۱۰۶٬۹۰۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سیّد برهان الدّین، مرشد مولانا' به 'سید برهانالدین، مرشد مولانا') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فوق العاده ' به 'فوقالعاده ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
پس از مرگ [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه یافت یاد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و درههاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مىکرد. در گیرودار این احوال، سید برهان ترمذى شاگرد دیرینه و مرید وفادار [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] و مربى مهربان و محبوب دوران کودکى [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] به قونیه رسید، اما به مجرد ورود یا اندکى پیشتر، با تأثر و اندوه بسیار خبر یافته بود که سلطان العلماى بلخ یک سال قبل از ورود وى، در این شهر درگذشته بود. هنگام ورود سید به قونیه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى که در سالهاى جوانیش براى اولین بار در آنجا به وعظ پرداخته و زن و فرزند یافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سید برهان با عجله خود را به قونیه رسانید. | پس از مرگ [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدین ولد]]، [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] خود را با غربت و مهجورى سختى مواجه یافت یاد و بلخ و سمرقند و خاطره آب آموى و درههاى سغد و فرغانه را در خاطرش زنده مىکرد. در گیرودار این احوال، سید برهان ترمذى شاگرد دیرینه و مرید وفادار [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاء ولد]] و مربى مهربان و محبوب دوران کودکى [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدین محمد]] به قونیه رسید، اما به مجرد ورود یا اندکى پیشتر، با تأثر و اندوه بسیار خبر یافته بود که سلطان العلماى بلخ یک سال قبل از ورود وى، در این شهر درگذشته بود. هنگام ورود سید به قونیه، مولاناى جوان در لارنده بود، شهرى که در سالهاى جوانیش براى اولین بار در آنجا به وعظ پرداخته و زن و فرزند یافته بود، اما به مجرد آگهى از ورود سید برهان با عجله خود را به قونیه رسانید. | ||
دیدار سید براى وى تسکین و تسلاى | دیدار سید براى وى تسکین و تسلاى فوقالعاده گردید. مولانا که در این ایام 25 بهار عمر را دیده بود، با سید، این مربى محبوب دیرین خویش از سر تسلیم و ارادت سخن گفت و متابعت او را مثل متابعت پدر بر خود واجب دانست و خود را همچنان شاگرد و محتاج تربیت و ارشاد وى یافت و اسرار تصوف و عرفان را از او فراگرفت. سپس به اشارت آن جناب، قونیه را به قصد ادامه تحصیل به جانب شام و حلب که مراکز علمى آن روزگار بود، ترک کرد. | ||
سید برهان اکثر اوقات خویش را در شهر زیبا و آرام قیصریه مىگذرانید و در ایام تحصیل و مسافرت مولانا، مکرر به قونیه مىآمد و از خانواده و تربیت فرزندان مولانا نظارت مىکرد. | سید برهان اکثر اوقات خویش را در شهر زیبا و آرام قیصریه مىگذرانید و در ایام تحصیل و مسافرت مولانا، مکرر به قونیه مىآمد و از خانواده و تربیت فرزندان مولانا نظارت مىکرد. |