مبانی تصمیم‌گیری استراتژیک امام خمینی(س): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' آینده نگری' به ' آینده‌نگری'
جز (جایگزینی متن - 'ک های ' به 'ک‌های ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' آینده نگری' به ' آینده‌نگری')
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۷: خط ۳۷:
روش تحقیق مورد نظر در این پژوهش «تحلیل محتوای کمی» است و مسأله اصلی تحقیق نیز عبارت است از: «طراحی و تبیین الگوی تصمیم گیری راهبردی [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] و مقایسه آن با برخی از الگوهای تصمیم گیری راهبردی در مدیریت نوین». براساس یافته‌های علمی این تحقیق، تصمیم‌های راهبردی امام خمینی مبتنی بر تصمیم گیری حکیمانه است. طبق این الگو دو بعد شناخت از موضوع (پایه واقع گرایی) و پایبندی به اصول و مبانی ارزشی (پایه آرمان گرایی و حقیقت گرایی) در نقطه اوج خود قرار دارند؛ از این رو می‌توان چنین استنتاج نمود که [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام خمینی]] در اتخاذ تصمیم‌های راهبردی خویش، یک آرمان گرای واقع بین بوده‌اند.  
روش تحقیق مورد نظر در این پژوهش «تحلیل محتوای کمی» است و مسأله اصلی تحقیق نیز عبارت است از: «طراحی و تبیین الگوی تصمیم گیری راهبردی [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] و مقایسه آن با برخی از الگوهای تصمیم گیری راهبردی در مدیریت نوین». براساس یافته‌های علمی این تحقیق، تصمیم‌های راهبردی امام خمینی مبتنی بر تصمیم گیری حکیمانه است. طبق این الگو دو بعد شناخت از موضوع (پایه واقع گرایی) و پایبندی به اصول و مبانی ارزشی (پایه آرمان گرایی و حقیقت گرایی) در نقطه اوج خود قرار دارند؛ از این رو می‌توان چنین استنتاج نمود که [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام خمینی]] در اتخاذ تصمیم‌های راهبردی خویش، یک آرمان گرای واقع بین بوده‌اند.  


تصمیم گیری یک فرآیند رفتاری آگاهانه است که از رفتار و ویژگی-های اجتماعی و شخصی متکی بر ریشه‌های اعتقادی و ارزشی تأثیر می‌پذیرد و شامل یک انتخاب از میان دو یا چند راه کار، با دیدگاه حرکت به جلو و آینده نگری است، به طوری که بتواند منافع مورد نظر سازمان را تأمین نماید.
تصمیم گیری یک فرآیند رفتاری آگاهانه است که از رفتار و ویژگی-های اجتماعی و شخصی متکی بر ریشه‌های اعتقادی و ارزشی تأثیر می‌پذیرد و شامل یک انتخاب از میان دو یا چند راه کار، با دیدگاه حرکت به جلو و آینده‌نگری است، به طوری که بتواند منافع مورد نظر سازمان را تأمین نماید.


مفروضات اساسی مدل حکیمانه در تصمیم گیری عبارتند از: هستی-شناسی، انسان شناسی، شناخت شناسی، روش شناسی.
مفروضات اساسی مدل حکیمانه در تصمیم گیری عبارتند از: هستی-شناسی، انسان شناسی، شناخت شناسی، روش شناسی.
خط ۵۰: خط ۵۰:


'''امام خمینی و انگیزش و ارتباطات:'''  
'''امام خمینی و انگیزش و ارتباطات:'''  
در بحث انگیزش امام به یک بعد از ابعاد مدیریتی عنایت بسیار زیادی داشته‌اند و آن زمان شناسی است.  نکته بعدی در انگیزش،  تنوع مؤلفه‌ها و ساختار سخنان حضرت امام است. بحث ارتباطات ایشان نیز مبانی ارتباطی چون سؤال-برانگیزی، روشن گری، نکته پردازی، مزاح و جدیت تا خودباوری، هم-دردی و غیرت انگیزی و در نهایت قانون گرایی را دربرمی‌گیرد.
در بحث انگیزش امام به یک بعد از ابعاد مدیریتی عنایت بسیار زیادی داشته‌اند و آن زمان‌شناسی است.  نکته بعدی در انگیزش،  تنوع مؤلفه‌ها و ساختار سخنان حضرت امام است. بحث ارتباطات ایشان نیز مبانی ارتباطی چون سؤال-برانگیزی، روشن گری، نکته پردازی، مزاح و جدیت تا خودباوری، هم-دردی و غیرت انگیزی و در نهایت قانون گرایی را دربرمی‌گیرد.


