جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی و بیست و سه گفتار دیگر از شاهنامه شناسان درباره دین و مذهب فردوسی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می خ' به ' میخ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ز' به ' میز') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
آنچه پیش رو دارید مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است. از آن چه خواهیم دید، چنین برمیآید که پیوسته پژوهشگران به چیستی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] توجه داشتهاند و کم تر پژوهندهای را میبینیم که از بینش دینی و مذهب فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از همین روی، این نکته پیش میآید که چرا باید پژوهندگان این اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ به راستی چه پیوندی است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟ | آنچه پیش رو دارید مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است. از آن چه خواهیم دید، چنین برمیآید که پیوسته پژوهشگران به چیستی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] توجه داشتهاند و کم تر پژوهندهای را میبینیم که از بینش دینی و مذهب فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از همین روی، این نکته پیش میآید که چرا باید پژوهندگان این اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ به راستی چه پیوندی است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟ | ||
پرسش از دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، یکی از سؤال هایی است که پیوسته ذهن نگارنده را هم چون دیگرانی که به حوزهی شاهنامه پژوهی وارد شدهاند، به خود مشغول میداشت و به دلیل همین پرسش و سؤالاتی همانند آن، گه گاه مورد سرزنش برخی منتقدان قرار گرفته است که به راستی سخن گفتن از دین و کیش [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، اساسا چه مشکلی را می گشاید و چه یاریای به شناخت [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میرساند؟ پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیباییهای ادبی به حق [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] هستند و خویش کاریهای دیگر این اثر در فرهنگ ما را چندان مهم نمیدانند، این خواهد بود که شناخت دین ومذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، چیستی اندیشهی ایرانیان پیش رو آن قرنها را روشن میسازد که البته این مسأله برای کسانی که صرفا میخواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعه نیافتگی ایران را جست و جو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعا شناخت برآمیختگی اندیشهی ملی گرایانه و مذهب اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] راه گشا خواهد بود. [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] از یک سو در پی آن است که با ارائهی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] به عنوان آیینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنماید و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگی کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایرانی بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش میگذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دین ورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعه گرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی هم راه با شاید را جست و جو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوش تر. نکتهای دیگر را که گروه یاد شده از آن غفلت کردهاند، وجود اندیشهی دینی (اسماعیلی) در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] است که حتی ساخت ادبی و زیبایی شناسی آن متن را رقم | پرسش از دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، یکی از سؤال هایی است که پیوسته ذهن نگارنده را هم چون دیگرانی که به حوزهی شاهنامه پژوهی وارد شدهاند، به خود مشغول میداشت و به دلیل همین پرسش و سؤالاتی همانند آن، گه گاه مورد سرزنش برخی منتقدان قرار گرفته است که به راستی سخن گفتن از دین و کیش [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، اساسا چه مشکلی را می گشاید و چه یاریای به شناخت [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میرساند؟ پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیباییهای ادبی به حق [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] هستند و خویش کاریهای دیگر این اثر در فرهنگ ما را چندان مهم نمیدانند، این خواهد بود که شناخت دین ومذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، چیستی اندیشهی ایرانیان پیش رو آن قرنها را روشن میسازد که البته این مسأله برای کسانی که صرفا میخواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعه نیافتگی ایران را جست و جو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعا شناخت برآمیختگی اندیشهی ملی گرایانه و مذهب اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] راه گشا خواهد بود. [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] از یک سو در پی آن است که با ارائهی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] به عنوان آیینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنماید و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگی کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایرانی بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش میگذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دین ورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعه گرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی هم راه با شاید را جست و جو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوش تر. نکتهای دیگر را که گروه یاد شده از آن غفلت کردهاند، وجود اندیشهی دینی (اسماعیلی) در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] است که حتی ساخت ادبی و زیبایی شناسی آن متن را رقم میزند و متأثر میسازد. در این باره کافی است به دیدگاه [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] دربارهی داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] نگاه کنیم. از نظر نگارنده، این دید به داستانها از بینش اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] برمی خیزد که پس از این بدان خواهیم پرداخت؛ بنابراین آیا میتوان جنبهی ادبیاتی متن شاهنامه را از بن مایههای فکری و باوری سرایندهاش جدا ساخت؟ | ||
بنابرآنچه یاد شده، شناخت بن مایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیات متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از همین روی، در بخش نخست این مجموعه، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوس را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و نهایتا [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] را به عنوان شاعری اسماعیلی مذهب بشناساند. پس از آن نیز در بیست و سه گفتار، آن چه را دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] گفتهاند، آورده است تا خوانندگان در یک مجموعه تقریبا همهی سخنان پژوهندگان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را در این باره ببینند و در آن درنگ ورزند. | بنابرآنچه یاد شده، شناخت بن مایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیات متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از همین روی، در بخش نخست این مجموعه، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوس را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و نهایتا [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] را به عنوان شاعری اسماعیلی مذهب بشناساند. پس از آن نیز در بیست و سه گفتار، آن چه را دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] گفتهاند، آورده است تا خوانندگان در یک مجموعه تقریبا همهی سخنان پژوهندگان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را در این باره ببینند و در آن درنگ ورزند. |
نسخهٔ ۴ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۴۱
جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی و بیست و سه گفتار دیگر از شاهنامه شناسان درباره دین و مذهب فردوسی | |
---|---|
پدیدآوران | اردستانی رستمی، حمیدرضا (نویسنده) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۹ |
شابک | 4-77-7028 -622-978 |
موضوع | فردوسی، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق. -- دین,نقد و تفسیر فردوسی، ابوالقاسم، ۳۲۹ - ۴۱۶؟ق.,قرن ۴ق. -- تاریخ و نقد شعر فارسی,تاریخ و نقد ادبیات اسماعیلیه,ایران -- تاریخ -- اسماعیلیان، ۴۸۳ - ۶۵۴ق |
کد کنگره | PIR۴۴۹۷/د۹الف۴ |
جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی و بیست و سه گفتار دیگر از شاهنامهشناسان درباره دین و مذهب فردوسی تألیف حمیدرضا اردستانی رستمی؛ مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب فردوسی است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است.
ساختار
عناوین این کتاب در یک نگاه:
بخش نخست: جستاری در مذهب اسماعیلی فردوسی
بخش دوم: بیست و سه گفتار از شاهنامه شناسان دربارهی دین و مذهب فردوسی
گزارش محتوا
آنچه پیش رو دارید مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب فردوسی است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است. از آن چه خواهیم دید، چنین برمیآید که پیوسته پژوهشگران به چیستی دین و مذهب فردوسی توجه داشتهاند و کم تر پژوهندهای را میبینیم که از بینش دینی و مذهب فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از همین روی، این نکته پیش میآید که چرا باید پژوهندگان این اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ به راستی چه پیوندی است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟
پرسش از دین و مذهب فردوسی، یکی از سؤال هایی است که پیوسته ذهن نگارنده را هم چون دیگرانی که به حوزهی شاهنامه پژوهی وارد شدهاند، به خود مشغول میداشت و به دلیل همین پرسش و سؤالاتی همانند آن، گه گاه مورد سرزنش برخی منتقدان قرار گرفته است که به راستی سخن گفتن از دین و کیش فردوسی، اساسا چه مشکلی را می گشاید و چه یاریای به شناخت شاهنامه میرساند؟ پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیباییهای ادبی به حق شاهنامه هستند و خویش کاریهای دیگر این اثر در فرهنگ ما را چندان مهم نمیدانند، این خواهد بود که شناخت دین ومذهب فردوسی، چیستی اندیشهی ایرانیان پیش رو آن قرنها را روشن میسازد که البته این مسأله برای کسانی که صرفا میخواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعه نیافتگی ایران را جست و جو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعا شناخت برآمیختگی اندیشهی ملی گرایانه و مذهب اسماعیلی فردوسی راه گشا خواهد بود. فردوسی از یک سو در پی آن است که با ارائهی شاهنامه به عنوان آیینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنماید و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگی کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایرانی بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش میگذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای شاهنامه میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دین ورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعه گرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی هم راه با شاید را جست و جو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوش تر. نکتهای دیگر را که گروه یاد شده از آن غفلت کردهاند، وجود اندیشهی دینی (اسماعیلی) در بن داستانهای شاهنامه است که حتی ساخت ادبی و زیبایی شناسی آن متن را رقم میزند و متأثر میسازد. در این باره کافی است به دیدگاه فردوسی دربارهی داستانهای شاهنامه نگاه کنیم. از نظر نگارنده، این دید به داستانها از بینش اسماعیلی فردوسی برمی خیزد که پس از این بدان خواهیم پرداخت؛ بنابراین آیا میتوان جنبهی ادبیاتی متن شاهنامه را از بن مایههای فکری و باوری سرایندهاش جدا ساخت؟
بنابرآنچه یاد شده، شناخت بن مایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیات متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از همین روی، در بخش نخست این مجموعه، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوس را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و نهایتا فردوسی را به عنوان شاعری اسماعیلی مذهب بشناساند. پس از آن نیز در بیست و سه گفتار، آن چه را دربارهی دین و مذهب فردوسی گفتهاند، آورده است تا خوانندگان در یک مجموعه تقریبا همهی سخنان پژوهندگان شاهنامه را در این باره ببینند و در آن درنگ ورزند.
دربارهی بخش دوم کتاب، به این نکته باید توجه داشته باشیم که نگارنده در آن، در ترتیب قرار گرفتن جستارها بر آن بوده است که زمان نگارش هر گفتار در نظر گرفته شود؛ از همین روی، جستارها را مانند آن چه نوشته شده است، در آغاز با رعایت زمان نگارش آنها آورده است. از سوی دیگر، تناسب موضوعی مقالهها نیزدر نظر بوده است؛ به طور مثال جستارهایی را که در آن نویسندگان، فردوسی را شیعهی دوازده امامی دانستهاند،پی در پی آورده است. دراین بخش گفتار پایانی، سخنانی کوتاه از شاهنامه شناسان و پژوهندگان دربارهی دین و مذهب فردوسی است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران