الفن القصصي في القرآن الكريم: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'هاي' به 'های') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[خلفالله، محمد احمد]] (نویسنده) | ||
[[عبدالکریم، خلیل]] (شارح) | [[عبدالکریم، خلیل]] (شارح) | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| کد کنگره =BP 88/9 /خ8ف9 | | کد کنگره =BP 88/9 /خ8ف9 | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
قرآن - | قرآن - قصهها | ||
قرآن - نامهای تاریخى | قرآن - نامهای تاریخى | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
| چاپ =4 | | چاپ =4 | ||
| تعداد جلد =2 | | تعداد جلد =2 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =11120 | ||
| کتابخوان همراه نور =11120 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الفن القصصي في القرآن الكريم''' تأليف «[[خلفالله، محمد احمد|محمد أحمد خلفالله]]» به عنوان رسالهى دكترا كه در سال 1948م با راهنمايى [[خولی، امین|امين الخولى]] در دانشگاه قاهره ارائه داده است. | |||
'''الفن | |||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
كتاب در دو بخش تدوين شده و هر كدام مشتمل ابوابى دارند. تفصيل محتويات در فهرست كتاب آمده است، سعى شده با مطرح كردن مباحث معانى تاريخى، اجتماعى، اخلاقى، دينى و ارزشهاى آن و بررسى فن قصه در قرآن و مصادر آنها، از پارهاى از اسرار اعجاز قرآن كريم پرده بردارى و با بيان روش قرآن در توزيع عناصر قصه گويى، تأثير آن در دعوت اسلامى بررسى شود. | كتاب در دو بخش تدوين شده و هر كدام مشتمل ابوابى دارند. تفصيل محتويات در فهرست كتاب آمده است، سعى شده با مطرح كردن مباحث معانى تاريخى، اجتماعى، اخلاقى، دينى و ارزشهاى آن و بررسى فن قصه در قرآن و مصادر آنها، از پارهاى از اسرار اعجاز قرآن كريم پرده بردارى و با بيان روش قرآن در توزيع عناصر قصه گويى، تأثير آن در دعوت اسلامى بررسى شود. | ||
با تبيين جايگاه دشمنان در مقابل قصص قرآنى، اعتراضات آنها پاسخ و راه حلهایى در مقابل مفسّرين قرار | با تبيين جايگاه دشمنان در مقابل قصص قرآنى، اعتراضات آنها پاسخ و راه حلهایى در مقابل مفسّرين قرار ميگیرد. در قسمت پایانى كتاب خلاصه، تحليل و شرحى از كتاب توسط [[عبدالکریم، خلیل|خليل عبدالكريم]] عرضه میشود. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نقطه نظر اساسى | نقطه نظر اساسى [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] در اين كتاب آن است كه قصههاى قرآنى لزوماً همگى در صدد واقع نمايى تاريخى نيستند. ولى اين نظريه را در پاسخ به شبهات مستشرقانى ارائه كرده كه كوشيدهاند اثبات كنند، قصههاى قرآن اغلب مطابق با دادههاى تاريخى نيستند. وى اين ديدگاه مستشرقان را خطا مىداند و هم كوشش آن دسته از مؤلفان و مفسّران را عبث مىشمارد كه مىخواهند با تلاش فراوان تمامى گزارههاى قرآن درباره وقايع انبياء و مانند آن را با حقايق تاريخى تطبيق دهند و صدق قطعى تاريخى آنها را اثبات كنند. به نظر مؤلف، زبان قرآن اساساً زبان تاريخى نيست. بلكه زبان ادبى و هنرى است. بنابراین قرآن كريم پيش از آنكه همانند مورّخان دقيق النظر به صدق تاريخى گزارهها توجه كند به پرداخت ادبى و هنرى جملات عنايت دارد. از همين روست كه گاه يك قصه واحد در قرآن كريم با دو روايت مختلف از نظر تاريخى بيان مىشود. علت اختلاف در اين گونه بيانات قرآنى، صرفاً رعايت الگوها و اقتضائات ادبى است. | ||
[[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] معتقد است قرآن به عنوان مؤلفههاى تاريخ اشاره داشته است و لذا مىتوان گفت كه اين قضيه را برعكس جلوه دادهاند و به بحث و نظر پيرامون مؤلفهها و مقدمات تاريخ پرداختهاند، حال آنكه اينها مورد نظر نبودهاند و آنها به مقاصد حقيقى قرآنى توجهى نشان ندادهاند. | |||
در مورد مكان اگر مكانهایى كه به طور پراكنده در قرآن از آنها ياد شده وجود نداشت مىتوانستيم بگوييم كه قرآن كريم به مكان تقريباً هيچ توجّهى نداشته است. استناد او در اينجا به قول رشيد رضا در تفسير المنار مىباشد. آن جايى كه او در شرح قصه آدم(ع) گفته: تاريخ به ذات خود منظور نيست چرا كه مسائل اين علم خود تاريخ مىباشد كه البته شامل اصول دين نمىشود، دين به تاريخ از منظر عبرت | در مورد مكان اگر مكانهایى كه به طور پراكنده در قرآن از آنها ياد شده وجود نداشت مىتوانستيم بگوييم كه قرآن كريم به مكان تقريباً هيچ توجّهى نداشته است. استناد او در اينجا به قول رشيد رضا در تفسير المنار مىباشد. آن جايى كه او در شرح قصه آدم(ع) گفته: تاريخ به ذات خود منظور نيست چرا كه مسائل اين علم خود تاريخ مىباشد كه البته شامل اصول دين نمىشود، دين به تاريخ از منظر عبرت گیرى، نگاه مىكند و به تبيين زمان و مكان نپرداخته است. | ||
او معتقد است كه محور اين مسائل به قبل از بعثت بر مىگردد و در حقيقت روشى بوده كه يهوديان از آن براى تشخيص پيامبر راستين از مدعى نبوت، استفاده میكردند و خبر دادن از غيب و گذشتگان را از خصوصيات پيامبر مىدانستند. | او معتقد است كه محور اين مسائل به قبل از بعثت بر مىگردد و در حقيقت روشى بوده كه يهوديان از آن براى تشخيص پيامبر راستين از مدعى نبوت، استفاده میكردند و خبر دادن از غيب و گذشتگان را از خصوصيات پيامبر مىدانستند. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصههاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نویسندهاى جرأت نوشتن آنرا ندارد. | وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصههاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نویسندهاى جرأت نوشتن آنرا ندارد. | ||
وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانهاى علمى براى آن مىباشد كه در نهایت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود حتمینموده و اين از دو مسأله عقيدهى مؤمنين و فن قصص قرآن فهميده مىشود. وى پس از مقدمهاى در بين ارزشهاى دينى و اخلاقى، سراغ معانى دينى وارد در قصههاى قرآنى در موضوعات خدايان، پيامبران و معجزات رفته و بر اين باور است اكثر قصص قرآنى مكى هستند. در اين مرحله است كه دعوت به مسائل بنيادين يعنى وحدت كه هدف همه اديان الهى است صورت | وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانهاى علمى براى آن مىباشد كه در نهایت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود حتمینموده و اين از دو مسأله عقيدهى مؤمنين و فن قصص قرآن فهميده مىشود. وى پس از مقدمهاى در بين ارزشهاى دينى و اخلاقى، سراغ معانى دينى وارد در قصههاى قرآنى در موضوعات خدايان، پيامبران و معجزات رفته و بر اين باور است اكثر قصص قرآنى مكى هستند. در اين مرحله است كه دعوت به مسائل بنيادين يعنى وحدت كه هدف همه اديان الهى است صورت مىگیرد. | ||
وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانستهاند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مىباشد و علت اينكه اين مواد غالباً از محيط عربى نقل نشدهاند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مىباشند، اين است كه قصههاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامدهاند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمدهاند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مىكند. در خاتمه بر عناصر قصههاى قرآنى اشاره مىكند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مىشود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مىپردازد و آنها را اسلوب امروزى نمىداند. | وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانستهاند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مىباشد و علت اينكه اين مواد غالباً ً از محيط عربى نقل نشدهاند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مىباشند، اين است كه قصههاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامدهاند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمدهاند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مىكند. در خاتمه بر عناصر قصههاى قرآنى اشاره مىكند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مىشود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مىپردازد و آنها را اسلوب امروزى نمىداند. | ||
=== ابواب کتاب === | |||
الفن القصصی در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه تنظیم شده است. [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] در مقدمه به بیان انگیزه و روش خود در این پژوهش پرداخته و گفته است تعالیم امین خولی در زمینه تفسیر ادبی قرآن و توجه به شیوه اصولیان در پرداختن به مباحث لغوی در قلمرو احکام فقهی در رویکرد وی به این مبحث و تطبیق آن بر غیر آیات الاحکام، مؤثر بوده است. او با این روش رساله فوقلیسانس خود را با عنوان «جدل القرآن الکریم» فراهم آورد، درحالیکه هنوز کاملاً با این شیوه نقد و تفسیر آشنایی نیافته بود. خلفالله بعدها در 1351ش/ 1972 این رساله را با عنوان «محمّد و القُویَ المُضادّة» در قاهره به چاپ رساند. وی پس از انس عمیق با این شیوه، به این نکته وقوف یافت که راز پراکندگی و متعارض بودن آرای مفسران قرآن و مکاتب فکری مسلمانان در نیافتن مقصود واقعی قرآن از به کار بردن الفاظ است، زیرا جماعتها و مکاتب فکری مختلف سعی کردهاند آرا و عقاید مطلوب خود را بر قرآن تحمیل نمایند بیآنکه بخواهند پیام قرآن را درک کنند. خلفالله قصهها را از مهمترین عوامل روانی میداند که قرآن در اموری چون جدل و گفتگو، بشارت و انذار و در شرح مبادی دعوت اسلامی و قوت قلب بخشیدن به پیامبر اکرم و یارانش از آنها کمک میگیرد، همچنانکه مشرکان نیز گاه برای معارضه با قرآن از قصه و قصهپردازی بهرهبرداری میکردند. وی سپس به بیان ملاحظاتی در باب قصص قرآن پرداخته است، از جمله اینکه علمای مسلمان قصص قرآن را متشابه فرض کردهاند و این فرض مبتنی بر حقیقی و واقعی تلقی کردن این قصههاست؛ وحدت داستانی قرآن بههیچوجه بر محور شخصیت انبیا شکل نگرفته بلکه بیش از هر چیز مبتنی بر موضوعات دینی و غایات اجتماعی و اخلاقی مندرج در قصههاست؛ برای قرآن تاریخ صِرف، جز بهندرت، موضوعیت ندارد بلکه در بسیاری از موارد ارکان و مقوّمات تاریخ، یعنی زمان و مکان، تعمداً مهمل گذارده شده است. [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] معتقد است که از منظر بررسیهای ادبی، هرگونه تحقیق در باب قصه در ادبیات عربی نخست باید با بررسی قصههای قرآن آغاز شود چراکه قصههای قرآن دستنخورده باقی ماندهاند. وی روش پژوهش خود را نیز توضیح داده که با توجه به موضوع موردبررسی از جهات مختلف، روشی تازه است. گامهای تازهای که وی در این مسیر برداشته به این قرار است: گردآوری فقرات موردبررسی در یکجا؛ ترتیب تاریخی دادن به این فقرات؛ فهم متون، شامل فهم دقیق واژگان و ترکیبات و جملات و اشارات تاریخی متن که همواره مورد اهتمام مفسران و اصولیان بوده و فهم ادبی متن که مبتنی بر تعیین ارزشهای عقلانی و عاطفی و هنری موجود در آن است؛ تبویب و تقسیمبندی بحث به اقتضای روش یا مقصود پژوهش؛ التفات به نحوه تکوین متن موردنظر از این حیث که کدامیک از عناصر تشکیلدهنده آن تازه و اصیلاند و کدام غیراصیل و تقلیدی. | |||
باب اول کتاب متضمن مفاهیم و ارزشهای تاریخی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است. مقصود نویسنده در این قسمت مشخص کردن مفاهیم تاریخی و رویدادهای داستانی مذکور در قصص قرآن نیست، بلکه بررسی رویدادهای داستانی قرآن در زمینههای تاریخی آنهاست. | |||
باب دوم شامل مباحثی درباره هنر قصهگویی در قرآن از جمله مسئله وحدت داستانی و اهداف و مقاصد قصه در قرآن است. نویسنده در این بخش قصههای قرآن را به سه دسته تاریخی، تمثیلی و اسطورهای تقسیم کرده و یادآور شده که وجود این سه نوع قصه در قرآن نشان میدهد که قصه در قرآن کارکردی صرفاً ادبی دارد و وسیلهای است برای بیان مقاصد و اغراض. درباره وحدت داستانی قصههای قرآن با نقد نظر کسانی که از منظر تاریخی به آنها نگریستهاند، یادآور شده که به استناد خود قرآن اهداف و اغراضی که در ورای بیان مکرر یک قصه نهفته است وحدتبخش این قصههاست. | |||
باب سوم متضمن بحث درباره منابع قصههای قرآن، محیط زندگی مردم عرب، عناصر قصه قرآنی و بالاخره تحول در قصههای قرآنی است. نویسنده معتقد است اغلب قصص قرآن از حیث شکل و ساختمان و عناصر، از ذهنیت و زندگی مردم عرب برگرفته شده و قرآن با اسلوبی هنری در آن تغییراتی داده است. | |||
خلفالله دو فصل آخر این باب را به بررسی و تحلیل تفصیلی این روند اختصاص داده است. | |||
باب چهارم کتاب که بسیار مختصر است به بیان ارتباط روحیه پیامبر اکرم بهعنوان یکی از پیامبران با قصههای قرآن اختصاص دارد، به این معنا که بیان قصه هر یک از انبیای سلف ناظر به یکی از حالات و مسائلی است که برای پیامبر اسلام پیش آمده است. خلفالله در شیوه تحلیل ادبی قصههای قرآن در این کتاب، از تازهترین مطالعات غربیان در قلمرو نقد و تحلیل ادبی، خصوصاً آنچه در حوزه ادبیات انگلیسی جدید رواج دارد، استفاده فراوان برده است. در واقع، خلفالله در پژوهش خود چنانکه امین خولی تأکید داشته، جنبههای لغوی، زبانی و بیانی را با لزوم استفاده از دانشهای جامعهشناسی و روانشناسی مورد توجه قرار داده و از این رهگذر بهطور خلاصه به این نتایج رسیده است: نخست فرض میکند که قصه در متن قرآن دارای ابعاد تربیتی است و فرسنگها از جنبه تاریخی دور است، بهعلاوه اینکه وحدت آن نیز امری نسبی است. این امر پیوندی روانی میان قصهپرداز و شنونده برقرار میسازد. دوم اینکه خلفالله با تکیه بر دانش جامعهشناسی نتیجه میگیرد که در قرآن قصههای اسطوره گونه وجود دارد. سوم اینکه وی معتقد است مفسران عمدتاً کوشیدهاند تا با ترتیب صحیح دادن به قصههای قرآن، فرض واقعی بودن آنها را توجیه و اثبات کنند و این دیدگاه مقاصد حقیقی این قصهها را که در ورای آنها نهفته است، ضایع میسازد؛ وانگهی واقعیت تاریخی قائل شدن برای این قصهها بهعنوان محور وحدت آنها، موجب شده که شخصیت اصلی آنها که خود حضرت رسول اکرم است، به چشم نیاید. در کتاب خلفالله بهوفور به تفسیر المنار استشهاد شده و وی کوشیده است جانب عصمت و اصالت قرآن کریم را حفظ کند؛ بااینحال، این حزم و احتیاط از او در مقابل ذهنیت استادان جامع ازهر که پیشتر گشودگی عقلانی محمد عبدُه را هم به حاشیه رانده بودند، محافظت نکرد. معلوم بود که چنین تحلیلی از قصههای قرآن چندان هم پذیرفتنی نبود، زیرا پیش از وی نیز که عبدالوهاب نجار در 1309ش/ 1930 سلسله دروسی را در باب داستانهای انبیا در قرآن برای پارهای از دانشجویان در ازهر ارائه و سپس آنها را با عنوان «قصص الانبیاء» منتشر کرد و طی آن تحلیلی به مراتب نرمتر از تحلیل خلفالله عرضه نمود، با واکنش منفی برخی از علما مواجه و نقد مفصّلی بر این کتاب زیرنظر آنان تألیف و منتشر شد که نجّار در چاپ بعدی کتابش به آن پاسخ گفت. امین خولی در مقدمهای بر چاپ دوم الفن القصصی، مناقشات حادّی را که پس از چاپ این کتاب میان منتقدان و مؤیدان آن در مصر درگرفت گزارش کرده و گفته است در تاریخ جنبشهای فکری مصر، شاید این نزاع فکری بیش از همه به درازا کشیده باشد. درعینحال، وی اندیشه اصلی مطرح شده در کتاب یعنی تفکیک اسلوب ادبی و هنری از اسلوب تاریخی و نیز ادبی و هنری دانستن اسلوب قرآن را تأیید و این تفکیک را در جهت دفاع از ساحت قرآن تلقی کرده است. خلیل عبدالکریم هم در مؤخره تحلیلی خود بر چاپ تازه کتاب الفن القصصی آن را از نشانههای اندیشه نوین اسلامی و در ردیف کتابهای دوران سازی چون فی الشعر الجاهلی از طه حسین و الاسلام و اصول الحکم از علی عبدالرازق دانسته است. غوغایی که بر سر الفن القصصی در مصر پدید آمد در واقع، ادامه جدال فکری و فرهنگی نخستین دهههای قرن چهاردهم در مصر بود که میان جریانهای آزادیخواه -که درصدد اصلاحات سیاسی و فرهنگی بودند- با نهادهای اصلی از جمله نظام تعلیم و تربیت دانشگاه ازهر، وجود داشت. باوجوداین غوغا، این کتاب به محافل علمی و دانشگاهی جهان عرب راه یافت و در مواردی متن درسی شد. نخستین نقدها بر الفن القصصی را در جلسه دفاعیه خلفالله، احمد امین و احمد شایب مطرح کردند که گزارش این جلسه در هفتهنامه الرسالة منتشر گردید. انتشار این گزارش، جدالی قلمی میان اهل علم و ادب مصر در پی داشت که در چند شماره از مجله الرسالة انعکاس یافت. انعکاس نظریه [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] در الرسالة موجب شد گروههایی مانند جبهه علمای ازهر، اخوان المسلمین و شَربینی به موضعگیری و صدور فتوا برضد آن بپردازند و عالمانی چون شیخ محمود شلتوت و عبدالمجید سلیم اعلام نظر نمایند. بااینهمه و با وجود مخالفت برخی استادان، تدریس علوم قرآنی در بخش زبان عربی دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] سپرده شد. در مقابل، علاوه بر امین خولی و پیروانش، کسان دیگری مانند توفیق حکیم به دفاع از خلفالله پرداختند. | |||
== نقد بر نظریه خلفالله == | |||
از نخستین نقدها بر نظریه [[خلفالله، محمد احمد|خلفالل]]<nowiki/>ه، فصل ششم کتاب علی مائدة القرآن مع المفسرین و الکتّاب اثر احمد محمد جمال است. به نظر وی، هم نحوه فهم خلفالله از قصص قرآن نادرست است و هم وی در نقل شواهد از آثار قدما به نفع دیدگاه خود، جانب امانت را رعایت نکرده است؛ نویسنده بر این اساس پارهای از سوءبرداشتهای خلفالله از قرآن و آرای مفسران را جزءبهجزء نشان داده است. محمد سعید بوطی هم در فصلی از کتاب من روائع القرآن در باب قصص قرآن، بیآنکه از خلفالله و کتاب او نامی به میان آورد، به نقد نظریه وی پرداخته است، بهخصوص در باب ناواقع گرایی قصص قرآن. از جمله نقدهای مهم بر الفن القصصی در مصر، نقد عبدالکریم محمود خطیب در کتاب القصص القرآني فی منطوقه و مفهومه است. عبدالکریم محمود خطیب بهجز نقدهای پراکندهاش بر نظریه خلفالله در جایجای کتاب، فصل مجزایی از آن را به نقد او اختصاص داده است. وی ضمن نقد مقدمه امین خولی بر این کتاب، ایراد اصلی این اثر را کنار گذاشتن جنبه وحیانی و قدسی قرآن و توجه صرف به وجه هنری آن دانسته است. به نظر وی همین امر به خلفالله اجازه داده که درباره قصههای قرآن مانند دیگر قصههای ادبی حکم کند. به نظر عبدالکریم محمود خطیب نوع نگاه خلفالله به قصههای قرآن که آنها را ساختهوپرداخته محیط فرهنگی میداند، با جاودانگی آن منافات دارد. محمد خضر حسین در کتاب بلاغة القرآن و تهامی نقره در کتاب سیکولوجیة القصة فی القرآن نیز به نقد نظریه [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] پرداختهاند. تهامی نقره مخصوصاً این مطلب را که قرآن در بیان قصه ملتزم بهواقع نمایی و حقگویی نیست، به نقد میکشد. از زمره کتابهای مستقل در نقد نظریه [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] کتاب اعجاز القرآن: ردٌّ عَلی کتاب الفنِّ القَصَصی فی القرآن الکریم اثر احمد حجازی سقا است که با تطبیق عهدین با قرآن به نقد الفن القصصی پرداخته است. از تازهترین نقدهای درخور توجه در باب این نظریه، نقدهای صلاحالدین خلیل کلاس با عنوان القصص الحق در سه جلد است: جلد اول: ضیف ابراهیم علیهالسلام؛ جلد دوم: قریة لوط علیهالسلام؛ جلد سوم: موسی علیهالسلام و قومه بنواسرائیل که هر سه در 1386ش/ 2007 در دمشق منتشر شدهاند. در میان عالمان شیعی، سید محمدحسین طباطبائی بدون نام بردن از خلفالله و ضمن پذیرش اینکه قرآن کتاب تاریخ نیست و از آن نباید توقع تاریخنگاری داشت، به نقد نظریه وی پرداخته و اظهار کرده است که قصههای قرآن حقّ است و صِرف قصهنویسی قابل انطباق بر آن نیست. محمدهادی معرفت هم در باب پنجم کتاب شبهاتٌ و ردودٌ حولَ القرآن الکریم به موضوع قصص قرآنی پرداخته و این نظر را که قصههای قرآن واقعیت خارجی ندارند، نقد و رد کرده است. او قصههای قرآن را آمیزهای از تاریخ و ادبیات قلمداد کرده است به این معنا که قرآن در ترویج دعوت خود از هنر بهره میگیرد بیآنکه بهواقعیتی که آن را متمثل میسازد، آسیبی برسد. وی با این مقدمه و پس از نقل خلاصه نظریه [[خلفالله، محمد احمد|خلفالله]] و اذعان به اینکه نواندیشان دینی از جمله خلفالله در مقام پاسخگویی به نقدها و شبهات خاورشناسان بودهاند ولی اظهاراتشان توالی فاسدی داشته، به نقد تفصیلی آن پرداخته است<ref>باغستانی، احمد، ج16، ص9-12</ref>. | |||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
نخستين بار اين كتاب در سال 1951 در قاهره به چاپ رسيد، پس از گذشت نيم قرن چاپ جديد و منقّحى از كتاب همراه با مقدمه، توضيحات و تعليقات دكتر | نخستين بار اين كتاب در سال 1951 در قاهره به چاپ رسيد، پس از گذشت نيم قرن چاپ جديد و منقّحى از كتاب همراه با مقدمه، توضيحات و تعليقات دكتر [[عبدالکریم، خلیل|خليل عبدالكريم]] از محققان و حقوقمندان برجستهى مصرى منتشر شده است. | ||
در ابتداى كتاب فهرست محتويات آمده و در پاورقى به آدرس آيات، روايات و منابع اشاره شده است. | در ابتداى كتاب فهرست محتويات آمده و در پاورقى به آدرس آيات، روايات و منابع اشاره شده است. | ||
==پانویس== | |||
<references /> | |||
==منابع مقاله== | |||
باغستانی، اسماعیل، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1390ش. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[هنر داستانی در قرآن کریم]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:قرآن و علوم قرآنی]] | [[رده:قرآن و علوم قرآنی]] | ||
[[رده:علوم قرآنی]] | [[رده:علوم قرآنی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۲
الفن القصصي في القرآن الکریم | |
---|---|
پدیدآوران | خلفالله، محمد احمد (نویسنده) عبدالکریم، خلیل (شارح) |
ناشر | سينا للنشر |
مکان نشر | لندن - انگلیس |
سال نشر | 1999 م |
چاپ | 4 |
موضوع | قرآن - قصهها قرآن - نامهای تاریخى |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 88/9 /خ8ف9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
الفن القصصي في القرآن الكريم تأليف «محمد أحمد خلفالله» به عنوان رسالهى دكترا كه در سال 1948م با راهنمايى امين الخولى در دانشگاه قاهره ارائه داده است.
ساختار
كتاب در دو بخش تدوين شده و هر كدام مشتمل ابوابى دارند. تفصيل محتويات در فهرست كتاب آمده است، سعى شده با مطرح كردن مباحث معانى تاريخى، اجتماعى، اخلاقى، دينى و ارزشهاى آن و بررسى فن قصه در قرآن و مصادر آنها، از پارهاى از اسرار اعجاز قرآن كريم پرده بردارى و با بيان روش قرآن در توزيع عناصر قصه گويى، تأثير آن در دعوت اسلامى بررسى شود.
با تبيين جايگاه دشمنان در مقابل قصص قرآنى، اعتراضات آنها پاسخ و راه حلهایى در مقابل مفسّرين قرار ميگیرد. در قسمت پایانى كتاب خلاصه، تحليل و شرحى از كتاب توسط خليل عبدالكريم عرضه میشود.
گزارش محتوا
نقطه نظر اساسى خلفالله در اين كتاب آن است كه قصههاى قرآنى لزوماً همگى در صدد واقع نمايى تاريخى نيستند. ولى اين نظريه را در پاسخ به شبهات مستشرقانى ارائه كرده كه كوشيدهاند اثبات كنند، قصههاى قرآن اغلب مطابق با دادههاى تاريخى نيستند. وى اين ديدگاه مستشرقان را خطا مىداند و هم كوشش آن دسته از مؤلفان و مفسّران را عبث مىشمارد كه مىخواهند با تلاش فراوان تمامى گزارههاى قرآن درباره وقايع انبياء و مانند آن را با حقايق تاريخى تطبيق دهند و صدق قطعى تاريخى آنها را اثبات كنند. به نظر مؤلف، زبان قرآن اساساً زبان تاريخى نيست. بلكه زبان ادبى و هنرى است. بنابراین قرآن كريم پيش از آنكه همانند مورّخان دقيق النظر به صدق تاريخى گزارهها توجه كند به پرداخت ادبى و هنرى جملات عنايت دارد. از همين روست كه گاه يك قصه واحد در قرآن كريم با دو روايت مختلف از نظر تاريخى بيان مىشود. علت اختلاف در اين گونه بيانات قرآنى، صرفاً رعايت الگوها و اقتضائات ادبى است.
خلفالله معتقد است قرآن به عنوان مؤلفههاى تاريخ اشاره داشته است و لذا مىتوان گفت كه اين قضيه را برعكس جلوه دادهاند و به بحث و نظر پيرامون مؤلفهها و مقدمات تاريخ پرداختهاند، حال آنكه اينها مورد نظر نبودهاند و آنها به مقاصد حقيقى قرآنى توجهى نشان ندادهاند.
در مورد مكان اگر مكانهایى كه به طور پراكنده در قرآن از آنها ياد شده وجود نداشت مىتوانستيم بگوييم كه قرآن كريم به مكان تقريباً هيچ توجّهى نداشته است. استناد او در اينجا به قول رشيد رضا در تفسير المنار مىباشد. آن جايى كه او در شرح قصه آدم(ع) گفته: تاريخ به ذات خود منظور نيست چرا كه مسائل اين علم خود تاريخ مىباشد كه البته شامل اصول دين نمىشود، دين به تاريخ از منظر عبرت گیرى، نگاه مىكند و به تبيين زمان و مكان نپرداخته است.
او معتقد است كه محور اين مسائل به قبل از بعثت بر مىگردد و در حقيقت روشى بوده كه يهوديان از آن براى تشخيص پيامبر راستين از مدعى نبوت، استفاده میكردند و خبر دادن از غيب و گذشتگان را از خصوصيات پيامبر مىدانستند.
اشارات تاريخى كه اساس قصههاى قرآنى است و تكرار قصص در تعدادى از سورهها و بررسى حقايق قصصى، مبناى ديدگاه تعدادى از مفسّران در تفسير قصص قرآنى است و آنچه از نتيجه اقوال علما در اين مقاصد به دست مىآيد فهم ادبى بلاغى و اختلاف مقاصد در سور مىباشد، اختلاف مقاصد، منجر به اختلاف صورتهاى سور قرآنى شدهاند.
وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصههاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نویسندهاى جرأت نوشتن آنرا ندارد.
وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانهاى علمى براى آن مىباشد كه در نهایت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود حتمینموده و اين از دو مسأله عقيدهى مؤمنين و فن قصص قرآن فهميده مىشود. وى پس از مقدمهاى در بين ارزشهاى دينى و اخلاقى، سراغ معانى دينى وارد در قصههاى قرآنى در موضوعات خدايان، پيامبران و معجزات رفته و بر اين باور است اكثر قصص قرآنى مكى هستند. در اين مرحله است كه دعوت به مسائل بنيادين يعنى وحدت كه هدف همه اديان الهى است صورت مىگیرد.
وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانستهاند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مىباشد و علت اينكه اين مواد غالباً ً از محيط عربى نقل نشدهاند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مىباشند، اين است كه قصههاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامدهاند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمدهاند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مىكند. در خاتمه بر عناصر قصههاى قرآنى اشاره مىكند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مىشود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مىپردازد و آنها را اسلوب امروزى نمىداند.
ابواب کتاب
الفن القصصی در یک مقدمه، چهار باب و یک خاتمه تنظیم شده است. خلفالله در مقدمه به بیان انگیزه و روش خود در این پژوهش پرداخته و گفته است تعالیم امین خولی در زمینه تفسیر ادبی قرآن و توجه به شیوه اصولیان در پرداختن به مباحث لغوی در قلمرو احکام فقهی در رویکرد وی به این مبحث و تطبیق آن بر غیر آیات الاحکام، مؤثر بوده است. او با این روش رساله فوقلیسانس خود را با عنوان «جدل القرآن الکریم» فراهم آورد، درحالیکه هنوز کاملاً با این شیوه نقد و تفسیر آشنایی نیافته بود. خلفالله بعدها در 1351ش/ 1972 این رساله را با عنوان «محمّد و القُویَ المُضادّة» در قاهره به چاپ رساند. وی پس از انس عمیق با این شیوه، به این نکته وقوف یافت که راز پراکندگی و متعارض بودن آرای مفسران قرآن و مکاتب فکری مسلمانان در نیافتن مقصود واقعی قرآن از به کار بردن الفاظ است، زیرا جماعتها و مکاتب فکری مختلف سعی کردهاند آرا و عقاید مطلوب خود را بر قرآن تحمیل نمایند بیآنکه بخواهند پیام قرآن را درک کنند. خلفالله قصهها را از مهمترین عوامل روانی میداند که قرآن در اموری چون جدل و گفتگو، بشارت و انذار و در شرح مبادی دعوت اسلامی و قوت قلب بخشیدن به پیامبر اکرم و یارانش از آنها کمک میگیرد، همچنانکه مشرکان نیز گاه برای معارضه با قرآن از قصه و قصهپردازی بهرهبرداری میکردند. وی سپس به بیان ملاحظاتی در باب قصص قرآن پرداخته است، از جمله اینکه علمای مسلمان قصص قرآن را متشابه فرض کردهاند و این فرض مبتنی بر حقیقی و واقعی تلقی کردن این قصههاست؛ وحدت داستانی قرآن بههیچوجه بر محور شخصیت انبیا شکل نگرفته بلکه بیش از هر چیز مبتنی بر موضوعات دینی و غایات اجتماعی و اخلاقی مندرج در قصههاست؛ برای قرآن تاریخ صِرف، جز بهندرت، موضوعیت ندارد بلکه در بسیاری از موارد ارکان و مقوّمات تاریخ، یعنی زمان و مکان، تعمداً مهمل گذارده شده است. خلفالله معتقد است که از منظر بررسیهای ادبی، هرگونه تحقیق در باب قصه در ادبیات عربی نخست باید با بررسی قصههای قرآن آغاز شود چراکه قصههای قرآن دستنخورده باقی ماندهاند. وی روش پژوهش خود را نیز توضیح داده که با توجه به موضوع موردبررسی از جهات مختلف، روشی تازه است. گامهای تازهای که وی در این مسیر برداشته به این قرار است: گردآوری فقرات موردبررسی در یکجا؛ ترتیب تاریخی دادن به این فقرات؛ فهم متون، شامل فهم دقیق واژگان و ترکیبات و جملات و اشارات تاریخی متن که همواره مورد اهتمام مفسران و اصولیان بوده و فهم ادبی متن که مبتنی بر تعیین ارزشهای عقلانی و عاطفی و هنری موجود در آن است؛ تبویب و تقسیمبندی بحث به اقتضای روش یا مقصود پژوهش؛ التفات به نحوه تکوین متن موردنظر از این حیث که کدامیک از عناصر تشکیلدهنده آن تازه و اصیلاند و کدام غیراصیل و تقلیدی.
باب اول کتاب متضمن مفاهیم و ارزشهای تاریخی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است. مقصود نویسنده در این قسمت مشخص کردن مفاهیم تاریخی و رویدادهای داستانی مذکور در قصص قرآن نیست، بلکه بررسی رویدادهای داستانی قرآن در زمینههای تاریخی آنهاست.
باب دوم شامل مباحثی درباره هنر قصهگویی در قرآن از جمله مسئله وحدت داستانی و اهداف و مقاصد قصه در قرآن است. نویسنده در این بخش قصههای قرآن را به سه دسته تاریخی، تمثیلی و اسطورهای تقسیم کرده و یادآور شده که وجود این سه نوع قصه در قرآن نشان میدهد که قصه در قرآن کارکردی صرفاً ادبی دارد و وسیلهای است برای بیان مقاصد و اغراض. درباره وحدت داستانی قصههای قرآن با نقد نظر کسانی که از منظر تاریخی به آنها نگریستهاند، یادآور شده که به استناد خود قرآن اهداف و اغراضی که در ورای بیان مکرر یک قصه نهفته است وحدتبخش این قصههاست.
باب سوم متضمن بحث درباره منابع قصههای قرآن، محیط زندگی مردم عرب، عناصر قصه قرآنی و بالاخره تحول در قصههای قرآنی است. نویسنده معتقد است اغلب قصص قرآن از حیث شکل و ساختمان و عناصر، از ذهنیت و زندگی مردم عرب برگرفته شده و قرآن با اسلوبی هنری در آن تغییراتی داده است.
خلفالله دو فصل آخر این باب را به بررسی و تحلیل تفصیلی این روند اختصاص داده است.
باب چهارم کتاب که بسیار مختصر است به بیان ارتباط روحیه پیامبر اکرم بهعنوان یکی از پیامبران با قصههای قرآن اختصاص دارد، به این معنا که بیان قصه هر یک از انبیای سلف ناظر به یکی از حالات و مسائلی است که برای پیامبر اسلام پیش آمده است. خلفالله در شیوه تحلیل ادبی قصههای قرآن در این کتاب، از تازهترین مطالعات غربیان در قلمرو نقد و تحلیل ادبی، خصوصاً آنچه در حوزه ادبیات انگلیسی جدید رواج دارد، استفاده فراوان برده است. در واقع، خلفالله در پژوهش خود چنانکه امین خولی تأکید داشته، جنبههای لغوی، زبانی و بیانی را با لزوم استفاده از دانشهای جامعهشناسی و روانشناسی مورد توجه قرار داده و از این رهگذر بهطور خلاصه به این نتایج رسیده است: نخست فرض میکند که قصه در متن قرآن دارای ابعاد تربیتی است و فرسنگها از جنبه تاریخی دور است، بهعلاوه اینکه وحدت آن نیز امری نسبی است. این امر پیوندی روانی میان قصهپرداز و شنونده برقرار میسازد. دوم اینکه خلفالله با تکیه بر دانش جامعهشناسی نتیجه میگیرد که در قرآن قصههای اسطوره گونه وجود دارد. سوم اینکه وی معتقد است مفسران عمدتاً کوشیدهاند تا با ترتیب صحیح دادن به قصههای قرآن، فرض واقعی بودن آنها را توجیه و اثبات کنند و این دیدگاه مقاصد حقیقی این قصهها را که در ورای آنها نهفته است، ضایع میسازد؛ وانگهی واقعیت تاریخی قائل شدن برای این قصهها بهعنوان محور وحدت آنها، موجب شده که شخصیت اصلی آنها که خود حضرت رسول اکرم است، به چشم نیاید. در کتاب خلفالله بهوفور به تفسیر المنار استشهاد شده و وی کوشیده است جانب عصمت و اصالت قرآن کریم را حفظ کند؛ بااینحال، این حزم و احتیاط از او در مقابل ذهنیت استادان جامع ازهر که پیشتر گشودگی عقلانی محمد عبدُه را هم به حاشیه رانده بودند، محافظت نکرد. معلوم بود که چنین تحلیلی از قصههای قرآن چندان هم پذیرفتنی نبود، زیرا پیش از وی نیز که عبدالوهاب نجار در 1309ش/ 1930 سلسله دروسی را در باب داستانهای انبیا در قرآن برای پارهای از دانشجویان در ازهر ارائه و سپس آنها را با عنوان «قصص الانبیاء» منتشر کرد و طی آن تحلیلی به مراتب نرمتر از تحلیل خلفالله عرضه نمود، با واکنش منفی برخی از علما مواجه و نقد مفصّلی بر این کتاب زیرنظر آنان تألیف و منتشر شد که نجّار در چاپ بعدی کتابش به آن پاسخ گفت. امین خولی در مقدمهای بر چاپ دوم الفن القصصی، مناقشات حادّی را که پس از چاپ این کتاب میان منتقدان و مؤیدان آن در مصر درگرفت گزارش کرده و گفته است در تاریخ جنبشهای فکری مصر، شاید این نزاع فکری بیش از همه به درازا کشیده باشد. درعینحال، وی اندیشه اصلی مطرح شده در کتاب یعنی تفکیک اسلوب ادبی و هنری از اسلوب تاریخی و نیز ادبی و هنری دانستن اسلوب قرآن را تأیید و این تفکیک را در جهت دفاع از ساحت قرآن تلقی کرده است. خلیل عبدالکریم هم در مؤخره تحلیلی خود بر چاپ تازه کتاب الفن القصصی آن را از نشانههای اندیشه نوین اسلامی و در ردیف کتابهای دوران سازی چون فی الشعر الجاهلی از طه حسین و الاسلام و اصول الحکم از علی عبدالرازق دانسته است. غوغایی که بر سر الفن القصصی در مصر پدید آمد در واقع، ادامه جدال فکری و فرهنگی نخستین دهههای قرن چهاردهم در مصر بود که میان جریانهای آزادیخواه -که درصدد اصلاحات سیاسی و فرهنگی بودند- با نهادهای اصلی از جمله نظام تعلیم و تربیت دانشگاه ازهر، وجود داشت. باوجوداین غوغا، این کتاب به محافل علمی و دانشگاهی جهان عرب راه یافت و در مواردی متن درسی شد. نخستین نقدها بر الفن القصصی را در جلسه دفاعیه خلفالله، احمد امین و احمد شایب مطرح کردند که گزارش این جلسه در هفتهنامه الرسالة منتشر گردید. انتشار این گزارش، جدالی قلمی میان اهل علم و ادب مصر در پی داشت که در چند شماره از مجله الرسالة انعکاس یافت. انعکاس نظریه خلفالله در الرسالة موجب شد گروههایی مانند جبهه علمای ازهر، اخوان المسلمین و شَربینی به موضعگیری و صدور فتوا برضد آن بپردازند و عالمانی چون شیخ محمود شلتوت و عبدالمجید سلیم اعلام نظر نمایند. بااینهمه و با وجود مخالفت برخی استادان، تدریس علوم قرآنی در بخش زبان عربی دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به خلفالله سپرده شد. در مقابل، علاوه بر امین خولی و پیروانش، کسان دیگری مانند توفیق حکیم به دفاع از خلفالله پرداختند.
نقد بر نظریه خلفالله
از نخستین نقدها بر نظریه خلفالله، فصل ششم کتاب علی مائدة القرآن مع المفسرین و الکتّاب اثر احمد محمد جمال است. به نظر وی، هم نحوه فهم خلفالله از قصص قرآن نادرست است و هم وی در نقل شواهد از آثار قدما به نفع دیدگاه خود، جانب امانت را رعایت نکرده است؛ نویسنده بر این اساس پارهای از سوءبرداشتهای خلفالله از قرآن و آرای مفسران را جزءبهجزء نشان داده است. محمد سعید بوطی هم در فصلی از کتاب من روائع القرآن در باب قصص قرآن، بیآنکه از خلفالله و کتاب او نامی به میان آورد، به نقد نظریه وی پرداخته است، بهخصوص در باب ناواقع گرایی قصص قرآن. از جمله نقدهای مهم بر الفن القصصی در مصر، نقد عبدالکریم محمود خطیب در کتاب القصص القرآني فی منطوقه و مفهومه است. عبدالکریم محمود خطیب بهجز نقدهای پراکندهاش بر نظریه خلفالله در جایجای کتاب، فصل مجزایی از آن را به نقد او اختصاص داده است. وی ضمن نقد مقدمه امین خولی بر این کتاب، ایراد اصلی این اثر را کنار گذاشتن جنبه وحیانی و قدسی قرآن و توجه صرف به وجه هنری آن دانسته است. به نظر وی همین امر به خلفالله اجازه داده که درباره قصههای قرآن مانند دیگر قصههای ادبی حکم کند. به نظر عبدالکریم محمود خطیب نوع نگاه خلفالله به قصههای قرآن که آنها را ساختهوپرداخته محیط فرهنگی میداند، با جاودانگی آن منافات دارد. محمد خضر حسین در کتاب بلاغة القرآن و تهامی نقره در کتاب سیکولوجیة القصة فی القرآن نیز به نقد نظریه خلفالله پرداختهاند. تهامی نقره مخصوصاً این مطلب را که قرآن در بیان قصه ملتزم بهواقع نمایی و حقگویی نیست، به نقد میکشد. از زمره کتابهای مستقل در نقد نظریه خلفالله کتاب اعجاز القرآن: ردٌّ عَلی کتاب الفنِّ القَصَصی فی القرآن الکریم اثر احمد حجازی سقا است که با تطبیق عهدین با قرآن به نقد الفن القصصی پرداخته است. از تازهترین نقدهای درخور توجه در باب این نظریه، نقدهای صلاحالدین خلیل کلاس با عنوان القصص الحق در سه جلد است: جلد اول: ضیف ابراهیم علیهالسلام؛ جلد دوم: قریة لوط علیهالسلام؛ جلد سوم: موسی علیهالسلام و قومه بنواسرائیل که هر سه در 1386ش/ 2007 در دمشق منتشر شدهاند. در میان عالمان شیعی، سید محمدحسین طباطبائی بدون نام بردن از خلفالله و ضمن پذیرش اینکه قرآن کتاب تاریخ نیست و از آن نباید توقع تاریخنگاری داشت، به نقد نظریه وی پرداخته و اظهار کرده است که قصههای قرآن حقّ است و صِرف قصهنویسی قابل انطباق بر آن نیست. محمدهادی معرفت هم در باب پنجم کتاب شبهاتٌ و ردودٌ حولَ القرآن الکریم به موضوع قصص قرآنی پرداخته و این نظر را که قصههای قرآن واقعیت خارجی ندارند، نقد و رد کرده است. او قصههای قرآن را آمیزهای از تاریخ و ادبیات قلمداد کرده است به این معنا که قرآن در ترویج دعوت خود از هنر بهره میگیرد بیآنکه بهواقعیتی که آن را متمثل میسازد، آسیبی برسد. وی با این مقدمه و پس از نقل خلاصه نظریه خلفالله و اذعان به اینکه نواندیشان دینی از جمله خلفالله در مقام پاسخگویی به نقدها و شبهات خاورشناسان بودهاند ولی اظهاراتشان توالی فاسدی داشته، به نقد تفصیلی آن پرداخته است[۱].
وضعيت كتاب
نخستين بار اين كتاب در سال 1951 در قاهره به چاپ رسيد، پس از گذشت نيم قرن چاپ جديد و منقّحى از كتاب همراه با مقدمه، توضيحات و تعليقات دكتر خليل عبدالكريم از محققان و حقوقمندان برجستهى مصرى منتشر شده است.
در ابتداى كتاب فهرست محتويات آمده و در پاورقى به آدرس آيات، روايات و منابع اشاره شده است.
پانویس
- ↑ باغستانی، احمد، ج16، ص9-12
منابع مقاله
باغستانی، اسماعیل، دانشنامه جهان اسلام، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، چاپ اول، 1390ش.