زمان‌نگری و کیهان باوری در عصر صفویه (پنج جستار تاریخی در باب زمان و کیهان): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'ه اند ' به 'ه‌اند ')
    جز (جایگزینی متن - 'چشم انداز' به 'چشم‌انداز')
    خط ۲۸: خط ۲۸:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    تأمل در مفاهیم زمان و کیهان و کیفیت تجلی آن‌ها در عرصه‌ی تاریخ و به ویژه تاریخ نگاری، انگیزه‌ی اصلی فراهم آوردن این مجموعه‌ی کوچک بوده است. مؤلف، این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان محور مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان نگری» و «کیهان باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه‌ی تاریخ نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ نویسی تأثیر گذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنی تاریخ نگاری عصر صفویه و نیز با ملاحظه‌ی آشنایی بیشتر با این دوره‌ی تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. نخستین پویه‌های پژوهشی خیلی زود این حقیقت را آشکار ساخت که پرداختن به کیهان شناسی و تأثیر آن بر حوزه‌ی تاریخ نگاری نمی تواند فارغ از مسئله‌ی زمان ارزیابی شود. زمان در معانی متفاوت قدیم و جدید خویش ربط وثیقی با تحولات کیهانی می‌یابد و اصولا ورود دو مقوله‌ی زمان و زمان نگری به سپهر این پژوهش، برخاسته از همین حقیقت است. همین مقدمه‌ی لازم در باب فلسفه‌ی زمان و شناسایی انواع زمان در حوزه‌های معرفتی مختلف بود که جستار نخست این مجموعه را سامان داد و این نوشتار در حقیقت حکم مدخل را دارد برای دیگر جستارها. خواننده در این جستار ضمن مطالعه‌ی رویکردهای متفاوت به مقوله‌ی زمان، با سه برداشت تقویمی، آیینی و وقایع نگارانه از زمان آشنا شود. در هرکدام از این بخش‌ها رهیافت مسلمانان به طور عام و ایرانیان عصر صفوی به شکل خاص به مسئله‌ی زمان بررسی می‌شود و در قسمت زمان وقایع نگارانه، که از حیث موضوع اصلی این مجموعه اهمیت ویژه‌ای دارد. چهار تاریخ نگاری شاخص عصر صفوی به لحاظ کاربست مفاهیم متفاوت زمان بررسی می‌شود. یکی از عرصه‌های مهم بازتاب دهنده‌ی تلقی‌های زمان از جهان تنجیم بوده است. تنجیم در معنای اختربینی یا پیشگویی حوادث آینده بر اساس مواضع اجرام سماوی، در دنیای قدیم و علی الخصوص در دربارهای ایرانی امری رایج به شمار می‌رفت و پادشاهان ایران از جمله در دوره‌ی صفویه برای انجام دادن امور ریز و درشت خویش از منجم دربار مشورت می طلبیدند. در جستار دوم نشان داده خواهد شد که چگونه نگره‌های تنجیمی، سازو کارهای سیاسی عصر صفویه را متأثر می ساختند. نویسنده بعد از به دست دادن تعاریفی کلی از زمان، ابتدا زمینه‌های نجومی استنباط‌های اختربینان را با مطالعه‌ی موضوع قران بررسی می‌کند و سپس به سراغ نمود وقایع نگارانه‌ی قران در تواریخ این دوره می‌رود و کاربردهای آن را معرفی می‌کند. کرامت نمایی در معنای انتساب کرامت به حامیان مورخان نیز ار دیگر موضوعاتی است که در این بخش بررسی می‌شود. کرامت نمایی در وقایع همانند دستور کاری بوده است که مورخان عصر صفوی از آن برای ارائه‌ی تصویری فراانسانی از پادشاه زمانه بهره می جستند؛ پادشاهی که از امدادهای الهی برخوردار بود و توانست رویدادهای آینده را پیشگویی کند. پادشاهان همچنین از گزاره‌های تنجیمی برای توجیه رفتارهای نامتعارف خویش استفاده می‌کردند یا مورخان این اعمال عموما غیر انسانی را در زمینه‌ی تنجیم به گونه‌ای صورت بندی می‌کردند که دامان پادشاه عاری از خطا جلوه کند. در بخش پایانی این جستار نیز تأثیر بلاغی اصطلاح شناسی نجومی و تنجیمی بر ادبیات تاریخ نگارانه‌ی دوران صفویه بررسی می‌شود. جستار سوم متکفل بررسی جنبش نقطویه به مثابه یکی از آخرین جنبش‌های کیهان شناختی و هزاره گرایانه‌ی ایران است. آموزه‌های این جنبش بر خوانشی متفاوت از زمان و کیهان استوار بود. نقطویان به پیروی از محمود پسیخانی، که در اوایل سده‌ی نهم هجری قمری می‌زیست، قایل به ادواری بودن زمان بودند و اینک در آستانه‌ی ورود به هزاره‌ی دوم در پی به دست گرفتن قدرت برآمدند. درویش خسرو نقطوی که در اوایل عصر شاه زعامت نقطویان را بر عهده داشت به همین ایده به دربار و شخص شاه نزدیک شد تا مرگ بتواند شاه عباس را به سلک نقطویان درآورد. توجه به برخی زمینه‌های تنجیمی برای ورود به هزاره‌ی دوم، کوشش نقطویه برای قبضه کردن حکومت، گرایش شاه عباس به نقطویه و دست آخر تلاش برای شناسایی کوشش‌های مورخان در توجیه هدم فرقه‌ی نقطویه و مبرا ساختن شاه از گروش به این جنبش، بخش‌های اصلی این جستار را سامان داده است. همچنین خواننده در این جستار درمی یابد که چگونه برای نخستین بار در تاریخ ایران، شاه به میل خویش از قدرت کناره جست و تاج و تخت را به یکی از نقطویان سپرد تا مگر نحوست ستاره‌ای دنباله دار – که نمی شود آن را بدون توجه به نگره‌های تنجیمی دوران شناخت – دامنگیر او نشود. جستار چهارم حاصل تدقیق و تحقیق یکی از برجسته ترین صفویه پژوهان معاصر در کیهان شناسی صفویه است. آثار بابایان همواره  متضمن چشم اندازهایی نو به تاریخ صفویه است. این جستار در کنار چند مقاله‌ی ارزشمنند دیگر بر اساس مجموعه‌ای از فالنامه‌های مصور صفوی و عثمانی نگاشته شده که امید است این مجموعه‌ی نفیس و کم نظیر به زودی به شکلی مناسب در ایران ترجمه و چاپ شود. نویسنده دراین جستار طالع بینی درعصر صفویه را مبتنی بر فالنامه‌های مصور عثمانی و صفویه بررسی کرده است. بر اساس این پژوهش، طالع بینی یا تنجیم حتی در دوره‌ی شاه تهماسب اول که به تشرع نامبردار بود در جامعه‌ی ایران و دربار صفویه امری رایج بوده است. بابایان اندیشه‌های غالیانه‌ی شاه اسماعیل اول صفوی را زمینه‌ی می‌داند برای رواج طالع بینی در عصر صفویه، او همچنین با اتکا بر فالنامه‌ها اندیشه‌ی زمان محور هزاره گرایی را درتاریخ ایران و به ویژه در عصر صفویه بررسی کرده است. از نگاه او ایده‌های آخرالزمان و شیعی که دراین دوره تبلیغ و ترویج می‌شد یکی از بنیادهای طالع بینی در فالنامه‌های صفوی است. خوا بو خوابگزاری از دیگر مضامینی است که بابایان کوشیده است از طریق آن پیشگویی رویدادها، حرکت در زمان و سیاست‌های پادشاهان صفوی را ارزیابی و تحلیل کند. جستار پسین نوشتاری است خلاقانه در حوزه‌ی پژوهش‌های تاریخی که انگشت شمارند و سخت مورد نیاز. در زمانه‌ای که پژوهش‌های تاریخی بیشتر در چارچوب‌های خشک و تکراری سیاسی خلاصه شده‌اند یا به مباحث انتزاعی می‌پردازند، مقاله‌ی دکتر بشیری دری است گرانبها که نشان می‌دهد مورخان می‌توانند همراه با جامعه شناسان حرف‌هایی جدی و کاربردی برای جامعه‌ی معاصر داشته باشد. در حال حاضر که تندروی‌های گروه‌های تکفیری و سلفی بلای جان بشریت شده است، نسخه‌های پرشماری از سوی عالمان علم سیاست و جامعه‌شناسی پیچیده می‌شود. شاید بتوان گفت جستار بشیر جزء معدود راه حل‌هایی است که از سوی جامعه‌ی مورخان و با اتکا به دوره‌ای خاص از تاریخ ایران ارائه شده است. بشیر بر این باور است که زمان در خوانش حوادث صدر اسلام از سوی بنیادگرایان امری است جهان شمول و ذاتی و لایتغیر.  او ضمن بررسی آموزه‌های آکادمیک غربی که آن‌ها را سرمنشأ این اشتباه دانسته است، با اتکا به تاریخ نگاری‌های اواخر دوره‌ی تیموریان و اوایل دوره‌ی صفوی کوشیده است مفهومی جدید از زمان را به ویژه برای بازخوانی رویدادهای تاریخی جهان اسلام ارائه دهد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2193 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>
    تأمل در مفاهیم زمان و کیهان و کیفیت تجلی آن‌ها در عرصه‌ی تاریخ و به ویژه تاریخ نگاری، انگیزه‌ی اصلی فراهم آوردن این مجموعه‌ی کوچک بوده است. مؤلف، این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان محور مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان نگری» و «کیهان باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه‌ی تاریخ نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ نویسی تأثیر گذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنی تاریخ نگاری عصر صفویه و نیز با ملاحظه‌ی آشنایی بیشتر با این دوره‌ی تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. نخستین پویه‌های پژوهشی خیلی زود این حقیقت را آشکار ساخت که پرداختن به کیهان شناسی و تأثیر آن بر حوزه‌ی تاریخ نگاری نمی تواند فارغ از مسئله‌ی زمان ارزیابی شود. زمان در معانی متفاوت قدیم و جدید خویش ربط وثیقی با تحولات کیهانی می‌یابد و اصولا ورود دو مقوله‌ی زمان و زمان نگری به سپهر این پژوهش، برخاسته از همین حقیقت است. همین مقدمه‌ی لازم در باب فلسفه‌ی زمان و شناسایی انواع زمان در حوزه‌های معرفتی مختلف بود که جستار نخست این مجموعه را سامان داد و این نوشتار در حقیقت حکم مدخل را دارد برای دیگر جستارها. خواننده در این جستار ضمن مطالعه‌ی رویکردهای متفاوت به مقوله‌ی زمان، با سه برداشت تقویمی، آیینی و وقایع نگارانه از زمان آشنا شود. در هرکدام از این بخش‌ها رهیافت مسلمانان به طور عام و ایرانیان عصر صفوی به شکل خاص به مسئله‌ی زمان بررسی می‌شود و در قسمت زمان وقایع نگارانه، که از حیث موضوع اصلی این مجموعه اهمیت ویژه‌ای دارد. چهار تاریخ نگاری شاخص عصر صفوی به لحاظ کاربست مفاهیم متفاوت زمان بررسی می‌شود. یکی از عرصه‌های مهم بازتاب دهنده‌ی تلقی‌های زمان از جهان تنجیم بوده است. تنجیم در معنای اختربینی یا پیشگویی حوادث آینده بر اساس مواضع اجرام سماوی، در دنیای قدیم و علی الخصوص در دربارهای ایرانی امری رایج به شمار می‌رفت و پادشاهان ایران از جمله در دوره‌ی صفویه برای انجام دادن امور ریز و درشت خویش از منجم دربار مشورت می طلبیدند. در جستار دوم نشان داده خواهد شد که چگونه نگره‌های تنجیمی، سازو کارهای سیاسی عصر صفویه را متأثر می ساختند. نویسنده بعد از به دست دادن تعاریفی کلی از زمان، ابتدا زمینه‌های نجومی استنباط‌های اختربینان را با مطالعه‌ی موضوع قران بررسی می‌کند و سپس به سراغ نمود وقایع نگارانه‌ی قران در تواریخ این دوره می‌رود و کاربردهای آن را معرفی می‌کند. کرامت نمایی در معنای انتساب کرامت به حامیان مورخان نیز ار دیگر موضوعاتی است که در این بخش بررسی می‌شود. کرامت نمایی در وقایع همانند دستور کاری بوده است که مورخان عصر صفوی از آن برای ارائه‌ی تصویری فراانسانی از پادشاه زمانه بهره می جستند؛ پادشاهی که از امدادهای الهی برخوردار بود و توانست رویدادهای آینده را پیشگویی کند. پادشاهان همچنین از گزاره‌های تنجیمی برای توجیه رفتارهای نامتعارف خویش استفاده می‌کردند یا مورخان این اعمال عموما غیر انسانی را در زمینه‌ی تنجیم به گونه‌ای صورت بندی می‌کردند که دامان پادشاه عاری از خطا جلوه کند. در بخش پایانی این جستار نیز تأثیر بلاغی اصطلاح شناسی نجومی و تنجیمی بر ادبیات تاریخ نگارانه‌ی دوران صفویه بررسی می‌شود. جستار سوم متکفل بررسی جنبش نقطویه به مثابه یکی از آخرین جنبش‌های کیهان شناختی و هزاره گرایانه‌ی ایران است. آموزه‌های این جنبش بر خوانشی متفاوت از زمان و کیهان استوار بود. نقطویان به پیروی از محمود پسیخانی، که در اوایل سده‌ی نهم هجری قمری می‌زیست، قایل به ادواری بودن زمان بودند و اینک در آستانه‌ی ورود به هزاره‌ی دوم در پی به دست گرفتن قدرت برآمدند. درویش خسرو نقطوی که در اوایل عصر شاه زعامت نقطویان را بر عهده داشت به همین ایده به دربار و شخص شاه نزدیک شد تا مرگ بتواند شاه عباس را به سلک نقطویان درآورد. توجه به برخی زمینه‌های تنجیمی برای ورود به هزاره‌ی دوم، کوشش نقطویه برای قبضه کردن حکومت، گرایش شاه عباس به نقطویه و دست آخر تلاش برای شناسایی کوشش‌های مورخان در توجیه هدم فرقه‌ی نقطویه و مبرا ساختن شاه از گروش به این جنبش، بخش‌های اصلی این جستار را سامان داده است. همچنین خواننده در این جستار درمی یابد که چگونه برای نخستین بار در تاریخ ایران، شاه به میل خویش از قدرت کناره جست و تاج و تخت را به یکی از نقطویان سپرد تا مگر نحوست ستاره‌ای دنباله دار – که نمی شود آن را بدون توجه به نگره‌های تنجیمی دوران شناخت – دامنگیر او نشود. جستار چهارم حاصل تدقیق و تحقیق یکی از برجسته ترین صفویه پژوهان معاصر در کیهان شناسی صفویه است. آثار بابایان همواره  متضمن چشم‌اندازهایی نو به تاریخ صفویه است. این جستار در کنار چند مقاله‌ی ارزشمنند دیگر بر اساس مجموعه‌ای از فالنامه‌های مصور صفوی و عثمانی نگاشته شده که امید است این مجموعه‌ی نفیس و کم نظیر به زودی به شکلی مناسب در ایران ترجمه و چاپ شود. نویسنده دراین جستار طالع بینی درعصر صفویه را مبتنی بر فالنامه‌های مصور عثمانی و صفویه بررسی کرده است. بر اساس این پژوهش، طالع بینی یا تنجیم حتی در دوره‌ی شاه تهماسب اول که به تشرع نامبردار بود در جامعه‌ی ایران و دربار صفویه امری رایج بوده است. بابایان اندیشه‌های غالیانه‌ی شاه اسماعیل اول صفوی را زمینه‌ی می‌داند برای رواج طالع بینی در عصر صفویه، او همچنین با اتکا بر فالنامه‌ها اندیشه‌ی زمان محور هزاره گرایی را درتاریخ ایران و به ویژه در عصر صفویه بررسی کرده است. از نگاه او ایده‌های آخرالزمان و شیعی که دراین دوره تبلیغ و ترویج می‌شد یکی از بنیادهای طالع بینی در فالنامه‌های صفوی است. خوا بو خوابگزاری از دیگر مضامینی است که بابایان کوشیده است از طریق آن پیشگویی رویدادها، حرکت در زمان و سیاست‌های پادشاهان صفوی را ارزیابی و تحلیل کند. جستار پسین نوشتاری است خلاقانه در حوزه‌ی پژوهش‌های تاریخی که انگشت شمارند و سخت مورد نیاز. در زمانه‌ای که پژوهش‌های تاریخی بیشتر در چارچوب‌های خشک و تکراری سیاسی خلاصه شده‌اند یا به مباحث انتزاعی می‌پردازند، مقاله‌ی دکتر بشیری دری است گرانبها که نشان می‌دهد مورخان می‌توانند همراه با جامعه شناسان حرف‌هایی جدی و کاربردی برای جامعه‌ی معاصر داشته باشد. در حال حاضر که تندروی‌های گروه‌های تکفیری و سلفی بلای جان بشریت شده است، نسخه‌های پرشماری از سوی عالمان علم سیاست و جامعه‌شناسی پیچیده می‌شود. شاید بتوان گفت جستار بشیر جزء معدود راه حل‌هایی است که از سوی جامعه‌ی مورخان و با اتکا به دوره‌ای خاص از تاریخ ایران ارائه شده است. بشیر بر این باور است که زمان در خوانش حوادث صدر اسلام از سوی بنیادگرایان امری است جهان شمول و ذاتی و لایتغیر.  او ضمن بررسی آموزه‌های آکادمیک غربی که آن‌ها را سرمنشأ این اشتباه دانسته است، با اتکا به تاریخ نگاری‌های اواخر دوره‌ی تیموریان و اوایل دوره‌ی صفوی کوشیده است مفهومی جدید از زمان را به ویژه برای بازخوانی رویدادهای تاریخی جهان اسلام ارائه دهد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2193 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref>


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==

    نسخهٔ ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۴

    زمان‌نگری و کیهان باوری در عصر صفویه
    زمان‌نگری و کیهان باوری در عصر صفویه (پنج جستار تاریخی در باب زمان و کیهان)
    پدیدآورانکریمی، بهزاد (نویسنده)
    ناشرنشر ققنوس
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۶ش
    موضوعایران‌ - تا‌ریخ‌ - صفویا‌ن‌، ۹۰۷ - ۱۱۴۸ق‌. - تا‌ریخ‌ نویسی‌
    کد کنگره
    ‏DSR۱۱۷۶/ک۴ز۸ ۱۳۹۶

    زمان‌نگری و کیهان باوری در عصر صفویه تألیف بهزاد کریمی؛ تأمل در مفاهیم زمان و کیهان و کیفیت تجلی آن‌ها در عرصه‌ی تاریخ و به ویژه تاریخ نگاری، انگیزه‌ی اصلی فراهم آوردن این مجموعه‌ی کوچک بوده است. مؤلف، این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان محور مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان نگری» و «کیهان باوری»، ممتاز ساخته است.

    گزارش کتاب

    تأمل در مفاهیم زمان و کیهان و کیفیت تجلی آن‌ها در عرصه‌ی تاریخ و به ویژه تاریخ نگاری، انگیزه‌ی اصلی فراهم آوردن این مجموعه‌ی کوچک بوده است. مؤلف، این مجموعه را به اعتبار رویکرد زمان محور مورخان به جهان پیرامون خویش و باور آن‌ها به دخالت امور کیهانی در زندگی بشری، به ترتیب با دو مفهوم «زمان نگری» و «کیهان باوری»، ممتاز ساخته است. پژوهش در معنا و تأثیر این دو مفهوم در عرصه‌ی تاریخ نگاری عصر صفویه، با این پرسش اساسی آغاز شد که آیا ایده‌های کیهانی می‌توانسته بر محتوای تاریخ نگاری‌ها و نیز شیوه‌های تاریخ نویسی تأثیر گذار باشد؟ و اگر آری، چگونه؟ مؤلف با توجه به میراث غنی تاریخ نگاری عصر صفویه و نیز با ملاحظه‌ی آشنایی بیشتر با این دوره‌ی تاریخی، بر آن شد تا این پرسش را در زمینه تاریخ صفویه طرح کند. نخستین پویه‌های پژوهشی خیلی زود این حقیقت را آشکار ساخت که پرداختن به کیهان شناسی و تأثیر آن بر حوزه‌ی تاریخ نگاری نمی تواند فارغ از مسئله‌ی زمان ارزیابی شود. زمان در معانی متفاوت قدیم و جدید خویش ربط وثیقی با تحولات کیهانی می‌یابد و اصولا ورود دو مقوله‌ی زمان و زمان نگری به سپهر این پژوهش، برخاسته از همین حقیقت است. همین مقدمه‌ی لازم در باب فلسفه‌ی زمان و شناسایی انواع زمان در حوزه‌های معرفتی مختلف بود که جستار نخست این مجموعه را سامان داد و این نوشتار در حقیقت حکم مدخل را دارد برای دیگر جستارها. خواننده در این جستار ضمن مطالعه‌ی رویکردهای متفاوت به مقوله‌ی زمان، با سه برداشت تقویمی، آیینی و وقایع نگارانه از زمان آشنا شود. در هرکدام از این بخش‌ها رهیافت مسلمانان به طور عام و ایرانیان عصر صفوی به شکل خاص به مسئله‌ی زمان بررسی می‌شود و در قسمت زمان وقایع نگارانه، که از حیث موضوع اصلی این مجموعه اهمیت ویژه‌ای دارد. چهار تاریخ نگاری شاخص عصر صفوی به لحاظ کاربست مفاهیم متفاوت زمان بررسی می‌شود. یکی از عرصه‌های مهم بازتاب دهنده‌ی تلقی‌های زمان از جهان تنجیم بوده است. تنجیم در معنای اختربینی یا پیشگویی حوادث آینده بر اساس مواضع اجرام سماوی، در دنیای قدیم و علی الخصوص در دربارهای ایرانی امری رایج به شمار می‌رفت و پادشاهان ایران از جمله در دوره‌ی صفویه برای انجام دادن امور ریز و درشت خویش از منجم دربار مشورت می طلبیدند. در جستار دوم نشان داده خواهد شد که چگونه نگره‌های تنجیمی، سازو کارهای سیاسی عصر صفویه را متأثر می ساختند. نویسنده بعد از به دست دادن تعاریفی کلی از زمان، ابتدا زمینه‌های نجومی استنباط‌های اختربینان را با مطالعه‌ی موضوع قران بررسی می‌کند و سپس به سراغ نمود وقایع نگارانه‌ی قران در تواریخ این دوره می‌رود و کاربردهای آن را معرفی می‌کند. کرامت نمایی در معنای انتساب کرامت به حامیان مورخان نیز ار دیگر موضوعاتی است که در این بخش بررسی می‌شود. کرامت نمایی در وقایع همانند دستور کاری بوده است که مورخان عصر صفوی از آن برای ارائه‌ی تصویری فراانسانی از پادشاه زمانه بهره می جستند؛ پادشاهی که از امدادهای الهی برخوردار بود و توانست رویدادهای آینده را پیشگویی کند. پادشاهان همچنین از گزاره‌های تنجیمی برای توجیه رفتارهای نامتعارف خویش استفاده می‌کردند یا مورخان این اعمال عموما غیر انسانی را در زمینه‌ی تنجیم به گونه‌ای صورت بندی می‌کردند که دامان پادشاه عاری از خطا جلوه کند. در بخش پایانی این جستار نیز تأثیر بلاغی اصطلاح شناسی نجومی و تنجیمی بر ادبیات تاریخ نگارانه‌ی دوران صفویه بررسی می‌شود. جستار سوم متکفل بررسی جنبش نقطویه به مثابه یکی از آخرین جنبش‌های کیهان شناختی و هزاره گرایانه‌ی ایران است. آموزه‌های این جنبش بر خوانشی متفاوت از زمان و کیهان استوار بود. نقطویان به پیروی از محمود پسیخانی، که در اوایل سده‌ی نهم هجری قمری می‌زیست، قایل به ادواری بودن زمان بودند و اینک در آستانه‌ی ورود به هزاره‌ی دوم در پی به دست گرفتن قدرت برآمدند. درویش خسرو نقطوی که در اوایل عصر شاه زعامت نقطویان را بر عهده داشت به همین ایده به دربار و شخص شاه نزدیک شد تا مرگ بتواند شاه عباس را به سلک نقطویان درآورد. توجه به برخی زمینه‌های تنجیمی برای ورود به هزاره‌ی دوم، کوشش نقطویه برای قبضه کردن حکومت، گرایش شاه عباس به نقطویه و دست آخر تلاش برای شناسایی کوشش‌های مورخان در توجیه هدم فرقه‌ی نقطویه و مبرا ساختن شاه از گروش به این جنبش، بخش‌های اصلی این جستار را سامان داده است. همچنین خواننده در این جستار درمی یابد که چگونه برای نخستین بار در تاریخ ایران، شاه به میل خویش از قدرت کناره جست و تاج و تخت را به یکی از نقطویان سپرد تا مگر نحوست ستاره‌ای دنباله دار – که نمی شود آن را بدون توجه به نگره‌های تنجیمی دوران شناخت – دامنگیر او نشود. جستار چهارم حاصل تدقیق و تحقیق یکی از برجسته ترین صفویه پژوهان معاصر در کیهان شناسی صفویه است. آثار بابایان همواره متضمن چشم‌اندازهایی نو به تاریخ صفویه است. این جستار در کنار چند مقاله‌ی ارزشمنند دیگر بر اساس مجموعه‌ای از فالنامه‌های مصور صفوی و عثمانی نگاشته شده که امید است این مجموعه‌ی نفیس و کم نظیر به زودی به شکلی مناسب در ایران ترجمه و چاپ شود. نویسنده دراین جستار طالع بینی درعصر صفویه را مبتنی بر فالنامه‌های مصور عثمانی و صفویه بررسی کرده است. بر اساس این پژوهش، طالع بینی یا تنجیم حتی در دوره‌ی شاه تهماسب اول که به تشرع نامبردار بود در جامعه‌ی ایران و دربار صفویه امری رایج بوده است. بابایان اندیشه‌های غالیانه‌ی شاه اسماعیل اول صفوی را زمینه‌ی می‌داند برای رواج طالع بینی در عصر صفویه، او همچنین با اتکا بر فالنامه‌ها اندیشه‌ی زمان محور هزاره گرایی را درتاریخ ایران و به ویژه در عصر صفویه بررسی کرده است. از نگاه او ایده‌های آخرالزمان و شیعی که دراین دوره تبلیغ و ترویج می‌شد یکی از بنیادهای طالع بینی در فالنامه‌های صفوی است. خوا بو خوابگزاری از دیگر مضامینی است که بابایان کوشیده است از طریق آن پیشگویی رویدادها، حرکت در زمان و سیاست‌های پادشاهان صفوی را ارزیابی و تحلیل کند. جستار پسین نوشتاری است خلاقانه در حوزه‌ی پژوهش‌های تاریخی که انگشت شمارند و سخت مورد نیاز. در زمانه‌ای که پژوهش‌های تاریخی بیشتر در چارچوب‌های خشک و تکراری سیاسی خلاصه شده‌اند یا به مباحث انتزاعی می‌پردازند، مقاله‌ی دکتر بشیری دری است گرانبها که نشان می‌دهد مورخان می‌توانند همراه با جامعه شناسان حرف‌هایی جدی و کاربردی برای جامعه‌ی معاصر داشته باشد. در حال حاضر که تندروی‌های گروه‌های تکفیری و سلفی بلای جان بشریت شده است، نسخه‌های پرشماری از سوی عالمان علم سیاست و جامعه‌شناسی پیچیده می‌شود. شاید بتوان گفت جستار بشیر جزء معدود راه حل‌هایی است که از سوی جامعه‌ی مورخان و با اتکا به دوره‌ای خاص از تاریخ ایران ارائه شده است. بشیر بر این باور است که زمان در خوانش حوادث صدر اسلام از سوی بنیادگرایان امری است جهان شمول و ذاتی و لایتغیر. او ضمن بررسی آموزه‌های آکادمیک غربی که آن‌ها را سرمنشأ این اشتباه دانسته است، با اتکا به تاریخ نگاری‌های اواخر دوره‌ی تیموریان و اوایل دوره‌ی صفوی کوشیده است مفهومی جدید از زمان را به ویژه برای بازخوانی رویدادهای تاریخی جهان اسلام ارائه دهد.[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها