محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR07543.jpg|بندانگشتی|محقق ترمذی، برهانالدین حسین]] | [[پرونده:NUR07543.jpg|بندانگشتی|محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" | | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |560 یا 561ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |احتمالا اهل ترمذ | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |638ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" |[[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[معارف (محقق ترمذی)]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE07543AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
''' | '''سید برهانالدین محقق حسینى ترمذى (ترمدى)''' (560 یا561 - 638ق)، وى از صوفیان مشهور بوده و از جمله پیران مولانا [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد بلخى]] مىباشد و در میان مردم خراسان به سید سِردان شهرت داشت. | ||
== ولادت == | |||
از سادات حسینى (ترمد) ترمذ بوده که در سال 560 یا 561ق متولد شده است. | |||
وى | == تحصیلات == | ||
وى در عنفوان جوانى به بلخ آمد و بر اثر آشنایى با [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، شاگرد و مرید وى شد. قابلیت، کشش و تعلق شدید او به شیخش [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] موجب آن شد که شیخ او را برکشید و مورد (عطاى بیحد) قرار داد و وظیفه تربیت و سرپرستى فرزندش جلالالدین محمد را به عهده او گذاشت که مولانا خود نیز ضمن اشاره به این معنى، از وى ستایش کرده است. | |||
وى پس از جدایى از [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] ظاهراً به زادگاهش ترمذ بازگشته، مجالس وعظ و تذکیر داشته و در میان اهالى شهر از عزت و اعتبار خاصى برخوردار بوده است. بعد از مدتى وى بار دیگر هواى پیوستن به بهاءالدین ولد را کرد. گفتهاند که او در واقعهاى دید که پیرش فوت شده است، ازینرو در ترمذ عزادارى کرد. باز در واقعهاى دیگر دریافت که پیرش از او مىخواهد که به نزد فرزندش جلالالدین محمد رود و وى را تنها نگذارد. | |||
لذا سید با وجود اصرار بزرگان ترمذ بر ماندن، رو به سوى روم نهاد. سلطان ولد در این زمینه چنین مىگوید: | |||
پس از | سید برهانالدین ترمذى پس از مدتى، ظاهراً پس از فرونشستن فتنه مغول، جویاى پیرش شد، تا آنکه یکى از بزرگان به او اطلاع داد که [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]] در روم است. پس رخت سفر بربست و به سوى روم حرکت کرد و در 629ق یعنى یکسال پس از درگذشت [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] به قونیه رسید. | ||
پس از مرگ [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه یافت یاد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و درههاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مىکرد. در گیرودار این احوال، سید برهان ترمذى شاگرد دیرینه و مرید وفادار [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] و مربى مهربان و محبوب دوران کودکى [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] به قونیه رسید، اما به مجرد ورود یا اندکى پیشتر، با تأثر و اندوه بسیار خبر یافته بود که سلطان العلماى بلخ یک سال قبل از ورود وى، در این شهر درگذشته بود. هنگام ورود سید به قونیه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى که در سالهاى جوانیش براى اولین بار در آنجا به وعظ پرداخته و زن و فرزند یافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سید برهان با عجله خود را به قونیه رسانید. | |||
دیدار سید براى وى تسکین و تسلاى فوقالعاده گردید. مولانا که در این ایام 25 بهار عمر را دیده بود، با سید، این مربى محبوب دیرین خویش از سر تسلیم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربیت و ارشاد وى یافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونیه را به قصد ادامه تحصیل به جانب شام و حلب که مراکز علمى آن روزگار بود، ترک کرد. | |||
سید برهان اکثر اوقات خویش را در شهر زیبا و آرام قیصریه مىگذرانید و در ایام تحصیل و مسافرت مولانا، مکرر به قونیه مىآمد و از خانواده و تربیت فرزندان مولانا نظارت مىکرد. | |||
هفت سال تحصیل، ریاضت و تفکر که قسمتى از آن در حلب و دمشق، در مدرسهها و قسمتى دیگر در قیصریه یا قونیه، در خانقاه و یا خانه اما تحت ارشاد و نظارت سید ترمذى که به درجه قطبیت رسیده بود به سر آمد، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] را به یک مفتى عالم و در عین حال سالک متوحد و عارف تبدیل کرد. وقتى در سنین 33 سالگى از شام و از طریق قیصریه به قونیه بازآمد، جلالالدین محمد بلخى، مولاناى روم و مفتى بزرگ عصر تلقى مىشد. | |||
سید برهان او را در علم قال و علم حال چنان که آرزو کرده بود، یافت. [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] هم بعد از سالهاى دورى، دوباره چنان به صحبت او أنس یافت که به آسانى نتوانست به بازگشت سید به قیصریه رضایت دهد و عاشقانه به سید پیر ارادت مىورزید. | |||
ترمذى | == وفات == | ||
اما این مربى غمخوار و دلسوز، چند هفته پس از بازگشت مولانا از شام در سال 638ق به عمر 78 سالگى در قیصریه درگذشت و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] را یک بار دیگر به سوگ نشاند. | |||
ترمذى علاوه بر [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوى]]، مریدان دیگرى نیز تربیت کرد از جمله [[صلاحالدین زرکوب]] که [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] او را فرزند جان خود مىخواند. | |||
== آثار == | |||
ترمذى چنانکه از زندگینامهاش بر مىآید، اغلب در حالت جذبه به سر مىبرده و از او اثرى که خود تألیف کرده باشد برجاى نمانده است، ولى تقریرات او را برخى از مریدانش به صورت کتاب در آوردهاند، از جمله: معارف که مجموعهاى است از مقالات و مواعظ تقریرى او در فاصله سالهاى 629 تا 638 هنگام اقامت در آسیاى صغیر (بلاد روم) که یک یا چند تن از حاضران آنها را مرتب و مدون ساختهاند. | |||
== منابع مقاله == | |||
[https://www.cgie.org.ir/fa/article/228720/%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%AD%D9%82%D9%82 مایل هروی، نجیب، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، جلد 12، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374] | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
[[معارف]] | {{وابستهها}} | ||
[[معارف (محقق ترمذی)]] | |||
[[سید برهانالدین، مرشد مولانا]] | |||
[[مقالات برهانالدین محقق ترمذی]] | |||
[[سیّد برهان، لالای مولانا]] | |||
[[بهاء ولد، (زندگی، سلوک و اندیشه)]] | |||
[[بهاء ولد، سلطان العلمای بلخ]] | |||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مرداد(1400)]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۰ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۰
نام | محقق ترمذی، سید برهانالدین حسین |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 560 یا 561ق |
محل تولد | احتمالا اهل ترمذ |
رحلت | 638ق |
اساتید | بهاءالدین ولد |
برخی آثار | معارف (محقق ترمذی) |
کد مؤلف | AUTHORCODE07543AUTHORCODE |
سید برهانالدین محقق حسینى ترمذى (ترمدى) (560 یا561 - 638ق)، وى از صوفیان مشهور بوده و از جمله پیران مولانا جلالالدین محمد بلخى مىباشد و در میان مردم خراسان به سید سِردان شهرت داشت.
ولادت
از سادات حسینى (ترمد) ترمذ بوده که در سال 560 یا 561ق متولد شده است.
تحصیلات
وى در عنفوان جوانى به بلخ آمد و بر اثر آشنایى با بهاءالدین ولد، شاگرد و مرید وى شد. قابلیت، کشش و تعلق شدید او به شیخش بهاءولد موجب آن شد که شیخ او را برکشید و مورد (عطاى بیحد) قرار داد و وظیفه تربیت و سرپرستى فرزندش جلالالدین محمد را به عهده او گذاشت که مولانا خود نیز ضمن اشاره به این معنى، از وى ستایش کرده است.
وى پس از جدایى از بهاءولد ظاهراً به زادگاهش ترمذ بازگشته، مجالس وعظ و تذکیر داشته و در میان اهالى شهر از عزت و اعتبار خاصى برخوردار بوده است. بعد از مدتى وى بار دیگر هواى پیوستن به بهاءالدین ولد را کرد. گفتهاند که او در واقعهاى دید که پیرش فوت شده است، ازینرو در ترمذ عزادارى کرد. باز در واقعهاى دیگر دریافت که پیرش از او مىخواهد که به نزد فرزندش جلالالدین محمد رود و وى را تنها نگذارد.
لذا سید با وجود اصرار بزرگان ترمذ بر ماندن، رو به سوى روم نهاد. سلطان ولد در این زمینه چنین مىگوید:
سید برهانالدین ترمذى پس از مدتى، ظاهراً پس از فرونشستن فتنه مغول، جویاى پیرش شد، تا آنکه یکى از بزرگان به او اطلاع داد که بهاءالدین ولد در روم است. پس رخت سفر بربست و به سوى روم حرکت کرد و در 629ق یعنى یکسال پس از درگذشت بهاء ولد به قونیه رسید.
پس از مرگ بهاءالدین ولد، جلالالدین محمد خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه یافت یاد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و درههاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مىکرد. در گیرودار این احوال، سید برهان ترمذى شاگرد دیرینه و مرید وفادار بهاء ولد و مربى مهربان و محبوب دوران کودکى جلالالدین محمد به قونیه رسید، اما به مجرد ورود یا اندکى پیشتر، با تأثر و اندوه بسیار خبر یافته بود که سلطان العلماى بلخ یک سال قبل از ورود وى، در این شهر درگذشته بود. هنگام ورود سید به قونیه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى که در سالهاى جوانیش براى اولین بار در آنجا به وعظ پرداخته و زن و فرزند یافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سید برهان با عجله خود را به قونیه رسانید.
دیدار سید براى وى تسکین و تسلاى فوقالعاده گردید. مولانا که در این ایام 25 بهار عمر را دیده بود، با سید، این مربى محبوب دیرین خویش از سر تسلیم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربیت و ارشاد وى یافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونیه را به قصد ادامه تحصیل به جانب شام و حلب که مراکز علمى آن روزگار بود، ترک کرد.
سید برهان اکثر اوقات خویش را در شهر زیبا و آرام قیصریه مىگذرانید و در ایام تحصیل و مسافرت مولانا، مکرر به قونیه مىآمد و از خانواده و تربیت فرزندان مولانا نظارت مىکرد.
هفت سال تحصیل، ریاضت و تفکر که قسمتى از آن در حلب و دمشق، در مدرسهها و قسمتى دیگر در قیصریه یا قونیه، در خانقاه و یا خانه اما تحت ارشاد و نظارت سید ترمذى که به درجه قطبیت رسیده بود به سر آمد، جلالالدین محمد را به یک مفتى عالم و در عین حال سالک متوحد و عارف تبدیل کرد. وقتى در سنین 33 سالگى از شام و از طریق قیصریه به قونیه بازآمد، جلالالدین محمد بلخى، مولاناى روم و مفتى بزرگ عصر تلقى مىشد.
سید برهان او را در علم قال و علم حال چنان که آرزو کرده بود، یافت. مولانا هم بعد از سالهاى دورى، دوباره چنان به صحبت او أنس یافت که به آسانى نتوانست به بازگشت سید به قیصریه رضایت دهد و عاشقانه به سید پیر ارادت مىورزید.
وفات
اما این مربى غمخوار و دلسوز، چند هفته پس از بازگشت مولانا از شام در سال 638ق به عمر 78 سالگى در قیصریه درگذشت و مولانا را یک بار دیگر به سوگ نشاند.
ترمذى علاوه بر مولوى، مریدان دیگرى نیز تربیت کرد از جمله صلاحالدین زرکوب که مولانا او را فرزند جان خود مىخواند.
آثار
ترمذى چنانکه از زندگینامهاش بر مىآید، اغلب در حالت جذبه به سر مىبرده و از او اثرى که خود تألیف کرده باشد برجاى نمانده است، ولى تقریرات او را برخى از مریدانش به صورت کتاب در آوردهاند، از جمله: معارف که مجموعهاى است از مقالات و مواعظ تقریرى او در فاصله سالهاى 629 تا 638 هنگام اقامت در آسیاى صغیر (بلاد روم) که یک یا چند تن از حاضران آنها را مرتب و مدون ساختهاند.
منابع مقاله