فرمالیسم روسی: تاریخ ـ اصول: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فرمالیسم روسی: تاریخ ـ اصول''' تألیف ویکتور | '''فرمالیسم روسی: تاریخ ـ اصول''' تألیف [[آرلیش، ویکتور|ویکتور آرلیش]]، مترجم [[شیرچه، مسعود|مسعود شیرچه]]، هدف این کتاب ارائۀ طرحی کلی از سیر تاریخی رشد و همچنین بیان و ارزیابی اصول مکتب نقد فرمالیسم است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== |
نسخهٔ کنونی تا ۵ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۰۸
فرمالیسم روسی: تاریخ ـ اصول | |
---|---|
پدیدآوران | آرلیش، ویکتور (نویسنده) شیرچه، مسعود (مترجم) |
ناشر | نقش جهان مهر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 9ـ6ـ92974ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
فرمالیسم روسی: تاریخ ـ اصول تألیف ویکتور آرلیش، مترجم مسعود شیرچه، هدف این کتاب ارائۀ طرحی کلی از سیر تاریخی رشد و همچنین بیان و ارزیابی اصول مکتب نقد فرمالیسم است.
ساختار
کتاب از دو بخش و پانزده فصل تشکیل شده است.
گزارش کتاب
مکتب فرمالیسم جایگاهی ویژه در سنت مدرسی ادبیات روس دارد. فرمالیسم روسی با طرح مفاهیمی بنیادین و جدلی مناقشاتی جدی برانگیخت که خاستگاه آنها جدالی جسورانه با روشهای نقد اسلاف بلافصل بود و سپس در پی حملات بیامان جانشینان خود نیز عقبنشینی شتابزدهای را به نمایش گذاشت. مواجهه و کشمکش با پیشینیان و سپس عدم تداوم آشکار مکتب فرمالیسم و همچنین روشهای نقادی رقبای آن شاید باعث این تصور ساده شود که فرمالیسم صرفاً دورهای، کوتاه ناپایدار و ناقص و اتفاقی بود و امری حاشیهای و کماهمیت در تاریخ ادب روسیه قرن بیستم. هدف این کتاب ارائۀ طرحی کلی از سیر تاریخی رشد و همچنین بیان و ارزیابی اصول مکتب نقد فرمالیسم است.
منظور از اصطلاح «فرمالیسم» در این کتاب، نسخۀ روسی روش «فرمگرایی» فراملیتیای نیست که مداوم در آثار هنری و نقد هنر به نمایش گذاشته میشود، بلکه موضوع بحث «ماهیت» اخص تاریخی و قابل تعریف این اصطلاح است. فرمالیسم مکتبی است در دانش ادبی روسیه که با دو رویکرد در تقابل بود: فلسفۀ جامعهگرای سوسیالیستی مارکسیسم و فلسفۀ ذاتگرا. دو مکتبی که بهشدت بر دانش ادبیات در روسیۀ قرن بیستم سایه انداخته و هنر ادبی را در مرکز توجه قرار داده بودند.
«فرمالیسم روسی» در سالهای 1915 ـ 1916 زاده شد و بنابراین آغاز شکوفاییاش در دهۀ دوم قرن بیستم بود و سپس رژیم کمونیستی آن را در حدود سال 1930 سرکوب کرد. گفتنی است مرگ فرمالیسم امری زودرس و پیش از موقع بود و القاشده از بیرون روسیه؛ نقادان فرمالیسم مجبور به سکوت شدند، به این دلیل که ایدههای آنان ته کشیده بود، بلکه بدین دلیل که ایدههایی که ارائه میکردند، مطلوب رژیم نبود.
در بخش نخست کتاب به تاریخ فرمالیسم پرداخته شده است. در این بخش دربارۀ شکلگیری، پیشگامان، سالهای تلاش، سالهای بحران، پیدایش مکتب و بحران و اضمحلال فرمالیسم سخن گفته شده است.
فرمالیسم روسی غالباً همچون نسخۀ بازسازیشدهای از نظریۀ «هنر برای هنر» در اواخر قرن نوزدهم نشان داده میشود؛ اما چنین دیدگاهی بهکلی گمراهکننده است. به یک دلیل، فرمالیستهای روس اساساً هیچ توجهی به جوهر یا مقاصد هنر نداشتند. چنانکه طرفداران «پوزیتیویسم جدید» میگویند، آنان در پی اجتناب از هرگونه «پیشفرضهای فلسفی»، مانند سرشت آفرینش هنری بودند؛ فرمالیستها بهرۀ چندانی برای تفکر در ذات زیبایی و انتزاع قایل نبودند. زیباشناسی فرمالیسم بیشتر تشریحی بود تا متافیزیکی. بخش دوم کتاب اختصاص به بیان اصول فرمالیسم دارد و در آن موضوعاتی چون سبک و ترکیب، دینامیک ادبی و .... بررسی شده است.[۱]
پانويس