انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'رده:مقالات بهمن موسوی' به '')
     
    خط ۶۵: خط ۶۵:
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]
    [[رده:فاقد اتوماسیون]]
    [[رده:مقالات بهمن موسوی]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۴

    انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه
    انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه
    پدیدآورانمحمدی، منوچهر (مؤلف)
    ناشرمؤلف
    مکان نشرتهران
    سال نشر1370
    چاپدوم
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    DSR۱۵۵۱/م3الف8۱۳۹۱

    انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های فرانسه و روسیه، نوشته منوچهر محمدی، با هدف مطالعه همگونی‌ها و ناهمگونی‌های سه انقلاب روسیه، فرانسه و انقلاب اسلامی ایران، آنها را از جهات مختلف مقایسه کرده است.

    این کتاب از پیشگفتار و هفت فصل تشکیل شده است. نویسنده در ابتدای کتاب اشاره کرده در بررسی و مقایسه شرایط و اوضاع و احوال سیاسی – اجتماعی فرانسه و روسیه و ایران، در عین تشابهی که از نظر موقعیت‌ها و توانایی‌های قدرت سیاسی در انقلاب‌های فرانسه و روسیه وجود دارد، ولی با شرایط و قدرت سیاسی ایران در قبل از انقلاب متفاوت است؛ زیرا دولتهای فرانسه و روسیه از نظر اقتصادی در بدترین شرایط بودند، ولی در اثر افزایش قیمت نفت، ایران از شرایط اقتصادی مناسبی برخوردار بود.

    نویسنده می‌افزاید که از نظر قدرت نظامی، روسیه و فرانسه در برخورد با انقلابیون در موضع ضعف و ناتوانی بود، ولی نیروهای نظامی ایران وفادار به نظام و در موضع قدرت و توانایی ویژه‌ای بودند. از جهت حمایت بین‌المللی، فرانسه و روسیه در حالت تخاصم بین‌المللی قرار داشته، انقلابیون از حمایت بین‌المللی برخوردار بودند، ولی انقلابیون ایران از هیچ حمایت بین‌المللی برخوردار نبودند.

    به عقیده محمدی، نظام استبداد در دو کشور مورد مقایسه، به دلیل بی‌کفایتی پادشاهان و ضعف درباریان در استیصال کامل بود و حرکتهای مردمی در چنین وضعیتی شکل گرفت؛ ولی در ایران، نظام شاهنشاهی در اوج قدرت و استحکام و تثبیت شده بود. گروه‌های اجتماعی در مقابله با نظام استبدادی ایران، با دشواری فزاینده‌ای روبه‌رو بودند.

    با توجه به ویژگی‌های فوق، نویسنده به گفته‌ای از اسکاچپل استناد می‌کند که انقلابهای فرانسه و روسیه آمدند و ساخته نشدند، ولی انقلاب اسلامی ایران نیامد، بلکه با توجه به شرایط موجود ساخته شد. ویژگی اساسی این انقلاب هم، همین نکته است. نویسنده می‌گوید که به‌طور کلی، ویژگی اساسی انقلاب اسلامی ایران، در میزان بالای مشارکت گروه‌های اجتماعی در براندازی حکومت شاه بود، ولی آن دو انقلاب از مشارکت کمتری برخوردار بودند، چون نظامهای روسیه و فرانسه در موضوع ضعف و انحطاط قرار داشتند؛ ولی نظام شاهنشاهی ایران در موضوع برتری و قدرت بود.

    در زمینه رهبری، بنا به اظهار نویسنده، ویژگی اساسی انقلاب اسلامی ایران وجود رهبری شاخص و مورد قبول همگان در قبل و بعد از پیروزی است، چیری که در دو انقلاب دیگر وجود ندارد.

    در انقلاب اسلامی ایران، مکتب اسلام خمیرمایه ایجاد تشکل، انسجام و وحدت اقشار مختلف بود، درحالی‌که در فرانسه و روسیه لیبرالیسم و مارکسیسم در ایجاد انگیزه لازم در براندازی رژیمهای پادشاهی، نقش مهمی برعهده نداشتند.

    در کتاب آمده که انقلابهای فرانسه و روسیه برعلیه دولت و روحانیت و کلیسا بود؛ ولی در انقلاب اسلامی، روحانیون انقلاب را علیه دولت رهبری کردند. بنابراین مردم، رهبری و مکتب، به عنوان سه رکن انقلاب در براندازی نظام شاهنشاهی، نقشی وسیع‌تر از دو انقلاب مورد مقایسه دیگر به عهده داشتند و لذا این انقلاب از عظمت بیشتری برخوردار است. در قسمتی از کتاب، نویسنده به تحلیل ایده معروف در انقلاب‌ها که «انقلاب، فرزندان خود را می‌خورد» می‌پردازد. او این ایده را ناشی از سرنوشت انقلاب‌های فرانسه و روسیه می‌‎داند، که انقلابیون توسط خودشان همدیگر را نابود کردند، ولی در انقلاب اسلامی ایران، بعد از مرحله پیروزی، این ضدانقلاب است که به مقابله با رهبران انقلابی می‌پردازد و آمار ترور و شهادت رهبران انقلابی، گویای آن است که ضدانقلاب فرزندان انقلاب را هدف قرار می‌دهند (نه انقلاب). علت این نکته نیز که رهبران به نزاع با یکدیگر نپرداختند، وجود رهبری ارزشمند انقلاب، تقوای اسلامی و خداترسی رهبران آن است که زمینه توطئه بر علیه یکدیگر را منتفی کرده است.

    با دچار گشتن انقلاب فرانسه به دیکتاتوری خشن ناپلئون، و تبدیل شدن روسیه انقلابی به یک کشور استعمارگر و ضد مردمی و فشار بر گروه‌ها و توده‌ها، نویسنده این سؤال را مطرح کرده که آیا انقلاب ایران هم به دیکتاتوری ختم خواهد شد، یا نه. او در پاسخ، به نقش مطلق‌اندیشی جناحهای موجود در حاکمیت و تلاش برای تفوّق و حاکمیت نگرش جناحی و تلاش فرصت‌طلبان برای نفوذ در ارکان انقلاب و آتش‌افروزی برای تشدید اختلافات اشاره کرده و این دو را از عوامل مهم گرایش به دیکتاتوری برشمرده، و وفاداری به ارزشها و تقوای الهی و تبعیت از ولی‌فقیه را از معیارهایی ذکر کرده است که خطر ابتلای انقلاب اسلامی به حکومت دیکتاتوری را کاهش می‌دهد.[۱]

    پانویس

    1. حقیقت، سید صادق، ص87-89

    منابع مقاله

    حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتاب‌شناسی توصیفی، تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی، 1377ش.

    وابسته‌ها