مولانا و دفاع از عقل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای '
جز (جایگزینی متن - 'ده ها' به 'ده‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۸: خط ۳۸:
== گزارش محتوا==
== گزارش محتوا==


کتاب مولانا و دفاع از عقل اثری است فلسفی ـ عرفانی با رویکردی کاملاً تحلیلی ـ نقدی که به مسئله‌ی پیچیده ی، عقل با تمام خواص و تعریفات و انواع و اقسام آن از منظر مولانا می‌پردازد. مسلّماً تحت عنوان کتاب، خاصّه یک کتاب پژوهشی از زمان مولانا تا کنون به چنین کار مهمّ و اصولی ای دست نزده بود و این کتاب به عنوان نخستین کار در این مورد به واقع قابل تحسین است، ضمن این که هیچ نکته‌ای را از دید مولانا به عنوان یک مولوی شناس شهیر از قلم نینداخته است. اثر هر چند موجز است ولی از جامعیّت بالایی برخوردار است. بی تردید پرداختن به این موضوع تنها از کسانی بر می‌آید که اشرافی کامل به آثار مولانا و اندیشه‌های او داشته باشند، در غیر این صورت با تفسیر برخی از اجزاء کار خام و تفسیر خطا و ناقص ارائه می‌گردد. نویسنده‌ی کتاب به واقع از عهده‌ی این کار به خوبی بر آمده است و هم جامع‌ترین تحلیل و تفسیر را از این منظر ارائه داده است، هم بهترین و هم اوّلین را که شایسته‌ی تقدیر است، چاپهای مکرّر آن نیز نشان از استقبال اهل خرد و اندیشه از این کتاب است.
کتاب مولانا و دفاع از عقل اثری است فلسفی ـ عرفانی با رویکردی کاملاً تحلیلی ـ نقدی که به مسئله‌ی پیچیده ی، عقل با تمام خواص و تعریفات و انواع و اقسام آن از منظر مولانا می‌پردازد. مسلّماً تحت عنوان کتاب، خاصّه یک کتاب پژوهشی از زمان مولانا تا کنون به چنین کار مهمّ و اصولی‌ای دست نزده بود و این کتاب به عنوان نخستین کار در این مورد به واقع قابل تحسین است، ضمن این که هیچ نکته‌ای را از دید مولانا به عنوان یک مولوی شناس شهیر از قلم نینداخته است. اثر هر چند موجز است ولی از جامعیّت بالایی برخوردار است. بی تردید پرداختن به این موضوع تنها از کسانی بر می‌آید که اشرافی کامل به آثار مولانا و اندیشه‌های او داشته باشند، در غیر این صورت با تفسیر برخی از اجزاء کار خام و تفسیر خطا و ناقص ارائه می‌گردد. نویسنده‌ی کتاب به واقع از عهده‌ی این کار به خوبی بر آمده است و هم جامع‌ترین تحلیل و تفسیر را از این منظر ارائه داده است، هم بهترین و هم اوّلین را که شایسته‌ی تقدیر است، چاپهای مکرّر آن نیز نشان از استقبال اهل خرد و اندیشه از این کتاب است.


نویسنده متنی روان را در این اثر به مانند دیگر آثار خود ارائه داده و پیچ و تابهای غیر ضروری را در کار نوشتن خود مقرّر نداشته است با این حال برخی از سخنان او از بابت فهم و معنا اندکی مشکل به نظر می‌رسد، هر چند وی سعی کرده ابیات مولانا را که گاه بسیار پیچیده هستند، برای خواننده‌ی مشتاق سهل و ساده کند ولی نشان دادن امواج خروشا برای کسانی که دریا و موج و ساحل را ندیده باشند به واقع دشوار است.
نویسنده متنی روان را در این اثر به مانند دیگر آثار خود ارائه داده و پیچ و تابهای غیر ضروری را در کار نوشتن خود مقرّر نداشته است با این حال برخی از سخنان او از بابت فهم و معنا اندکی مشکل به نظر می‌رسد، هر چند وی سعی کرده ابیات مولانا را که گاه بسیار پیچیده هستند، برای خواننده‌ی مشتاق سهل و ساده کند ولی نشان دادن امواج خروشا برای کسانی که دریا و موج و ساحل را ندیده باشند به واقع دشوار است.
خط ۵۸: خط ۵۸:
نویسنده در بخشیهای از این کتاب به بررسی ماهیت عقل جزئی می‌پردازد و کار و شیوه‌ی آن را تحلیل و تفسیر می‌کند، مثلاً می‌گوید: عقل جزئی توان ادراک حقیقت را ندارد، یا می‌گوید: عقل جزئی از آنجا که همنیشن وهم و ظن است روی به نور و حقیقت ندارد و در گمراهی است و گمراه کننده است. در تعابیری دیگر می‌گوید: این عقل به سان کر مادرزاد است  و چون کرکسان مردارخوار سروکارش با پلیدیها و جیفه‌هاست. علم تقلیدی  نیز ماحصل و بازتاب فعالیّت تاریک او به حساب می‌آید. عقل جزئی در برابر عقل کل، چون پوستی است در برابر مغز. و از آنچه که خام و سطحی بوده و جز پوست نیست چیزی جز سیاه شدن اوراق و هدر رفتن دفترها نمی‌توان انتظار داشت. عقل جزئی در مصاف با هواهای نفسانی کاملاً ضعیف و بی تدبیر است.  عقلی است «ماده»  و مغلوب هوای نفسی «نر». خواهش و خواستش چنان است که او را غلام طبع سرکش کرده  و با سرعتی هرچه تمام‌تر به سوی زیان و خسران در حرکت است<ref>متن، ص 34</ref>.
نویسنده در بخشیهای از این کتاب به بررسی ماهیت عقل جزئی می‌پردازد و کار و شیوه‌ی آن را تحلیل و تفسیر می‌کند، مثلاً می‌گوید: عقل جزئی توان ادراک حقیقت را ندارد، یا می‌گوید: عقل جزئی از آنجا که همنیشن وهم و ظن است روی به نور و حقیقت ندارد و در گمراهی است و گمراه کننده است. در تعابیری دیگر می‌گوید: این عقل به سان کر مادرزاد است  و چون کرکسان مردارخوار سروکارش با پلیدیها و جیفه‌هاست. علم تقلیدی  نیز ماحصل و بازتاب فعالیّت تاریک او به حساب می‌آید. عقل جزئی در برابر عقل کل، چون پوستی است در برابر مغز. و از آنچه که خام و سطحی بوده و جز پوست نیست چیزی جز سیاه شدن اوراق و هدر رفتن دفترها نمی‌توان انتظار داشت. عقل جزئی در مصاف با هواهای نفسانی کاملاً ضعیف و بی تدبیر است.  عقلی است «ماده»  و مغلوب هوای نفسی «نر». خواهش و خواستش چنان است که او را غلام طبع سرکش کرده  و با سرعتی هرچه تمام‌تر به سوی زیان و خسران در حرکت است<ref>متن، ص 34</ref>.


آخرین عبارت متن کتاب نیز چنین است: بدین سان مولوی با بیان حقیقت عقل، انواع عقل، رابطه‌ی عقل و عشق و ترجیح عشق بر عقل و تکیه بر نبوّت و وحی و توجّه دادن به مردان ربوبی و اولیاءالهی که به منزله‌ی عقل های کلّی هستند و چون شمس منیر در بین مردم می‌درخشند آنچه که پیش از او ناگفته یا مبهم مانده بود به وضوح و به تمامی‌بیان کرده و نه تنها مسیر بعدی‌ها را به خوبی مشخّص و هموار نموده بلکه مسئولیّت خویش را در «دفاع از عقل» تمام کرده است<ref>متن، ص 63</ref>.
آخرین عبارت متن کتاب نیز چنین است: بدین سان مولوی با بیان حقیقت عقل، انواع عقل، رابطه‌ی عقل و عشق و ترجیح عشق بر عقل و تکیه بر نبوّت و وحی و توجّه دادن به مردان ربوبی و اولیاءالهی که به منزله‌ی عقل‌های کلّی هستند و چون شمس منیر در بین مردم می‌درخشند آنچه که پیش از او ناگفته یا مبهم مانده بود به وضوح و به تمامی‌بیان کرده و نه تنها مسیر بعدی‌ها را به خوبی مشخّص و هموار نموده بلکه مسئولیّت خویش را در «دفاع از عقل» تمام کرده است<ref>متن، ص 63</ref>.