ابن مقله‌، محمد بن‌ على‌: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '| کد مؤلف = AUTHORCODE' به '| کد مؤلف =AUTHORCODE'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '| کد مؤلف = AUTHORCODE' به '| کد مؤلف =AUTHORCODE')
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴۰: خط ۴۰:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
| امضا =  
| امضا =  
| کد مؤلف = AUTHORCODE69361AUTHORCODE
| کد مؤلف =AUTHORCODE69361AUTHORCODE
}}
}}


''' ابن مُقْله‌، ابوعلى‌ محمد بن‌ على‌ بن‌ حسین‌ (حسن‌) بن‌ عبدالله‌ بغدادی‌ ''' (شوال‌ 272- 328/ مارس‌ 886 -940)، ادیب‌، خوشنویس‌، مبتکر و مبدع‌ خطوط مختلف‌ و وزیر عباسیان‌.  
''' ابن مُقْله‌، ابوعلى‌ محمد بن‌ على‌ بن‌ حسین‌ (حسن‌) بن‌ عبدالله‌ بغدادی‌''' (شوال‌ 272- 328/ مارس‌ 886 -940)، ادیب‌، خوشنویس‌، مبتکر و مبدع‌ خطوط مختلف‌ و وزیر عباسیان‌.  


مقله‌ لقب‌ پدرش‌ ابوالعباس‌ على‌ بن‌ حسین‌ و به‌ معنای‌ چشم‌ یا سیاهى‌ و سفیدی‌ یا حدقه چشم‌ است‌. اما بعضى‌ نوشته‌اند که‌ مقله‌ لقب‌ مادر پدر یا مادر یکى‌ از نیاکان‌ وی‌ بوده‌ که‌ پدرش‌ وی‌ را به‌ رقص‌ وا مى‌داشته‌ و به‌ او مى‌گفته‌ است‌: «یا مقله ابیها». و گویا به‌ همین‌ سبب‌ فرزندان‌ وی‌ به‌ ابن‌ مقله‌ شهرت‌ یافته‌اند.
مقله‌ لقب‌ پدرش‌ ابوالعباس‌ على‌ بن‌ حسین‌ و به‌ معنای‌ چشم‌ یا سیاهى‌ و سفیدی‌ یا حدقه چشم‌ است‌. اما بعضى‌ نوشته‌اند که‌ مقله‌ لقب‌ مادر پدر یا مادر یکى‌ از نیاکان‌ وی‌ بوده‌ که‌ پدرش‌ وی‌ را به‌ رقص‌ وا مى‌داشته‌ و به‌ او مى‌گفته‌ است‌: «یا مقله ابیها». و گویا به‌ همین‌ سبب‌ فرزندان‌ وی‌ به‌ ابن‌ مقله‌ شهرت‌ یافته‌اند.
خط ۵۶: خط ۵۶:


ابن‌ مقله‌ در سال 272م در بغداد زاده‌ شد و نزد کسانى‌ چون‌ ابوالعباس‌ ثعلب‌ و [[ابن درید، محمد بن حسن|ابوبکر ابن‌ درید]] به‌ کسب‌ دانش‌ پرداخت‌ و در علوم‌ ادبى‌ تبحر یافت‌.  
ابن‌ مقله‌ در سال 272م در بغداد زاده‌ شد و نزد کسانى‌ چون‌ ابوالعباس‌ ثعلب‌ و [[ابن درید، محمد بن حسن|ابوبکر ابن‌ درید]] به‌ کسب‌ دانش‌ پرداخت‌ و در علوم‌ ادبى‌ تبحر یافت‌.  


==مناصب==
==مناصب==
خط ۶۲: خط ۶۱:
او در 288ق‌ و در 16 سالگى‌ به‌ دستگاه‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ داوود ابن‌ جراح‌ راه‌ یافت‌ و به‌ دبیری‌ پرداخت‌، اما بعد از 8 ماه‌ از ابن‌ جراح‌ جدا شد. ظاهراً نخستین‌ سمت‌ دیوانى‌ او گرد آوری‌ مالیات‌ اراضى‌ فارس‌ بود و پس‌ از آن‌ چندی‌ در دستگاه‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ فرات‌ سمت‌ دبیری‌ یافت‌ و ابن‌ فرات‌ در حق‌ وی‌ بسیار نیکى‌ کرد و افزون‌ بر شغل‌ دبیری‌ مسئولیت‌های‌ دیگری‌ بر عهده او نهاد که‌ برایش‌ منافعى‌ در بر داشت.
او در 288ق‌ و در 16 سالگى‌ به‌ دستگاه‌ ابوعبدالله‌ محمد بن‌ داوود ابن‌ جراح‌ راه‌ یافت‌ و به‌ دبیری‌ پرداخت‌، اما بعد از 8 ماه‌ از ابن‌ جراح‌ جدا شد. ظاهراً نخستین‌ سمت‌ دیوانى‌ او گرد آوری‌ مالیات‌ اراضى‌ فارس‌ بود و پس‌ از آن‌ چندی‌ در دستگاه‌ ابوالحسن‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ فرات‌ سمت‌ دبیری‌ یافت‌ و ابن‌ فرات‌ در حق‌ وی‌ بسیار نیکى‌ کرد و افزون‌ بر شغل‌ دبیری‌ مسئولیت‌های‌ دیگری‌ بر عهده او نهاد که‌ برایش‌ منافعى‌ در بر داشت.


در 296ق‌ که‌ ابن‌ فرات‌ به‌ وزارت‌ رسید، سمت‌ دبیری‌ و ریاست‌ دیوان‌ خاتم‌ را به‌ ابن‌ مقله‌ سپرد.
در 296ق‌ که‌ [[ابن فرات، محمد بن عبدالرحیم|ابن‌ فرات‌]] به‌ وزارت‌ رسید، سمت‌ دبیری‌ و ریاست‌ دیوان‌ خاتم‌ را به‌ ابن‌ مقله‌ سپرد.


در 299ق‌ بعد از دستگیری‌ ابن‌ فرات‌ و برکناری‌ وی‌ از وزارت‌ و روی‌ کارآمدن‌ ابوعلى‌ محمد بن‌ عبید بن‌ یحیى‌ بن‌ خاقان‌ و على‌ بن‌ عیسى‌ بن‌ جراح‌، ابن‌ مقله‌ مخفى‌ شد. چون‌ ابن‌ فرات‌ در 304ق‌ بار دیگر به‌ وزارت‌ رسید، ابن‌ مقله‌ نیز از اختفا بیرون‌ آمد. این‌ بار او عهده‌دار دبیری‌ سیده‌، مادر المقتدر و فرزندان‌ الراضى‌، امیر ابوجعفر و امیر ابوالفضل‌ و حاجب‌ المقتدر نصر قشوری‌ و شفیع‌ مقتدری‌ گردید و در عین‌ حال‌ جزء خواص‌ دستگاه‌ ابن‌ فرات‌ بود، تا آنکه‌ میان‌ ابن‌ فرات‌ و نصر قشوری‌ اختلاف‌ و دشمنى‌ افتاد و ابن‌ مقله‌ از این‌ حادثه‌ نگران‌ شد، ولى‌ قشوری‌ و ابن‌ حواری‌ او را به‌ طمع‌ وزارت‌ انداختند. پس‌ با آنان‌ همدست‌ شد و اخبار پنهان‌ دستگاه‌ ابن‌ فرات‌ را در اختیار آنان‌ نهاد.
در 299ق‌ بعد از دستگیری‌ ابن‌ فرات‌ و برکناری‌ وی‌ از وزارت‌ و روی‌ کارآمدن‌ ابوعلى‌ محمد بن‌ عبید بن‌ یحیى‌ بن‌ خاقان‌ و على‌ بن‌ عیسى‌ بن‌ جراح‌، ابن‌ مقله‌ مخفى‌ شد. چون‌ ابن‌ فرات‌ در 304ق‌ بار دیگر به‌ وزارت‌ رسید، ابن‌ مقله‌ نیز از اختفا بیرون‌ آمد. این‌ بار او عهده‌دار دبیری‌ سیده‌، مادر المقتدر و فرزندان‌ الراضى‌، امیر ابوجعفر و امیر ابوالفضل‌ و حاجب‌ المقتدر نصر قشوری‌ و شفیع‌ مقتدری‌ گردید و در عین‌ حال‌ جزء خواص‌ دستگاه‌ ابن‌ فرات‌ بود، تا آنکه‌ میان‌ ابن‌ فرات‌ و نصر قشوری‌ اختلاف‌ و دشمنى‌ افتاد و ابن‌ مقله‌ از این‌ حادثه‌ نگران‌ شد، ولى‌ قشوری‌ و ابن‌ حواری‌ او را به‌ طمع‌ وزارت‌ انداختند. پس‌ با آنان‌ همدست‌ شد و اخبار پنهان‌ دستگاه‌ ابن‌ فرات‌ را در اختیار آنان‌ نهاد.
خط ۷۶: خط ۷۵:


در 323ق‌ الراضى‌ به‌ پسر وی‌ ابوالحسن‌ - با آنکه‌ بیش‌ از 19 سال‌ نداشت‌ - به‌ عنوان‌ جانشین‌ پدر مسئولیت‌هایى‌ واگذاشت‌.
در 323ق‌ الراضى‌ به‌ پسر وی‌ ابوالحسن‌ - با آنکه‌ بیش‌ از 19 سال‌ نداشت‌ - به‌ عنوان‌ جانشین‌ پدر مسئولیت‌هایى‌ واگذاشت‌.
نیز در همین‌ سال‌ بود که‌ ابن‌ مقله‌ به‌ دستور خلیفه‌ برای‌ فرونشاندن‌ شورش‌ ابومحمد حسن‌ ابن‌ عبدالله‌ ناصرالدوله حمدانى‌ به‌ موصل‌ رفت‌، اما ناصرالدوله‌ پیش‌ از آنکه‌ وی‌ به‌ موصل‌ برسد، از آنجا خارج‌ شد. بدین‌ سبب‌ او مدتى‌ در موصل‌ ماند. ابن‌ مقله‌ در این‌ دوره‌ از وزارت‌ خود نتوانست‌ امیران‌ موصل‌ و ابن‌ رائق‌ حاکم‌ واسط را که‌ دارای‌ قدرت‌ بودند، رام‌ خود سازد و کاری‌ کند که‌ ابن‌ رائق‌ مالیات‌های‌ واسط و بصره‌ را به‌ بغداد فرستد، سرانجام‌ در مبارزه سختى‌ که‌ بین‌ او و دشمنانش‌ درگرفت‌، ابن‌ مقله‌ مجبور به‌ استعفا گردید. وی‌ برای‌ سرکوب‌ ابن‌ رائق‌، نامه‌ای‌ به‌ بجکم‌ نوشت‌ و او را به‌ طمع‌ امیر الامرائى‌ افکند و به‌ بغداد دعوت‌ کرد و ظاهراً الراضى‌ را نیز با خود همراه‌ ساخت‌، اما سرانجام‌ در 324ق‌ دستگیر و زندانى‌ شد . در زندان‌ هم‌ که‌ بود کوشید تا نظر خلیفه‌ را بگرداند، ولى‌ توفیقى‌ نیافت‌ و چون‌ بیم‌ آن‌ مى‌رفت‌ که‌ با نوشته‌هایش‌ موجب‌ آشوب‌ شود، با درخواست‌ ابن‌ رائق‌ - که‌ امیر الامرا شده‌ بود - و تصویب‌ قضات‌، دست‌ راست‌ وی‌ را بریدند و بار دیگر به‌ زندان‌ افتاد.
نیز در همین‌ سال‌ بود که‌ ابن‌ مقله‌ به‌ دستور خلیفه‌ برای‌ فرونشاندن‌ شورش‌ ابومحمد حسن‌ ابن‌ عبدالله‌ ناصرالدوله حمدانى‌ به‌ موصل‌ رفت‌، اما ناصرالدوله‌ پیش‌ از آنکه‌ وی‌ به‌ موصل‌ برسد، از آنجا خارج‌ شد. بدین‌ سبب‌ او مدتى‌ در موصل‌ ماند. ابن‌ مقله‌ در این‌ دوره‌ از وزارت‌ خود نتوانست‌ امیران‌ موصل‌ و ابن‌ رائق‌ حاکم‌ واسط را که‌ دارای‌ قدرت‌ بودند، رام‌ خود سازد و کاری‌ کند که‌ ابن‌ رائق‌ مالیات‌های‌ واسط و بصره‌ را به‌ بغداد فرستد، سرانجام‌ در مبارزه سختى‌ که‌ بین‌ او و دشمنانش‌ درگرفت‌، ابن‌ مقله‌ مجبور به‌ استعفا گردید. وی‌ برای‌ سرکوب‌ ابن‌ رائق‌، نامه‌ای‌ به‌ بجکم‌ نوشت‌ و او را به‌ طمع‌ امیر الامرائى‌ افکند و به‌ بغداد دعوت‌ کرد و ظاهراً الراضى‌ را نیز با خود همراه‌ ساخت‌، اما سرانجام‌ در 324ق‌ دستگیر و زندانى‌ شد. در زندان‌ هم‌ که‌ بود کوشید تا نظر خلیفه‌ را بگرداند، ولى‌ توفیقى‌ نیافت‌ و چون‌ بیم‌ آن‌ مى‌رفت‌ که‌ با نوشته‌هایش‌ موجب‌ آشوب‌ شود، با درخواست‌ ابن‌ رائق‌ - که‌ امیر الامرا شده‌ بود - و تصویب‌ قضات‌، دست‌ راست‌ وی‌ را بریدند و بار دیگر به‌ زندان‌ افتاد.
 
ولى‌ چون‌ الراضى‌ پشیمان‌ شده‌ بود، دستور داد که‌ ثابت‌ بن‌ سنان‌ بن‌ ثابت‌ بن‌ قره‌، پزشک‌ معروف‌ به‌ مداوای‌ او بپردازد، اما مداوا سودی‌ نبخشید، پس‌ نوشتن‌ با دست‌ چپ‌ را تمرین‌ کرد و حتى‌ قلم‌ را به‌ آرنج‌ دست‌ راست‌ مى‌بست‌ و مى‌نوشت‌. گفته‌ شده‌ که‌ او در این‌ کار هم‌ موفق‌ گردید. از این‌ رو در همان‌ زندان‌ مکاتبات‌ بسیاری‌ با افراد از جمله‌ با الراضى‌ داشت‌ و به‌ الراضى‌ نوشت‌ که‌ اگر او را به‌ وزارت‌ برگزیند، حاضر است‌ 3 میلیون‌ دینار بپردازد، چه‌، با دست‌ چپ‌ هم‌ قادر است‌ بنویسد. بعضى‌ نوشته‌اند که‌ این‌ خود دسیسه الراضى‌ برای‌ امتحان‌ او بود. چون‌ اطرافیان‌ الراضى‌ از وی‌ ایمن‌ نبودند، زبانش‌ را هم‌ بریدند.
ولى‌ چون‌ الراضى‌ پشیمان‌ شده‌ بود، دستور داد که‌ ثابت‌ بن‌ سنان‌ بن‌ ثابت‌ بن‌ قره‌، پزشک‌ معروف‌ به‌ مداوای‌ او بپردازد، اما مداوا سودی‌ نبخشید، پس‌ نوشتن‌ با دست‌ چپ‌ را تمرین‌ کرد و حتى‌ قلم‌ را به‌ آرنج‌ دست‌ راست‌ مى‌بست‌ و مى‌نوشت‌. گفته‌ شده‌ که‌ او در این‌ کار هم‌ موفق‌ گردید. از این‌ رو در همان‌ زندان‌ مکاتبات‌ بسیاری‌ با افراد از جمله‌ با الراضى‌ داشت‌ و به‌ الراضى‌ نوشت‌ که‌ اگر او را به‌ وزارت‌ برگزیند، حاضر است‌ 3 میلیون‌ دینار بپردازد، چه‌، با دست‌ چپ‌ هم‌ قادر است‌ بنویسد. بعضى‌ نوشته‌اند که‌ این‌ خود دسیسه الراضى‌ برای‌ امتحان‌ او بود. چون‌ اطرافیان‌ الراضى‌ از وی‌ ایمن‌ نبودند، زبانش‌ را هم‌ بریدند.




