کتاب از زبان واژهها و نامواژهها: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURکتاب از زبان واژهها و نامواژههاJ1.jpg | عنوان =کتاب از زبان واژهها و نامواژهها | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = عمادی، عبدالرحمان (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر =آموت | م...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۳۴
کتاب از زبان واژهها و نامواژهها | |
---|---|
پدیدآوران | عمادی، عبدالرحمان (نویسنده) |
ناشر | آموت |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 7ـ198ـ384ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
کتاب از زبان واژهها و نامواژهها تألیف عبدالرحمان عمادی؛ نامهای کتاب و گونههایی از کتابها در فرهنگ ایران که نگارنده، صدوچند نام را در اینجا آورده است و این نشان میدهد که در تمدن ایرانی، «کتاب» چه دامنهای داشته است.
گزارش کتاب
«کتاب» و معناهای گستردۀ آن در گذر زمان برای کشوری باستانی چون ایران با فرهنگ چندهزارساله چیز کوچک و سادهای نیست. نیرو و توان فرهنگی کشور و آبروی ایرانیان به شمار میرفت. دشمنان هم آن را خوب حس کرده بودند؛ برای همین بود که از حملۀ الکساندر مقدونیایی گزارشهای درست فراوانی برجای مانده است که او کتابها و اسناد دینی و علمی ایران را تاراج کرد و سوزاند و ترجمه کرد و به غنیمت برد.
در حملۀ بدوها نیز بدتر از آن شد؛ محمود غزنوی در سرزمینهای شیعه چون ری، دانشمندان ری را به گناه کتاب و کتابخواندن به دار کشید و کتابهای آنها را در گونیها ریخت و به پای آنها بر سر دار آویخت. مغولهای خونخوار و تبهکار پس از پیروزی، صدها دژ مردم دلیر کوهسار ایران مانند الموت را که کتابها داشتند، به دست خود و مزدوران و افراد ستون پنجم خود ویران و کتابخوانها را کشتند و کتابهای آنجاها و آنها را سوزاندند و هرچه خواستند را به نام خود کردند.
در دوران دستدرازیهای استهمار (واژۀ استهمار از استهم و ستم درست است نه استعمار)، این تاراج کتابهای باقیمانده از راههای دیگر صورت گرفت. آنچه از آن گنجینههای تاراجشده مانده، چون خردهریزهای استخوان شهیدان فرهنگ ایران و میراث ایرانیان است که یافتن و بازسازی آنها وظیفۀ هر ایرانی است.
«کتاب» که در این نوشته، رهآورد فرشته تیر، دبیر فلک و نوشتار یاد شده است، چون سندی از فرهنگ یک کشور و ملت، درختی است با ساقهها و شاخهها و بالها و برگها و میوههای کشیده به هر سو، همه پیشهها و کسانی که به هر نام، بخشی از این معنای گسترده را میسازند جزء کتاب هستند و به نوبه خود کتابی از کتاب آفرینشاند، ولی در اینجا معانی اصطلاحی و عرفی آن موردنظر است، نامهای کتاب و گونههایی از کتابها در فرهنگ ایران که نگارنده نام آن را در اینجا میآورم، میرساند که در تمدن ایرانی کتاب چه دامنهای داشته است.
هرچند همۀ پدیدهها و آفریدگان به نوبۀ خود کتابی از کتاب آفرینشاند، ولی در اینجا معانی اصطلاحی و عرفی آن موردنظر است: نامهای کتاب و گونههایی از کتابها در فرهنگ ایران که نگارنده، صدوچند نام را در اینجا آورده است و این نشان میدهد که در تمدن ایرانی، «کتاب» چه دامنهای داشته است. ترتیب الفبایی رعایت شده است و نخستین بار است که چنین فهرستی از نامهای «کتاب» در فرهنگ ایران در یکجا گردآوری شده است.
در ابتدای کتاب ذیل واژۀ «آبده: ورده، بردک، چیستان» آمده است: از آن خویشاوندی است با ابستا = اوستا، در لفظ و معانی برمیآید ..... اب: اصل و اساس + اَدَ: گفتن و ادای مطلب کردن .... بنابراین «ابده» در واژهشناسی: شالوده گفتار و ادای مطلبکردن میشود که کتاب، نمونۀ برجستۀ آن است».[۱]
پانويس