پاتوق و پاتوقنشینی در ایران: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURپاتوق و پاتوقنشینی در ایرانJ1.jpg | عنوان =پاتوق و پاتوقنشینی در ایران | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = مرادی، فرید (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =لنا | مکان نشر =تهران | سال...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۲
پاتوق و پاتوقنشینی در ایران | |
---|---|
پدیدآوران | مرادی، فرید (نویسنده) |
ناشر | لنا |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 8ـ2ـ93257ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
پاتوق و پاتوقنشینی در ایران تألیف فرید مرادی، این کتاب بر آن است تا سیر پاتوقنشینی در ایران را از قهوهخانهها تا دیگر اماکن پاتوقی به خواننده نشان دهد؛ از دل آن خاطرات بسیاری از چهرههای فرهنگی و چهبسا ناگفتههایی آشکار میشود که در تاریخ فکری ایران اثرگذارند.
ساختار
کتاب در یازده فصل به نگارش درآمده است.
گزارش محتوا
زمانی که شاه طهماسب صفوی به علت گرایشات و تعصبات خود تصمیم گرفت دیگر در دربار شعرا، کُتّاب و هنرمندان حضور نداشته باشند، دو اتفاق شگفت رخ داد که هر دو در تاریخ فرهنگی ـ اجتماعی ایران تأثیر ژرف و دیرپا برجای نهادند؛ اولین آن مهاجرتی بزرگ و فرهنگی از پایتخت صفویه به دربارهای بابریان هند بود و حاصلش بنیانگرفتن معیارهای فرهنگ ایرانی در هند و از این حضور سخنوران «سبک هندی» پدید آمد و صدها شاعر هندی با فراگیری زبان فارسی، اشعاری سرشار از ظریفکاری، خیالپردازی و ترکیبات شگفت آفریدند. اما از میان هنرمندان گروهی بودند که چارهای جز ماندن در ایران نداشتند و آنها چارهای جز یافتن راهی برای کسب درآمد نداشتند؛ بنابراین شمایلگردانی و قصهگویی در چهارسوقها، گذرها و علامتگردانی رواج یافت. قبول عام این حضور از طرف مردم، عدهای را بر آن داشت تا فضاهایی را پدید آورند که محل حضور اهل ذوق شد و مردم با آمدن به آنجا از هنر این افراد بهرهمند میشدند. بهواقع پیدایی قهوهخانه یا حداقل یکی از مهمترین علل آن واکنش شاهان صفوی بود.
با سقوط صفویه، قهوهخانهها نیز به دلیل شرایط ایران که درگیر نزاعها و اختلافات قومی بود، یا تعطیل شدند یا ماهیت اولیۀ خود را از دست دادند. این مکانها گرچه در دوران قاجار از نو در شهرها، بین راهها و حتی روستاها دایر شد، دیگر نتوانست ماهیت اولیۀ خود را حفظ کند. با ورود تحصیلکردگان در فرنگ نیاز به فضاهای جدیدی احساس شد؛ گسترش روابط خارجی و حضور اروپاییان هم مزید بر علت شد تا ایرانیان با فضاهای جدید به اسم کافه و رستوران آشنا شوند. در قرن چهاردهم شمسی بسیاری از روشنفکران کافهها را محل نشست و حضور خود کردند و به این ترتیب پاتوقنشینی به عنوان پدیدۀ اجتماعی نوینی در ایران شکل گرفت.
این کتاب بر آن است تا سیر پاتوقنشینی در ایران را از قهوهخانهها تا دیگر اماکن پاتوقی به خواننده نشان دهد؛ از دل آن خاطرات بسیاری از چهرههای فرهنگی و چهبسا ناگفتههایی آشکار میشود که در تاریخ فکری ایران اثرگذارند.
در فصل نخست کتاب به طور کلی به پاتوق پرداخته شده است. در این فصل دربارۀ پاتوق، پس از کودتا، دهۀ هفتاد و هشتاد، مساجد و حسینیهها، دلایل ایجاد کافهها، انواع پاتوق در دوران پهلوی و ... نکاتی ارائه شده است.
تقریباً تمام اسناد و مدارک تاریخی گواهی میدهند قهوهخانهها در دوران صفوی و از روزگار شاه طهماسب صفوی در ایران دایر و راهاندازی شدند. در فصل دوم به سیر قهوهخانه در ایران پرداخته شده است. در این فصل مباحثی چون پیدایش و سیر تاریخی قهوهخانهها، کارکردهای قهوهخانهها، چگونگی ورود قهوه به ایران و .... آورده شده است.
در فصل سوم از کافههای مهم و پاتوقی سخن به میان آمده است؛ کافههایی چون کافه لقانطه، کافه نادری، کافه ماسکوت، کافه شمیران و .... . نویسنده دربارۀ هر کافه اطلاعاتی همچون آدرس، بنای آن، مدیریت کافه و .... و همچنین اینکه چه کسانی در آن کافه گرد هم میآمدند، ارائه داده است.
بیتردید نام پاتوقنشینی روشنفکری به اسم صادق هدایت گره خورده است. هدایت با کافهنشینی در فرانسه آشنا شد. توسعۀ نوگرایانۀ عصر رضاخانی، موجب تأسیس کافهها و رستورانهایی در تهران شد و هدایت در دهۀ دوم قرن چهاردهم شمسی از باشندگان دائمی کافهها شد. با حضور او عدهای از نویسندگان، مترجمان و حتی چهرههای سیاسی و ادبی نیز در حلقۀ هدایت قرار گرفته و کافهنشینی تبدیل به یک سنت روشنفکرانه در ایران شد. در فصل چهارم کتاب به چهرههای مهم پاتوقنشین پرداخته شده است. نویسنده در این فصل از کسانی چون صادق هدایت، مرتضی کیوان، جواد مجابی، بهمن فرسی، محمدعلی اسلامی ندوشن و ... و مکان پاتوق آنها سخن به میان آورده است و در خلال آنها اطلاعات و خاطرات جالبی از نویسندگان بیان شده است.
از اواخر دورۀ قاجار بسیاری از اهالی ادب و سیاست، در خانههای همدیگر گرد آمده و بحث و گفتگو میپرداختند. این محافل خانگی گاه برنامهای منظم و هفتگی بود و گاه به شکل پراکنده و گاهگاهی؛ اما بیتردید بخشی از جمعهای پاتوقی در خانهها شکل گرفته است. با سرکشی به متون و خاطرات، رد و نشان بسیاری از نشستها آشکار شده است. در فصل پنجم به جمعهایی پرداخته شده است که در خانهها گرد هم میآمدند. در این فصل از خانۀ خلیل ملکی، غلامحسین صدیقی، حسن صفدری، مجتبی مینوی و ... و خاطرات آنها سخن به میان آمده است.
بیتردید کتابفروشان چه در تهران یا دیگر شهرهای ایران در طول زمان یعنی از وقتی که به عنوان نهادی برای عرضه و فروش کتابهای چاپی در ایران دایر شدند، از مهمترین محلهای پاتوقی بودهاند و این هویت حتی تا امروز هم ادامه دارد. طبق اسناد و مدارک موجود، کتابفروشیها از اواسط عصر ناصرالدین شاه کمکم پا گرفتند و در تهران بهویژه در تیمچۀ حاجبالدوله مشغول به کار شدند. در فصل ششم نویسنده کوشیده است به کتابفروشانی که وجه پاتوقی داشتهاند بپردازد.
از دوران قاجار کمکم شاهد پیدایی، رشد و گسترش نسبی انجمنها و تشکلهای فرهنگی و هنری هستیم. انجمن، جمعیت، جامعه، کانون و شورا شامل مجموعههایی است که برای رسیدن به حقوق جمعی اهالی فرهنگ شکل گرفتهاند. در فصل هفتم از انجمنها و محافل ادبی که به نوعی پاتوق برای نویسندگان و شاعران بودهاند، سخن به میان آمده است؛ انجمنهایی چون گروه ربعه، گروه سبعه، انجمن فرهنگستان ایران و ... .
گالری در ایران تبدیل به مکانی پاتوقی شده است. از اولین گالریها در ایران، پاتوقشدن یکی از ویژگیهای گالری بوده است؛ اینکه عدهای علاقه به حضور در بعضی گالریها دارند، بیشتر به علت دیدن دوستان و گپوگفتهای روشنفکرانه است. به همین دلیل در فصل هشتم ضمن بررسی پیدایی و گسترش گالری در ایران، به مهمترین گالریهایی که جنبۀ پاتوقی نیز داشتهاند، پرداخته شده است.
پاتوق و پاتوقداری غیر از حضور اهل اندیشه یا افراد همصنف، سنتی دیرینه در محلات هم دارد. از گذشته هر محلۀ شهر پاتوقداری داشت که هم در رتق و فتق امور مردم و برپایی مراسم آیینی نقش داشت و هم از تعرض و دستاندازی افراد سایر محلات و غریبهها جلوگیری میکرد. این پاتوقداران در رابطه با روحانی محل قرار داشتند و پیوندی استوار با روحانیت و اماکن مذهبی مثل مسجد، تکیه و حسینیهها در محل داشتند. در فصل نهم از مساجد، حسینیهها و تکایایی سخن به میان آمده است که پاتوقهای مختلف در آنها برگزار میشد؛ از جمله مسجد امامزاده یحیی، مسجد نایب، مسجد بهرام، مسجد معزالدوله، مسجد مجد، مسجد امیرکبیر و ... .
نخستین باشگاهها از قرن هفدهم در انگلستان و فرانسه پدید آمد و پس از آن در دیگر نقاط اروپا و جهان تشکیل شد. در ایران از دورۀ قاجاریه با گسترش افزایش مناسبات با اروپا، باشگاههایی برای استفاده اروپاییان ساکن ایران تأسیس شد. ایرانیان پس از آشنایی با این نهاد آن را به گونههای کموبیش متفاوت با نوع اروپایی برگزار کردند. در فصل دهم کتاب به پاتوقهای برگزارشده در باشگاهها اشاره شده است.
در آخرین فصل کتاب به محافل ادبی برگزارشده در شهرهای مختلف ایران پرداخته شده است؛ از جمله حلقۀ جنگ اصفهان، جلسات پنجشنبهها در اصفهان، جلسات در بناهای تاریخی شیراز، گالری در شیراز، کتابفروشان پاتوقی در شیراز و .... [۱]
پانويس