خط ۸۳: خط ۸۴:


ابن‌ مقله‌ توانست‌ در روزگاری‌ که‌ امیران‌ ترک‌ بخش‌ اعظم‌ قدرت‌ را در اختیار داشتند، 3 نوبت‌ به‌ وزارت‌ خلفای‌ عباسى‌ برسد، اما سرانجام‌ جان‌ را بر سر این‌ کار نهاد. ابن‌ مقله‌ در علوم‌ و فنون‌ مختلف‌ دست‌ داشت‌، از جمله‌ در فن‌ بلاغت‌، حفظ لغت‌، آشنایى‌ به‌ علم‌ اعراب‌ و فنون‌ شعر استاد بود. اشعار وی‌ زیبا و ملیح‌ بود و توقیعات‌ او نمونه‌ و بسیار زیبا شمرده‌ شده‌ است‌.
ابن‌ مقله‌ توانست‌ در روزگاری‌ که‌ امیران‌ ترک‌ بخش‌ اعظم‌ قدرت‌ را در اختیار داشتند، 3 نوبت‌ به‌ وزارت‌ خلفای‌ عباسى‌ برسد، اما سرانجام‌ جان‌ را بر سر این‌ کار نهاد. ابن‌ مقله‌ در علوم‌ و فنون‌ مختلف‌ دست‌ داشت‌، از جمله‌ در فن‌ بلاغت‌، حفظ لغت‌، آشنایى‌ به‌ علم‌ اعراب‌ و فنون‌ شعر استاد بود. اشعار وی‌ زیبا و ملیح‌ بود و توقیعات‌ او نمونه‌ و بسیار زیبا شمرده‌ شده‌ است‌.
قسمتى‌ از اشعار وی‌ را ابن‌ خلکان‌، ابن‌ طقطقى‌، ذهبى‌ و صفدی‌ در کتب‌ خویش‌ آورده‌اند، اما بیشتر شهرت‌ او در هنر خوشنویسى‌ است‌.
 
قسمتى‌ از اشعار وی‌ را [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن‌ خلکان‌]]، [[ابن طقطقی، محمد بن علی|ابن‌ طقطقى‌]]، [[ذهبی، محمد بن احمد|ذهبى‌]] و [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدی‌]] در کتب‌ خویش‌ آورده‌اند، اما بیشتر شهرت‌ او در هنر خوشنویسى‌ است‌.
 




خط ۹۰: خط ۹۳:
اختراع‌ نوعى‌ خط به‌ نام‌ «خط منسوب‌» که‌ بعدها به‌ دست‌ ابن‌ بواب‌ تکمیل‌ شد، به‌ او یا برادرش‌ ابوعبدالله‌ حسن‌ منسوب‌ است‌.
اختراع‌ نوعى‌ خط به‌ نام‌ «خط منسوب‌» که‌ بعدها به‌ دست‌ ابن‌ بواب‌ تکمیل‌ شد، به‌ او یا برادرش‌ ابوعبدالله‌ حسن‌ منسوب‌ است‌.


ابن‌ ندیم‌ نوشته‌ است‌ که‌ ابن‌ مقله‌ و برادرش‌ به‌ سبک‌ خط پدرشان‌ مى‌نوشتند و با اینکه‌ گروهى‌ از خانواده‌ و فرزندانشان‌ در زمان‌ حیات‌ این‌ دو و بعد از آنان‌ به‌ نویسندگى‌ و خطاطى‌ مشغول‌ بودند، ولى‌ به‌ پایه این‌ دو نفر نمى‌رسیدند و مرتبه کمال‌ هنر خطاطى‌ مخصوص‌ ابوعلى‌ و ابوعبدالله‌ بود. ثعالبى‌ نوشته‌ است‌ که‌ خط ابن‌ مقله‌ در زیبایى‌ ضرب‌المثل‌ بود، زیرا نیکوترین‌ خطوط دنیا شمرده‌ مى‌شد، همانند خط وی‌ را نه‌ کسى‌ دیده‌ و نه‌ نشانى‌ داده‌ و در این‌ هنر چنان‌ والا بود که‌ نمى‌توان‌ وصف‌ کرد و صاحب‌ بن‌ عباد در بیتى‌ خط او را بوستان‌ دل‌ و چشم‌ خوانده‌ است‌. همو ضمن‌ ستایش‌ خط وی‌ به‌ نامه‌ای‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ در کلیسای‌ قسطنطنیه‌ بوده‌ است‌ و در جشن‌ها آن‌ را در حجره ویژه‌ای‌ از حجره‌های‌ عبادت‌ به‌ نمایش‌ مى‌گذاشتند و از زیبایى‌ و ملاحت‌ آن‌ در شگفت‌ مى‌ماندند.  
[[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن‌ ندیم‌]] نوشته‌ است‌ که‌ ابن‌ مقله‌ و برادرش‌ به‌ سبک‌ خط پدرشان‌ مى‌نوشتند و با اینکه‌ گروهى‌ از خانواده‌ و فرزندانشان‌ در زمان‌ حیات‌ این‌ دو و بعد از آنان‌ به‌ نویسندگى‌ و خطاطى‌ مشغول‌ بودند، ولى‌ به‌ پایه این‌ دو نفر نمى‌رسیدند و مرتبه کمال‌ هنر خطاطى‌ مخصوص‌ ابوعلى‌ و ابوعبدالله‌ بود. ثعالبى‌ نوشته‌ است‌ که‌ خط ابن‌ مقله‌ در زیبایى‌ ضرب‌المثل‌ بود، زیرا نیکوترین‌ خطوط دنیا شمرده‌ مى‌شد، همانند خط وی‌ را نه‌ کسى‌ دیده‌ و نه‌ نشانى‌ داده‌ و در این‌ هنر چنان‌ والا بود که‌ نمى‌توان‌ وصف‌ کرد و صاحب‌ بن‌ عباد در بیتى‌ خط او را بوستان‌ دل‌ و چشم‌ خوانده‌ است‌. همو ضمن‌ ستایش‌ خط وی‌ به‌ نامه‌ای‌ اشاره‌ کرده‌ که‌ در کلیسای‌ قسطنطنیه‌ بوده‌ است‌ و در جشن‌ها آن‌ را در حجره ویژه‌ای‌ از حجره‌های‌ عبادت‌ به‌ نمایش‌ مى‌گذاشتند و از زیبایى‌ و ملاحت‌ آن‌ در شگفت‌ مى‌ماندند.  


