تاریخ سیاسی و اجتماعی دورهی پادشاهان مملوکی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' میب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
دورهی پادشاهان مملوکی (922-648 ه. ق / 1517- 1250 م) از دورههای شگفت انگیز در تاریخ منطقهی عربی و جهان اسلام به طور عام، و مصر و شام به طور خاص است؛ چرا که این دورهی سرنوشت ساز، نقطهی عطف مهمی در تاریخ تمدن عربی – اسلامی به شمار میرود؛ همچنان که این دوره بین دو مرحلهی آغاز و انجام جداگانه در تاریخ منطقه و کل جهان قرار دارد. آغاز این دوره با پیدایش نیروهای فرنگی در حملات صلیبی به منطقهی عربی، و حملهی مغولان بت پرست از شرق به همین منطقه مصادف بود که نقش تاریخی این دولت، پیروزی در برابر این دو خطر بود و این در عمل رخ داد؛ چرا که پادشاهان مملوکی در تکمیل نقش مهم تاریخی ایوبیان موفق بودند تا جایی که پیروزی بر صلیبیان زیر آسمان شرق عربی و در سرزمینهای تحت سلطهی آنان در دههی آخر قرن 7 ه- ق / 13م محقق شد؛ همچنان که آنان به مهار حملهی خشونت آمیز مغول موفق شدند تا جایی که این قوم به اسلام گرویدند و این نیروی سرزنده و فعال به تمدن اسلامی افزوده شد اما پایان این دولت با دو حادثهی جهانی بسیار مهم مصادف بود: نخست آغاز حرکت استعماری اروپا که از پوستینهی تنگ اروپا خارج شد و سعی داشت تسلط جهان اسلام را بر راههای بازرگانی جهانی و مراکز دریایی و خشکی براندازد. ابتدا با دور زدن جهان اسلامی از طریق راهی دریایی که آفریقا را دور میزد تا به شرق آسیا و اقیانوس هند برسد. افزون بر این، آنها کوشیدند تا بر دریای سرخ مسلط شوند؛ دریایی که تا آن زمان (اوایل قرن10 ه. ق / 16 م) منطقهی عربی – اسلامی بود و جز کشتیهای مسلمانان بدان وارد نمی شد. اما رخداد دوم، تبدیل دولت عثمانی از قدرتی محلی در آسیای صغیر به نیرویی جهانی بعد از فتح قسطنطنیه و تبدیل آن به پایتخت دولت اسلامی بود که بال دوم خود را تا کمربند اروپا، یعنی منطقهی بالکان گسترد و به قلب اروپا رسید. دولت عثمانی حمایت از منطقهی عربی را در برابر مطالع استعمار اروپایی دست کم تا اواخر قرن 12 ه- ق / 18 م به عهده گرفت. از سوی دیگر، دولت عثمانی جای دولت مملوکی را گرفت؛ هرچند به طور طبیعی نقش تاریخی این دو متفاوت بود؛ چرا که از هم گسیختگی ساختار سیاسی – اقتصادی دولت پادشاهان مملوکی، که به سقط زودهنگام در برابر نیروهای نوظهور منجر شد به مثابهی ثمرهی تلخی بود که بذر آن با ساختار سیاسی این دولت از همان ابتدا نشانده شده بود؛ یعنی برآمدن دولت مملوکی بر اساس نیروی نظامی و مشروعیت ظاهری خلیفهی عباسی با تکیه بر نیروی نظامی تنها راه رسیدن به تخت سلطنت بود و به همین دلیل درهای درگیری برای رسیدن به قدرت سیاسی گشوده شد و رسیدن به تخت سلطنت از راه خونریزی و توطئه به جایزهی