دیوان وثوقی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای '
جز (جایگزینی متن - 'ب‎ب' به 'ب‌ب')
جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱۹: خط ۱۹:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =28369
| کتابخوان همراه نور =28369
| کد پدیدآور =18406  
| کد پدیدآور =18406  
| پس از =
| پس از =
خط ۲۸: خط ۲۹:


==ساختار==
==ساختار==
کتاب با سه مقدمه از استاد وحیدنیا، علی‌اکبر کنی‌پور (مستی) و جمال رضایی آغاز و اشعار در قالب قصائد، غزلیات، تغزل، مثنوی‌ها، ترکیب‌بند، دوبیتی ترکیب، دوبیتی پیوسته، ترجیع‎بند، قطعات، رباعیات، پندنامه‌ها، ترانه‌ها، شعر آزاد، اخوانیات، مذهبی‌ها و سوگ‎نامه‌ها سروده شده است.
کتاب با سه مقدمه از استاد وحیدنیا، علی‌اکبر کنی‌پور (مستی) و جمال رضایی آغاز و اشعار در قالب قصائد، غزلیات، تغزل، مثنوی‌ها، ترکیب‌بند، دوبیتی ترکیب، دوبیتی پیوسته، ترجیع‌بند، قطعات، رباعیات، پندنامه‌ها، ترانه‌ها، شعر آزاد، اخوانیات، مذهبی‌ها و سوگ‎نامه‌ها سروده شده است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
خط ۴۸: خط ۴۹:
{{ب|''چو شاخ خشک نیم سرکش از گران‌جانی ''|2=''چو شاخ بارور افتاده از فروتنی‌ام''}}
{{ب|''چو شاخ خشک نیم سرکش از گران‌جانی ''|2=''چو شاخ بارور افتاده از فروتنی‌ام''}}
{{ب|''مرا بهار بقا، از پی خزان فناست''|2='' من آن گلم که سر خاک خود شکفتنی‌ام''}}
{{ب|''مرا بهار بقا، از پی خزان فناست''|2='' من آن گلم که سر خاک خود شکفتنی‌ام''}}
{{ب|''تو آفتابی و روشن ستاره‎ی سحری است''|2=''تو نور محضی و من سایه‌ای ز روشنی‌ام''}}
{{ب|''تو آفتابی و روشن ستاره‌ی سحری است''|2=''تو نور محضی و من سایه‌ای ز روشنی‌ام''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


خط ۵۸: خط ۵۹:
{{ب|''روشن، غبار درگه روشندلان شدم ''|2=''بوی عبیر سوده از آن دامنم گرفت''<ref>ر.ک: همان، ص6-‎7</ref>}}{{پایان شعر}}.
{{ب|''روشن، غبار درگه روشندلان شدم ''|2=''بوی عبیر سوده از آن دامنم گرفت''<ref>ر.ک: همان، ص6-‎7</ref>}}{{پایان شعر}}.


[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]]، مسلمانی خداترس و خدادوست است و این معنی، در اشعار و آثار او به‎چشم می‌خورد. طلیعه دفتر خود را با نام خدا و جای‌جای آن را به نعت رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع)، زیب و زیور بخشیده است؛ به‌عنوان مثال:
[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]]، مسلمانی خداترس و خدادوست است و این معنی، در اشعار و آثار او به‌چشم می‌خورد. طلیعه دفتر خود را با نام خدا و جای‌جای آن را به نعت رسول اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع)، زیب و زیور بخشیده است؛ به‌عنوان مثال:


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۶۷: خط ۶۸:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''مقتدایی مرتجائی ملجئی ''|2=''مصطفایی راستین‌پیغمبری''}}
{{ب|''مقتدایی مرتجائی ملجئی ''|2=''مصطفایی راستین‌پیغمبری''}}
{{ب|''کهکشان‌افرازی و کیهان‎وشی ''|2='' آفتاب‌افروزی و انجم‌فری''<ref>ر.ک: همان، ص7-‎8</ref>}}{{پایان شعر}}.
{{ب|''کهکشان‌افرازی و کیهان‌وشی ''|2='' آفتاب‌افروزی و انجم‌فری''<ref>ر.ک: همان، ص7-‎8</ref>}}{{پایان شعر}}.


شاعر این دیوان ارزشمند، انسانی نازک‎خیال بوده که از هنگامی که قلم به دست گرفته و چامه‌سرایی را آغاز کرده، جز درباره دردها و آلام مردم، زیباشناسی، دوست‎یابی، محبت‎پروری و مشاعره با بزرگان ادب و هنر معاصر خود و اخوانیات و چامه‌های عاشقانه و چکامه‌های باارزش ادبی، سخنی نگفته و خلق اثری نکرده است. او در نهایت سادگی و روانی، زیباترین واژه‌ها را استخدام و قشنگ‎ترین مضمون‌ها را آفریده است:
شاعر این دیوان ارزشمند، انسانی نازک‎خیال بوده که از هنگامی که قلم به دست گرفته و چامه‌سرایی را آغاز کرده، جز درباره دردها و آلام مردم، زیباشناسی، دوست‎یابی، محبت‌پروری و مشاعره با بزرگان ادب و هنر معاصر خود و اخوانیات و چامه‌های عاشقانه و چکامه‌های باارزش ادبی، سخنی نگفته و خلق اثری نکرده است. او در نهایت سادگی و روانی، زیباترین واژه‌ها را استخدام و قشنگ‎ترین مضمون‌ها را آفریده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
{{ب|''بی‌فروغ آید به چشمم چشمه خورشید و ماه''|2='' بینم ار بی روی و مویت رنگ صبح و شام را''}}
{{ب|''نیمه‌شب شد غمگسارا باده‎ی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}}
{{ب|''نیمه‌شب شد غمگسارا باده‌ی روشن بیار''|2='' تا برد از خاطر روشن غم ایام را''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
ملاحظه می‌فرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کنی‌پور، ص12</ref>.
ملاحظه می‌فرمایید که چه زیبا واژه تخلص «روشن» را آورده است. شاعر یک لحظه زندگی را بی دوست نگذرانیده و در این راه گرچه مشقت زیادی را هم پذیرفته، اما حرمت دوست و قدر دوستی را نشکسته و دلی را نرنجانیده است.<ref>ر.ک: مقدمه کنی‌پور، ص12</ref>.
خط ۷۸: خط ۷۹:
بااینکه از دیرزمان، حتی قرن‌ها پیش، سرقت ادبی و دزدیدن مضمون‌های دیگران، رسم و باب بوده و امروزه هم متأسفانه از این صفت مذموم و نکوهیده، دور نمانده‌ایم، [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] مرد و مردانه قد علم کرده و می‌گوید:
بااینکه از دیرزمان، حتی قرن‌ها پیش، سرقت ادبی و دزدیدن مضمون‌های دیگران، رسم و باب بوده و امروزه هم متأسفانه از این صفت مذموم و نکوهیده، دور نمانده‌ایم، [[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] مرد و مردانه قد علم کرده و می‌گوید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''خوشه‎چینی سازگار طبع روشن نیست نیست ''|2=''خوشه‌ای نایاب و دور از دسترس باید مرا''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان، ص12-‎13</ref>.
{{ب|''خوشه‌چینی سازگار طبع روشن نیست نیست ''|2=''خوشه‌ای نایاب و دور از دسترس باید مرا''<ref>ر.ک: همان، ص12-‎13</ref>}}{{پایان شعر}}.


او مانند همه نازک‎طبعان و شکسته‌دلان، از جور روزگار می‌نالد و می‌گوید:
او مانند همه نازک‎طبعان و شکسته‌دلان، از جور روزگار می‌نالد و می‌گوید:
خط ۸۷: خط ۸۸:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ای برگ یاسمن که سراسر لطافتی ''|2=''ای شاخ نسترن که سراپا طراوتی''}}
{{ب|''ای برگ یاسمن که سراسر لطافتی ''|2=''ای شاخ نسترن که سراپا طراوتی''}}
{{ب|''در شام عمر من تو سحرگاه روشنی ''|2='' بر بام بخت من تو همای سعادتی''}}{{پایان شعر}}<ref>ر.ک: همان</ref>.
{{ب|''در شام عمر من تو سحرگاه روشنی ''|2='' بر بام بخت من تو همای سعادتی''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.


[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] معشوق را آمرانه می‌ستاید؛ تا جایی که او را وادار می‌کند حرمت عاشق دل‎سوخته را نگاه دارد. این معشوق که غالباً  دختر یا همسر اوست، در بادی نظر، هیچ اشاره مستقیمی به او نشده است:
[[وثوقی، کيومرث|وثوقی]] معشوق را آمرانه می‌ستاید؛ تا جایی که او را وادار می‌کند حرمت عاشق دل‎سوخته را نگاه دارد. این معشوق که غالباً  دختر یا همسر اوست، در بادی نظر، هیچ اشاره مستقیمی به او نشده است:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''برگیر از آن بنفشه‎ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
{{ب|''برگیر از آن بنفشه‌ی مو، شانه ''|2=''بر یاس شانه، مشک‎ تر افشان کن''}}
{{ب|''در چشمه‌سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.
{{ب|''در چشمه‌سار، سرمه بشوی از چشم''|2='' در جویبار، موی پریشان کن''<ref>ر.ک: همان</ref>}}{{پایان شعر}}.


خط ۱۲۷: خط ۱۲۸:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و یا در قصیده ظهور که بسیار ملتمسانه از حضرت بقیة‎الله(عج) استدعای ظهور می‌کند:
و یا در قصیده ظهور که بسیار ملتمسه‌گانه از حضرت بقیة‎الله(عج) استدعای ظهور می‌کند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ای بهشت جاودان در گلخن دنیا ظهورت ''|2=''ای بهار بی‌خزان در گلشن عقبا ظهورت''}}
{{ب|''ای بهشت جاودان در گلخن دنیا ظهورت ''|2=''ای بهار بی‌خزان در گلشن عقبا ظهورت''}}
{{ب|''نوبهار هر خزانی ای گل گلزار نرگس''|2='' خرمی‌بخش جنانی، خرما، خوشا، ظهورت''}}
{{ب|''نوبهار هر خزانی‌ای گل گلزار نرگس''|2='' خرمی‌بخش جنانی، خرما، خوشا، ظهورت''}}
{{ب|''آرزوی جانی و در سینه امیدآفرینی ''|2='' بر همه امیدواران تهنیت بادا ظهورت''}}
{{ب|''آرزوی جانی و در سینه امیدآفرینی ''|2='' بر همه امیدواران تهنیت بادا ظهورت''}}
{{ب|''عرشیان تا حشر تسبیح تو می‌گویند و «روشن» ''|2=''جز به نعت تو نخواهد لب گشودن تا ظهورت''<ref>ر.ک: همان، ص15-‎16</ref>}}
{{ب|''عرشیان تا حشر تسبیح تو می‌گویند و «روشن» ''|2=''جز به نعت تو نخواهد لب گشودن تا ظهورت''<ref>ر.ک: همان، ص15-‎16</ref>}}
خط ۱۵۲: خط ۱۵۳:
   
   
==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
خط ۱۶۲: خط ۱۶۴:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:25 مرداد الی 24 شهریور]]
[[رده:سال97-25مرداد الی24 شهریور]]