'''امام خمینی و مدیریت بحران:''' شامل سه مرحله قبل از بحران،حین بحران و پس از بحران می‌باشد. امام قبل از بروز بحران، آن را پیش‌بینی و برای جلوگیری از بروز آن چاره اندیشی می‌کردند. در مرحله دوم امام همزمان به مهار بحران و مقابله با آن می پرداختند و در مرحله سوم امام ابتدا از مردم می‌خواستند که بحران را تمام شده تلقی نکنند و سپس ایشان به بهره برداری از نتایج بحران به نفع اهداف نهضت اسلامی و تبدیل آن به فرصت می پرداختند.
'''امام خمینی و مدیریت بحران:''' شامل سه مرحله قبل از بحران،حین بحران و پس از بحران می‌باشد. امام قبل از بروز بحران، آن را پیش‌بینی و برای جلوگیری از بروز آن چاره اندیشی می‌کردند. در مرحله دوم امام همزمان به مهار بحران و مقابله با آن می‌پرداختند و در مرحله سوم امام ابتدا از مردم می‌خواستند که بحران را تمام شده تلقی نکنند و سپس ایشان به بهره‌برداری از نتایج بحران به نفع اهداف نهضت اسلامی و تبدیل آن به فرصت می‌پرداختند.


'''امام خمینی و سیاست گذاری:''' عناصر اصلی تشکیل دهنده سیاست گذاری امام عبارتند از:  
'''امام خمینی و سیاست گذاری:''' عناصر اصلی تشکیل دهنده سیاست گذاری امام عبارتند از:  


ا- ترسیم آرمان ها، اهداف و ایده‌ها؛ 2- هدایت و راهنمایی؛ 3- روشن گری؛ 4- تبیین مصالح، منافع و خواسته‌های مردم؛ 5- شناسایی و تعریف نهادها جهت حفظ و قوام؛ 6- تقویت یا تأسیس نهادها و هماهنگی و سازمان دهی؛ 7- ارزیابی و کنترل.
ا- ترسیم آرمان‌ها، اهداف و ایده‌ها؛ 2- هدایت و راهنمایی؛ 3- روشن گری؛ 4- تبیین مصالح، منافع و خواسته‌های مردم؛ 5- شناسایی و تعریف نهادها جهت حفظ و قوام؛ 6- تقویت یا تأسیس نهادها و هماهنگی و سازمان دهی؛ 7- ارزیابی و کنترل.


'''امام خمینی و مدیریت توسعه:'''  امام توسعه را فرآیندی تکاملی و همه-جانبه به منظور اصلاح و نوسازی جامعه متناسب با نظام ارزشی اسلامی برای تحقق سعادت معنوی افراد انسانی می‌دانند و هر دو جنبه معنوی و جسمانی را مورد توجه قرار می‌دهند.
'''امام خمینی و مدیریت توسعه:'''  امام توسعه را فرآیندی تکاملی و همه-جانبه به منظور اصلاح و نوسازی جامعه متناسب با نظام ارزشی اسلامی برای تحقق سعادت معنوی افراد انسانی می‌دانند و هر دو جنبه معنوی و جسمانی را مورد توجه قرار می‌دهند.


'''امام خمینی و مدیریت تفاوت ها و تضادها:''' امام در فرمایشات خود به انواع تضادها اشاره می‌کنند که بر اساس تجزیه  و تحلیل‌های به عمل آمده این تضادها به پنج سطح اصلی تقسیم می‌شود: 1- سطح فردی(درون فردی- بین فردی)، سطح گروهی(درون گروهی- بین گروهی)، سطح سازمانی(درون سازمانی- بین سازمانی)، سطح ملی(درون کشوری- بین کشوری)، سطح جهانی(تضاد اسلام با کفر.)
'''امام خمینی و مدیریت تفاوت‌ها و تضادها:''' امام در فرمایشات خود به انواع تضادها اشاره می‌کنند که بر اساس تجزیه  و تحلیل‌های به عمل آمده این تضادها به پنج سطح اصلی تقسیم می‌شود: 1- سطح فردی(درون فردی- بین فردی)، سطح گروهی(درون گروهی- بین گروهی)، سطح سازمانی(درون سازمانی- بین سازمانی)، سطح ملی(درون کشوری- بین کشوری)، سطح جهانی(تضاد اسلام با کفر.)


'''امام خمینی و ویژگی‌های مدیر:''' ویژگی خدمت‌گزاری بالاترین سهم از سبک رابطه گرایی امام را به خود اختصاص داده است.سبک وظیفه-گرایی امام نیز دارای 4 ویژگی است که عبارتند از،1- تبیین وظایف و اختیارات؛ 2- قانون گرایی؛ 3- شایسته سالاری؛  
'''امام خمینی و ویژگی‌های مدیر:''' ویژگی خدمت‌گزاری بالاترین سهم از سبک رابطه گرایی امام را به خود اختصاص داده است.سبک وظیفه-گرایی امام نیز دارای 4 ویژگی است که عبارتند از،1- تبیین وظایف و اختیارات؛ 2- قانون گرایی؛ 3- شایسته سالاری؛