انتقاد و انتقادپذیری: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می شود' به 'میشود') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می آید' به 'میآید') |
||
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
}} | }} | ||
'''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف [[اسلامی اردکانی، سید حسن|حسن اسلامی]]، | '''انتقاد و انتقاد پذیری''' تألیف [[اسلامی اردکانی، سید حسن|حسن اسلامی]]، اثری است که در آن نویسنده سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام]] را به گونهای منظومهوار توضیح دهد و زمینه را برای درک کاملتری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است. | ||
در بخش اول بیان میدارد که انتقاد تلخ میباشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیبجویی است ولی باعث رشد و پیشرفت میگردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربههایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوهدادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ میکند. | |||
در بخش | در بخش هفتم این را مطرح میکند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیبها را میبیند و ترس از بیان آنها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است. | ||
باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی میکنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد میشنویم و چون در انتقاد، معایب ما مطرح میشود، تلخ است. | |||
انتقاد در [[لغتنامه دهخدا|لغت نامه دهخدا]] عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خردهگیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای عیبجویی و «آشکار ساختن عیوب» میباشد. | |||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار میدهند که در نامهای که به فرزندش نوشته میفرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه». | |||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] | باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه میباشد. [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان میکند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح نمیشود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی اجتنابناپذیر به خیری ضروری و هدیهای الهی تبدیل میکند. | ||
انتقاد این آگاهی را به ما میدهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه کاستیهایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمیانگیزد. امامان معصوم نهتنها به استقبال انتقاد میرفتند، بلکه آن را چونان هدیهای ارزنده، قلمداد میکردند. [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است». | |||
انتقاد | با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار میرود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه با خویشتن میباشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر بینقصی از خود ارائه دهد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و میفرمایند: | |||
[[ | «منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعهافکنیها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی، زشتیها و معایب آشکار میگردد». | ||
متأسفانه دوستیها غالباً باعث میشود که کاستیها کمرنگ دیده شود. به گفته [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]: «مثلاً یک پدر و مادری که بچهشان را خیلی دوست دارند، این هر چه میبیند، خوبی میبیند از او، اصلاً غفلت میکند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد و از طرفی اگر هم دوستان ما آنقدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیبهایمان باز میدارد. | |||
در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیبهای او را آنگونه که هستند باز مینماید و او را بدینسان اصلاح میکند». | |||
لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دلهای پاک ببارد، آن را سبز و خرّم میسازد و اگر بر دلهای چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوتهای انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیتهای بیرونی. به گفته [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]]: «همه اینها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم». | |||
ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح، سالم و غیرمغرضانه فرامیخواندند و میگفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد». | |||
انتقاد به معنای خردهگیری و بیان عیبها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس میتواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت میگیرد و قیدهایی افزوده میشود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهمترین این تردیدها دو گونه است: برخی عدهای را فراتر از انتقاد قرار میدهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال میبرند. در اینجا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده میشود: | |||
اولا، انسانها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند. | |||
ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمیآید که از وضع خود ناخشنود باشد. | |||
ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود | |||
[[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: | [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] فرمودند: | ||
«خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز | «خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز میدارد». | ||
در پایان به آدابی اشاره میشود که میتوانند منتقد را از برخی | در پایان به آدابی اشاره میشود که میتوانند منتقد را از برخی گمراهیها بازدارند که عبارتند از: | ||
الف) خود را | الف) خود را انگیزهخوانی کنیم. | ||
ب)اختلاف افکار را بپذیریم. | ب)اختلاف افکار را بپذیریم. | ||
ج) زبان خوش | ج) زبان خوش بکاربریم. | ||
د)مورد انتقاد را مشخص سازیم. | د)مورد انتقاد را مشخص سازیم. |
نسخهٔ کنونی تا ۹ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۴۷
انتقاد و انتقادپذیری | |
---|---|
پدیدآوران | اسلامی، حسن (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1381 |
موضوع | خمینی، روحالله رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران -۱۲۷۹-۱۳۶۸، نظریه درباره انتقاد شخصی |
کد کنگره | ۱۵۷۴DSR/۵/الف۲۵الف۸.۱ج ۱ |
انتقاد و انتقاد پذیری تألیف حسن اسلامی، اثری است که در آن نویسنده سعی داشته مفاهیم کلیدی اندیشه اخلاقی امام را به گونهای منظومهوار توضیح دهد و زمینه را برای درک کاملتری از آرای اخلاقی امام فراهم آورد. حتی سیاست را نیز از همین منظر نگریسته است.
در بخش اول بیان میدارد که انتقاد تلخ میباشد و علی رغم اینکه انتقاد نوعی عیبجویی است ولی باعث رشد و پیشرفت میگردد. خودخواهی انسان مانع انتقادپذیری است و شیطان با حربههایی همچون تحقیر منتقد، دلیل تراشی، کوچک جلوهدادن انتقاد و فرافکنی، تأثیر انتقاد را کمرنگ میکند.
در بخش هفتم این را مطرح میکند که دشمن، دوست واقعی انسان است، زیرا عیبها را میبیند و ترس از بیان آنها ندارد. باید دانست که انتقاد از نیت منتقد جداست و انتقاد باید سازنده باشد و انتقادپذیری خود نوعی کمال وانتقادگری هنر است.
باید دانست تا زمانی که با دیگران زندگی میکنیم و با آنان رابطه داریم، انتقاد میشنویم و چون در انتقاد، معایب ما مطرح میشود، تلخ است.
انتقاد در لغت نامه دهخدا عبارت است از: «سره کردن»، سره گرفتن، …در زبان عربی به معنای خردهگیری است و در زبان انگلیسی هم به معنای عیبجویی و «آشکار ساختن عیوب» میباشد.
امام خمینی هم آن را درست در مقابل ثناگویی قرار میدهند که در نامهای که به فرزندش نوشته میفرمایند: «سر تا پای انسان عیب است و باید این عیبها را گفت و انتقادات را کرد، برای این که اصلاح بشود جامعه».
باید دانست که انتقاد عامل ضروری برای رشد و اصلاح فرد و جامعه میباشد. حضرت امام خمینی با همین رویکرد، ضرورت انتقاد را چنین بیان میکند: «انتقاد باید بشود، تا انتقاد نشود اصلاح نمیشود یک جامعه، عیب هم در همه جا هست.» این نوع نگریستن به انتقاد آن را از شرّی اجتنابناپذیر به خیری ضروری و هدیهای الهی تبدیل میکند.
انتقاد این آگاهی را به ما میدهد که بدانیم در وجود یا رفتارمان چه کاستیهایی وجود دارد و ما را به اصلاح آنها برمیانگیزد. امامان معصوم نهتنها به استقبال انتقاد میرفتند، بلکه آن را چونان هدیهای ارزنده، قلمداد میکردند. حضرت علی(ع) فرمودند: «آن که عیب تو را از تو پنهان دارد، دشمن توست و آن که عیب تو را بر تو آشکار سازد، دوستدار تو است».
با توجه به تعریف کارکردی که از انتقاد شد، انتظار میرود که همگان از آن استقبال کنند، ولی اغلب از آن گریزان هستند و علت آن ترس از مواجهه با خویشتن میباشد. و هر کسی دنبال آن است که تصویر بینقصی از خود ارائه دهد.
حضرت امام خمینی تحلیل دقیقی از این مسئله دارند و میفرمایند:
«منشأ خوشامد ما از مدح و ثناها و بدآمدنمان از انتقادها و شایعهافکنیها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است که این خودپسندی، خود آفت دیگری در پی دارد که علی(ع) فرمودند: «که خودپسندی مانع به فزونی رسیدن است و بر اثر خودپسندی، زشتیها و معایب آشکار میگردد».
متأسفانه دوستیها غالباً باعث میشود که کاستیها کمرنگ دیده شود. به گفته امام خمینی: «مثلاً یک پدر و مادری که بچهشان را خیلی دوست دارند، این هر چه میبیند، خوبی میبیند از او، اصلاً غفلت میکند از این که در این بدی باشد.» این طبیعت آدمی است نسبت به آنچه دوست دارد و از طرفی اگر هم دوستان ما آنقدر بر عواطف خود مسلط باشند که بتوانند حقیقت را ببینند، ملاحظات گوناگون آنان را از گفتن عیبهایمان باز میدارد.
در تعلیمات دینی ما آمده است که «مؤمن، آینه برادر مؤمن خود است و عیبهای او را آنگونه که هستند باز مینماید و او را بدینسان اصلاح میکند».
لازم به ذکر است که باران رحمت انتقاد نیز چنین است. اگر بر دلهای پاک ببارد، آن را سبز و خرّم میسازد و اگر بر دلهای چرکین و متورم از کینه و نفرت و سوءظن و خودپسندی ببارد، جز کینه به بار نخواهد آورد. غالب قضاوتهای انسان بر اساس ذهنیات اویند، نه واقعیتهای بیرونی. به گفته امام خمینی: «همه اینها زیر سر خود من است، به خارج هیچ مربوط نیست، دنیا من هستم».
ایشان همچنین افراد را به انتقاد صحیح، سالم و غیرمغرضانه فرامیخواندند و میگفتند: «انتقاد صحیح از دولت مانع ندارد ولی انتقام و تضعیف نباید باشد».
انتقاد به معنای خردهگیری و بیان عیبها، حق همگان است. بدین معنا که هر کس میتواند اگر عیبی یافت، بر آن انگشت بگذارد و درباره آن داوری کند. گاه درباره این حق، که به ظاهر مسلّم است تردیدهایی جدّی صورت میگیرد و قیدهایی افزوده میشود تا دایره منتقدان یا انتقادشوندگان محدود شود و کسانی از انتقاد کردن باز داشته شوند و یا کسانی از مورد انتقاد واقع شدن رهایی یابند. مهمترین این تردیدها دو گونه است: برخی عدهای را فراتر از انتقاد قرار میدهند و برخی صلاحیت همه منتقدان را زیر سؤال میبرند. در اینجا، با طرح دو گزاره به این تردیدها پاسخ داده میشود:
اولا، انسانها طبیعتا خطاکارند و ثانیا همه انسانها حق انتقاد دارند.
ثانیاً، تنها کسی در پی رشد خود برمیآید که از وضع خود ناخشنود باشد.
علی(ع) فرمودند:
«خودپسندی مانع به زیادت رسیدن است. عجب و خودپسندی در هر زمینه که باشد، دیواری است که آدمی را از دیدن فراسوی آن باز میدارد».
در پایان به آدابی اشاره میشود که میتوانند منتقد را از برخی گمراهیها بازدارند که عبارتند از:
الف) خود را انگیزهخوانی کنیم.
ب)اختلاف افکار را بپذیریم.
ج) زبان خوش بکاربریم.
د)مورد انتقاد را مشخص سازیم.
ه)فکر را از فرد جدا کنیم و…. حتی المقدور راهنمایی کنیم.
ز)انتقاد را از انتقام تفکیک کنیم.[۱]
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص17-18
منابع مقاله
بینام، طوبی اندیشه (سطح یک)، سیر مطالعاتی اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)، بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی(ره) در دانشگاهها