یادداشتهای پراکنده افکار پریشان: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
[[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | [[رده:مقالات(خرداد) باقی زاده]] | ||
[[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]] | [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1403]] | ||
[[رده:فاقد اتوماسیون]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۸:۰۶
یادداشتهای پراکنده افکار پریشان | |
---|---|
پدیدآوران | اقبال لاهوری، محمد (نویسنده) غلامی، محمد (مترجم) |
ناشر | علم |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 5ـ432ـ246ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
یادداشتهای پراکنده افکار پریشان تألیف علامه اقبال لاهوری، مترجم محمد غلامی، مجموعه یادداشتهای پراکنده که در سال 1910 نوشته شده بیشتر جنبه ذوقی را در اقبال نشان میدهد. در این مختصر 125 موضوع مختلف و شش کلیشه فراهم آمده است. این دفتر میتواند نشان دهنده علاقمندی نویسنده به مسائل اسلام، تاریخ اسلام، فلسفه، جامعهشناسی، ادبیات اردو، انگلیسی، آلمانی، عربی، فارسی، مطالعه ادیان و فرهنگ و تمدن باشد.
گزارش کتاب
علامه اقبال لاهوری فیلسوف، عارف، شاعر و اسلامشناس اهل پاکستان بود و از جمله نخستین کسانی که ایدۀ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هند مطرح کرد و این ایده در نهایت به پیدایش کشور پاکستان انجامید. وی که متولد 9 نوامبر 1877 در سیالکوت پاکستان و درگذشتۀ 21 آوریل 1938 در لاهور این کشور است، کسی است که در لاهور تحصیل کرد و سپس در کمبریج و مونیخ به مطالعۀ فلسفی پرداخت.
اقبال لاهوری در طول زندگی خود فراز و فرودها و کشف و شهودهای عرفانی بسیاری داشته است که نمونههایی از این تفکرات در این کتاب آورده شده است.
این اظهارنظرها برگرفته از دفترچه یادداشت شخصی اقبال لاهوری است. بر اساس این نوشتهها او نوشتن این یادداشتها را در 27 آوریل 1910 آغاز کرد. به نظر میآید او ماههای متمادی به نوشتن اقدام کرده است و آنگاه بنا به دلایلی نامشخص از این کار دست کشیده است. خود او نام «یادداشتهای پراکنده» را برای این دفتر برگزیده بود. این دفترچه دربرگیرندۀ نوشتههایی گاهی عجیب و مبتنی بر تفکر و احساساتی است که وی نسبت به محیطی داشته است که در آن میزیست و یادآور روزهای دانشجویی وی است.
سبک اقبال بسیار ساده، روشن و قدرتمند است. تندی او گاهی اوقات حیرتبرانگیز است؛ او معمولاً دیدگاههای خود را در چند جمله یا یک پاراگراف بیان کرده است؛ هرچند سبک وی در نسر بسان کوتهگویی شاعری است که تلاش دارد در چند جمله لب مطلب را ادا کند. هیچگونه پیوستگی بین اندیشههای ابرازشده در دفتر یادداشت او دیده نمیشود؛ چون بر اساس الگوی خاصی نوشته نشدهاند. اگرچه این نوشتهها بیانکنندۀ واکنشهای سریع و حساس او به بسیاری از ایدهها و نیروهایی هستند که بر وی اثرگذار بودهاند و این موجب میشود به برخی از پیچیدگیهای شخصیت او پی ببریم.
این نوشتهها دربرگیرندۀ ایدههای بسیاری است که بعدها الهامبخش کارهای منظوم و فلسفی شدهاند. میتوان ملاحظه کرد که نگرش اقبال به تاریخ به عنوان یک روند است و اینکه وی بر این باور بود که ایدههای ربانی و فلسفی جامعه به طور گستردهای نمودی از محیط سیاسی او میباشند. او همچنین معتقد بود اجرای درست فعالیتهای سیاسی، اصلی ضروری برای رشد شخصیت یک انسان است. با نگاه به باورهای اقبال و اهداف منحصربهفرد او در مورد تاریخ مسلمانان و اظهارات او دربارۀ اهمیت اساسی یک دولت مناسب برای بهبود شخصیت، میتوان دولتی مستقل و مجزا را برای مسلمانان شبه قارۀ هند تصور کرد.
او در نوشتههای خود اینگونه مینویسد: «در نگاه من، دولت هر ساختاری که داشته باشد، در نیروهای تعیینکنندۀ شخصیت انسانی نقش بسزایی دارد ... از زمان سقوط حیات سیاسی مسلمانان هند، انحرافات اخلاقی سرعتی قابل توجه داشته است ... من بر این باور هستم که ما (انسانها) هنوز باید جهان را مصداقی از وحدانیت خداوند بدانیم».
زندگی از دیدگاه اقبال همان تلاش و سختکوشی است؛ بنابراین هدف تعلیم از آغاز مهیاشدن برای سختکوشی و تلاش بوده است به جای اینکه کسب برتری عقلانی باشد. او غالباً از ضرورت قدرت و اهمیت انسان قدرتمند سخن به میان میآورد. در نگاه او حتی گنهکاران خلاق بهتر از پارسایان منفعل هستند. او باور داشت افول مسلمانان تا حدی به دلیل وابستگی آنها به فضیلتهای منفعلانهای چون اطاعت بیچونوچرا و تواضع بوده است.[۱]
پانويس