حاکمان قم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
     
    (۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴: خط ۴:
    | عنوان‌های دیگر =
    | عنوان‌های دیگر =
    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[دلال موسوی، محمد]] (نويسنده)
    [[دلال موسوی، محمد]] (نویسنده)


    [[بهرامی خشنودی، مرتضی]] (نويسنده)
    [[بهرامی خشنودی، مرتضی]] (نویسنده)
    | زبان =فارسی
    | زبان =فارسی
    | کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏2113‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏97‎‏ ‎‏د‎‏8
    | کد کنگره =‏DSR‎‏ ‎‏2113‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏97‎‏ ‎‏د‎‏8
    خط ۲۱: خط ۲۱:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | شابک =964-8567-42-5
    | شابک =964-8567-42-5
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16857
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =16636
    | کتابخوان همراه نور =16636
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۲۸: خط ۲۹:
    }}
    }}


    '''حاكمان قم'''، تأليف سيد محمد دلال موسوى و مرتضى بهرامى خشنودى، به بررسى حاكمان و مسئولين قم در طول تاريخ اين شهر تا عصر حاضر پرداخته است. اين كتاب به زبان فارسى روان در يك جلد نگارش شده است.
    '''حاكمان قم'''، تأليف [[دلال موسوی، محمد|سيد محمد دلال موسوى]] و [[بهرامی خشنودی، مرتضی|مرتضى بهرامى خشنودى]]، به بررسى حاكمان و مسئولين قم در طول تاريخ اين شهر تا عصر حاضر پرداخته است. اين كتاب به زبان فارسى روان در يك جلد نگارش شده است.


    == ساختار ==
    == ساختار ==
    كتاب، مشتمل بر مقدمه و متن اثر است. متن اثر اگرچه فاقد تبويب و فصل‌بندى است، اما مى‌توان مطالب آن را در چهار بخش خلاصه نمود كه هر بخش مشتمل بر عناوينى است. نويسنده از منابع مختلف عربى و فارسى و نيز مجلات در نگارش كتاب استفاده كرده است.
    كتاب، مشتمل بر مقدمه و متن اثر است. متن اثر اگرچه فاقد تبويب و فصل‌بندى است، اما مى‌توان مطالب آن را در چهار بخش خلاصه نمود كه هر بخش مشتمل بر عناوينى است. نویسنده از منابع مختلف عربى و فارسى و نيز مجلات در نگارش كتاب استفاده كرده است.


    == گزارش محتوا ==
    == گزارش محتوا ==
    نویسنده در مقدمه كتاب با اشاره به اهميت موضوع كتاب، شناخت فرهنگ تشيع در قم را بدون مطالعه تاريخى حاكمان و زمامداران قم در طول تاريخ تحولات اين شهر غيرممكن مى‌داند<ref>مقدمه، ص4</ref>


     
    نویسنده در مقدمه چنين مى‌نويسد: «تاريخ قم، به سبب قدمت و اهميت اجتماعى اين شهر، شايسته كاوشى نيكوست. حوادث اجتماعى و تحولات مذهبى شهر قم پس از اسلام، هماره كانون توجه جستجوگران بوده است، به‌ويژه براى انديشمندان مسلمان شيعه؛ چراكه قم، همواره يكى از پايگاه‌هاى ارزشمند ايشان بوده است. نقش كريمه اهل‌بيت(ع) نيز در مهم‌تر شدن جايگاه قم، روشن‌تر از آفتاب است و سخن گفتن در اين باره، شايسته مجالى است فراخ<ref>مقدمه مؤلف، ص7</ref>
    نويسنده در مقدمه كتاب با اشاره به اهميت موضوع كتاب، شناخت فرهنگ تشيع در قم را بدون مطالعه تاريخى حاكمان و زمامداران قم در طول تاريخ تحولات اين شهر غيرممكن مى‌داند<ref>مقدمه، ص4</ref>
     
    نويسنده در مقدمه چنين مى‌نويسد: «تاريخ قم، به سبب قدمت و اهميت اجتماعى اين شهر، شايسته كاوشى نيكوست. حوادث اجتماعى و تحولات مذهبى شهر قم پس از اسلام، هماره كانون توجه جستجوگران بوده است، به‌ويژه براى انديشمندان مسلمان شيعه؛ چراكه قم، همواره يكى از پايگاه‌هاى ارزشمند ايشان بوده است. نقش كريمه اهل‌بيت(ع) نيز در مهم‌تر شدن جايگاه قم، روشن‌تر از آفتاب است و سخن گفتن در اين باره، شايسته مجالى است فراخ<ref>مقدمه مؤلف، ص7</ref>


