۸۴٬۳۱۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ترین ' به 'یترین ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ش' به ' میش') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
'''فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی''' | '''فلسفه سیاسی انقلاب اسلامی''' | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] اصل انقلاب اسلامی را به همین صورتی که ملاحظه | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] اصل انقلاب اسلامی را به همین صورتی که ملاحظه میکنید، با آن شعور الهی که داشتند و با توجه به فهمی که نسبت به امروز جهان دارا بودند، مطرح کردند. ایشان خیلی زود متوجه شدند هر چه بشر امروز ضربه خورده و به انحطاط افتاده به جهت آن است که از حکومت دینی فاصله گرفته است. امام خمینی در کتاب ولایت فقیه خود میفرمایند: «دشمن ما حاضر است ما یک آخوند مسئله گو باشیم،دشمن از حکومت دینی میترسد، او نمیخواهد دین حکومت کند». | ||
'''عهد امام خمینی''' | '''عهد امام خمینی''' | ||
عهد با امام خمینی آن نوع عهدهایی است که انسانها با خدا بستهاند و این عهد در هر شرایطی، ظهور خاص پیدا میکند و تنها آنهایی که بر عهد الهی خود پایدارند، عهد با [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] را | عهد با امام خمینی آن نوع عهدهایی است که انسانها با خدا بستهاند و این عهد در هر شرایطی، ظهور خاص پیدا میکند و تنها آنهایی که بر عهد الهی خود پایدارند، عهد با [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] را میشناسند و گفتار و حرکات او را وسیلهی تذکر و تجدید عهد با خدا میدانند. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] که سالها خود را در عهد الهی و عهد محمدی پرورش داده بود، در دورانی که میرفت تا بشر به کلی از عهد الهی خود محروم شود،به صحنه آمد تا با تذکر به عهد محمدی و تأکید بر اسلام، عهد الهی انسانها را احیاء کند. انسان عهدی با خدا دارد که از طریق اسلام بر آن عهد پایدار می ماند، به نهضت امام خمینی عمیقا فکر می-کنیم، به این نتیجه میرسیم که انقلاب اسلامی شرایط ظهور اًسلام است در قرن معاصر، تا مسلمانان بدون آن که از فرهنگ غربی متاثر شوند، بتوانند به دینداری خود ادامه دهند و بر عهد خود با پروردگارشان پایدار بمانند. | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] که سالها خود را در عهد الهی و عهد محمدی پرورش داده بود، در دورانی که میرفت تا بشر به کلی از عهد الهی خود محروم شود،به صحنه آمد تا با تذکر به عهد محمدی و تأکید بر اسلام، عهد الهی انسانها را احیاء کند. انسان عهدی با خدا دارد که از طریق اسلام بر آن عهد پایدار می ماند، به نهضت امام خمینی عمیقا فکر می-کنیم، به این نتیجه میرسیم که انقلاب اسلامی شرایط ظهور اًسلام است در قرن معاصر، تا مسلمانان بدون آن که از فرهنگ غربی متاثر شوند، بتوانند به دینداری خود ادامه دهند و بر عهد خود با پروردگارشان پایدار بمانند. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
امام خمینی عهدی است از نوع عهدهایی که بنی آدم با پروردگار خود بسته، یعنی عهد با حقایق، چیزی است فوق زمانه، یک مقام قلبی است که با شعور باطنی انسان ارتباط دارد، به عبارت دیگر یک نوع بقاء است.اگر کسی بتواند خود را در عهد امام قرار دهد در شعور و نگاه جامعی قرار گرفته است که به همان اندازه از اشراقات و ادراکات معنوی بهرهمند میگردد. | امام خمینی عهدی است از نوع عهدهایی که بنی آدم با پروردگار خود بسته، یعنی عهد با حقایق، چیزی است فوق زمانه، یک مقام قلبی است که با شعور باطنی انسان ارتباط دارد، به عبارت دیگر یک نوع بقاء است.اگر کسی بتواند خود را در عهد امام قرار دهد در شعور و نگاه جامعی قرار گرفته است که به همان اندازه از اشراقات و ادراکات معنوی بهرهمند میگردد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] معنی انقلاب اسلامی را در 15 خرداد روشن کردند، نشان دادند مردی به صحنه آمده است که اسلحههای مدرنیته را به چیزی نمیگیرد و مصمم است با فرهنگ مدرنیته مقابله کنند. حتی بدون اسلحه و میداند با چه فرهنگی درگیراند، حال اگر فرهنگ قیام 15 خرداد درست بحث و بررسی میشد معنای تعبیر امام از پیروزی انقلاب اسلامی را که فرمودند: «پیروزی نور بر ظلمت بود» بهتر | [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] معنی انقلاب اسلامی را در 15 خرداد روشن کردند، نشان دادند مردی به صحنه آمده است که اسلحههای مدرنیته را به چیزی نمیگیرد و مصمم است با فرهنگ مدرنیته مقابله کنند. حتی بدون اسلحه و میداند با چه فرهنگی درگیراند، حال اگر فرهنگ قیام 15 خرداد درست بحث و بررسی میشد معنای تعبیر امام از پیروزی انقلاب اسلامی را که فرمودند: «پیروزی نور بر ظلمت بود» بهتر میفهمیدیم و جایگاه ثابت عصر بودن حضرت امام بهتر تبیین میشد. | ||
'''فصل سوم: در احیای حکومت دینی در جهان معاصر''' | '''فصل سوم: در احیای حکومت دینی در جهان معاصر''' | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
اگر تصور کنیم [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] یک شخصیت کاریزمایی است و پیرو آن، انقلاب اسلامی هم صرفا ظهور احساسات مردم وفادار به امام خمینی است، دیر یا زود از وفاداری به انقلاب باز می مانیم. | اگر تصور کنیم [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] یک شخصیت کاریزمایی است و پیرو آن، انقلاب اسلامی هم صرفا ظهور احساسات مردم وفادار به امام خمینی است، دیر یا زود از وفاداری به انقلاب باز می مانیم. | ||
نتیجه آنکه: تا زمانی که از درون تغییر نیافته باشیم و تصمیم نداشته باشیم حقیقتا خود را از ظلمات دوران نجات دهیم، ارتباط ما با [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمین]]<nowiki/>ی و انقلاب اسلامی، ارتباطی گسسته و ناهماهنگ است، نه امام خمینی را به عنوان یک شخصیت جدّی و پایدار | نتیجه آنکه: تا زمانی که از درون تغییر نیافته باشیم و تصمیم نداشته باشیم حقیقتا خود را از ظلمات دوران نجات دهیم، ارتباط ما با [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمین]]<nowiki/>ی و انقلاب اسلامی، ارتباطی گسسته و ناهماهنگ است، نه امام خمینی را به عنوان یک شخصیت جدّی و پایدار میپذیریم و نه انقلاب اسلامی را درست میفهمیم.<ref> ر.ک: بینام، ص27-29</ref> | ||