معجم طبقات المتکلمین: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
    جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای ')
     
    (۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۵: خط ۵:


    | پدیدآوران =  
    | پدیدآوران =  
    [[لجنه العلميه في موسسه الامام الصادق‌ عليه‌السلام]] (نويسنده)
    [[لجنه العلميه في مؤسسه الامام الصادق‌ عليه‌السلام]] (نویسنده)


    [[سبحانی تبریزی، جعفر]] (مقدمه نويس)
    [[سبحانی تبریزی، جعفر]] (مقدمه‌نويس)
    | زبان =عربی
    | زبان =عربی
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏201‎‏/‎‏71‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏  
    | کد کنگره =‏BP‎‏ ‎‏201‎‏/‎‏71‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏  
    خط ۱۵: خط ۱۵:


    | ناشر =  
    | ناشر =  
    مؤسسة الإمام الصادق (عليه‌السلام)
    مؤسسة الإمام الصادق عليه‌السلام  
    | مکان نشر =ايران - قم  
    | مکان نشر =ايران - قم  
    | سال نشر =1382ش , 1424ق  
    | سال نشر =1382ش , 1424ق  
    خط ۲۲: خط ۲۲:
    | چاپ =1
    | چاپ =1
    | تعداد جلد =5
    | تعداد جلد =5
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =20449
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =14830
    | کتابخوان همراه نور =14830
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۵: خط ۳۶:
    این کتاب از مقدمه عالمانه [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله جعفر سبحانی]] و متن اصلی (شامل 5 جلد: 1. از قرن اول تا سوم؛ 2. از قرن چهارم تا هفتم؛ 3. از قرن هشتم تا یازدهم؛ 4. ادامه قرن یازدهم تا قرن دوازدهم؛ 5. از قرن سیزدهم تا چهاردهم) تشکیل شده است.
    این کتاب از مقدمه عالمانه [[سبحانی تبریزی، جعفر|آیت‌الله جعفر سبحانی]] و متن اصلی (شامل 5 جلد: 1. از قرن اول تا سوم؛ 2. از قرن چهارم تا هفتم؛ 3. از قرن هشتم تا یازدهم؛ 4. ادامه قرن یازدهم تا قرن دوازدهم؛ 5. از قرن سیزدهم تا چهاردهم) تشکیل شده است.


    در مقدمه مفصل ناظر علمی، با بیان وجه تسمیه، تعریف و موضوع علم کلام، این مطلب توضیح داده شده است که: «التفکیر، فریضة إسلامیة»؛ یعنی «اندیشیدن، واجب و فریضه ای اسلامی است».
    در مقدمه مفصل ناظر علمی، با بیان وجه تسمیه، تعریف و موضوع علم کلام، این مطلب توضیح داده شده است که: «التفکیر، فریضة إسلامیة»؛ یعنی «اندیشیدن، واجب و فریضه‌ای اسلامی است».


    نویسنده در ادامه به برخی از شبهات منکران علم کلام پاسخ داده و سپس با ذکر گفتگوی مفضل با ابن ابی‌العوجاء و پاسخ حکیمانه حضرت امام صادق(ع) و نگارش توحید مفضل و... سرانجام نقش سرنوشت ساز امامان اطهار(ع) در تبیین عقاید اسلامی را شرح داده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص7-237</ref>
    نویسنده در ادامه به برخی از شبهات منکران علم کلام پاسخ داده و سپس با ذکر گفتگوی مفضل با ابن ابی‌العوجاء و پاسخ حکیمانه حضرت امام صادق(ع) و نگارش توحید مفضل و... سرانجام نقش سرنوشت ساز امامان اطهار(ع) در تبیین عقاید اسلامی را شرح داده است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص7-237</ref>
    خط ۴۳: خط ۴۴:


    #ابوذر غفاری، جندب بن جناده غفاری، یکی از صحابه جلیل و پیشتازان اسلام آوران که در جاهلیت هم متأله و موحد بود و بت نمی‌پرستید... اوّلین کسی است که درباره «علم البقاء» سخن گفت. او بر مشقات و دشواری‌ها در راه اسلام صبر کرد و عهود و وصایا را حفظ کرد و در محنت‌ها صبوری پیشه کرد... در زمان عثمان بن عفان مردم را مخاطب قرار می‌داد و آنان را بر منکراتی که رایج شده آگاه می‌کرد و بر آنان نهیب می‌زد که چرا از عترت پاک پیامبر(ص) جدا شده‌اند و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] را از ولایت و رهبری مردم دور ساخته‌اند و اعتقاد داشت که [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] سزاوارترین مردم برای امامت بعد از رسول خدا(ص) است و... عثمان از دست او به تنگ آمد و او را به شام به سوی معاویه تبعید کرد.
    #ابوذر غفاری، جندب بن جناده غفاری، یکی از صحابه جلیل و پیشتازان اسلام آوران که در جاهلیت هم متأله و موحد بود و بت نمی‌پرستید... اوّلین کسی است که درباره «علم البقاء» سخن گفت. او بر مشقات و دشواری‌ها در راه اسلام صبر کرد و عهود و وصایا را حفظ کرد و در محنت‌ها صبوری پیشه کرد... در زمان عثمان بن عفان مردم را مخاطب قرار می‌داد و آنان را بر منکراتی که رایج شده آگاه می‌کرد و بر آنان نهیب می‌زد که چرا از عترت پاک پیامبر(ص) جدا شده‌اند و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] را از ولایت و رهبری مردم دور ساخته‌اند و اعتقاد داشت که [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] سزاوارترین مردم برای امامت بعد از رسول خدا(ص) است و... عثمان از دست او به تنگ آمد و او را به شام به سوی معاویه تبعید کرد.
    #:ابوذر در شام هم جهاد و امر به معروف و نهی از منکرش را ادامه داد و... معاویه می‌پنداشت که هرچه انجام می‌دهد از قضای الهی است؛ چنان که نقل شده که معاویه در برخی از خطبه‌هایش گفت: «أنا خازن من خزّان اللّه، أعطی من أعطاه اللّه و أمنع من منعه اللّه»؛ یعنی «من خزانه دار خزینه‌های خدا هستم، به هر کسی که خدا عطا کرده می‌بخشم و از هر کسی که منع کرده، دریغ می‌کنم». پس ابوذر غفاری بلند شد و گفت: «کذبت یا معاویة إنّک لتعطی من منعه اللّه و تمنع من أعطاه اللّه»؛ «دروغ گفتی ای معاویه! تو می‌بخشی به هر کسی که خدا از او منع کرده و مانع می‌شوی از کسی که خدا به او بخشیده». معاویه چون احساس خطر کرد و مشاهده کرد که ابوذر دارد قلب مردم را تسخیر می‌کند، از او به عثمان، شکایت کرد. پس عثمان او را به مدینه فراخواند و سپس او را به ربذه تبعید کرد. پس در آنجا در سال 32ق، وفات کرد و عبداللّه بن مسعود و جمعی از کوفیان شاهد دفنش شدند و ابن مسعود گریست و گفت: «صدق رسول اللّه(ص): تمشی وحدک و تموت وحدک و تبعث وحدک»؛ «راست گفت رسول خدا(ص) که تو تنها راه می‌روی، تنهایی می‌میری و به تنهایی مبعوث می‌شوی». روایت شده از ابورافع که گفت: «أتیت أباذر بالربذة أودّعه، فلما أردت الانصراف، قال لی و لأناس معی: ستکون فتنة، فاتقوا اللّه و علیکم بالشیخ علی بن أبی طالب(ع)، فاتّبعوه»؛ یعنی «رفتم نزد ابوذر در ربذه تا با او خداحافظی کنم، پس وقتی خواستم بازگردم او به من و کسانی که با من بودند خطاب کرد و گفت: به زودی فتنه ای رخ خواهد داد، پس تقوای الهی پیشه کنید و بر شما باد که ملازم این شیخ، علی بن ابی‌طالب(ع) باشید و از او پیروی کنید»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص241-243</ref>