    آنچه در اين نوشتار آمده، نگاهى است به «حاكمان قم» كه چه كسانى بوده‌اند، چه كرده‌اند و چگونه حكم رانده‌اند؟ البته سودمندى بيشتر و گسترده‌تر اين تلاش، در گرو تكميل آن در گام‌هاى بعدى است؛ راهى كه اگر توسط ما هم به انجام نرسد، علاقه‌مندان به تاريخ و دانش‌پژوهان خواهند پيمود و با افزودن تحليل‌هايى تازه‌تر و آگاهانه‌تر، بخشى از تاريخ اين مرزوبوم را روشن‌تر از پيش خواهند ساخت<ref>همان، ص7 - 8</ref>
    آنچه در اين نوشتار آمده، نگاهى است به «حاكمان قم» كه چه كسانى بوده‌اند، چه كرده‌اند و چگونه حكم رانده‌اند؟ البته سودمندى بيشتر و گسترده‌تر اين تلاش، در گرو تكميل آن در گام‌هاى بعدى است؛ راهى كه اگر توسط ما هم به انجام نرسد، علاقه‌مندان به تاريخ و دانش‌پژوهان خواهند پيمود و با افزودن تحليل‌هايى تازه‌تر و آگاهانه‌تر، بخشى از تاريخ اين مرزوبوم را روشن‌تر از پيش خواهند ساخت<ref>همان، ص7 - 8</ref>
    خط ۴۴: خط ۴۳:
    مطالب بخش‌هاى مختلف كتاب به‌اختصار بدين شرح است:
    مطالب بخش‌هاى مختلف كتاب به‌اختصار بدين شرح است:


    #در اولين بخش كتاب، محدوده جغرافيايى قم مورد مطالعه قرار گرفته است. نويسنده در ابتدا تعيين حدود قم را امرى دشوار مى‌داند: «هرگاه بخواهيم محدوده جغرافيايى مكانى را از زاويه تاريخى بنگريم، به‌ناچار بايد چندين تعريف را با تعابير و واژه‌هاى گوناگون به كار بريم و با دشوارى‌هاى اين كار نيز كنار بياييم؛ چراكه محدوده جغرافيايى سرزمينى كه مثلا امروزه «قم» ناميده مى‌شود، در دوره‌هاى مختلف تاريخى، يكسان نبوده است؛ همان‌گونه كه حدود سياسى حكومت‌ها تغيير مى‌كرده، به لحاظ اجتماعى و اقليمى نيز گاه منطقه‌اى جزو فلان محدوده بشمار مى‌آمده است و گاه خارج از آن»<ref>متن كتاب، ص11</ref>
    #در اولين بخش كتاب، محدوده جغرافيايى قم مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده در ابتدا تعيين حدود قم را امرى دشوار مى‌داند: «هرگاه بخواهيم محدوده جغرافيايى مكانى را از زاويه تاريخى بنگريم، به‌ناچار بايد چندين تعريف را با تعابير و واژه‌هاى گوناگون به كار بريم و با دشوارى‌هاى اين كار نيز كنار بياييم؛ چراكه محدوده جغرافيايى سرزمينى كه مثلاًامروزه «قم» ناميده مى‌شود، در دوره‌هاى مختلف تاريخى، يكسان نبوده است؛ همان‌گونه كه حدود سياسى حكومت‌ها تغيير مى‌كرده، به لحاظ اجتماعى و اقليمى نيز گاه منطقه‌اى جزو فلان محدوده بشمار مى‌آمده است و گاه خارج از آن»<ref>متن كتاب، ص11</ref>
    #:وى سپس مراد خود از حاكم در عنوان كتاب را چنين بيان مى‌كند: «با تأملى كوتاه در موضوع اين نوشتار، روشن مى‌شود كه منظور از حاكم در اين نوشته، هر كسى است كه زمام امور شهر به دست او بوده و زيردست كارگزاران شهر بشمار مى‌آمده است؛ هرچند حكومت به معناى خاص آن، اصلاً مطرح نباشد. پس «قدرت» ويژگى مشترك كسانى است كه در اين اثر، نام آنها گرد آمده است»<ref>همان، ص18</ref>
    #:وى سپس مراد خود از حاكم در عنوان كتاب را چنين بيان مى‌كند: «با تأملى كوتاه در موضوع اين نوشتار، روشن مى‌شود كه منظور از حاكم در اين نوشته، هر كسى است كه زمام امور شهر به دست او بوده و زيردست كارگزاران شهر بشمار مى‌آمده است؛ هرچند حكومت به معناى خاص آن، اصلاً مطرح نباشد. پس «قدرت» ويژگى مشترك كسانى است كه در اين اثر، نام آنها گرد آمده است»<ref>همان، ص18</ref>
    #:نويسنده، معتقد است كه اهميت سياسى قم، در دوره‌هاى مختلف، يكسان نبوده است و گاه چنان مورد توجه بوده كه حتى پايتخت برخى سلاطين نيز بوده است؛ البته پايتختى قم در دوره صفويه، حالت موسمى داشته است<ref>همان، ص21 - 22</ref>
    #:نویسنده، معتقد است كه اهميت سياسى قم، در دوره‌هاى مختلف، يكسان نبوده است و گاه چنان مورد توجه بوده كه حتى پايتخت برخى سلاطين نيز بوده است؛ البته پايتختى قم در دوره صفويه، حالت موسمى داشته است.<ref>همان، ص21 - 22</ref>
    #نويسنده در بخش حاكمان پيش از اسلام قم، اطلاعات چندانى به دست نمى‌دهد و چنين خاطرنشان مى‌كند كه نظر به آنچه درباره ديرينه قم گذشت، شايد جستجو براى حاكمان قم باستان بيهوده باشد. البته مى‌توان در ميان اسناد تاريخى موجود، هرچند كم‌اعتبار، نام كسانى را در اين دوره يافت؛ كسانى چون گيو، بيژن پسر گيو و قباد پسر بيژن، اما بيشتر اين نام‌ها از آنِ مؤسسان برخى از بناها در قم است يا بزرگانى كه از اين منطقه گذر كرده‌اند يا چندى در آن مانده‌اند. مشكل مى‌توان اينان را در شمار حاكمان قم دانست<ref>همان، ص27</ref>
    #نویسنده در بخش حاكمان پيش از اسلام قم، اطلاعات چندانى به دست نمى‌دهد و چنين خاطرنشان مى‌كند كه نظر به آنچه درباره ديرينه قم گذشت، شايد جستجو براى حاكمان قم باستان بيهوده باشد. البته مى‌توان در ميان اسناد تاريخى موجود، هرچند كم‌اعتبار، نام كسانى را در اين دوره يافت؛ كسانى چون گيو، بيژن پسر گيو و قباد پسر بيژن، اما بيشتر اين نام‌ها از آنِ مؤسسان برخى از بناها در قم است يا بزرگانى كه از اين منطقه گذر كرده‌اند يا چندى در آن مانده‌اند. مشكل مى‌توان اينان را در شمار حاكمان قم دانست<ref>همان، ص27</ref>
    #در بخش حاكمان پس از اسلام، از وضعيت قم تا پيش از ورود اشعرى‌ها به قم آگاهى چندانى نداريم، اما پس از مرگ خربنداد و يزدان فاذار، قم تحت نفوذ شديد آنان قرار گرفت و چنان‌كه خواهيم ديد، بسيارى از حاكمان منصوب و يا محلى اين دوره و حتى پس از آن، از اشعرى‌ها بوده‌اند<ref>همان، ص29 - 30</ref>در اين بخش، حاكمان پس از فتح اسلامى به ترتيب از قرن اول و دوم تا قرن سيزدهم به‌تفكيك ذكر شده‌اند. ابوموسى اشعرى، عروة بن زيد و يزيد بن معاويه بجلى اولين حاكمان اسلامى قم بوده‌اند.
    #در بخش حاكمان پس از اسلام، از وضعيت قم تا پيش از ورود اشعرى‌ها به قم آگاهى چندانى نداريم، اما پس از مرگ خربنداد و يزدان فاذار، قم تحت نفوذ شديد آنان قرار گرفت و چنان‌كه خواهيم ديد، بسيارى از حاكمان منصوب و يا محلى اين دوره و حتى پس از آن، از اشعرى‌ها بوده‌اند<ref>همان، ص29 - 30</ref>در اين بخش، حاكمان پس از فتح اسلامى به ترتيب از قرن اول و دوم تا قرن سيزدهم به‌تفكيك ذكر شده‌اند. ابوموسى اشعرى، عروة بن زيد و يزيد بن معاويه بجلى اولين حاكمان اسلامى قم بوده‌اند.
    #نويسنده در اين بخش در چند سطر انقراض حكومت قاجار و تغييرات ناشى از مشروطيت و اينكه اداره شهرها به آن شكل گذشته نبوده را متذكر شده است<ref>همان، ص158</ref>سپس تغييرات حكومت قم پس از آن را مورد بررسى قرار داده و مى‌نويسد: «در سال 1316ش، با تصويب تقسيمات جديد كشورى، فرماندارى قم تأسيس شد و از آن پس، ديگر نام و نشانى از والى و حاكم و عامل نمى‌بينيم. افزون بر اين، سمت جديدى با نام «شهردار» نيز رخ نمود. بسيارى از امور اداره شهر ميان مسئولان ادارات مختلفى، چون عدليه، شهربانى، فرهنگ، دارايى و... تقسيم شد. نمايندگان مجلس ملّى نيز بودند. در قم، افزون بر همه جا، علما و توليت آستان حضرت معصومه(ع) نيز ذى‌نفوذ بودند. پس ديگر نمى‌توان محور قدرت را به‌درستى مشخص كرد. سهم هركس، اندكى از قدرت شهر بود. بنابراين، بهتر آن ديديم كه در اين دوره، فرمانداران، شهرداران و نمايندگان مجلس را در كنار هم، زمامدار شهر بينگاريم»<ref>همان، ص159 - 160</ref>؛ لذا در انتهاى كتاب به ترتيب اسامى نمايندگان مجلس شوراى ملى، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، فرمانداران قم پس از انقلاب و استانداران را ذكر كرده است.
    #نویسنده در اين بخش در چند سطر انقراض حكومت قاجار و تغييرات ناشى از مشروطيت و اينكه اداره شهرها به آن شكل گذشته نبوده را متذكر شده است.<ref>همان، ص158</ref>سپس تغييرات حكومت قم پس از آن را مورد بررسى قرار داده و مى‌نويسد: «در سال 1316ش، با تصويب تقسيمات جديد كشورى، فرماندارى قم تأسيس شد و از آن پس، ديگر نام و نشانى از والى و حاكم و عامل نمى‌بينيم. افزون بر اين، سمت جديدى با نام «شهردار» نيز رخ نمود. بسيارى از امور اداره شهر ميان مسئولان ادارات مختلفى، چون عدليه، شهربانى، فرهنگ، دارایى و... تقسيم شد. نمايندگان مجلس ملّى نيز بودند. در قم، افزون بر همه جا، علما و توليت آستان حضرت معصومه(ع) نيز ذى‌نفوذ بودند. پس ديگر نمى‌توان محور قدرت را به‌درستى مشخص كرد. سهم هركس، اندكى از قدرت شهر بود. بنابراین، بهتر آن ديديم كه در اين دوره، فرمانداران، شهرداران و نمايندگان مجلس را در كنار هم، زمامدار شهر بينگاریم»<ref>همان، ص159 - 160</ref>؛ لذا در انتهاى كتاب به ترتيب اسامى نمايندگان مجلس شوراى ملى، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، فرمانداران قم پس از انقلاب و استانداران را ذكر كرده است.


    == وضعيت كتاب ==
    == وضعيت كتاب ==
    خط ۵۵: خط ۵۴:


    ==پانويس ==
    ==پانويس ==
    <references />
    <references/>
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==


    خط ۶۱: خط ۶۰:


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[تاریخ قم یا حریم مطهر بانوی عالیقدر اهل‌بیت عصمت و طهارت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها]]
    [[تاریخ مذهبی قم، بخش اول از تاریخ جامع قم]]
    [[تاریخ مذهبی قم، بخش اول از تاریخ جامع قم]]


    [[پیشگامان تشیع در ایران، همراه با رویکردی تفصیلی به رجال اشعریان]]
    [[پیشگامان تشیع در ایران، همراه با رویکردی تفصیلی به رجال اشعریان]]


    [[تاریخ قم یا حریم مطهر بانوی عالیقدر اهل‌بیت عصمت و طهارت حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها]]
    [[تربت پاکان]]
     
    [[تربت پاکان قم]]
     
     


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:تاریخ]]
    [[رده:تاریخ آسیا]]
    [[رده:تاریخ ایران]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۰

    حاکمان قم
    حاکمان قم
    پدیدآوراندلال موسوی، محمد (نویسنده) بهرامی خشنودی، مرتضی (نویسنده)
    ناشرآستانه مقدسه قم، انتشارات زائر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1384 ش
    چاپ1
    شابک964-8567-42-5
    موضوعاستانداران و فرمانداران - ایران - قم قم - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏2113‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏97‎‏ ‎‏د‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    حاكمان قم، تأليف سيد محمد دلال موسوى و مرتضى بهرامى خشنودى، به بررسى حاكمان و مسئولين قم در طول تاريخ اين شهر تا عصر حاضر پرداخته است. اين كتاب به زبان فارسى روان در يك جلد نگارش شده است.

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر مقدمه و متن اثر است. متن اثر اگرچه فاقد تبويب و فصل‌بندى است، اما مى‌توان مطالب آن را در چهار بخش خلاصه نمود كه هر بخش مشتمل بر عناوينى است. نویسنده از منابع مختلف عربى و فارسى و نيز مجلات در نگارش كتاب استفاده كرده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه كتاب با اشاره به اهميت موضوع كتاب، شناخت فرهنگ تشيع در قم را بدون مطالعه تاريخى حاكمان و زمامداران قم در طول تاريخ تحولات اين شهر غيرممكن مى‌داند[۱]

    نویسنده در مقدمه چنين مى‌نويسد: «تاريخ قم، به سبب قدمت و اهميت اجتماعى اين شهر، شايسته كاوشى نيكوست. حوادث اجتماعى و تحولات مذهبى شهر قم پس از اسلام، هماره كانون توجه جستجوگران بوده است، به‌ويژه براى انديشمندان مسلمان شيعه؛ چراكه قم، همواره يكى از پايگاه‌هاى ارزشمند ايشان بوده است. نقش كريمه اهل‌بيت(ع) نيز در مهم‌تر شدن جايگاه قم، روشن‌تر از آفتاب است و سخن گفتن در اين باره، شايسته مجالى است فراخ[۲]

    آنچه در اين نوشتار آمده، نگاهى است به «حاكمان قم» كه چه كسانى بوده‌اند، چه كرده‌اند و چگونه حكم رانده‌اند؟ البته سودمندى بيشتر و گسترده‌تر اين تلاش، در گرو تكميل آن در گام‌هاى بعدى است؛ راهى كه اگر توسط ما هم به انجام نرسد، علاقه‌مندان به تاريخ و دانش‌پژوهان خواهند پيمود و با افزودن تحليل‌هايى تازه‌تر و آگاهانه‌تر، بخشى از تاريخ اين مرزوبوم را روشن‌تر از پيش خواهند ساخت[۳]

    مطالب بخش‌هاى مختلف كتاب به‌اختصار بدين شرح است:

    1. در اولين بخش كتاب، محدوده جغرافيايى قم مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسنده در ابتدا تعيين حدود قم را امرى دشوار مى‌داند: «هرگاه بخواهيم محدوده جغرافيايى مكانى را از زاويه تاريخى بنگريم، به‌ناچار بايد چندين تعريف را با تعابير و واژه‌هاى گوناگون به كار بريم و با دشوارى‌هاى اين كار نيز كنار بياييم؛ چراكه محدوده جغرافيايى سرزمينى كه مثلاًامروزه «قم» ناميده مى‌شود، در دوره‌هاى مختلف تاريخى، يكسان نبوده است؛ همان‌گونه كه حدود سياسى حكومت‌ها تغيير مى‌كرده، به لحاظ اجتماعى و اقليمى نيز گاه منطقه‌اى جزو فلان محدوده بشمار مى‌آمده است و گاه خارج از آن»[۴]
      وى سپس مراد خود از حاكم در عنوان كتاب را چنين بيان مى‌كند: «با تأملى كوتاه در موضوع اين نوشتار، روشن مى‌شود كه منظور از حاكم در اين نوشته، هر كسى است كه زمام امور شهر به دست او بوده و زيردست كارگزاران شهر بشمار مى‌آمده است؛ هرچند حكومت به معناى خاص آن، اصلاً مطرح نباشد. پس «قدرت» ويژگى مشترك كسانى است كه در اين اثر، نام آنها گرد آمده است»[۵]
      نویسنده، معتقد است كه اهميت سياسى قم، در دوره‌هاى مختلف، يكسان نبوده است و گاه چنان مورد توجه بوده كه حتى پايتخت برخى سلاطين نيز بوده است؛ البته پايتختى قم در دوره صفويه، حالت موسمى داشته است.[۶]
    2. نویسنده در بخش حاكمان پيش از اسلام قم، اطلاعات چندانى به دست نمى‌دهد و چنين خاطرنشان مى‌كند كه نظر به آنچه درباره ديرينه قم گذشت، شايد جستجو براى حاكمان قم باستان بيهوده باشد. البته مى‌توان در ميان اسناد تاريخى موجود، هرچند كم‌اعتبار، نام كسانى را در اين دوره يافت؛ كسانى چون گيو، بيژن پسر گيو و قباد پسر بيژن، اما بيشتر اين نام‌ها از آنِ مؤسسان برخى از بناها در قم است يا بزرگانى كه از اين منطقه گذر كرده‌اند يا چندى در آن مانده‌اند. مشكل مى‌توان اينان را در شمار حاكمان قم دانست[۷]
    3. در بخش حاكمان پس از اسلام، از وضعيت قم تا پيش از ورود اشعرى‌ها به قم آگاهى چندانى نداريم، اما پس از مرگ خربنداد و يزدان فاذار، قم تحت نفوذ شديد آنان قرار گرفت و چنان‌كه خواهيم ديد، بسيارى از حاكمان منصوب و يا محلى اين دوره و حتى پس از آن، از اشعرى‌ها بوده‌اند[۸]در اين بخش، حاكمان پس از فتح اسلامى به ترتيب از قرن اول و دوم تا قرن سيزدهم به‌تفكيك ذكر شده‌اند. ابوموسى اشعرى، عروة بن زيد و يزيد بن معاويه بجلى اولين حاكمان اسلامى قم بوده‌اند.
    4. نویسنده در اين بخش در چند سطر انقراض حكومت قاجار و تغييرات ناشى از مشروطيت و اينكه اداره شهرها به آن شكل گذشته نبوده را متذكر شده است.[۹]سپس تغييرات حكومت قم پس از آن را مورد بررسى قرار داده و مى‌نويسد: «در سال 1316ش، با تصويب تقسيمات جديد كشورى، فرماندارى قم تأسيس شد و از آن پس، ديگر نام و نشانى از والى و حاكم و عامل نمى‌بينيم. افزون بر اين، سمت جديدى با نام «شهردار» نيز رخ نمود. بسيارى از امور اداره شهر ميان مسئولان ادارات مختلفى، چون عدليه، شهربانى، فرهنگ، دارایى و... تقسيم شد. نمايندگان مجلس ملّى نيز بودند. در قم، افزون بر همه جا، علما و توليت آستان حضرت معصومه(ع) نيز ذى‌نفوذ بودند. پس ديگر نمى‌توان محور قدرت را به‌درستى مشخص كرد. سهم هركس، اندكى از قدرت شهر بود. بنابراین، بهتر آن ديديم كه در اين دوره، فرمانداران، شهرداران و نمايندگان مجلس را در كنار هم، زمامدار شهر بينگاریم»[۱۰]؛ لذا در انتهاى كتاب به ترتيب اسامى نمايندگان مجلس شوراى ملى، نمايندگان مجلس شوراى اسلامى، فرمانداران قم پس از انقلاب و استانداران را ذكر كرده است.

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتداى كتاب و منابع مورد استفاده در انتهاى اثر آمده است. در پاورقى صفحات، آدرس مطالب ذكرشده در كتاب و يا توضيح برخى الفاظ و عبارات ذكر شده است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص4
    2. مقدمه مؤلف، ص7
    3. همان، ص7 - 8
    4. متن كتاب، ص11
    5. همان، ص18
    6. همان، ص21 - 22
    7. همان، ص27
    8. همان، ص29 - 30
    9. همان، ص158
    10. همان، ص159 - 160

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها