخلاق، کمال و سعادت انسان به جنبه فردى او وابسته است.
2-تقوا هدف اساسى: در اين جستار از ريشه و معناى تقوا مىگويد.ورع را معنا مىکند.در چيستى تقوا مىکاود و اشاره مىکند که تقوا مصونيت است نه محدوديت، پناهگاه است نه زندان.آنگاه به برخى مصاديق تقوا مىپردازد و از حقگويى، حفظ زبان، قول سديد و برخى گناهان زبان از زبان غزالى ياد مىکند.مصاديق ورع را از زبان على(ع) بازمىگويد.به نمونههايى از آثار و برکات تقوا در قرآن و سخنان على(ع)اشاره مىکند و با شرح برخى نمود هاى تقوا در زندگى عالمان دين، سخن را پايان مىدهد.
3-پرورش نيروى تفکر: خداوند متعال در قرآن کريم در بيش از سيصد مورد انسان را به تفکر، تدبر، تعقل و تذکر فراخوانده است.در اين بحث با مسامحه تفکر را به معناى تعقل بهکار مىبرد(ص 90) و پس از تعريف آن به فرق تعليم و تعلم با عقل و تعقل مىپردازد و يادآور مىشود که اسلام به اين مقولات عنايت دارد؛ اما در مقام مقايسه تفکر و تعقل را بر تعليم و تعلم مقدم مىشمارد.آنگاه به اهميت تفکر و برترى آن بر آموزش از زبان شهيد مطهرى اشاره مىکند و در شرح لذت فهميدن به نکاتى از زندگى برخى فرزانگان مسلمان مىپردازد.
4-تعليم حکمت: در اين فراز حکمت را معنا مىکند.از موارد کاررفت حکمت در قرآن مىگويد.به مسئوليت پيامبران(ع)در تعليم حکمت اشاره مىکند.شرح حکمت را از زبان علامه طباطبايى بازگو مىکند و به حکمت در روايات مىپردازد.
5-پرورش روح عدالتخواهى: معناى عدل و قسط آغاز اين گفتار است و در پى آن به جايگاه عدل در دين و پيوند تنگاتنگ آن با عقايد، اقتصاد، حقوق، سياست، اخلاق و تربيت نظر مىکند.از عدالت با ملل ديگر مىگويد و نتيجه مىگيرد که پرورش روح عدالتخواهى از هدف هاى اصلى تربيت اسلامى است.
6-پرورش روح اجتماعى: انسان در سرشت خويش اجتماعى و عاطفى است و عواطفش در قالب خدمت به خلق، نيکى به همنوع و محبت به ديگران تجلى مىکند.اين ميل سرشتى در افراد يکدست نيست؛ به مثل، برخى از مردم در خدمت به خلق کوشاتر از ديگرانند و در اين خدمات در بند آيين و عقيده نيستند چنانکه در سيرۀ امامان معصوم(ع)از جمله امام صادق ديده مىشود.اظهار محبت و همدردى و تلاش براى رفع مشکلات مسلمانان شرط اخوت اسلامى و از فرايض دينى است.
بخش دوم.نمونههايى از روشهاى تربيتى اسلام
1-تبشير و انذار، تشويق و تنبيه: تبشير و انذار از روشهاى مهم و سودمندى است که همۀ پيامبران از آن استفاده مىکردند.تبشير مژده بر انجام نيکى و انذار بازداشتن از بدى است.اسلام تبشير من هاى انذار و يا انذار من هاى تبشير را کافى نمىداند اين دو بايد همراه باشند.در تبشير و انذار بايد مراقب بود کار به تنفير و گريزاندن متربى نينجامد.
تشويق که مىتواند مادى يا معنوى باشد، ديگر روش تربيتى است که اسلام بدان عنايت دارد.در قرآن آياتى هست که نشاندهندۀ مهربانى و عنايت خاص خداوند به برخى بندگان براى تشويق آنهاست.
تنبيه، گون هاى کيفر و پاداش منفى است که براى بازداشتن مجرم از خلاف و نيز عبرت ديگران انجام مىشود.تنبيه نيز مادى و معنوى است.در قرآن از تنبيهات فراوانى نسبت به افراد و اقوام مجرم ياد شده است.
2-تلفيق علم و عمل: در شرح اين روش، نخست از دانشهايى که در اسلام رسميت دارند و اينکه چه دانشى هدف و کدام علم وسيله است مىگويد.آنگاه يادآور مىشود که در تعليم و تربيت اسلامى، آموختن بايد براى عمل باشد همچنانکه عمل نيز بايد مسبوق بر علم باشد.از اين نکته در روايات ياد شده است.از اين گذشته مربى نيز بايد به آنچه مىگويد ايمان داشته باشد و خود بدان عمل کند.
3-پيوند ايمان و عمل صالح: در اين بحث، ايمان و عمل صالح را معنا مىکند.به پيوند ايمان و عمل صالح در قرآن مىپردازد و از برخى آثار عمل صالح مىگويد.
4-امر به معروف و نهى از منکر: امر به معروف و نهى از منکر را يکى از مهمترين هدفها و نيز يکى از نيکوترين روشهاى تربيتى اسلام مىدانند(ص 174).براى شناساندن اين روش معروف و منکر را معنا مىکند به امر به معروف و نهى از منکر در قرآن اشاره مىکند و دو آيه را در اينباره شرح مىدهد.امر به معروف و نهى از منکر را از ويژگي هاى امت نمونه و وظايف آن مىخواند و يادآور مىشود که امر به معروف بر ايمان تقدم دارد.آنگاه جايگاه امر به معروف و نهى از منکر را در روايات بررسى مىکند و آثار و برکات فردى و اجتماعى آندو را برمىشمارد و از اثرات و عواقب سوء وانهادن آنها مىگويد و پس از شرح روش صحيح امر و نهى، به شرايط و مراتب آندو مىپردازد.
5-اسوه، سيره: الگوپذيرى، فطرى آدمى است و در تعليم و تربيت بسيار به آن اهميت مىدهند.تنها دين مىتواند به پيروان خود الگوى تمامعيار تربيتى نشان دهد و مکتب هاى تربيتى موضوعه از اين هنر بىبهرهاند.پس از اين مقدمه، پيامبران را الگو هاى حقيقى و هميشگى مىخواند و اندکى به سيرۀ پيامبر اکرم(ص)مىپردازد و با اشارتى به سيرۀ امامان معصوم(ع)، به نقش مثل در آموزش و پرورش مىرسد و ياد مىکند که مثال مسائل را حسى و راه فهم آنها را کوتاه مىکند و برخى مسائل علمى را براى همگان قابل فهم مىکند و به مسائل ذهنى عينيت مىبخشد و نسبت به آنها ايجاد باور مىکند.سپس به عنايت خاص قرآن به ذکر مثال مىپردازد و نمونههايى از مثل هاى قرآن را دربارۀ توحيد، معاد، حق، باطل و انفاق مىآورد. [۱]
پانویس
- ↑ رفیعی بهروز، ص 171- 172
منابع مقاله
رفیعی، بهروز، کتابشناسی توصیفی و موضوعی تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات بینالمللی هدی، تهران، چاپ اول، 1378ش