۱٬۱۲۴
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات زندگینامه | عنوان = ابن حاج، شیث بن ابراهیم | تصویر = NUR00000.jpg | اندازه تصویر = | توضیح تصویر = | نام کامل = ابن حاج، ابوالحسن ضیاءالدین، شیث بن ابراهیم بن محمد بن حیدرة قناوی | نامهای دیگر = | لقب = ضیاءالدین | تخلص...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
ابن حاج در میان عامه مردم نیز مورد احترام و توجه بود. مآخذ نزدیك به وی غالباً او را خوشبیان و محتاط، با مهابت و موقر یاد كردهاند. وی مردی زاهد و خوش سیرت بود و در رفتار و گفتار به شیوه «سلف صالح» گرایش داشت، هیچكس خنده یا سبُكرفتاری او را ندید. فیروزآبادی او را امام زاهد نحوی نامیده است. چنین اوصافى از شخصیت وی او را به چهره اندیشمندی پرهیزكار كه به هیچ چیز جز دانشاندوزی و رفتار نیك و زاهدانه نمىاندیشیده، جلوهگر مىسازد. فرمانروایان مصر نیز وی را بزرگ مىداشتند و از او با احترام یاد مىكردند، چنانكه قاضى فاضل وزیر صلاحالدین ایوبى او را گرامى مىداشت و شفاعت وی را درباره دیگران مىپذیرفت. ظاهراً بین این دو، دوستى عمیقى برقرار بوده است، چه گزارشهایى درباره مكاتبات و مخاطبات بین آنان در دست است كه در ضمن، دلیل بر زبردستى او در ترسل نیز هست. گمان مىرود بعضى از این نوشتهها مكاتبات دیوانى او بوده باشد، اگرچه وی ظاهراً هیچگونه مقامى در دستگاه حكومت نداشته است. به نظر مىرسد كه اینهمه تعظیم و تكریم، بیشتر از پیشوایى او در مذهب تسنن كه مذهب بسیاری از مردم، حتى حكام و امیرانِ آن روزگار بود، حاصل شده باشد و نهتنها از جایگاه علمى او، زیرا چنین برمىآید كه ابن حاج به رغم كوشش بىوقفه خویش در دانشاندوزی، از استعدادِ چندان درخشانى بهرهمند نبود، چه آثار منسوب به وی و یا بر جای مانده از او با توجه به طول عمرش بسیار اندك است. بهویژه كه وی ظاهراً از آنچه لازمه آرامش خاطر برای دانش اندوزی و تحقیق علمى است بهرهمند بوده است، زیرا خانواده اهل علم وی چندان متمول بودهاند كه محلهای در قفط به نام آنان شهرت داشته، برادر وی محمد مقری در علومقرآنى متبحر بوده و احترام و بزرگداشت قدرتمندان نیز بىگمان با بخششها و عطایای ویژه همراه بوده است. با اینهمه گشایش، انتظار مىرفت كه وی آثار بیشتری تدارك دیده باشد. | ابن حاج در میان عامه مردم نیز مورد احترام و توجه بود. مآخذ نزدیك به وی غالباً او را خوشبیان و محتاط، با مهابت و موقر یاد كردهاند. وی مردی زاهد و خوش سیرت بود و در رفتار و گفتار به شیوه «سلف صالح» گرایش داشت، هیچكس خنده یا سبُكرفتاری او را ندید. فیروزآبادی او را امام زاهد نحوی نامیده است. چنین اوصافى از شخصیت وی او را به چهره اندیشمندی پرهیزكار كه به هیچ چیز جز دانشاندوزی و رفتار نیك و زاهدانه نمىاندیشیده، جلوهگر مىسازد. فرمانروایان مصر نیز وی را بزرگ مىداشتند و از او با احترام یاد مىكردند، چنانكه قاضى فاضل وزیر صلاحالدین ایوبى او را گرامى مىداشت و شفاعت وی را درباره دیگران مىپذیرفت. ظاهراً بین این دو، دوستى عمیقى برقرار بوده است، چه گزارشهایى درباره مكاتبات و مخاطبات بین آنان در دست است كه در ضمن، دلیل بر زبردستى او در ترسل نیز هست. گمان مىرود بعضى از این نوشتهها مكاتبات دیوانى او بوده باشد، اگرچه وی ظاهراً هیچگونه مقامى در دستگاه حكومت نداشته است. به نظر مىرسد كه اینهمه تعظیم و تكریم، بیشتر از پیشوایى او در مذهب تسنن كه مذهب بسیاری از مردم، حتى حكام و امیرانِ آن روزگار بود، حاصل شده باشد و نهتنها از جایگاه علمى او، زیرا چنین برمىآید كه ابن حاج به رغم كوشش بىوقفه خویش در دانشاندوزی، از استعدادِ چندان درخشانى بهرهمند نبود، چه آثار منسوب به وی و یا بر جای مانده از او با توجه به طول عمرش بسیار اندك است. بهویژه كه وی ظاهراً از آنچه لازمه آرامش خاطر برای دانش اندوزی و تحقیق علمى است بهرهمند بوده است، زیرا خانواده اهل علم وی چندان متمول بودهاند كه محلهای در قفط به نام آنان شهرت داشته، برادر وی محمد مقری در علومقرآنى متبحر بوده و احترام و بزرگداشت قدرتمندان نیز بىگمان با بخششها و عطایای ویژه همراه بوده است. با اینهمه گشایش، انتظار مىرفت كه وی آثار بیشتری تدارك دیده باشد. | ||
بنابر آنچه گفته شد، ابن حاج را مىتوان ادیبى درستكار و زاهد دانست كه به نصیحت فرمانروایان در شیوه رفتار با مردم و اصلاح جامعه توجهى خاص داشته است، چه وی كتابى نیز در همین زمینه برای صلاحالدین ایوبى نوشت. | بنابر آنچه گفته شد، ابن حاج را مىتوان ادیبى درستكار و زاهد دانست كه به نصیحت فرمانروایان در شیوه رفتار با مردم و اصلاح جامعه توجهى خاص داشته است، چه وی كتابى نیز در همین زمینه برای صلاحالدین ایوبى نوشت. | ||
ابن حاج به نقل حدیث و تدریس نیز اشتغال داشت. | |||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
گروهى از جمله حسن بن عبدالرحیم بن حَجّون از وی استماع حدیث كردند. | گروهى از جمله حسن بن عبدالرحیم بن حَجّون از وی استماع حدیث كردند. |