طبایع الاستبداد یا سرشتهای خودکامگی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
}}
}}


''' اسلام و اندیشه سیاسی معاصر (طبایع الاستبداد)'''، نوشته [[کواکبی، سید عبدالرحمن|سید عبدالرحمن کواکبی]] با ترجمه [[میرزای قاجار، عبدالحسین|عبدالحسین میرزای قاجار]]، در موضوع استبداد و سرشت دیکتاتوری و با هدف تنویر اذهان مسلمانان عرب به رشته تحریر درآمده است.  
''' اسلام و اندیشه سیاسی معاصر (طبایع الاستبداد)'''، نوشته [[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|سید عبدالرحمن کواکبی]] با ترجمه [[میرزای قاجار، عبدالحسین|عبدالحسین میرزای قاجار]]، در موضوع استبداد و سرشت دیکتاتوری و با هدف تنویر اذهان مسلمانان عرب به رشته تحریر درآمده است.  


به دنبال وقوع رنسانس در اروپا، مشرق‌زمین نیز دستخوش تحولاتی شد و در برابر تحولات نوگرا در اروپا واکنش‌هایی نشان داد. گروهی از مسلمانان در مشرق‌زمین، تمایزی بین فرهنگ و روحیات غرب قائل نبودند و لذا به اقتباس از غرب روی آوردند. گروهی هرگونه الگوبرداری را خطرناک و خیانت برشمردند، ولی گروه سومی پیدا شدند که قائل به حد وسط بودند و احیای دین قابلیت همگامی اسلام با مقتضیات زمان و مکان، مبارزه با جهل و خرافه، اتحاد مسلمانان و مبارزه با استبداد و استعمار را در برنامه خویش قرار دادند.  
به دنبال وقوع رنسانس در اروپا، مشرق‌زمین نیز دستخوش تحولاتی شد و در برابر تحولات نوگرا در اروپا واکنش‌هایی نشان داد. گروهی از مسلمانان در مشرق‌زمین، تمایزی بین فرهنگ و روحیات غرب قائل نبودند و لذا به اقتباس از غرب روی آوردند. گروهی هرگونه الگوبرداری را خطرناک و خیانت برشمردند، ولی گروه سومی پیدا شدند که قائل به حد وسط بودند و احیای دین قابلیت همگامی اسلام با مقتضیات زمان و مکان، مبارزه با جهل و خرافه، اتحاد مسلمانان و مبارزه با استبداد و استعمار را در برنامه خویش قرار دادند.  


رساله‌های بسیاری در زمینه احیای دین و ا صلاح سیاست و اجتماع در قرون جدید نگاشته شده که طبایع الاستبداد [[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]]، یکی از آن آثار است. این کتاب رساله‌ای است درباره سرشت دیکتاتوری که حائز اهمیت است و رساله‌ای مستقل با نگرشی سیاسی در زمینه استبداد است و در واقع، مؤلف درصدد اشاره به نقطه ضعف نهضت‌های مشرق زمین است و آن، وجود حاکمان ستمکار می‌باشد. او استبداد را مخصوص حکومت افسار گسیخته می‌داند، که هرگونه دلش خواست در امور رعیت تصرف می‌کند. مستبد، غاصب و متعدی است و به اراده خود حکومت می‌کند.  
رساله‌های بسیاری در زمینه احیای دین و ا صلاح سیاست و اجتماع در قرون جدید نگاشته شده که طبایع الاستبداد [[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]]، یکی از آن آثار است. این کتاب رساله‌ای است درباره سرشت دیکتاتوری که حائز اهمیت است و رساله‌ای مستقل با نگرشی سیاسی در زمینه استبداد است و در واقع، مؤلف درصدد اشاره به نقطه ضعف نهضت‌های مشرق زمین است و آن، وجود حاکمان ستمکار می‌باشد. او استبداد را مخصوص حکومت افسار گسیخته می‌داند، که هرگونه دلش خواست در امور رعیت تصرف می‌کند. مستبد، غاصب و متعدی است و به اراده خود حکومت می‌کند.  


[[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]] در این کتاب، مشکل مردم را حاکمیت استبداد می‌داند، که راه پیشگیری از آن، استبدادناپذیری مردم است. او با ارائه تعریفا استبداد، به تصرف فرد یا جمعی در حقوق یک ملت، بدون ترس از بازخواست، نظام عادله، مسئوله، مقیده و مبتنی بر قانون اساسی را در مقابل استبداد قرار می‌دهد. او با پذیرش تأثیر استبداد دینی در استبداد سیاسی، استبداد دینی را ناشی از کج‌فهمی دین و ترویج افکار و عقایدی به نام دین و دوری از مفاهیم و اعتقادات توحیدی دانسته است؛ و فهم دقیق از دین اسلام را عامل ضدیت با استبداد می‌داند و حکومت خلفای راشدین را حکومت موفقی می‌داند که قرآن را فهمیده و به آن عمل کرده‌اند.  
[[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]] در این کتاب، مشکل مردم را حاکمیت استبداد می‌داند، که راه پیشگیری از آن، استبدادناپذیری مردم است. او با ارائه تعریفا استبداد، به تصرف فرد یا جمعی در حقوق یک ملت، بدون ترس از بازخواست، نظام عادله، مسئوله، مقیده و مبتنی بر قانون اساسی را در مقابل استبداد قرار می‌دهد. او با پذیرش تأثیر استبداد دینی در استبداد سیاسی، استبداد دینی را ناشی از کج‌فهمی دین و ترویج افکار و عقایدی به نام دین و دوری از مفاهیم و اعتقادات توحیدی دانسته است؛ و فهم دقیق از دین اسلام را عامل ضدیت با استبداد می‌داند و حکومت خلفای راشدین را حکومت موفقی می‌داند که قرآن را فهمیده و به آن عمل کرده‌اند.  


[[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]] در بحث استبداد و علم، عقیده دارد مادام که رعیت احمق نباشد و در جهل غوطه نزند، بنده ظلم و ستم دیگران نخواهد شد. وی یکی از اسباب استبداد را جهل مردم می‌داند.  
[[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]] در بحث استبداد و علم، عقیده دارد مادام که رعیت احمق نباشد و در جهل غوطه نزند، بنده ظلم و ستم دیگران نخواهد شد. وی یکی از اسباب استبداد را جهل مردم می‌داند.  


به عقیده [[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]]، همان‌گونه که استبداد عقل و دین و علم را تباه می‌کند، خلقیات معنوی را نیز تباه می‌سازد و عظمتی دروغین را به جای عظمت واقعی جانشین می‌سازد. [[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]] نابرابری اجتماعی را از آثار استبداد می‌داند. یکی از مظاهر این نابرابری و ظلم، بی‌عدالتی در عرصه اقتصاد و ثروت است و گرفتن زکات، مالکیت عمومی اراضی موات، وضع خراج و مانند آن، نشانگر مقررات اسلام در پیشگیری از انباشه کردن ثروت است.  
به عقیده [[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]]، همان‌گونه که استبداد عقل و دین و علم را تباه می‌کند، خلقیات معنوی را نیز تباه می‌سازد و عظمتی دروغین را به جای عظمت واقعی جانشین می‌سازد. [[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]] نابرابری اجتماعی را از آثار استبداد می‌داند. یکی از مظاهر این نابرابری و ظلم، بی‌عدالتی در عرصه اقتصاد و ثروت است و گرفتن زکات، مالکیت عمومی اراضی موات، وضع خراج و مانند آن، نشانگر مقررات اسلام در پیشگیری از انباشه کردن ثروت است.  


تأثیر منفی در خلق‌وخوی مردم و دوری آنان از امر به معروف و نهی از منکر و گرایش به ریا و نفاق و بدگمانی در جامعه، از آثار سوء استبداد است. در حکومت‌های استبدادی، مردم تحت تأثیر روحیات حکام و خواسته‌های آنان، به لذت‌های زودگذر بسنده کرده و از لذت‌های روحانی پرهیز می‌کنند. [[کواکبی، سید عبدالرحمن|کواکبی]] راه رهایی مردم از استبداد را در گرو آگاهی مردم از حقوق اساسی و دانش سیاسی می‌داند؛ که لازمه آن آشنایی با حقوق متقابل مردم و حکومت، مساوات، عدالت، آزادی، شیوه سلطنت، اداره مملکت و... است.<ref>حقیقت، سید صادق، ص59-62</ref>
تأثیر منفی در خلق‌وخوی مردم و دوری آنان از امر به معروف و نهی از منکر و گرایش به ریا و نفاق و بدگمانی در جامعه، از آثار سوء استبداد است. در حکومت‌های استبدادی، مردم تحت تأثیر روحیات حکام و خواسته‌های آنان، به لذت‌های زودگذر بسنده کرده و از لذت‌های روحانی پرهیز می‌کنند. [[کواکبی، عبدالرحمان بن احمد|کواکبی]] راه رهایی مردم از استبداد را در گرو آگاهی مردم از حقوق اساسی و دانش سیاسی می‌داند؛ که لازمه آن آشنایی با حقوق متقابل مردم و حکومت، مساوات، عدالت، آزادی، شیوه سلطنت، اداره مملکت و... است.<ref>حقیقت، سید صادق، ص59-62</ref>


==پانویس==
==پانویس==