۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن شناسی' به 'نشناسی') |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره = 8361 PIR | | کد کنگره = 8361 PIR | ||
| موضوع = مولوی، | | موضوع = مولوی، انسانشناسی، نقد و تفسیر. | ||
| ناشر = انتشارات نجم کبری | | ناشر = انتشارات نجم کبری | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
چنانکه اشاره شد در این اثر ملال و فلسفهی آن را مورد بررسی قرار میدهد و کم و کیف موقعیّت آن را میکاود و راه خلاصی و برون شو از آن را هم پیشنهاد میدهد. و در واقع باید گفت در زبان فارسی این کتاب نخستین کتاب محسوب میشود که مستقلاً در این رابطه نوشته شده است و پیش از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کسی در این موضوع به استقلال و مبسوط چیزی منتشر نکرده است. گر چه نامرده در بکر نویسی یدی طولا دارد و چندین اثر مهم را برای نخستین بار وارد مجموعهی آثار مکتوب کرده است. نویسنده کتاب به عنوان کسی که به مولوی شناسی شهرتی تام دارد این اثر را در مجموعهی مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسانده است که در این مجموعه حاصل کار نویسنده به بیش از 20 جلد میرسد با موضوعات متنوّع و کاملاً علمی. | چنانکه اشاره شد در این اثر ملال و فلسفهی آن را مورد بررسی قرار میدهد و کم و کیف موقعیّت آن را میکاود و راه خلاصی و برون شو از آن را هم پیشنهاد میدهد. و در واقع باید گفت در زبان فارسی این کتاب نخستین کتاب محسوب میشود که مستقلاً در این رابطه نوشته شده است و پیش از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کسی در این موضوع به استقلال و مبسوط چیزی منتشر نکرده است. گر چه نامرده در بکر نویسی یدی طولا دارد و چندین اثر مهم را برای نخستین بار وارد مجموعهی آثار مکتوب کرده است. نویسنده کتاب به عنوان کسی که به مولوی شناسی شهرتی تام دارد این اثر را در مجموعهی مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسانده است که در این مجموعه حاصل کار نویسنده به بیش از 20 جلد میرسد با موضوعات متنوّع و کاملاً علمی. | ||
در مقدّمه غزل 441 دیوان کبیر عیناً روایت میشود و دلیل این روایت هم محتوای غزل است که نویسنده بر مبنای آن به تحلیل مسئلهی ملال میپردازد، چنان که نام کتاب را هم از همین غزل گرفته است. نویسنده انگشت روی یکی از مهمترین و پرشورترین غزلیات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گذاشته که تا کنون شرحی و تفسیر مبسوط و چشمگیر از آن دیده نشده است، خاصّه در اینجا خود مبنای بحثی فلسفی و روانکاوی قرار میگیرد که تبدیل به هم تفسیر غزل و هم فلسفهی ملال میشود. در همین مقدّمه نوعی مشابه پنداری در آلام سلوکی بین مؤلّف و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] وجود دارد که به راستی غمگنانه است. نویسنده در این غزل به سه ملالت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] اشارت میدهد که همین سه آغازی برای بحث | در مقدّمه غزل 441 دیوان کبیر عیناً روایت میشود و دلیل این روایت هم محتوای غزل است که نویسنده بر مبنای آن به تحلیل مسئلهی ملال میپردازد، چنان که نام کتاب را هم از همین غزل گرفته است. نویسنده انگشت روی یکی از مهمترین و پرشورترین غزلیات [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] گذاشته که تا کنون شرحی و تفسیر مبسوط و چشمگیر از آن دیده نشده است، خاصّه در اینجا خود مبنای بحثی فلسفی و روانکاوی قرار میگیرد که تبدیل به هم تفسیر غزل و هم فلسفهی ملال میشود. در همین مقدّمه نوعی مشابه پنداری در آلام سلوکی بین مؤلّف و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] وجود دارد که به راستی غمگنانه است. نویسنده در این غزل به سه ملالت [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] اشارت میدهد که همین سه آغازی برای بحث بیپایان ملال است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|'' جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او ''|2=''زین خلق پر شکایتِ گریان شدم ملول ''}} | {{ب|'' جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او ''|2=''زین خلق پر شکایتِ گریان شدم ملول ''}} |