رقابت ترسناک میان حاکمان و کسانی تبدیل شد که به حکومت چشم دوخته بودند. از تناقضات تاریخی اینکه، این تخت سلطنت جایزهی این رقابت در اواخر دورهی پادشاهان مملوکی به وبالی تبدیل شد که بزرگان امیران مملوکی از پذیرش آن خودداری میکردند. عیبهای نخست به بیماری نهایی تبدیل شد؛ چرا که نظام اقطاعی که اساس دولت بر آن بود از هم پاشید و دولت هم که با تکیه بر نیروی نظامی برای ادارهی کشور پدید آمده بود، توان ادارهی شهر را نداشت. پس از پایان خطرهای خارجی دولت ممالیک در ادارهی مصر و شام به وبال سیاسی – اقتصادی تبدیل شد، که هرچه زمان بر آن میگذشت به هیولایی بدل میشد که شایستهی نجات نبود. ثمرهی تلخ اصل «حکومت از آن غالب است» در درگیریهای خیابانی گروههای مملوکی و شورشهای نظامی و تمرد و نافرمانی و فروپاشی قدرت دولت و. ..تجلی یافت که صفحات منابع تاریخی در واپسین سالهای دورهی ممالیک را به خود اختصاص داده است. مشروعیت ساختگی و ظاهری در به دست آوردن واگذاری حکومت از سوی خلیفهی عباسی قاهره و پشتیبانی فقیهان از پادشاهان مملوکی تجلی یافت که اغلب برای کسب رضایت آنان و پرهیز از شرشان صورت میگرفت. از آنجا که همه ساختگی و دروغ بودن این مشروعیت را میدانستند، هیچ کس آن را جدی نگرفت؛ چه کسانی که بر تخت سلطنت تکیه زده، و چه کسانی که رعیت این سلطان بودند. به نظر مؤلف این موضوع به ایجاد نفاق سیاسی در گسترهی حیات سیاسی منطقهی عربی منجر شد؛ پدیدهای که تا امروز هم از آثار فاجعه بار آن رنج | دورهی پادشاهان مملوکی (922-648 ه. ق / 1517- 1250 م) از دورههای شگفت انگیز در تاریخ منطقهی عربی و جهان اسلام به طور عام، و مصر و شام به طور خاص است؛ چرا که این دورهی سرنوشت ساز، نقطهی عطف مهمی در تاریخ تمدن عربی – اسلامی به شمار میرود؛ همچنان که این دوره بین دو مرحلهی آغاز و انجام جداگانه در تاریخ منطقه و کل جهان قرار دارد. آغاز این دوره با پیدایش نیروهای فرنگی در حملات صلیبی به منطقهی عربی، و حملهی مغولان بت پرست از شرق به همین منطقه مصادف بود که نقش تاریخی این دولت، پیروزی در برابر این دو خطر بود و این در عمل رخ داد؛ چرا که پادشاهان مملوکی در تکمیل نقش مهم تاریخی ایوبیان موفق بودند تا جایی که پیروزی بر صلیبیان زیر آسمان شرق عربی و در سرزمینهای تحت سلطهی آنان در دههی آخر قرن 7 ه- ق / 13م محقق شد؛ همچنان که آنان به مهار حملهی خشونت آمیز مغول موفق شدند تا جایی که این قوم به اسلام گرویدند و این نیروی سرزنده و فعال به تمدن اسلامی افزوده شد اما پایان این دولت با دو حادثهی جهانی بسیار مهم مصادف بود: نخست آغاز حرکت استعماری اروپا که از پوستینهی تنگ اروپا خارج شد و سعی داشت تسلط جهان اسلام را بر راههای بازرگانی جهانی و مراکز دریایی و خشکی براندازد. ابتدا با دور زدن جهان اسلامی از طریق راهی دریایی که آفریقا را دور میزد تا به شرق آسیا و اقیانوس هند برسد. افزون بر این، آنها کوشیدند تا بر دریای سرخ مسلط شوند؛ دریایی که تا آن زمان (اوایل قرن10 ه. ق / 16 م) منطقهی عربی – اسلامی بود و جز کشتیهای مسلمانان بدان وارد نمی شد. اما رخداد دوم، تبدیل دولت عثمانی از قدرتی محلی در آسیای صغیر به نیرویی جهانی بعد از فتح قسطنطنیه و تبدیل آن به پایتخت دولت اسلامی بود که بال دوم خود را تا کمربند اروپا، یعنی منطقهی بالکان گسترد و به قلب اروپا رسید. دولت عثمانی حمایت از منطقهی عربی را در برابر مطالع استعمار اروپایی دست کم تا اواخر قرن 12 ه- ق / 18 م به عهده گرفت. از سوی دیگر، دولت عثمانی جای دولت مملوکی را گرفت؛ هرچند به طور طبیعی نقش تاریخی این دو متفاوت بود؛ چرا که از هم گسیختگی ساختار سیاسی – اقتصادی دولت پادشاهان مملوکی، که به سقط زودهنگام در برابر نیروهای نوظهور منجر شد به مثابهی ثمرهی تلخی بود که بذر آن با ساختار سیاسی این دولت از همان ابتدا نشانده شده بود؛ یعنی برآمدن دولت مملوکی بر اساس نیروی نظامی و مشروعیت ظاهری خلیفهی عباسی با تکیه بر نیروی نظامی تنها راه رسیدن به تخت سلطنت بود و به همین دلیل درهای درگیری برای رسیدن به قدرت سیاسی گشوده شد و رسیدن به تخت سلطنت از راه خونریزی و توطئه به جایزهی رقابت ترسناک میان حاکمان و کسانی تبدیل شد که به حکومت چشم دوخته بودند. از تناقضات تاریخی اینکه، این تخت سلطنت جایزهی این رقابت در اواخر دورهی پادشاهان مملوکی به وبالی تبدیل شد که بزرگان امیران مملوکی از پذیرش آن خودداری میکردند. عیبهای نخست به بیماری نهایی تبدیل شد؛ چرا که نظام اقطاعی که اساس دولت بر آن بود از هم پاشید و دولت هم که با تکیه بر نیروی نظامی برای ادارهی کشور پدید آمده بود، توان ادارهی شهر را نداشت. پس از پایان خطرهای خارجی دولت ممالیک در ادارهی مصر و شام به وبال سیاسی – اقتصادی تبدیل شد، که هرچه زمان بر آن میگذشت به هیولایی بدل میشد که شایستهی نجات نبود. ثمرهی تلخ اصل «حکومت از آن غالب است» در درگیریهای خیابانی گروههای مملوکی و شورشهای نظامی و تمرد و نافرمانی و فروپاشی قدرت دولت و. ..تجلی یافت که صفحات منابع تاریخی در واپسین سالهای دورهی ممالیک را به خود اختصاص داده است. مشروعیت ساختگی و ظاهری در به دست آوردن واگذاری حکومت از سوی خلیفهی عباسی قاهره و پشتیبانی فقیهان از پادشاهان مملوکی تجلی یافت که اغلب برای کسب رضایت آنان و پرهیز از شرشان صورت میگرفت. از آنجا که همه ساختگی و دروغ بودن این مشروعیت را میدانستند، هیچ کس آن را جدی نگرفت؛ چه کسانی که بر تخت سلطنت تکیه زده، و چه کسانی که رعیت این سلطان بودند. به نظر مؤلف این موضوع به ایجاد نفاق سیاسی در گسترهی حیات سیاسی منطقهی عربی منجر شد؛ پدیدهای که تا امروز هم از آثار فاجعه بار آن رنج میبریم. بالطبع اوضاع سیاسی در اوضاع اجتماعی مصر در ان دوره بازتاب یافته است. نیمهی اول از تاریخ پادشاهان مملوکی از سرزندگی برخوردار بود و این امر در آن زمان، شهرهایی بزرگ داشت و پادشاهان زیادی در آن سکنا گزیده بودند که مقصد بسیاری از جهانگردان شده بود و تعداد زیادی از کسانی که از دست ظلم و ستم ومشکلات اقتصادی و محدودیتهای سیاسی از شرق و غرب میگریختند، بدانجا مهاجرت میکردند. قاهر نقش آخرین کانون تمدن اسلامی را به عهده داشت و مقصد و مأوای دانشمندان و بازرگانان و حجاج و دانش دوستان و همهی آحاد مردم شد که در آن زندگی از امنیت و آرامش سرشار بود و رزق و روزی وسیعی برای همگان وجود داشت؛ سپس چهرهی درخشان در ابتدای دورهی ممالیک چرکسی دگرگون شد و رنگهای درخشان رونق و پیشرفت بر نقشهی جامعهی مصر در برابر رنگهای تیره و تار رکود و پریشانی عقب نشست و دولت و جامعهی مصر در سراشیبی سقوط و افول قرار گرفت. | ||
در اثر حاضر مؤلف بعد از شرح و توضیح چگونگی روی کار آمدن دولت مملوکی و مفاهیم سیاسی و وقایع مهم این دولت، از اوضاع اجتماعی مصر تحت سلطهی مملوکیان سخن میگوید و با تیزبینی، میزان دخالت دولت در کارهای مردم و تأثیر مسائل سیاسی در اوضاع اجتماعی را به تصویر میکشد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2194 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | در اثر حاضر مؤلف بعد از شرح و توضیح چگونگی روی کار آمدن دولت مملوکی و مفاهیم سیاسی و وقایع مهم این دولت، از اوضاع اجتماعی مصر تحت سلطهی مملوکیان سخن میگوید و با تیزبینی، میزان دخالت دولت در کارهای مردم و تأثیر مسائل سیاسی در اوضاع اجتماعی را به تصویر میکشد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2194 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |
نسخهٔ ۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۱
تاریخ سیاسی و اجتماعی دورهی پادشاهان مملوکی | |
---|---|
پدیدآوران | عبده قاسم، قاسم (نویسنده) مفاخری، بهزاد (مترجم) |
ناشر | سروش |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۶ش |
موضوع | ممالیک -- تاریخ,amelukesB -- History,9 مصر -- تاریخ -- ۶۴۷ - ۹۲۳ق. 9,gyptB -- History -- 0521 - 7151,مصر -- اوضاع اجتماعی -- ۶۴۷ - ۹۲۳ق.,gyptB -- conditions Social -- 0521 - 7151 |
کد کنگره | DT ۹۶/ق۲ع۶۰۴۱ |
تاریخ سیاسی و اجتماعی دورهی پادشاهان مملوکی تألیف قاسم عبده قاسم، مترجم بهزاد مفاخری؛ در اثر حاضر مؤلف بعد از شرح و توضیح چگونگی روی کار آمدن دولت مملوکی و مفاهیم سیاسی و وقایع مهم این دولت، از اوضاع اجتماعی مصر تحت سلطهی مملوکیان سخن میگوید و با تیزبینی، میزان دخالت دولت در کارهای مردم و تأثیر مسائل سیاسی در اوضاع اجتماعی را به تصویر میکشد.
ساختار
کتاب در دو بخش و پانزده فصل نگاشته شده است. فهرست بخشها و فصلهای کتاب:
بخش اول: تاریخ سیاسی
فصل یک: اوضاع تاریخی برآمدن دولت پادشاهان مملوکی
فصل دو: بنیاد سیاسی دولت پادشاهان مملوکی
فصل سه: قطر؛ از مملوک تا سلطان
فصل چهار: خطر مغولان
فصل پنج: نبرد عین جالوت
فصل شش: سرانجام قهرمان
فصل هفت: بیبرس و تأسیس دولت مملوکی
فصل هشت: حکومت خاندان قلاوون و سرانجام صلیبی ها
فصل نه: دولت مملوکان چرکسی
بخش دوم: تاریخ اجتماعی
فصل ده: سیاحان اندلسی در قاهره
فصل یازده: بازارها و زندگی روزمرهی مردم
فصل دوازده: اقلیتهای دینی در جامعهی مصر
فصل سیزده: اعیاد دینی و جشنهای عمومی
فصل چهارده: مشاغل مرتبط با زندگی روزمره
فصل پانزده: قحطی و وبا و بحرانهای اقتصادی
گزارش کتاب
دورهی پادشاهان مملوکی (922-648 ه. ق / 1517- 1250 م) از دورههای شگفت انگیز در تاریخ منطقهی عربی و جهان اسلام به طور عام، و مصر و شام به طور خاص است؛ چرا که این دورهی سرنوشت ساز، نقطهی عطف مهمی در تاریخ تمدن عربی – اسلامی به شمار میرود؛ همچنان که این دوره بین دو مرحلهی آغاز و انجام جداگانه در تاریخ منطقه و کل جهان قرار دارد. آغاز این دوره با پیدایش نیروهای فرنگی در حملات صلیبی به منطقهی عربی، و حملهی مغولان بت پرست از شرق به همین منطقه مصادف بود که نقش تاریخی این دولت، پیروزی در برابر این دو خطر بود و این در عمل رخ داد؛ چرا که پادشاهان مملوکی در تکمیل نقش مهم تاریخی ایوبیان موفق بودند تا جایی که پیروزی بر صلیبیان زیر آسمان شرق عربی و در سرزمینهای تحت سلطهی آنان در دههی آخر قرن 7 ه- ق / 13م محقق شد؛ همچنان که آنان به مهار حملهی خشونت آمیز مغول موفق شدند تا جایی که این قوم به اسلام گرویدند و این نیروی سرزنده و فعال به تمدن اسلامی افزوده شد اما پایان این دولت با دو حادثهی جهانی بسیار مهم مصادف بود: نخست آغاز حرکت استعماری اروپا که از پوستینهی تنگ اروپا خارج شد و سعی داشت تسلط جهان اسلام را بر راههای بازرگانی جهانی و مراکز دریایی و خشکی براندازد. ابتدا با دور زدن جهان اسلامی از طریق راهی دریایی که آفریقا را دور میزد تا به شرق آسیا و اقیانوس هند برسد. افزون بر این، آنها کوشیدند تا بر دریای سرخ مسلط شوند؛ دریایی که تا آن زمان (اوایل قرن10 ه. ق / 16 م) منطقهی عربی – اسلامی بود و جز کشتیهای مسلمانان بدان وارد نمی شد. اما رخداد دوم، تبدیل دولت عثمانی از قدرتی محلی در آسیای صغیر به نیرویی جهانی بعد از فتح قسطنطنیه و تبدیل آن به پایتخت دولت اسلامی بود که بال دوم خود را تا کمربند اروپا، یعنی منطقهی بالکان گسترد و به قلب اروپا رسید. دولت عثمانی حمایت از منطقهی عربی را در برابر مطالع استعمار اروپایی دست کم تا اواخر قرن 12 ه- ق / 18 م به عهده گرفت. از سوی دیگر، دولت عثمانی جای دولت مملوکی را گرفت؛ هرچند به طور طبیعی نقش تاریخی این دو متفاوت بود؛ چرا که از هم گسیختگی ساختار سیاسی – اقتصادی دولت پادشاهان مملوکی، که به سقط زودهنگام در برابر نیروهای نوظهور منجر شد به مثابهی ثمرهی تلخی بود که بذر آن با ساختار سیاسی این دولت از همان ابتدا نشانده شده بود؛ یعنی برآمدن دولت مملوکی بر اساس نیروی نظامی و مشروعیت ظاهری خلیفهی عباسی با تکیه بر نیروی نظامی تنها راه رسیدن به تخت سلطنت بود و به همین دلیل درهای درگیری برای رسیدن به قدرت سیاسی گشوده شد و رسیدن به تخت سلطنت از راه خونریزی و توطئه به جایزهی رقابت ترسناک میان حاکمان و کسانی تبدیل شد که به حکومت چشم دوخته بودند. از تناقضات تاریخی اینکه، این تخت سلطنت جایزهی این رقابت در اواخر دورهی پادشاهان مملوکی به وبالی تبدیل شد که بزرگان امیران مملوکی از پذیرش آن خودداری میکردند. عیبهای نخست به بیماری نهایی تبدیل شد؛ چرا که نظام اقطاعی که اساس دولت بر آن بود از هم پاشید و دولت هم که با تکیه بر نیروی نظامی برای ادارهی کشور پدید آمده بود، توان ادارهی شهر را نداشت. پس از پایان خطرهای خارجی دولت ممالیک در ادارهی مصر و شام به وبال سیاسی – اقتصادی تبدیل شد، که هرچه زمان بر آن میگذشت به هیولایی بدل میشد که شایستهی نجات نبود. ثمرهی تلخ اصل «حکومت از آن غالب است» در درگیریهای خیابانی گروههای مملوکی و شورشهای نظامی و تمرد و نافرمانی و فروپاشی قدرت دولت و. ..تجلی یافت که صفحات منابع تاریخی در واپسین سالهای دورهی ممالیک را به خود اختصاص داده است. مشروعیت ساختگی و ظاهری در به دست آوردن واگذاری حکومت از سوی خلیفهی عباسی قاهره و پشتیبانی فقیهان از پادشاهان مملوکی تجلی یافت که اغلب برای کسب رضایت آنان و پرهیز از شرشان صورت میگرفت. از آنجا که همه ساختگی و دروغ بودن این مشروعیت را میدانستند، هیچ کس آن را جدی نگرفت؛ چه کسانی که بر تخت سلطنت تکیه زده، و چه کسانی که رعیت این سلطان بودند. به نظر مؤلف این موضوع به ایجاد نفاق سیاسی در گسترهی حیات سیاسی منطقهی عربی منجر شد؛ پدیدهای که تا امروز هم از آثار فاجعه بار آن رنج میبریم. بالطبع اوضاع سیاسی در اوضاع اجتماعی مصر در ان دوره بازتاب یافته است. نیمهی اول از تاریخ پادشاهان مملوکی از سرزندگی برخوردار بود و این امر در آن زمان، شهرهایی بزرگ داشت و پادشاهان زیادی در آن سکنا گزیده بودند که مقصد بسیاری از جهانگردان شده بود و تعداد زیادی از کسانی که از دست ظلم و ستم ومشکلات اقتصادی و محدودیتهای سیاسی از شرق و غرب میگریختند، بدانجا مهاجرت میکردند. قاهر نقش آخرین کانون تمدن اسلامی را به عهده داشت و مقصد و مأوای دانشمندان و بازرگانان و حجاج و دانش دوستان و همهی آحاد مردم شد که در آن زندگی از امنیت و آرامش سرشار بود و رزق و روزی وسیعی برای همگان وجود داشت؛ سپس چهرهی درخشان در ابتدای دورهی ممالیک چرکسی دگرگون شد و رنگهای درخشان رونق و پیشرفت بر نقشهی جامعهی مصر در برابر رنگهای تیره و تار رکود و پریشانی عقب نشست و دولت و جامعهی مصر در سراشیبی سقوط و افول قرار گرفت.
در اثر حاضر مؤلف بعد از شرح و توضیح چگونگی روی کار آمدن دولت مملوکی و مفاهیم سیاسی و وقایع مهم این دولت، از اوضاع اجتماعی مصر تحت سلطهی مملوکیان سخن میگوید و با تیزبینی، میزان دخالت دولت در کارهای مردم و تأثیر مسائل سیاسی در اوضاع اجتماعی را به تصویر میکشد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران