قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
[[شرح حكمة الإشراق سهروردي]] | [[شرح حكمة الإشراق سهروردي]] | ||
[[ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی]] | |||
[[شرح حکمة الاشراق: حاشیه بر حکمه الاشراقیه سهروردی]] | [[شرح حکمة الاشراق: حاشیه بر حکمه الاشراقیه سهروردی]] |
نسخهٔ ۳۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۳:۲۸
نام | قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود |
---|---|
نامهای دیگر | قطبالدين محمود بن ضياءالدين محمود بن مصلح کازروني شيرازي
قطبالدين شيرازي، ابوالثناء محمود بن مسعود قطب شيرازي، محمود بن مسعود کازروني، محمود بن مسعود بن مصلح قطبالدين محمود شيرازي |
نام پدر | ضياءالدين محمود |
متولد | 634ق (1236م) |
محل تولد | شیراز |
رحلت | 710ق |
اساتید | کمالالدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی |
برخی آثار | في بيان الحاجة إلی الطب و الأطباء و وصاياهم |
کد مؤلف | AUTHORCODE00748AUTHORCODE |
قطبالدین محمود بن مسعود شیرازی (634-710ق)، طبیب، منجم، فیلسوف، ریاضیدان ایرانی و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی.
ولادت
ابوالثناء محمود بن مسعود بن مصلح شیرازی، معروف به قطبالدین شیرازی و ملقب به «علامه»، در سال 634ق (1236م) در شیراز دیده به جهان گشود[۱].
تحصیلات
پدر وی ضیاءالدین مسعود از مشایخ صوفیه و نیز طبیب معروف بیمارستان مظفری شیراز بود. او نیز به تأثیر از پدر تحصیلات خود را در زمینه علم طب و معالجه بیماران آغاز نمود و در سن چهاردهسالگی با درگذشت پدر، منصب وی در بیمارستان را بهعهده گرفت و به طبابت بیماران پرداخت و در کنار آن با فراگرفتن مراتب عالیتر طب، بهخصوص در طب نظری به معلومات خود افزود، اما در اثر برخورداری از روح بلند و اشتیاق به فراگیری علوم فلسفی و دینی و ریاضی و هیئت و عدم اقنای خود از طبابت، فن طبابت را رها کرد و به تحصیلات و تحقیقات علوم عقلی روی آورد؛ بهطوریکه یکی از بزرگترین حکمیان ایرانزمین و از مهمترین فیلسوفان اواخر قرن هشتم و جامع علوم و میان اهل علم و طالبان حکمت و طب قدیم بهعنوان «علامه قطب» و «علامه شیرازی» مشهور شد.
او تحصیلات عالی را با ترک معالجه بیماران و درس گرفتن کلیات قانون ابن سینا نزد عمویش کمالالدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی آغاز کرد و در ادامه در درس شمسالدین محمد بن احمد کبشی حاضر شد، اما با نظر و توجهی که به قانون ابن سینا و مشکلاتی که فهم برخی مسائل قانون داشت و هنوز برای قطبالدین حل ناشده باقی مانده بود، وی را بر آن داشت تا به شناسایی اساتید و منابع دیگر برآید تا بتواند به حل آن مشکلات برسد.
ایشان با شنیدن آوازه خواجه نصیرالدین طوسی و جامعیتش در شاخههای مختلف حکمت و سرآمدیاش نسبت به دیگر علمای زمانه، شیراز را ترک کرده و به مراغه رفت. وی آنجا نزد خواجه طوسی علاوه بر علوم عقلی و هیئت و ریاضیات، کلیات قانون ابن سینا را نیز درس گرفت و در تأسیس رصدخانه همکار و دستیار او شد.
