۱۰۶٬۳۰۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ها ' به 'یها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'س ها ' به 'سها ') |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
از مقدّمهی کتاب چنین دانسته میشود که این اثر هشتمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح میدهد: و امّا هشتمین کتاب از این مجموعه به حکیم، فیلسوف، عارف و صوفیِ صافی ضمیر، جناب شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدّین سهروردی]] اختصاص دارد که ما او را به عنوان «شیخ اشراق» میشناسیم. وی از نوادر دوران و فرید عصر و زمان بوده است، گذشته از آثار و اندیشهها، زندگی او نیز از جهاتی چند قابل توجّه است که جا دارد محقّقان به آن مقولات نیز عنایتی ویژه داشته باشند<ref>مقدّمه، ص 1</ref>. | از مقدّمهی کتاب چنین دانسته میشود که این اثر هشتمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح میدهد: و امّا هشتمین کتاب از این مجموعه به حکیم، فیلسوف، عارف و صوفیِ صافی ضمیر، جناب شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدّین سهروردی]] اختصاص دارد که ما او را به عنوان «شیخ اشراق» میشناسیم. وی از نوادر دوران و فرید عصر و زمان بوده است، گذشته از آثار و اندیشهها، زندگی او نیز از جهاتی چند قابل توجّه است که جا دارد محقّقان به آن مقولات نیز عنایتی ویژه داشته باشند<ref>مقدّمه، ص 1</ref>. | ||
کتاب به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمهاین روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به | کتاب به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمهاین روش نیز اشاره نموده است. وی میگوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموسها و فرهنگنامهها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد <ref>مقدّمه، ص 11</ref>. این شیوه در دستور کار وی بوده است و میتوان گفت در اکثر این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است با این حال نباید گمان کرد که نویسنده در همه جا از این شیوه استفاده کرده است، کما اینکه در برخی آثار نوشتاری سخت را به کار گرفته که جز افراد متخصّص از خوانش و فهم آن عاجز میشوند، برای نمونه [[تمهیدی بر معرفت نفس]] را میتوان نام برد. | ||
نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم میگوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّتبخشترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل میتواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیدهاند که بسیاری از پردهها و حجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیدهاند و به جاهایی رسیدهاند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشتهاند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بودهاند، و هم از این بابت که آنان در زمرهی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات میتواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که میتوانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعهی خود کوشیدهاند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پروردهاند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کردهاند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاستهاند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کردهاند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. | نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم میگوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّتبخشترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل میتواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیدهاند که بسیاری از پردهها و حجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیدهاند و به جاهایی رسیدهاند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشتهاند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بودهاند، و هم از این بابت که آنان در زمرهی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات میتواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که میتوانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعهی خود کوشیدهاند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پروردهاند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کردهاند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاستهاند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کردهاند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>. |