یاقوت‌ نوشته‌ است‌ که‌ ابوعلى‌ در خط توقیع‌ و ابوعبدالله‌ برادرش‌ در خط نسخ‌ یگانه‌ بوده‌اند، اما کمال‌ از آن‌ ابوعلى‌ وزیر بود، زیرا که‌ او حروف‌ را هندسى‌ کرد و در زیبا نوشتن‌ آن‌ها دقتى‌ وافر داشت‌. بیشتر کسانى‌ که‌ شرح‌ حال‌ وی‌ را نوشته‌اند او را نخستین‌ مخترع‌ و مبتکر رسم‌الخط بدیع‌ و شیوه جدید خط عربى‌ دانسته‌اند.
یاقوت‌ نوشته‌ است‌ که‌ ابوعلى‌ در خط توقیع‌ و ابوعبدالله‌ برادرش‌ در خط نسخ‌ یگانه‌ بوده‌اند، اما کمال‌ از آن‌ ابوعلى‌ وزیر بود، زیرا که‌ او حروف‌ را هندسى‌ کرد و در زیبا نوشتن‌ آن‌ها دقتى‌ وافر داشت‌. بیشتر کسانى‌ که‌ شرح‌ حال‌ وی‌ را نوشته‌اند او را نخستین‌ مخترع‌ و مبتکر رسم‌الخط بدیع‌ و شیوه جدید خط عربى‌ دانسته‌اند.
اگرچه‌ بعضى‌ نوشته‌اند که‌ پیش‌ از 200ق‌ خطوطى‌ بجز خط کوفى‌ دیده‌ شده‌ است‌، اما اکثر دانشمندان‌ ابن‌ مقله‌ را اولین‌ مبتکر و مخترع‌ خط عربى‌ دانسته‌اند و پس‌ از وی‌ افرادی‌ چون‌ محمد بن‌ سمسانى‌ و محمد بن‌ اسعد شیوه او را فرا گرفتند و ابوالحسن‌ على‌ بن‌ هلال‌ معروف‌ به‌ ابن‌ بواب‌، این‌ شیوه‌ را از آن‌ دو آموخت‌ و تکمیل‌ و تنقیح‌ کرد و بیشتر خطوطى‌ که‌ ابن‌ مقله‌ پدید آورده‌ بود، وی‌ آن‌ها را کمال‌ بخشید.
اگرچه‌ بعضى‌ نوشته‌اند که‌ پیش‌ از 200ق‌ خطوطى‌ بجز خط کوفى‌ دیده‌ شده‌ است‌، اما اکثر دانشمندان‌ ابن‌ مقله‌ را اولین‌ مبتکر و مخترع‌ خط عربى‌ دانسته‌اند و پس‌ از وی‌ افرادی‌ چون‌ محمد بن‌ سمسانى‌ و محمد بن‌ اسعد شیوه او را فرا گرفتند و ابوالحسن‌ على‌ بن‌ هلال‌ معروف‌ به‌ ابن‌ بواب‌، این‌ شیوه‌ را از آن‌ دو آموخت‌ و تکمیل‌ و تنقیح‌ کرد و بیشتر خطوطى‌ که‌ ابن‌ مقله‌ پدید آورده‌ بود، وی‌ آن‌ها را کمال‌ بخشید.
ابن‌ مقله‌ در مورد اندازه حروف‌ و اعتبار صحت‌ آن‌ها، کیفیت‌ به‌ دست‌ گرفتن‌ قلم‌ و هنگام‌ نوشتن‌ و گذاردن‌ بر روی‌ کاغذ، ترتیب‌ تراشیدن‌ قلم‌ و ملاک‌های‌ زیبایى‌ خط و مانند این‌ها، مطالبى‌ بیان‌ داشته‌ است‌.
ابن‌ مقله‌ در مورد اندازه حروف‌ و اعتبار صحت‌ آن‌ها، کیفیت‌ به‌ دست‌ گرفتن‌ قلم‌ و هنگام‌ نوشتن‌ و گذاردن‌ بر روی‌ کاغذ، ترتیب‌ تراشیدن‌ قلم‌ و ملاک‌های‌ زیبایى‌ خط و مانند این‌ها، مطالبى‌ بیان‌ داشته‌ است‌.




خط ۱۳۷: خط ۱۴۲:
که‌ در مکتبه عطارین‌ تونس‌ نگهداری‌ مى‌شود؛ مرقعى‌ از خطاطان‌ مختلف‌ در کتابخانه سلطنتى‌ (سابق‌) در تهران‌ موجود است‌ که‌ انتساب‌ قطعه‌ای‌ از آن‌ به‌ ابن‌ مقله‌ قابل‌ تأمل‌ است‌.
که‌ در مکتبه عطارین‌ تونس‌ نگهداری‌ مى‌شود؛ مرقعى‌ از خطاطان‌ مختلف‌ در کتابخانه سلطنتى‌ (سابق‌) در تهران‌ موجود است‌ که‌ انتساب‌ قطعه‌ای‌ از آن‌ به‌ ابن‌ مقله‌ قابل‌ تأمل‌ است‌.


از وی‌ چند نامه‌ نیز بر جای‌ مانده‌ که‌ در مآخذ از آن‌ها یاد شده‌ است‌: نامه‌ای‌ برای‌ فرماندهان‌ سپاه‌ و حکام‌ ولایات‌، نامه‌ای‌ برای‌ ابوعبدالله‌ بریدی‌ و نامه‌ای‌ برای‌ ابن‌ فرات‌ آنگاه‌ که‌ در زندان‌ بوده‌ و از او تقاضای‌ بخشودگى‌ کرده‌ است‌.
از وی‌ چند نامه‌ نیز بر جای‌ مانده‌ که‌ در مآخذ از آن‌ها یاد شده‌ است‌: نامه‌ای‌ برای‌ فرماندهان‌ سپاه‌ و حکام‌ ولایات‌، نامه‌ای‌ برای‌ ابوعبدالله‌ بریدی‌ و نامه‌ای‌ برای‌ [[ابن فرات، محمد بن عبدالرحیم|ابن‌ فرات‌]] آنگاه‌ که‌ در زندان‌ بوده‌ و از او تقاضای‌ بخشودگى‌ کرده‌ است‌.
‌<ref>رفیعى‌، على‌، ‌ج4، ص685-683</ref>.
‌<ref>رفیعى‌، على‌، ‌ج4، ص685-683</ref>.
خط ۱۴۷: خط ۱۵۲:
==منابع مقاله==
==منابع مقاله==


رفیعى‌، على‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.
رفیعى‌، على‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.




خط ۱۵۷: خط ۱۶۲:


[[رده:زندگی‌نامه]]  
[[رده:زندگی‌نامه]]  
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
[[رده:مقالات بازبینی شده2 آبان 1402]]
[[رده:فاقد کد پدیدآور]]
[[رده:فاقد کد پدیدآور]]