    #:ابوذر در شام هم جهاد و امر به معروف و نهی از منکرش را ادامه داد و... معاویه می‌پنداشت که هرچه انجام می‌دهد از قضای الهی است؛ چنان که نقل شده که معاویه در برخی از خطبه‌هایش گفت: «أنا خازن من خزّان اللّه، أعطی من أعطاه اللّه و أمنع من منعه اللّه»؛ یعنی «من خزانه دار خزینه‌های خدا هستم، به هر کسی که خدا عطا کرده می‌بخشم و از هر کسی که منع کرده، دریغ می‌کنم». پس ابوذر غفاری بلند شد و گفت: «کذبت یا معاویة إنّک لتعطی من منعه اللّه و تمنع من أعطاه اللّه»؛ «دروغ گفتی‌ای معاویه! تو می‌بخشی به هر کسی که خدا از او منع کرده و مانع می‌شوی از کسی که خدا به او بخشیده». معاویه چون احساس خطر کرد و مشاهده کرد که ابوذر دارد قلب مردم را تسخیر می‌کند، از او به عثمان، شکایت کرد. پس عثمان او را به مدینه فراخواند و سپس او را به ربذه تبعید کرد. پس در آنجا در سال 32ق، وفات کرد و عبداللّه بن مسعود و جمعی از کوفیان شاهد دفنش شدند و ابن مسعود گریست و گفت: «صدق رسول‌اللّه(ص): تمشی وحدک و تموت وحدک و تبعث وحدک»؛ «راست گفت رسول خدا(ص) که تو تنها راه می‌روی، تنهایی می‌میری و به تنهایی مبعوث می‌شوی». روایت شده از ابورافع که گفت: «أتیت أباذر بالربذة أودّعه، فلما أردت الانصراف، قال لی و لأناس معی: ستکون فتنة، فاتقوا اللّه و علیکم بالشیخ علی بن أبی طالب(ع)، فاتّبعوه»؛ یعنی «رفتم نزد ابوذر در ربذه تا با او خداحافظی کنم، پس وقتی خواستم بازگردم او به من و کسانی که با من بودند خطاب کرد و گفت: به زودی فتنه‌ای رخ خواهد داد، پس تقوای الهی پیشه کنید و بر شما باد که ملازم این شیخ، علی بن ابی‌طالب(ع) باشید و از او پیروی کنید»<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص241-243</ref>
    #: گفتنی است که به نظر می‌رسد «علم البقاء» در عبارت مذکور، هرچند اصطلاحی شناخته شده نیست، ولیکن به معنای علم کلام است که در آن درباره توحید و بقای آدمی بعد از مرگ و رحلت از این دنیای فانی بحث می‌شود و ابوذر در آن واقعه تاریخی مشهور چند بار کلمه طیبه «لا إله إلا الله» را در برابر مشرکان بر زبان جاری کرد و مشرکان نادان او را تا سرحد مرگ کتک زدند.
    #: گفتنی است که به نظر می‌رسد «علم البقاء» در عبارت مذکور، هرچند اصطلاحی شناخته شده نیست، ولیکن به معنای علم کلام است که در آن درباره توحید و بقای آدمی بعد از مرگ و رحلت از این دنیای فانی بحث می‌شود و ابوذر در آن واقعه تاریخی مشهور چند بار کلمه طیبه «لا إله إلا الله» را در برابر مشرکان بر زبان جاری کرد و مشرکان نادان او را تا سرحد مرگ کتک زدند.
    #حسینی، شجاع بن علی حسینی:‌اندیشمند امامی متکلّم ماهر. منابعی که در دست داریم تاریخ ولادت یا زمان رشد و تربیت او یا محل سکونتش را بیان نکرده است و شاید وطنش نجف بوده؛ همان طورکه در منابع به استادانش که از آنان علوم و فنون آموخته اشاره ای نشده است.
    #حسینی، شجاع بن علی حسینی:‌اندیشمند امامی متکلّم ماهر. منابعی که در دست داریم تاریخ ولادت یا زمان رشد و تربیت او یا محل سکونتش را بیان نکرده است و شاید وطنش نجف بوده؛ همان طورکه در منابع به استادانش که از آنان علوم و فنون آموخته اشاره‌ای نشده است.
    #:از برخی از فعالیت‌های او آشکار می‌شود که در نیمه دوم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم می‌زیسته و تألیفات متعددی پدید آورده که از آن‌ها اهتمام وسیعش به مباحث عقائدی و کلامی آشکار می‌شود. اسامی برخی از تألیفات او عبارت است از: «إیضاح مشکلات التوحید فی حلّ معضلات التجرید»، «الهدی إلی طریق الصواب»، «البشری فی شرح الهدی»، و «شرح رسالة الزوراء».
    #:از برخی از فعالیت‌های او آشکار می‌شود که در نیمه دوم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم می‌زیسته و تألیفات متعددی پدید آورده که از آن‌ها اهتمام وسیعش به مباحث عقائدی و کلامی آشکار می‌شود. اسامی برخی از تألیفات او عبارت است از: «إیضاح مشکلات التوحید فی حلّ معضلات التجرید»، «الهدی إلی طریق الصواب»، «البشری فی شرح الهدی»، و «شرح رسالة الزوراء».
    #:تاریخ وفات وی مشخص نشده است. وی کتابش «البشری» را در ماه رمضان سال (1003ق) به انجام رسانده و در آخرش وعده داده که رساله ای در خصوص براهین عقلی عقائد دینی بنگارد<ref>ر.ک: همان، ج3، ص437-438</ref>
    #:تاریخ وفات وی مشخص نشده است. وی کتابش «البشری» را در ماه رمضان سال (1003ق) به انجام رسانده و در آخرش وعده داده که رساله‌ای  در خصوص براهین عقلی عقائد دینی بنگارد<ref>ر.ک: همان، ج3، ص437-438</ref>
    #بیدآبادی، یحیی بن محمدشفیع مستوفی بیدآبادی اصفهانی، دانشمند شیعی بزرگ و مجتهد، در سال 1250ق، متولد شد و برخی از مراحل درسی را در شهر خودش گذراند و در محضر درس مجتهد بزرگ شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف حاضر شد و به اصفهان بازگشت و به مطالعه و پژوهش عمیق در علوم گوناگون پرداخت و ملاحظات و تعلیقاتش را بر بسیاری از کتاب‌ها نوشت و در کلام، فلسفه، تفسیر، فقه و اصول و... بسیار دانا و متبحر بود.
    #بیدآبادی، یحیی بن محمدشفیع مستوفی بیدآبادی اصفهانی، دانشمند شیعی بزرگ و مجتهد، در سال 1250ق، متولد شد و برخی از مراحل درسی را در شهر خودش گذراند و در محضر درس مجتهد بزرگ شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف حاضر شد و به اصفهان بازگشت و به مطالعه و پژوهش عمیق در علوم گوناگون پرداخت و ملاحظات و تعلیقاتش را بر بسیاری از کتاب‌ها نوشت و در کلام، فلسفه، تفسیر، فقه و اصول و... بسیار دانا و متبحر بود.
    #:تألیفات فراوانی نگاشت، از جمله: «أصول الدین»، «جامع الأصول و الفروع»، «رسالة فی علم الإمام»، «تفضیل الأئمّة علی الملائکة»، «تعیین الثقل الأکبر»، «هدایة المؤمنین إلی الصراط المستقیم»، «کتاب فی فضائل فاطمة الزهراء(س)»، «تفسیر }/وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنِی آدَمَ/{»، «تفسیر سورة الفاتحة»، «رسالة فی الاستصحاب»، «شرح شرائع الإسلام» و «الدرة البیضاء» و... او در سال 1325ق، در اصفهان درگذشت<ref>ر.ک: همان ج5، ص514-515</ref>
    #:تألیفات فراوانی نگاشت، از جمله: «أصول‌الدین»، «جامع الأصول و الفروع»، «رسالة فی علم الإمام»، «تفضیل الأئمّة علی الملائکة»، «تعیین الثقل الأکبر»، «هدایة المؤمنین إلی الصراط المستقیم»، «کتاب فی فضائل فاطمة الزهراء(س)»، «تفسیر }/وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنِی آدَمَ/{»، «تفسیر سورة الفاتحة»، «رسالة فی الاستصحاب»، «شرح شرائع الإسلام» و «الدرة البیضاء» و... او در سال 1325ق، در اصفهان درگذشت<ref>ر.ک: همان ج5، ص514-515</ref>


    == وضعیت کتاب ==
    == وضعیت کتاب ==
    خط ۵۶: خط ۵۷:
    متأسفانه فهارس فنی (آیات، روایات، اعلام، امکنه و...) و حتی فهرست منابع آماده نشده است. نویسندگان برای تولید اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبری به زبان عربی و فارسی استفاده کرده‌اند.
    متأسفانه فهارس فنی (آیات، روایات، اعلام، امکنه و...) و حتی فهرست منابع آماده نشده است. نویسندگان برای تولید اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبری به زبان عربی و فارسی استفاده کرده‌اند.


    ==پانویس ==
    ==پانویس==
    <references />
    <references/>
    == منابع مقاله ==
    == منابع مقاله ==
    مقدمه و متن کتاب.
    مقدمه و متن کتاب.


    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    [[طبقات المعتزلة]]
    [[المنطلقات الفكرية عند الإمام الفخر الرازي]]
    [[جلاء العينين في محاكمة الاحمدين؛ احمد بن عبد الحليم بن تيمية، احمد بن محمد بن حجر الهيتمي]]
    [[فصل الخطاب من كتاب‌الله و حديث الرسول و كلام العلماء في مذهب ابن عبدالوهاب]]
    [[ایمان‌گرایی خردپیشه در اندیشه فخر رازی]]
    [[مقالات الشيخ أبي‌الحسن الأشعري إمام أهل السنة]]
    [[نقدی بر افکار ابن تیمیه]]
    [[اندیشه‌های کلامی علامه حلی]]
    [[نقدی بر افکار ابن تیمیه]]
    [[التأويل عند الغزالي نظرية و تطبيقا]]





    نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۱۳

    معجم طبقات المتکلمين
    معجم طبقات المتکلمین
    پدیدآورانلجنه العلميه في مؤسسه الامام الصادق‌ عليه‌السلام (نویسنده) سبحانی تبریزی، جعفر (مقدمه‌نويس)
    عنوان‌های دیگريتضمن ترجمة رجالات العلم و الفکر عبر أربعة عشر قرنا
    ناشرمؤسسة الإمام الصادق عليه‌السلام
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1382ش , 1424ق
    چاپ1
    موضوع1.متکلمان - سرگذشت‌نامه 2.کلام شيعه اماميه - تاريخ
    زبانعربی
    تعداد جلد5
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏201‎‏/‎‏71‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏6‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معجم طبقات المتکلمین، از آثار مفصل هیئت علمی مؤسسه امام صادق(ع) است که زیر نظر آیت‌الله جعفر سبحانی انجام شده و در آن، نویسندگان، گزارش شرح حال، آثار و‌اندیشه‌های جمعی از متکلمان مسلمان در طول چهارده قرن (بیش از 750 تن) را به زبان عربی بیان کرده‌اند.

    نام کامل این اثر عبارت است از: «معجم طبقات المتکلمین: یتضمن ترجمة رجالات العلم و الفکر عبر أربعة عشر قرناً».

    ساختار

    این کتاب از مقدمه عالمانه آیت‌الله جعفر سبحانی و متن اصلی (شامل 5 جلد: 1. از قرن اول تا سوم؛ 2. از قرن چهارم تا هفتم؛ 3. از قرن هشتم تا یازدهم؛ 4. ادامه قرن یازدهم تا قرن دوازدهم؛ 5. از قرن سیزدهم تا چهاردهم) تشکیل شده است.

    در مقدمه مفصل ناظر علمی، با بیان وجه تسمیه، تعریف و موضوع علم کلام، این مطلب توضیح داده شده است که: «التفکیر، فریضة إسلامیة»؛ یعنی «اندیشیدن، واجب و فریضه‌ای اسلامی است».

    نویسنده در ادامه به برخی از شبهات منکران علم کلام پاسخ داده و سپس با ذکر گفتگوی مفضل با ابن ابی‌العوجاء و پاسخ حکیمانه حضرت امام صادق(ع) و نگارش توحید مفضل و... سرانجام نقش سرنوشت ساز امامان اطهار(ع) در تبیین عقاید اسلامی را شرح داده است[۱]

    گزارش محتوا

    برخی از مطالب جالب این کتاب، عبارت است از:

    1. ابوذر غفاری، جندب بن جناده غفاری، یکی از صحابه جلیل و پیشتازان اسلام آوران که در جاهلیت هم متأله و موحد بود و بت نمی‌پرستید... اوّلین کسی است که درباره «علم البقاء» سخن گفت. او بر مشقات و دشواری‌ها در راه اسلام صبر کرد و عهود و وصایا را حفظ کرد و در محنت‌ها صبوری پیشه کرد... در زمان عثمان بن عفان مردم را مخاطب قرار می‌داد و آنان را بر منکراتی که رایج شده آگاه می‌کرد و بر آنان نهیب می‌زد که چرا از عترت پاک پیامبر(ص) جدا شده‌اند و امیرالمؤمنین علی(ع) را از ولایت و رهبری مردم دور ساخته‌اند و اعتقاد داشت که حضرت علی(ع) سزاوارترین مردم برای امامت بعد از رسول خدا(ص) است و... عثمان از دست او به تنگ آمد و او را به شام به سوی معاویه تبعید کرد.
      ابوذر در شام هم جهاد و امر به معروف و نهی از منکرش را ادامه داد و... معاویه می‌پنداشت که هرچه انجام می‌دهد از قضای الهی است؛ چنان که نقل شده که معاویه در برخی از خطبه‌هایش گفت: «أنا خازن من خزّان اللّه، أعطی من أعطاه اللّه و أمنع من منعه اللّه»؛ یعنی «من خزانه دار خزینه‌های خدا هستم، به هر کسی که خدا عطا کرده می‌بخشم و از هر کسی که منع کرده، دریغ می‌کنم». پس ابوذر غفاری بلند شد و گفت: «کذبت یا معاویة إنّک لتعطی من منعه اللّه و تمنع من أعطاه اللّه»؛ «دروغ گفتی‌ای معاویه! تو می‌بخشی به هر کسی که خدا از او منع کرده و مانع می‌شوی از کسی که خدا به او بخشیده». معاویه چون احساس خطر کرد و مشاهده کرد که ابوذر دارد قلب مردم را تسخیر می‌کند، از او به عثمان، شکایت کرد. پس عثمان او را به مدینه فراخواند و سپس او را به ربذه تبعید کرد. پس در آنجا در سال 32ق، وفات کرد و عبداللّه بن مسعود و جمعی از کوفیان شاهد دفنش شدند و ابن مسعود گریست و گفت: «صدق رسول‌اللّه(ص): تمشی وحدک و تموت وحدک و تبعث وحدک»؛ «راست گفت رسول خدا(ص) که تو تنها راه می‌روی، تنهایی می‌میری و به تنهایی مبعوث می‌شوی». روایت شده از ابورافع که گفت: «أتیت أباذر بالربذة أودّعه، فلما أردت الانصراف، قال لی و لأناس معی: ستکون فتنة، فاتقوا اللّه و علیکم بالشیخ علی بن أبی طالب(ع)، فاتّبعوه»؛ یعنی «رفتم نزد ابوذر در ربذه تا با او خداحافظی کنم، پس وقتی خواستم بازگردم او به من و کسانی که با من بودند خطاب کرد و گفت: به زودی فتنه‌ای رخ خواهد داد، پس تقوای الهی پیشه کنید و بر شما باد که ملازم این شیخ، علی بن ابی‌طالب(ع) باشید و از او پیروی کنید»[۲]
      گفتنی است که به نظر می‌رسد «علم البقاء» در عبارت مذکور، هرچند اصطلاحی شناخته شده نیست، ولیکن به معنای علم کلام است که در آن درباره توحید و بقای آدمی بعد از مرگ و رحلت از این دنیای فانی بحث می‌شود و ابوذر در آن واقعه تاریخی مشهور چند بار کلمه طیبه «لا إله إلا الله» را در برابر مشرکان بر زبان جاری کرد و مشرکان نادان او را تا سرحد مرگ کتک زدند.
    2. حسینی، شجاع بن علی حسینی:‌اندیشمند امامی متکلّم ماهر. منابعی که در دست داریم تاریخ ولادت یا زمان رشد و تربیت او یا محل سکونتش را بیان نکرده است و شاید وطنش نجف بوده؛ همان طورکه در منابع به استادانش که از آنان علوم و فنون آموخته اشاره‌ای نشده است.
      از برخی از فعالیت‌های او آشکار می‌شود که در نیمه دوم قرن دهم و اوایل قرن یازدهم می‌زیسته و تألیفات متعددی پدید آورده که از آن‌ها اهتمام وسیعش به مباحث عقائدی و کلامی آشکار می‌شود. اسامی برخی از تألیفات او عبارت است از: «إیضاح مشکلات التوحید فی حلّ معضلات التجرید»، «الهدی إلی طریق الصواب»، «البشری فی شرح الهدی»، و «شرح رسالة الزوراء».
      تاریخ وفات وی مشخص نشده است. وی کتابش «البشری» را در ماه رمضان سال (1003ق) به انجام رسانده و در آخرش وعده داده که رساله‌ای در خصوص براهین عقلی عقائد دینی بنگارد[۳]
    3. بیدآبادی، یحیی بن محمدشفیع مستوفی بیدآبادی اصفهانی، دانشمند شیعی بزرگ و مجتهد، در سال 1250ق، متولد شد و برخی از مراحل درسی را در شهر خودش گذراند و در محضر درس مجتهد بزرگ شیخ مرتضی انصاری در نجف اشرف حاضر شد و به اصفهان بازگشت و به مطالعه و پژوهش عمیق در علوم گوناگون پرداخت و ملاحظات و تعلیقاتش را بر بسیاری از کتاب‌ها نوشت و در کلام، فلسفه، تفسیر، فقه و اصول و... بسیار دانا و متبحر بود.
      تألیفات فراوانی نگاشت، از جمله: «أصول‌الدین»، «جامع الأصول و الفروع»، «رسالة فی علم الإمام»، «تفضیل الأئمّة علی الملائکة»، «تعیین الثقل الأکبر»، «هدایة المؤمنین إلی الصراط المستقیم»، «کتاب فی فضائل فاطمة الزهراء(س)»، «تفسیر }/وَ لَقَدْ کرَّمْنا بَنِی آدَمَ/{»، «تفسیر سورة الفاتحة»، «رسالة فی الاستصحاب»، «شرح شرائع الإسلام» و «الدرة البیضاء» و... او در سال 1325ق، در اصفهان درگذشت[۴]

    وضعیت کتاب

    برای کتاب حاضر، در پایان هر جلد فهرست مطالب و فهرست متکلمان مطرح شده، به دو صورت الفبایی و همچنین به ترتیب قرون، ذکر شده است.

    متأسفانه فهارس فنی (آیات، روایات، اعلام، امکنه و...) و حتی فهرست منابع آماده نشده است. نویسندگان برای تولید اثر حاضر، از منابع متعدد و معتبری به زبان عربی و فارسی استفاده کرده‌اند.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص7-237
    2. ر.ک: متن کتاب، ج1، ص241-243
    3. ر.ک: همان، ج3، ص437-438
    4. ر.ک: همان ج5، ص514-515

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها