۱۰۱٬۸۳۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده ها' به 'دهها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'یای ') |
||
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر = NURkar76.jpg | | تصویر = NURkar76.jpg | ||
| عنوان = دنیای شما | | عنوان = دنیای شما | ||
| عنوانهای دیگر = | | عنوانهای دیگر = چهارپارهها | ||
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده) | ||
| زبان =فارسی | | زبان =فارسی | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
{{ب|''از حکم خدا بی خبر و نادانید''|2='' فردای دگر قیامت و دیدار است''<ref>مقدمه، ص 5</ref>}} | {{ب|''از حکم خدا بی خبر و نادانید''|2='' فردای دگر قیامت و دیدار است''<ref>مقدمه، ص 5</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
این رباعی در این مجموعه در ذیل شماره 64 آمده است. همین رباعی از لحاظ معنا نشان میدهد که کتاب چه مطالبی را در خود جای داده است. در ابتدای اثر با مقدّمهای مفصّل مواجه هستیم که از نوع شعر و ماهیت آن سخن میگوید و به مضامین و مفاهیم برخی از رباعیات در | این رباعی در این مجموعه در ذیل شماره 64 آمده است. همین رباعی از لحاظ معنا نشان میدهد که کتاب چه مطالبی را در خود جای داده است. در ابتدای اثر با مقدّمهای مفصّل مواجه هستیم که از نوع شعر و ماهیت آن سخن میگوید و به مضامین و مفاهیم برخی از رباعیات در دستهبندی با قید مفهوم یا مصداقی خاص اشاره میکند. ضمن اینکه شاعر رویکرد خود را در خصوص شعر معلوم میکند و بیان میدارد که در شعر چه چیزهایی را دنبال میکند و نقش شعر و شاعر را در چه چیزی میداند. در هر صفحهای دو شعر (رباعی) با چینشی مناسب و چشم نواز دیده میشود. | ||
اوّلین رباعی، رباعی شماره 1 در این کتاب که دیده میشود چنین است: | اوّلین رباعی، رباعی شماره 1 در این کتاب که دیده میشود چنین است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''هر صبح طلوع تازهای در کار است''|2=''مشّاطه به تزیین رخ دلدار است''}} | {{ب|''هر صبح طلوع تازهای در کار است''|2=''مشّاطه به تزیین رخ دلدار است''}} | ||
{{ب|''بنگر به جهان، به هر دَمیهست دگر''|2='' این | {{ب|''بنگر به جهان، به هر دَمیهست دگر''|2='' این شیوهی آن مصوّر انوار است''<ref>متن، رباعی 1</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== گزارش محتوا== | == گزارش محتوا== | ||
کتاب دنیای شما به بیان نویسنده در مقدّمه از دنیایی سخن میگوید که در آن خبری از مردی و مردمینیست، آنچه که دیده میشود هواهای نفسانی و وساوس شیطانی و خلاف عرف و عادت انسانی است. روال کارها و | کتاب دنیای شما به بیان نویسنده در مقدّمه از دنیایی سخن میگوید که در آن خبری از مردی و مردمینیست، آنچه که دیده میشود هواهای نفسانی و وساوس شیطانی و خلاف عرف و عادت انسانی است. روال کارها و برنامهها به نفع انسان و طبیعت نیست و آنچه که هدر میرود مفهوم و حقیقت انسانیت و نابودی طبیعت خداداد است. رباعی شروع مقدّمه حکایت از این مقوله و این نگرش دارد، بی خبری از آخرت و نادیده گرفتن اصول معنوی و این چیزی است که در سیاست کلان دنیا دیده میشود. | ||
استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمه میگوید: من شاعر نیستم، امّا میانهای خوش با شعر دارم. شعرهای راستین را بارها و بارها میخوانم، و از خواندنش لذّت میبرم و گاه برخی از آنها را به حافظه میسپارم. شاعرانِ راستین را که راست میگویند و راستی را میستایند و به راه راستی میروند را دوست دارم، شعر اگر تفسیر باشد میپذیرم، چه، شعر آن است که حقیقت را در زبانی لطیف و موزون بگوید و آینهای از زمانِ شاعر باشد، آن گونه که هست و خود مینماید، نه آنگونه که خیال میشود و یا به خیال میآید. و اگر شعر آینة زمان نباشد و در آن تعهّدی دیده نشود و انسان را از یاد ببرد از آنچه که اصل است باز میماند. در این صورت در آن تفسیری برای وقایع دیده نمیشود و به جای تفسیر به زعم فرزند ارشد [[مولانا]]، تفِ سیر میشود و در این صورت، شعر اگر تف سیر باشد و نشانی از حقیقت و واقعیت در آن نباشد نه شنیدنی است و نه خواندنی، لذا شعر اگر تفِ سیر باشد مطلقاً بدان میلی و کششی و علاقهای ندارم<ref>مقدّمه، صص 6-5</ref>. | استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در مقدّمه میگوید: من شاعر نیستم، امّا میانهای خوش با شعر دارم. شعرهای راستین را بارها و بارها میخوانم، و از خواندنش لذّت میبرم و گاه برخی از آنها را به حافظه میسپارم. شاعرانِ راستین را که راست میگویند و راستی را میستایند و به راه راستی میروند را دوست دارم، شعر اگر تفسیر باشد میپذیرم، چه، شعر آن است که حقیقت را در زبانی لطیف و موزون بگوید و آینهای از زمانِ شاعر باشد، آن گونه که هست و خود مینماید، نه آنگونه که خیال میشود و یا به خیال میآید. و اگر شعر آینة زمان نباشد و در آن تعهّدی دیده نشود و انسان را از یاد ببرد از آنچه که اصل است باز میماند. در این صورت در آن تفسیری برای وقایع دیده نمیشود و به جای تفسیر به زعم فرزند ارشد [[مولانا]]، تفِ سیر میشود و در این صورت، شعر اگر تف سیر باشد و نشانی از حقیقت و واقعیت در آن نباشد نه شنیدنی است و نه خواندنی، لذا شعر اگر تفِ سیر باشد مطلقاً بدان میلی و کششی و علاقهای ندارم<ref>مقدّمه، صص 6-5</ref>. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
نویسنده در ذیل مقدّمه سخنان قابل توجّهی را در بیان سبک مفهومیو معنوی خود توضیح میدهد و در عین حال به این نیز متذکّر است که در شعر خود در قالب رباعی مایل بوده سه چیز را دخیل کند تا از این طریق بتواند پیامهای معنوی خود را با محکهای اصلی و اصیل همآوا و همراه کند تا خواننده نیز در ازای وقت و انرژیای که برای خواندن اثر صرف میکند چیزهای متین و اصیل نیز فرا بگرد و این سه چیز عبارتند از: تاریخ، قرآن و حدیث که هر کدام برای انسان در هر عصری پیامیدارد که فرد میتواند حوادث را در آن سه مورد تفحّص قرار بدهد و نگاهس وسیع و اصیل را در اختیار بگیرد. | نویسنده در ذیل مقدّمه سخنان قابل توجّهی را در بیان سبک مفهومیو معنوی خود توضیح میدهد و در عین حال به این نیز متذکّر است که در شعر خود در قالب رباعی مایل بوده سه چیز را دخیل کند تا از این طریق بتواند پیامهای معنوی خود را با محکهای اصلی و اصیل همآوا و همراه کند تا خواننده نیز در ازای وقت و انرژیای که برای خواندن اثر صرف میکند چیزهای متین و اصیل نیز فرا بگرد و این سه چیز عبارتند از: تاریخ، قرآن و حدیث که هر کدام برای انسان در هر عصری پیامیدارد که فرد میتواند حوادث را در آن سه مورد تفحّص قرار بدهد و نگاهس وسیع و اصیل را در اختیار بگیرد. | ||
شاعر در این مجموعه مطالب زیادی را از نوع حکمت و عرفان در قالب رباعی عرضه کرده و پندی عارفانه را برای خواننده که به زعم شاعر یاران و همراهان و اهل سلوکند در کار کرده است. از تغییرات ذاتی و گذر زمان گفته، از این که جهان ثابت نیست و ما نیز به طور ثابت در این جهان نخواهیم بود، از مردودی ستم به نزد اهل خرد، از خطا بودن دوری از استاد و مرشد، از اسارت | شاعر در این مجموعه مطالب زیادی را از نوع حکمت و عرفان در قالب رباعی عرضه کرده و پندی عارفانه را برای خواننده که به زعم شاعر یاران و همراهان و اهل سلوکند در کار کرده است. از تغییرات ذاتی و گذر زمان گفته، از این که جهان ثابت نیست و ما نیز به طور ثابت در این جهان نخواهیم بود، از مردودی ستم به نزد اهل خرد، از خطا بودن دوری از استاد و مرشد، از اسارت خواستهها و هواها، از ازبین رفتن اندیشههای صائب و تار شدن دیدهها، مصاف هموارهی دین و کفر، از فقر و سلطنت، از زیر نقاب رفتن و خود را پنهان کردن، از وجود سقیفههایی که حق در آن کشته و نابود میشود، از ندای وجدان که گاه خاموش میشود، در نبودن محرم اسرار، در خوابهای خرگوشی، در قانع نبودن و حریصی به دنیای دون، از تعطیلیِ باب وفا و گشوده بودن باب جفا، از زبانهای ناپاک و بی باک و تیرهای رهاشده به سوی مردم، از دوری از ادب و آداب، دوری از دیانت و رفتن به ریا و نفاق و لاابالیگری، دوری از کتاب و درس و علم، از سرگردانی و ندانم کاری و باری به هر جهتهایی که از همه سو همه را نشانه رفته است و بسیاری دیگر از مسائل. | ||
دنیای فعلی در سرگردانی و خداندانی سیر میکند و سرخوش از هواهای خود است که شاعر به آن توجّه میدهد: | دنیای فعلی در سرگردانی و خداندانی سیر میکند و سرخوش از هواهای خود است که شاعر به آن توجّه میدهد: | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
{{ب|''آنان که از این میان خدا میبینند''|2=''استون جهان همین خردمندانند''<ref>متن، رباعی شماره 175</ref>}} | {{ب|''آنان که از این میان خدا میبینند''|2=''استون جهان همین خردمندانند''<ref>متن، رباعی شماره 175</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
مردم از دین و خدا و حقیقت معنوی قرآن فاصله گرفتهاند و به سمت فلسفههای | مردم از دین و خدا و حقیقت معنوی قرآن فاصله گرفتهاند و به سمت فلسفههای صوریای میروند که نه حقیقت دارد و نه به حقیقت میخواند، بلکه گاهی همین فلسفهها سبب فساد عقیده و فکر هم میشود و آدمیرا از آنچه که باید بفهمد و باشد منحرف میسازد: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''بس فلسفه که ز باطلی یاد کند''|2=''با حرف و سخن، کار بیداد کند''}} | {{ب|''بس فلسفه که ز باطلی یاد کند''|2=''با حرف و سخن، کار بیداد کند''}} | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
{{ب|''با بدعت بد بنای بد آوردند''|2=''من بدعت بد نمیتوانم پوشید''<ref>متن، رباعی 288</ref>}} | {{ب|''با بدعت بد بنای بد آوردند''|2=''من بدعت بد نمیتوانم پوشید''<ref>متن، رباعی 288</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نقدی تند بر انسان مدرن دارد، انسانی که از بابت تجهیزات تکنولوژی در ظاهر پیشرفت کرده ولی از بابت معنا و مفهوم زندگی و معنویت و انسان بودن پسرفتی عجیب داشته است. از هدف اصلی دور شده و به بازیهای دیگر از نوع | نقدی تند بر انسان مدرن دارد، انسانی که از بابت تجهیزات تکنولوژی در ظاهر پیشرفت کرده ولی از بابت معنا و مفهوم زندگی و معنویت و انسان بودن پسرفتی عجیب داشته است. از هدف اصلی دور شده و به بازیهای دیگر از نوع کودکانهی بزرگسالان اشتغالی دائمییافته است. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''انسان مدرن بی بُن و بی ریشه است''|2=''خالی ز یقین و فارغ از اندیشه است''}} | {{ب|''انسان مدرن بی بُن و بی ریشه است''|2=''خالی ز یقین و فارغ از اندیشه است''}} | ||
{{ب|''سرگرم محیط و بازی ناشاد است''|2=''در چینش خود بسان داس و تیشه است''<ref>متن، رباعی 264</ref>}} | {{ب|''سرگرم محیط و بازی ناشاد است''|2=''در چینش خود بسان داس و تیشه است''<ref>متن، رباعی 264</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
شاعر ناقد که به همه چیز این جهان نظارت دارد و فساد | شاعر ناقد که به همه چیز این جهان نظارت دارد و فساد گستردهی دنیای دنی را در محو انسانیت و طبیعت میبیند، از میهمانهای ناخواندهی پست نیز غافل نیست، گاهی ذرّه و کمتر از آن را نیز میبیند و از فساد تحت لوای آن فریاد میزند و هشدار میدهد. {{شعر}} | ||
{{ب|''این کوچک زشت کز پکن آمده است''|2=''چون بمب اتم، ریشه کَن آمده است''}} | {{ب|''این کوچک زشت کز پکن آمده است''|2=''چون بمب اتم، ریشه کَن آمده است''}} | ||
{{ب|''سیآس پلید و عالم بی تهذیب''|2=''قتّال وجود مرد و زن آمده است''<ref>متن، رباعی 263</ref>}} | {{ب|''سیآس پلید و عالم بی تهذیب''|2=''قتّال وجود مرد و زن آمده است''<ref>متن، رباعی 263</ref>}} | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
دو رباعی پیاپی، 140 و 141 درسهایی دارد. در یکی برحذر داشتن از سفرههای ناپاک و حرام و دوری از افراد مکّار و فریبکار و در یکی حضور و فعالیت گسترده ولی پنهان شیطان را گزارش میدهد و موقعیّت وخیم جامعه را برای انسانی که از انسانیّت خود دور و غافل شده است بازگو میکند. | دو رباعی پیاپی، 140 و 141 درسهایی دارد. در یکی برحذر داشتن از سفرههای ناپاک و حرام و دوری از افراد مکّار و فریبکار و در یکی حضور و فعالیت گسترده ولی پنهان شیطان را گزارش میدهد و موقعیّت وخیم جامعه را برای انسانی که از انسانیّت خود دور و غافل شده است بازگو میکند. | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''بر | {{ب|''بر سفرهی نا اقل حرام است، مشین''|2=''در جنب هر آنکه پست و خام است مشین''}} | ||
{{ب|''در عمر کمیکه مرحمت فرمودند''|2=''آنجا که فریب و مکر و دام است مشین''<ref>متن، رباعی شماره 140</ref>}} | {{ب|''در عمر کمیکه مرحمت فرمودند''|2=''آنجا که فریب و مکر و دام است مشین''<ref>متن، رباعی شماره 140</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} |