مناصب و مشاغل
قطبالدین علاقه وافری به تحصیل علوم عقلی و طبابت داشت و اوقات زیادی را صرف آن میکرد، اما درعینحال به تصدی مناصب و مشاغل دولتی و رفتوآمد با دربار و سلاطین نیز علاقهمند بود؛ چراکه بیشتر عمر خود را در دربار و همراهی با سلاطین و درباریان گذراند؛ حتی نظیر ابن سینا در دوره گوشهنشینی نیز از دربار سلاطین دور نبود و با سلاطینی چون اباقاخان و غازانخان در اوقات فراغت مجالست داشت و گاهی گناهکاران، او را شفیع نزد سلاطین قرار میدادند. دلیل همراهی و نزدیکی او با سلاطین، مانند ابن سینا، تبحر او در همه دانشها بود؛ حتی در علوم ریاضی و فنون آن بر ابن سینا نیز برتری داشت.
ورود وی به دربار مغولان و همکاری با خواجه و نیز توجه شاه و درباریان به او موجب میشد که وی افراد زیادی را نزد پادشاهان شفاعت کند. وی در کنار خواجه طوسی با اباقاخان، پسر هولاکوخان، قرابت زیادی داشت. از دیگر سلاطین مغول، غازانخان بود که قطبالدین نزد او قرب زیادی داشت و او را احترام زیاد میگذاشت و بخششهایی به او میکرد. وجود چنین قرابتی موجب میشد که وی درآمد و مستمری زیادی داشته باشد و آنها را بین شاگردانش توزیع کند.
بعد از مرگ خواجه طوسی در زمان حکومت اباقاخان، منصب قضاوت ممالک روم به قطبالدین پیشنهاد شد و وی آن را پذیرفت و برای انجام آن به سیواس (از شهرهای روم) رفت و در آنجا، ضمن قضاوت، به تدریس علوم و پاسخ به سؤالات علمی طلاب علوم آنجا میپرداخت. وی بعد از مدتی به قونیه رفت و در آنجا با صدرالدین قونوی و مولانا جلالالدین محمد بلخی ملاقات کرد و در زی اهل تصوف درآمد و به شیخ علاءالدین سمنانی ارادت میورزید و به او کمال اخلاص را داشت.
در سال 681 به مصر رفت و در مدتی که قطبالدین شیرازی در مأموریت مصر به سر میبرد، از فرصت استفاده کرد و به تشکیل جلسات تفسیر «الكشاف» زمخشری و تدوین کلیات قانون ابن سینا و به نقل بعضی، به نگارش تفسیر چهلجلدی بر قرآن کریم و تفسیر آیات مشکل آن پرداخت و در دیدار از کتابخانههای مصر به چند شرح کامل بر کلیات قانون همراه با حواشی آن دست یافت.
مذهب و عقیده
وی که از دهسالگی جامه صوفیانه بر تن کرده بود، شافعیمذهب و اشعریمسلک و در آداب و احکام دینی فردی آسانگیر و اهل تسامح بود[۲].
شاگردان
از جمله شاگردان وی: قطبالدین رازی، کمالالدین فارسی و نظامالدین اعرج بودند[۳].
وفات
قطبالدین در اواخر عمر در تبریز سکنی گزید و در سال 710ق، در همان جا درگذشت و در مقبره چرنداب تبریز در کنار قاضی بیضاوی دفن شد[۴].
آثار
آثاری که از او در منابع مختلف ثبت شده، به بیش از پنجاه اثر میرسد، اما چند اثر بیشتر در دسترس نیست و از این میان، دو اثر مهم وی یکی «درة التاج لغرة الدباج» و دیگری «شرح حكمة الإشراق» سهروردی است که معرف دیدگاههای فلسفی و اندیشههای سیاسی وی است[۵].
از دیگر آثار اوست:
- «تحفه شاهی»، در علم هیئت؛
- «اختیارات مظفری»، در هیئت و نجوم؛
- «شرح کلیات قانون»، در طب، موسوم به «تحفة السعدية»؛
- «شرح مفتاح العلوم» سکاکی؛
- «شرح مختصر الأصول» حاجبی؛
- «فتح المنان في تفسير القرآن»؛
- مشكلات التفاسير[۶].
پانویس
منابع مقاله
- یوسفیراد، مرتضی، «اندیشه سیاسی قطبالدین شیرازی»، قم، مؤسسه بوستان کتاب، چاپ اول، 1386ش.
- نصیری، محمدرضا، «اثرآفرینان»، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، 1384ش.