انتقاد و انتقادپذیری: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    (صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURانتقاد و انتقاد پذیریJ1.jpg | عنوان = | عنوان‌های دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = اسلامی، حسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره =‏ ۱۵۷۴DSR/۵/الف۲۵الف۸.۱ج ۱ | موضوع = خمینی، روح‌الله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسل...» ایجاد کرد)
     
    جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'می‌آید')
     
    (۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۲۶: خط ۲۶:
    }}
    }}


    '''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف حسن اسلامی،
    '''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف [[اسلامی اردکانی، سید حسن|حسن اسلامی]]، اثری است که در آن نویسنده سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام]] را به گونه‌ای منظومه‌وار توضیح دهد و زمینه را برای درک کامل‌تری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است.
    نویسنده در این کتاب سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی امام را به گونهای منظومه‌وار توضیح دهد و زمینه را برای درک کاملتری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است.
    در بخش اول بیان می دارد که انتقاد تلخ می باشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیب جویی است ولی باعث رشد و پیشرفت می گردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربه هایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوه دادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ می کند.
    در بخش هفتم این را مطرح میکند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیبها را میبیند و ترس از بیان آن ها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است.


    باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی  میکنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد می شنویم و چون در انتقاد معایب ما مطرح می شود، تلخ است.
    در بخش اول بیان می‌دارد که انتقاد تلخ می‌باشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیب‌جویی است ولی باعث رشد و پیشرفت می‌گردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربه‌هایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوه‌دادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ می‌کند.
    انتقاد در لغت نامه دهخدا عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خرده گیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای  عیبجویی و «آشکار ساختن عیوب» می باشد.
    امام خمینی هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار میدهند که در نامهای که به فرزندش نوشته، و می فرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب ها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه».


    باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه می باشد. حضرت امام خمینی با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان  میکند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح  نمیشود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی  اجتناب‌ناپذیر به خیری ضروری و هدیه‌ای الهی تبدیل  میکند.
    در بخش هفتم این را مطرح می‌کند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیب‌ها را می‌بیند و ترس از بیان آن‌ها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است.
    انتقاد این آگاهی را به ما  میدهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه  کاستیهایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمی انگیزد. امامان معصوم نه تنها به استقبال انتقاد می‌رفتند، بلکه آن را چونان هدیه ای ارزنده قلمداد  میکردند. حضرت علی(ع)  فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است».
    با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار می رود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه شدن با خویشتن می‌باشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر  بی‌نقصی از خود ارائه دهد.


    حضرت امام خمینی تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و می فرمایند:
    باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی  می‌کنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد می‌شنویم و چون در انتقاد، معایب ما مطرح می‌شود، تلخ است.
    «منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و برآمدنمان از انتقادها و  شایعهافکنی ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که علی(ع) فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی،  زشتیها و معایب آشکار  میگردد»».


    متأسفانه  دوستی‌ها غالباً باعث می شود که  کاستیها  کمرنگ دیده شود.به گفته امام خمینی: «مثلاً یک پدر و مادری که بچه شان را خیلی دوست دارند، این هر چه  میبیند، خوبی  میبیند از او اصلاً غفلت  میکند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد.
    انتقاد در [[لغت‌نامه دهخدا|لغت نامه دهخدا]] عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خرده‌گیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای  عیب‌جویی و «آشکار ساختن عیوب» می‌باشد.
    و از طرفی اگر هم دوستان ما آنقدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیب هایمان باز می دارد.


    در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیب های او را آنگونه که هستند باز می نماید و او را بدین سان اصلاح میکند ».
    [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار می‌دهند که در نامه‌ای که به فرزندش نوشته می‌فرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب‌ها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه».
    لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دل های پاک ببارد، آن را سبز و خرّم می سازد و اگر بر  دلهای چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوت های انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیت های بیرونی. به گفته امام خمینی: «همه این ها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم».


    ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح،  سالم و غیرمغرضانه فرامیخواندند و می گفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد».
    باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه می‌باشد. [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام خمینی]] با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان می‌کند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح  نمی‌شود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی اجتناب‌ناپذیر به خیری ضروری و هدیه‌ای الهی تبدیل  می‌کند.
    انتقاد به معنای خرده گیری و بیان عیب ها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس  میتواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت  میگیرد و قیدهایی افزوده می شود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهمترین این تردیدها دو گونه است: برخی عده ای را فراتر از انتقاد قرار میدهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال می برند. در اینجا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده می‌شود:


    اولا، انسانها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند.
    انتقاد این آگاهی را به ما  می‌دهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه  کاستی‌هایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمی‌انگیزد. امامان معصوم نه‌تنها به استقبال انتقاد می‌رفتند، بلکه آن را چونان هدیه‌ای ارزنده، قلمداد  می‌کردند. [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]]  فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است».
    ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمی آید که از وضع خود ناخشنود باشد.
     
    با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار می‌رود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه با خویشتن می‌باشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر  بی‌نقصی از خود ارائه دهد.
     
    [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|حضرت امام خمینی]] تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و می‌فرمایند:
     
    «منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و  شایعه‌افکنی‌ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی،  زشتی‌ها و معایب آشکار  می‌گردد».
     
    متأسفانه  دوستی‌ها غالباً باعث می‌شود که  کاستی‌ها  کمرنگ دیده شود. به گفته [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]]: «مثلاً یک پدر و مادری که بچه‌شان را خیلی دوست دارند، این هر چه  می‌بیند، خوبی  می‌بیند از او، اصلاً غفلت  می‌کند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد و از طرفی اگر هم دوستان ما آن‌قدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیب‌هایمان باز می‌دارد.
     
    در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیب‌های او را آن‌گونه که هستند باز می‌نماید و او را بدین‌سان اصلاح  می‌کند».
     
    لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دل‌های پاک ببارد، آن را سبز و خرّم می‌سازد و اگر بر  دل‌های چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوت‌های انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیت‌های بیرونی. به گفته [[موسوی خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]]: «همه این‌ها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم».
     
    ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح،  سالم و غیرمغرضانه  فرامی‌خواندند و می‌گفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد».
     
    انتقاد به معنای خرده‌گیری و بیان عیب‌ها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس  می‌تواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت  می‌گیرد و قیدهایی افزوده می‌شود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهم‌ترین این تردیدها دو گونه است: برخی عده‌ای را فراتر از انتقاد قرار  می‌دهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال می‌برند. در این‌جا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده می‌شود:
     
    اولا، انسان‌ها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند.
     
    ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمی‌آید که از وضع خود ناخشنود باشد.
       
       
    علی(ع) فرمودند:
    [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] فرمودند:
    «خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز  میدارد».
     
    «خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز  می‌دارد».
     
    در پایان به آدابی اشاره می‌شود که می‌توانند منتقد را از برخی گمراهی‌ها بازدارند که عبارتند از:
     
    الف) خود را انگیزه‌خوانی کنیم.


    در پایان به آدابی اشاره می شود که می توانند منتقد را از برخی گمراهی ها بازدارند که عبارتند از:
    الف) خود را انگیزه خوانی کنیم.
    ب)اختلاف افکار را بپذیریم.
    ب)اختلاف افکار را بپذیریم.
    ج) زبان خوش به کار بریم.
     
    ج) زبان خوش بکاربریم.
     
    د)مورد انتقاد را مشخص سازیم.
    د)مورد انتقاد را مشخص سازیم.
    ه)فکر را از فرد جدا کنیم و…. حتی المقدور راهنمایی کنیم.
    ه)فکر را از فرد جدا کنیم و…. حتی المقدور راهنمایی کنیم.
    ز)انتقاد را از انتقام تفکیک کنیم.<ref> ر.ک: بی‌نام، ص17-18</ref>
    ز)انتقاد را از انتقام تفکیک کنیم.<ref> ر.ک: بی‌نام، ص17-18</ref>




    خط ۷۷: خط ۹۳:


    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده:کتاب‌شناسی]]
    [[رده: تاریخ]]
    [[رده: تاریخ ایران]]
    [[رده:درباره امام خمینی]]
    [[رده:مقالات جدید(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات جدید(خرداد) باقی زاده]]  
    [[رده:مقالات بازبینی نشده2]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 خرداد 1402]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷

    انتقاد و انتقادپذیری
    انتقاد و انتقادپذیری
    پدیدآوراناسلامی، حسن (نویسنده)
    ناشرمؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج
    مکان نشرتهران
    سال نشر1381
    موضوعخمینی، روح‌الله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران -۱۲۷۹-۱۳۶۸، نظریه درباره انتقاد شخصی
    کد کنگره
    ‏ ۱۵۷۴DSR/۵/الف۲۵الف۸.۱ج ۱

    انتقاد و انتقاد پذیری تألیف حسن اسلامی، اثری است که در آن نویسنده سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی امام را به گونه‌ای منظومه‌وار توضیح دهد و زمینه را برای درک کامل‌تری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است.

    در بخش اول بیان می‌دارد که انتقاد تلخ می‌باشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیب‌جویی است ولی باعث رشد و پیشرفت می‌گردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربه‌هایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوه‌دادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ می‌کند.

    در بخش هفتم این را مطرح می‌کند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیب‌ها را می‌بیند و ترس از بیان آن‌ها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است.

    باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی می‌کنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد می‌شنویم و چون در انتقاد، معایب ما مطرح می‌شود، تلخ است.

    انتقاد در لغت نامه دهخدا عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خرده‌گیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای عیب‌جویی و «آشکار ساختن عیوب» می‌باشد.

    امام خمینی هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار می‌دهند که در نامه‌ای که به فرزندش نوشته می‌فرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیب‌ها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه».

    باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه می‌باشد. حضرت امام خمینی با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان می‌کند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح نمی‌شود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی اجتناب‌ناپذیر به خیری ضروری و هدیه‌ای الهی تبدیل می‌کند.

    انتقاد این آگاهی را به ما می‌دهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه کاستی‌هایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمی‌انگیزد. امامان معصوم نه‌تنها به استقبال انتقاد می‌رفتند، بلکه آن را چونان هدیه‌ای ارزنده، قلمداد می‌کردند. حضرت علی(ع) فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است».

    با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار می‌رود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه با خویشتن می‌باشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر بی‌نقصی از خود ارائه دهد.

    حضرت امام خمینی تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و می‌فرمایند:

    «منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعه‌افکنی‌ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که علی(ع) فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی، زشتی‌ها و معایب آشکار می‌گردد».

    متأسفانه دوستی‌ها غالباً باعث می‌شود که کاستی‌ها کمرنگ دیده شود. به گفته امام خمینی: «مثلاً یک پدر و مادری که بچه‌شان را خیلی دوست دارند، این هر چه می‌بیند، خوبی می‌بیند از او، اصلاً غفلت می‌کند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد و از طرفی اگر هم دوستان ما آن‌قدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیب‌هایمان باز می‌دارد.

    در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیب‌های او را آن‌گونه که هستند باز می‌نماید و او را بدین‌سان اصلاح می‌کند».

    لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دل‌های پاک ببارد، آن را سبز و خرّم می‌سازد و اگر بر دل‌های چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوت‌های انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیت‌های بیرونی. به گفته امام خمینی: «همه این‌ها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم».

    ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح، سالم و غیرمغرضانه فرامی‌خواندند و می‌گفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد».

    انتقاد به معنای خرده‌گیری و بیان عیب‌ها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس می‌تواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت می‌گیرد و قیدهایی افزوده می‌شود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهم‌ترین این تردیدها دو گونه است: برخی عده‌ای را فراتر از انتقاد قرار می‌دهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال می‌برند. در این‌جا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده می‌شود:

    اولا، انسان‌ها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند.

    ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمی‌آید که از وضع خود ناخشنود باشد.

    علی(ع) فرمودند:

    «خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز می‌دارد».

    در پایان به آدابی اشاره می‌شود که می‌توانند منتقد را از برخی گمراهی‌ها بازدارند که عبارتند از:

    الف) خود را انگیزه‌خوانی کنیم.

    ب)اختلاف افکار را بپذیریم.

    ج) زبان خوش بکاربریم.

    د)مورد انتقاد را مشخص سازیم.

    ه)فکر را از فرد جدا کنیم و…. حتی المقدور راهنمایی کنیم.

    ز)انتقاد را از انتقام تفکیک کنیم.[۱]


    پانویس

    1. ر.ک: بی‌نام، ص17-18

    منابع مقاله

    بی‌نام، طوبی اندیشه (سطح یک)، سیر مطالعاتی اندیشه‌های حضرت امام خمینی(ره)، بنیاد تبیین اندیشه‌های امام خمینی(ره) در دانشگاه‌ها

    وابسته‌ها