تحلیلی بر انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۴۱: خط ۴۱:
    نویسنده در فصل سوم با عنوان «عوامل پیروزی انقلاب اسلامی»، به نقش مردم، رهبری و ایدئولوژی، به  عنوان سه رکن مهم و اصلی انقلاب پرداخته، و با تحلیلی جامع به نقش هرکدام از عوامل فوق پرداخته است.  
    نویسنده در فصل سوم با عنوان «عوامل پیروزی انقلاب اسلامی»، به نقش مردم، رهبری و ایدئولوژی، به  عنوان سه رکن مهم و اصلی انقلاب پرداخته، و با تحلیلی جامع به نقش هرکدام از عوامل فوق پرداخته است.  


    در فصل چهارم، از اجرای حقوق بشر کارتر، بیماری شاه، مدرنیزاسیون و انتشار مقاله توهین‌آمیز در روزنامه نسبت به امام خمینی(ره) به عنوان عوامل شتابزا نام برده است.  
    در فصل چهارم، از اجرای حقوق بشر کارتر، بیماری شاه، مدرنیزاسیون و انتشار مقاله توهین‌آمیز در روزنامه نسبت به [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی(ره)]] به عنوان عوامل شتابزا نام برده است.  


    [[محمدی، منوچهر|محمدی]]، مباحث مرحله بعد از پیروزی انقلاب را به چهار دوره تقسیم نموده است که عبارتند از:  
    [[محمدی، منوچهر|محمدی]]، مباحث مرحله بعد از پیروزی انقلاب را به چهار دوره تقسیم نموده است که عبارتند از:  

    نسخهٔ ‏۲۳ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱

    تحلیلی بر انقلاب اسلامی
    تحلیلی بر انقلاب اسلامی
    پدیدآورانمحمدی، منوچهر (مؤلف)
    ناشرامیرکبیر
    مکان نشرتهران
    سال نشر1372
    چاپچهارم
    موضوعایران‌ - تا‌ریخ‌ - انقلاب‌ اسلامی‌، ۱۳۵۷
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    DSR۱۵۵۳/م۳ت۳ ۱۳۷۰

    تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تألیف منوچهر محمدی (معاصر)، با هدف ارائه یک چارچوب مطلوب و مناسب برای تحلیل انقلاب‌های سیاسی و تحلیلی کلی از انقلاب اسلامی به رشته تحریر درآمده است؛ لذا ابتدا به ارائه چارچوب تئوریک انقلاب‌ها و انقلاب اسلامی ایران پرداخته و بر اساس چارچوب ارائه شده به تحلیل انقلاب اسلامی می‌پردازد.

    انقلاب اسلامی ایرام، مهمترین و ژرف‌ترین حادثه‌ای است که در تاریخ ایران و حتی در جهان اسلام رخ داده است، و لذا نیازمند تحلیل متفکرانه است. مؤلف در کتاب خویش، ضمن برشماری اهمیت این انقلاب به دشواری ارائه تحلیلی جامع و مانع از چنین انقلابی اشاره دارد و علت آن را منحصر‌به‌فرد بودن و تداوم سیر تحولات آن می‌داند.

    در فصل اول، به چارچوب ارائه شده برای انقلابها از دیدگاه مارکسیستها و غربیها پرداخته، به ویژگی مردمی بودن، همراهی با خشونت، تغییر در ارزشها، سریع و ناگهانی بودن و لزوم دگرگونی در سیستم سیاسی حاکم را از شاخصه‌های انقلاب می‌داند و برای تحلیل ریشه‌هاسی ظهور و موفقیت و یا عدم موفقیت انقلابها، سه مرحله شرایط اجتماعی قبل از انقلاب، مرحله پیروزی انقلابها و سپس مرحله بعد از پیروزی انقلاب را تحلیل کرده است.

    در مرحله اول، عوامل متعدد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نیل به مالکیت زمین، مالیاتهای سنگین و مانند آن را از جمله عوامل بروز شرایط یک انقلاب برشمرده است.

    در مرحله پیروزی انقلاب، مشارکت عموم مردم در انقلاب همراه با رهبری و تشکیل نهادهای لازم سیاسی، از عوامل مهم است

    در مرحله سوم، که به عنوان مشکل‌ترین و پیچیده‌ترین مراحل انقلاب شمرده شده است، جایگزینی قدرت اجتماعی و سیاسی جدید به جای رژیم پیشین، جناح‌بندی در حوزه حاکمیت انقلابیون، مخالفت در حوزه خارج از قلمرو حاکمیت، از جمله مباحث مربوط به این مرحله برشمرده شده است و به حاکمیت میانه‌روها در اوایل و به‌دستگیری انقلاب توسط رادیکال‌ها در مرحله بعدی اشاره دارد. او شرط تداوم انقلاب را حرکت دائمی انقلاب و تلاش در تحقق آرمانهای آن می‌داند.

    در فصل دوم با عنوان «شرایط سیاسی - اجتماعی ایران»، با تحلیل قدرت سیاسی و اجتماعی در ایران، جدای قدرت سیاسی از اقشار جامعه و عدم تطابق عملکرد قدرت سیاسی با باورهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی قدرت سیاسی در ایران را از عوامل نارضایتی اجتماعی برشمرده و ناتوانی سیستم سیاسی جهت برآوردن خواسته‌های سیاسی و اجتماعی و مذهبی را زمینه‌ساز تحقق انقلاب برشمرده است.

    نویسنده در فصل سوم با عنوان «عوامل پیروزی انقلاب اسلامی»، به نقش مردم، رهبری و ایدئولوژی، به عنوان سه رکن مهم و اصلی انقلاب پرداخته، و با تحلیلی جامع به نقش هرکدام از عوامل فوق پرداخته است.

    در فصل چهارم، از اجرای حقوق بشر کارتر، بیماری شاه، مدرنیزاسیون و انتشار مقاله توهین‌آمیز در روزنامه نسبت به امام خمینی(ره) به عنوان عوامل شتابزا نام برده است.

    محمدی، مباحث مرحله بعد از پیروزی انقلاب را به چهار دوره تقسیم نموده است که عبارتند از: دوره حاکمیت رسمی لیبرالیسم و تشکیل دولت موقت با نخست‌وزیری بازرگان؛

    دوره حاکمیت مشترک با شورای انقلاب برای اداره کامل مملکت بعد از استعفای بازرگان و اشغال سفارتخانه آمریکا و سپس ریاست جمهوری بنی‌صدر؛

    دوره حاکمیت رسمی حزب‌‌الله با انتخاب شهید رجایی به نخست‌وزیری و ماجرای هفتم تیر و حاکمیت ضعیف لیبرالیسم؛

    عزل بنی‌صدر از ریاست جمهوری و حذف کامل لیبرالیسم از مسئولیت‌های دولتی و حاکمیت کامل حزب‌الله، که تاکنون نیز ادامه دارد. در این فراز به مشکل نظام اداری، فرهنگی، بی‌عدالتی اقتصادی - اجتماعی، دانشگاهها و... اشاره شده است.[۱]

    پانویس

    1. حقیقت، سید صادق، ص141-143

    منابع مقاله

    حقیقت، سید صادق، اندیشه سیاسی در اسلام: کتاب‌شناسی توصیفی، تهران، انتشارات بین‌المللی الهدی، 1377ش.

    وابسته‌ها