۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
در 323ق الراضى به پسر وی ابوالحسن - با آنکه بیش از 19 سال نداشت - به عنوان جانشین پدر مسئولیتهایى واگذاشت. | در 323ق الراضى به پسر وی ابوالحسن - با آنکه بیش از 19 سال نداشت - به عنوان جانشین پدر مسئولیتهایى واگذاشت. | ||
نیز در همین سال بود که ابن مقله به دستور خلیفه برای فرونشاندن شورش ابومحمد حسن ابن عبدالله ناصرالدوله حمدانى به موصل رفت، اما ناصرالدوله پیش از آنکه وی به موصل برسد، از آنجا خارج شد. بدین سبب او مدتى در موصل ماند. ابن مقله در این دوره از وزارت خود نتوانست امیران موصل و ابن رائق حاکم واسط را که دارای قدرت بودند، رام خود سازد و کاری کند که ابن رائق مالیاتهای واسط و بصره را به بغداد فرستد، سرانجام در مبارزه سختى که بین او و دشمنانش درگرفت، ابن مقله مجبور به استعفا گردید. وی برای سرکوب ابن رائق، نامهای به بجکم نوشت و او را به طمع امیر الامرائى افکند و به بغداد دعوت کرد و ظاهراً الراضى را نیز با خود همراه ساخت، اما سرانجام در 324ق دستگیر و زندانى شد . در زندان هم که بود کوشید تا نظر خلیفه را بگرداند، ولى توفیقى نیافت و چون بیم آن مىرفت که با نوشتههایش موجب آشوب شود، با درخواست ابن رائق - که امیر الامرا شده بود - و تصویب قضات، دست راست وی را بریدند و بار دیگر به زندان افتاد. | نیز در همین سال بود که ابن مقله به دستور خلیفه برای فرونشاندن شورش ابومحمد حسن ابن عبدالله ناصرالدوله حمدانى به موصل رفت، اما ناصرالدوله پیش از آنکه وی به موصل برسد، از آنجا خارج شد. بدین سبب او مدتى در موصل ماند. ابن مقله در این دوره از وزارت خود نتوانست امیران موصل و ابن رائق حاکم واسط را که دارای قدرت بودند، رام خود سازد و کاری کند که ابن رائق مالیاتهای واسط و بصره را به بغداد فرستد، سرانجام در مبارزه سختى که بین او و دشمنانش درگرفت، ابن مقله مجبور به استعفا گردید. وی برای سرکوب ابن رائق، نامهای به بجکم نوشت و او را به طمع امیر الامرائى افکند و به بغداد دعوت کرد و ظاهراً الراضى را نیز با خود همراه ساخت، اما سرانجام در 324ق دستگیر و زندانى شد. در زندان هم که بود کوشید تا نظر خلیفه را بگرداند، ولى توفیقى نیافت و چون بیم آن مىرفت که با نوشتههایش موجب آشوب شود، با درخواست ابن رائق - که امیر الامرا شده بود - و تصویب قضات، دست راست وی را بریدند و بار دیگر به زندان افتاد. | ||
ولى چون الراضى پشیمان شده بود، دستور داد که ثابت بن سنان بن ثابت بن قره، پزشک معروف به مداوای او بپردازد، اما مداوا سودی نبخشید، پس نوشتن با دست چپ را تمرین کرد و حتى قلم را به آرنج دست راست مىبست و مىنوشت. گفته شده که او در این کار هم موفق گردید. از این رو در همان زندان مکاتبات بسیاری با افراد از جمله با الراضى داشت و به الراضى نوشت که اگر او را به وزارت برگزیند، حاضر است 3 میلیون دینار بپردازد، چه، با دست چپ هم قادر است بنویسد. بعضى نوشتهاند که این خود دسیسه الراضى برای امتحان او بود. چون اطرافیان الراضى از وی ایمن نبودند، زبانش را هم بریدند. | ولى چون الراضى پشیمان شده بود، دستور داد که ثابت بن سنان بن ثابت بن قره، پزشک معروف به مداوای او بپردازد، اما مداوا سودی نبخشید، پس نوشتن با دست چپ را تمرین کرد و حتى قلم را به آرنج دست راست مىبست و مىنوشت. گفته شده که او در این کار هم موفق گردید. از این رو در همان زندان مکاتبات بسیاری با افراد از جمله با الراضى داشت و به الراضى نوشت که اگر او را به وزارت برگزیند، حاضر است 3 میلیون دینار بپردازد، چه، با دست چپ هم قادر است بنویسد. بعضى نوشتهاند که این خود دسیسه الراضى برای امتحان او بود. چون اطرافیان الراضى از وی ایمن نبودند، زبانش را هم بریدند. |