افسانهی اسکندر (گزارشی از دست رفته به زبان پارسی میانه): تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ت' به ' میت') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می پ' به ' میپ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
جابه جایی افسانهها در میان فرهنگ ها گسترهای بسیار گیرا برای پژوهشگران فرهنگ کهن شمرده میشود. افسانه از ریشههایی کهن میروید و خود را در داستان های گوناگونی به جامههای رنگارنگ می نماید. اگر یک درون مایهی افسانهای در همهی یادگاران فرهنگی مردمی جست و جو شود که پیشینهی فرهنگی یگانهای دارند، نمونههای بسیاری از آن در گوشههایی یافته میشود که پژوهشگر چشم به راه آنها نیست. این درون مایهها که زاییدهی دنیای مردمانی با خاستگاههای مشترک فرهنگی هستند، به سادگی با زمینهی داستان های دیگر همخوان میشوند و در گسترشهای آیندهی آن جا پیدا می کنند. بدین گونه است که یک درون مایه خود را می گسترد و پژوهشگر را به یافتن سرچشمه اش نزدیک میکند. گسترشهای آیندهی یک افسانه بیشتر از دو راه رخ میدهد؛ نخست با افزودن درون مایههایی تازه از داستان هایی دیگر که میتوانند یکپارچگی داستان را پاس دارند، دوم با پوشاندن یا کنار گذاردن درونمایههایی که در افسانهی کنونی دیده میشوند. اگرچه فرجام ناهمخوانی همیشگی دگرگونیهای فرهنگی با بخش هایی از باورهای مردمی را نباید نادیده گرفت اما این افزایش و کاهشها در یک افسانه است که میتواند سرانجام، گونههایی از ویرایشهای مردم نهاد را آشکار سازد و آنها را به راههای تازهای بکشاند که گاهی بخشهای بسیار ارزنده از داستان را از چشم خواننده | جابه جایی افسانهها در میان فرهنگ ها گسترهای بسیار گیرا برای پژوهشگران فرهنگ کهن شمرده میشود. افسانه از ریشههایی کهن میروید و خود را در داستان های گوناگونی به جامههای رنگارنگ می نماید. اگر یک درون مایهی افسانهای در همهی یادگاران فرهنگی مردمی جست و جو شود که پیشینهی فرهنگی یگانهای دارند، نمونههای بسیاری از آن در گوشههایی یافته میشود که پژوهشگر چشم به راه آنها نیست. این درون مایهها که زاییدهی دنیای مردمانی با خاستگاههای مشترک فرهنگی هستند، به سادگی با زمینهی داستان های دیگر همخوان میشوند و در گسترشهای آیندهی آن جا پیدا می کنند. بدین گونه است که یک درون مایه خود را می گسترد و پژوهشگر را به یافتن سرچشمه اش نزدیک میکند. گسترشهای آیندهی یک افسانه بیشتر از دو راه رخ میدهد؛ نخست با افزودن درون مایههایی تازه از داستان هایی دیگر که میتوانند یکپارچگی داستان را پاس دارند، دوم با پوشاندن یا کنار گذاردن درونمایههایی که در افسانهی کنونی دیده میشوند. اگرچه فرجام ناهمخوانی همیشگی دگرگونیهای فرهنگی با بخش هایی از باورهای مردمی را نباید نادیده گرفت اما این افزایش و کاهشها در یک افسانه است که میتواند سرانجام، گونههایی از ویرایشهای مردم نهاد را آشکار سازد و آنها را به راههای تازهای بکشاند که گاهی بخشهای بسیار ارزنده از داستان را از چشم خواننده میپوشانند. | ||
دفتری که در پیش دارید، پاسخی است به شماری از پرسشهای فرهنگی نویسنده که امید دارد چراغی خرد در گوشهای از فرهنگ برافروخته باشد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2761 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | دفتری که در پیش دارید، پاسخی است به شماری از پرسشهای فرهنگی نویسنده که امید دارد چراغی خرد در گوشهای از فرهنگ برافروخته باشد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2761 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |
نسخهٔ ۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۳
افسانهی اسکندر (گزارشی از دست رفته به زبان پارسی میانه) | |
---|---|
پدیدآوران | درویشی، داریوش (نویسنده) |
ناشر | نشر معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ش |
شابک | 9-118-290-622-978 |
کد کنگره | |
افسانهی اسکندر (گزارشی از دست رفته به زبان پارسی میانه) تألیف داریوش درویشی؛ این کتاب، گزارشی از دست رفته به زبان پارسی میانه و در حقیقت پاسخی است به شماری از پرسشهای فرهنگی نویسنده دربارهی حقیقت افسانهی اسکندر، که امید دارد چراغی خرد در مسیر علاقمندان باشد.
ساختار
مطالب در شش بخش تنظیم و دسته بندی شده است:
بخش نخست: نگاهی به سرچشمه ها
بخش دوم: ساختمان افسانهی سریانی
بخش سوم: درون مایهی افسانهای ایرانی
بخش چهارم: ارزیابی زبان شناسانه
بخش پنجم: ارزیابی گاهشمارانه
بخش ششم: سیمایش فرجامین
گزارش کتاب
جابه جایی افسانهها در میان فرهنگ ها گسترهای بسیار گیرا برای پژوهشگران فرهنگ کهن شمرده میشود. افسانه از ریشههایی کهن میروید و خود را در داستان های گوناگونی به جامههای رنگارنگ می نماید. اگر یک درون مایهی افسانهای در همهی یادگاران فرهنگی مردمی جست و جو شود که پیشینهی فرهنگی یگانهای دارند، نمونههای بسیاری از آن در گوشههایی یافته میشود که پژوهشگر چشم به راه آنها نیست. این درون مایهها که زاییدهی دنیای مردمانی با خاستگاههای مشترک فرهنگی هستند، به سادگی با زمینهی داستان های دیگر همخوان میشوند و در گسترشهای آیندهی آن جا پیدا می کنند. بدین گونه است که یک درون مایه خود را می گسترد و پژوهشگر را به یافتن سرچشمه اش نزدیک میکند. گسترشهای آیندهی یک افسانه بیشتر از دو راه رخ میدهد؛ نخست با افزودن درون مایههایی تازه از داستان هایی دیگر که میتوانند یکپارچگی داستان را پاس دارند، دوم با پوشاندن یا کنار گذاردن درونمایههایی که در افسانهی کنونی دیده میشوند. اگرچه فرجام ناهمخوانی همیشگی دگرگونیهای فرهنگی با بخش هایی از باورهای مردمی را نباید نادیده گرفت اما این افزایش و کاهشها در یک افسانه است که میتواند سرانجام، گونههایی از ویرایشهای مردم نهاد را آشکار سازد و آنها را به راههای تازهای بکشاند که گاهی بخشهای بسیار ارزنده از داستان را از چشم خواننده میپوشانند.
دفتری که در پیش دارید، پاسخی است به شماری از پرسشهای فرهنگی نویسنده که امید دارد چراغی خرد در گوشهای از فرهنگ برافروخته باشد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران