دیوان غالب دهلوی مشتمل بر غزلیات و رباعیات فارسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله' به 'غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ت' به 'ی‌ت')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله' به 'غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله')
 
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
ديوان
ديوان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله]] (شاعر)
[[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله]] (شاعر)


[[حائري، محمد حسن]] (مصحح و مقدمه نويس)
[[حائري، محمد حسن]] (مصحح و مقدمه‌نويس)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏724‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9‎‏ ‎‏1386
| کد کنگره =‏‏PIR‎‏ ‎‏724‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏9‎‏ ‎‏1386
| موضوع =شعر فارسی - قرن 13ق.
| موضوع =شعر فارسی - قرن 13ق.


| ناشر =مرکز پژوهشي ميراث مکتوب
| ناشر =مرکز پژوهشی ميراث مکتوب


| مکان نشر =ايران - تهران  
| مکان نشر =ايران - تهران  
خط ۲۲: خط ۲۲:
| شابک =978-964-8700-29-9
| شابک =978-964-8700-29-9
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =34643
| کتابخوان همراه نور =34643
| کد پدیدآور =14513
| کد پدیدآور =14513
| پس از =
| پس از =
خط ۲۸: خط ۲۹:
}}  
}}  


'''‏دیوان غالب دهلوی مشتمل بر غزلیات و رباعیات فارسی'''، سروده [[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله|میرزا اسدالله خان غالب دهلوی]] است. آنچه در این کتاب گردآوری شده مجموعه غزل‎های فارسی و رباعی‎های غالب دهلوی در موضوعات گوناگون اجتماعی و اخلاقی و... است که به اهتمام محمدحسن حائری تصحیح و تحقیق شده است.
'''‏دیوان غالب دهلوی مشتمل بر غزلیات و رباعیات فارسی'''، سروده [[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله|میرزا اسدالله خان غالب دهلوی]] است. آنچه در این کتاب گردآوری شده مجموعه غزل‎های فارسی و رباعی‌های غالب دهلوی در موضوعات گوناگون اجتماعی و اخلاقی و... است که به اهتمام محمدحسن حائری تصحیح و تحقیق شده است.


==ساختار==
==ساختار==
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مرکز پژوهشی میراث مکتوب، دیباچه چاپ دوم، دیباچه، پی‎نوشت‎ها و متن اشعار در دو فصل مجزا (غزل‎ها و رباعی‎ها).
کتاب، مشتمل است بر مقدمه مرکز پژوهشی میراث مکتوب، دیباچه چاپ دوم، دیباچه، پی‌نوشت‎ها و متن اشعار در دو فصل مجزا (غزل‎ها و رباعی‌ها).


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
محقق در دیباچه چاپ دوم در مورد ویژگی‎های شعر [[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله|غالب دهلوی]] بیان می‌دارد که: جایگاه شعر غالب در سیر تخیل ادبی تا بدان پایه است که برای بررسی سیر طبیعی خیال و پژوهش در شعر و ادب فارسی از اشارت بدان گریزی نیست. هنگامی که شاعرانی چون مشتاق اصفهانی و شعله اصفهانی در مکتب اصفهان از سبک معروف دوران خویش روی برتافتند و به شیوه‎های پیشین بازگشتند، در آن سوی مرزهای سیاسی ایران همان روش، با نگرشی نو و طرزی تازه شکل می‌گرفت و سخن‎سنجان باریک‎بینی را به خیل خیال‎پردازان آن سامان به ارمغان می‎فرستاد که حاصل این ره‎آورد ادبی، شاعر اندیشمند و نویسنده دیده‎‎ور [[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله|میرزا اسدالله خان غالب دهلوی]] بود.
محقق در دیباچه چاپ دوم در مورد ویژگی‌های شعر [[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله|غالب دهلوی]] بیان می‌دارد که: جایگاه شعر غالب در سیر تخیل ادبی تا بدان پایه است که برای بررسی سیر طبیعی خیال و پژوهش در شعر و ادب فارسی از اشارت بدان گریزی نیست. هنگامی که شاعرانی چون مشتاق اصفهانی و شعله اصفهانی در مکتب اصفهان از سبک معروف دوران خویش روی برتافتند و به شیوه‌های پیشین بازگشتند، در آن سوی مرزهای سیاسی ایران همان روش، با نگرشی نو و طرزی تازه شکل می‌گرفت و سخن‌سنجان باریک‌‌بینی را به خیل خیال‌پردازان آن سامان به ارمغان می‌فرستاد که حاصل این ره‌آورد ادبی، شاعر اندیشمند و نویسنده دیده‎‎ور [[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله|میرزا اسدالله خان غالب دهلوی]] بود.


[[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله|غالب]] با قصیده‎های صمیمی و غزل‎های دلنشین و مثنوی‎ها و رباعیات دلپذیر خود در محفل خیال‎پروران و نازک‎اندیشان و آتش‎نفسان دوران خود بر صدر نشسته و قدر دیده است و این در حالی است که در درون مرزهای سیاسی ایران، آن‎سان که بایسته شناخته نیست.
[[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله|غالب]] با قصیده‌های صمیمی و غزل‎های دلنشین و مثنوی‌ها و رباعیات دلپذیر خود در محفل خیال‌پروران و نازک‌اندیشان و آتش‎نفسان دوران خود بر صدر نشسته و قدر دیده است و این در حالی است که در درون مرزهای سیاسی ایران، آن‌سان که بایسته شناخته نیست.


شیوه [[غالب دهلوي، اسدالله بن عبدالله|غالب]] در اشعارش همان روش و کیفیت سخن عرفی و کلیم و صائب است که به سبک خیال‎پروری‎های [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] رنگ و بوی یافته است.
شیوه [[غالب دهلوی، اسدالله بن عبدالله|غالب]] در اشعارش همان روش و کیفیت سخن عرفی و کلیم و صائب است که به سبک خیال‌پروری‌های [[سعدی، مصلح بن عبدالله|سعدی]] و [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] و [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولوی]] رنگ و بوی یافته است.


او در گونه‎های نظم و نثر فارسی قلم خویش را بر روش طرز خداداد جنبانده و به شیوه‎های گوناگون، طبع آزموده و با نقش طرح‎های رنگارنگ، نگارخانه‎ای خیال‎انگیز برپای داشته و در آن سوی مرزها بر مسند سخنوران گردن‎فرازی چون [[نظامی گنجوی|نظامی]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] تکیه زده است:
او در گونه‌های نظم و نثر فارسی قلم خویش را بر روش طرز خداداد جنبانده و به شیوه‌های گوناگون، طبع آزموده و با نقش طرح‎های رنگارنگ، نگارخانه‌ای خیال‌انگیز برپای داشته و در آن سوی مرزها بر مسند سخنوران گردن‎فرازی چون [[نظامی گنجوی|نظامی]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] تکیه زده است:
{{شعر}}  
{{شعر}}  
{{ب|''امروز من نظامی و خاقانیم به دهر''|2=''دهلی ز من به گنجه و شروان برابر است''}}
{{ب|''امروز من نظامی و خاقانیم به دهر''|2=''دهلی ز من به گنجه و شروان برابر است''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


او خود کلک خیال‎انگیز خویش را که از مبدأ فیاضش در نگارش دیده چنین شناخته و شناسانده است:
او خود کلک خیال‌انگیز خویش را که از مبدأ فیاضش در نگارش دیده چنین شناخته و شناسانده است:
{{شعر}}  
{{شعر}}  
{{ب|''اگر به باغ ز کلکم سخن رود غالب''|2='' نسیم، روی گل از باغبان بگرداند''}}
{{ب|''اگر به باغ ز کلکم سخن رود غالب''|2='' نسیم، روی گل از باغبان بگرداند''}}
خط ۵۱: خط ۵۲:


و نکته نعز این است که او راست این سروده:
و نکته نعز این است که او راست این سروده:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''نگویم تا نباشد نعز غالب''|2=''چه غم گر هست اشعار من اندک''<ref>ر.ک: دیباچه چاپ دوم، ص7-8</ref>}}{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


{{ب|''نگویم تا نباشد نعز غالب''|2=''چه غم گر هست اشعار من اندک''}}{{پایان شعر}}
نکته‌ای که درباره کلام غالب گفتنی است این است که همواره مقطع غزل خویش را به تخلص «غالب» آراسته است و غالب مطلع‎ها و مقطع‎های اشعار وی از تخیل و شکوهی خاص برخوردار است. خود در این‌باره می‌گوید:
<ref>ر.ک: دیباچه چاپ دوم، ص7-8</ref>.


نکته‎ای که درباره کلام غالب گفتنی است این است که همواره مقطع غزل خویش را به تخلص «غالب» آراسته است و غالب مطلع‎ها و مقطع‎های اشعار وی از تخیل و شکوهی خاص برخوردار است. خود در این‎باره می‌گوید:
{{شعر}}
{{شعر}}
 
{{ب|''هر مطلعی که ریزد از خامه‌ام فغانی است''|2=''جز نغمه محبت سازم نوا ندارد''}}
{{ب|''هر مطلعی که ریزد از خامه‎ام فغانی است''|2=''جز نغمه محبت سازم نوا ندارد''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


از آن جمله است این چند نمونه:
از آن جمله است این چند نمونه:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''نومیدی ما گردش ایام ندارد''|2=''روزی که سیه شد سحر و شام ندارد''}}
{{ب|''نومیدی ما گردش ایام ندارد''|2=''روزی که سیه شد سحر و شام ندارد''}}
{{ب|''باید ز می‌‎هرآینه پرهیز گفته‎اند''|2=''آری دروغ مصلحت‎آمیز گفته‎اند''}}
{{ب|''باید ز می‌‎هرآینه پرهیز گفته‌اند''|2=''آری دروغ مصلحت‌آمیز گفته‌اند''}}
{{ب|''پروا اگر از عربده دوش نکردند''|2=''امشب چه خطر بود که می‌‎نوش نکردند''}}
{{ب|''پروا اگر از عربده دوش نکردند''|2=''امشب چه خطر بود که می‌‎نوش نکردند''}}
{{ب|''شب‎های غم که چهره به خوناب شسته‎ایم''|2=''از دیده نقش وسوسه خواب شسته‎ایم''}}
{{ب|''شب‌های غم که چهره به خوناب شسته‌ایم''|2=''از دیده نقش وسوسه خواب شسته‌ایم''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


ردیف‎ها و قافیه‎های اشعار غالب به‎گونه‎ای است که در همه حروف الفبا از او غزل برجای مانده است و این خود حاکی از تعمد شاعر در سرودن اشعاری به‎منظور تکمیل دیوان می‎باشد.
ردیف‌ها و قافیه‌های اشعار غالب به‌گونه‌ای است که در همه حروف الفبا از او غزل برجای مانده است و این خود حاکی از تعمد شاعر در سرودن اشعاری به‌منظور تکمیل دیوان می‌باشد.
تأثیر اساطیر ایرانی و فرهنگ زرتشتی در سخن غالب نشانگر تعلق خاطر وی به تمدن و فرهنگ و پیشینه‎های فکری ایرانیان می‎باشد. از آن جمله است واژه‎های زند‎خوانی، آتش‎پرستی، مغ، آتشکده، لهراسب، جمشید، سیاووش، زرتشت و این ابیات:
تأثیر اساطیر ایرانی و فرهنگ زرتشتی در سخن غالب نشانگر تعلق خاطر وی به تمدن و فرهنگ و پیشینه‌های فکری ایرانیان می‌باشد. از آن جمله است واژه‌های زند‎خوانی، آتش‌پرستی، مغ، آتشکده، لهراسب، جمشید، سیاووش، زرتشت و این ابیات:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''گر مسلمانی یکی بین، زردهشت است آن‎که او''|2=''اختلافی در میان ظلمت و نور افگند''}}
{{ب|''گر مسلمانی یکی بین، زردهشت است آن‌که او''|2=''اختلافی در میان ظلمت و نور افگند''}}
{{ب|''شرار آتش زردشت در نهانم بود''|2=''که هم به داغ مغان شیوه دلبرانم سوخت''}}
{{ب|''شرار آتش زردشت در نهانم بود''|2=''که هم به داغ مغان شیوه دلبرانم سوخت''}}
{{ب|''فرمانروا نگشت مسلمان به هیچ عصر''|2=''گر رفت مغ ز میکده ترسا فروگرفت''}}
{{ب|''فرمانروا نگشت مسلمان به هیچ عصر''|2=''گر رفت مغ ز میکده ترسا فروگرفت''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


طنزپردازی و لطیفه‎گویی غالب نیز رنگ ایرانی به خود گرفته است. او در نامه‎ای که به یکی از دوستان خود به‎مناسبت درگذشت همسرش می‎نگارد، این بیت را می‎نویسد:
طنزپردازی و لطیفه‌گویی غالب نیز رنگ ایرانی به خود گرفته است. او در نامه‌ای که به یکی از دوستان خود به‌مناسبت درگذشت همسرش می‌نگارد، این بیت را می‌نویسد:
{{شعر}}
{{شعر}}
 
{{ب|''زن نو کن ای دوست در هر بهار''|2='' که تقویم پارینه ناید به‌کار''}}
{{ب|''زن نو کن ای دوست در هر بهار''|2='' که تقویم پارینه ناید به‎کار''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و در یکی از رباعی‎های خود چنین آورده است:
و در یکی از رباعی‌های خود چنین آورده است:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|''آن مرد که زن گرفت دانا نبود''|2=''از غصه فراغتش همانا نبود''}}
{{ب|''آن مرد که زن گرفت دانا نبود''|2=''از غصه فراغتش همانا نبود''}}
خط ۹۴: خط ۹۵:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''ای آنکه به راه کعبه رویی داری''|2='' نازم که گزیده آرزویی داری''}}
{{ب|''ای آنکه به راه کعبه رویی داری''|2='' نازم که گزیده آرزویی داری''}}
{{ب|''زین گونه که تند می‎خرامی دانم''|2=''در خانه زن ستیزه‎خویی داری''}}
{{ب|''زین گونه که تند می‌خرامی دانم''|2=''در خانه زن ستیزه‌خویی داری''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
و آن زمان که از دختران انگلیسی سخن به میان می‎آورد چنین می‎سراید:
و آن زمان که از دختران انگلیسی سخن به میان می‌آورد چنین می‌سراید:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''گفتم این ماه‎پیکران چه کسند؟''|2=''گفت خوبان کشور لندن''}}
{{ب|''گفتم این ماه‌پیکران چه کسند؟''|2=''گفت خوبان کشور لندن''}}
{{ب|''گفتم اینان مگر دلی دارند؟''|2=''گفت دارند لیکن از آهن''}}
{{ب|''گفتم اینان مگر دلی دارند؟''|2=''گفت دارند لیکن از آهن''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
و راه گریز از نماز و روزه را بدین‎سان آرزو می‎کند:
و راه گریز از نماز و روزه را بدین‌سان آرزو می‌کند:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''در عالم بی‎زری که تلخ است حیات''|2=''طاعت نتوان کرد به امید نجات''}}
{{ب|''در عالم بی‌زری که تلخ است حیات''|2=''طاعت نتوان کرد به امید نجات''}}
{{ب|''ای کاش ز حق اشارت صوم و صلات''|2='' بودی به وجود مال چون حج و زکات''}}
{{ب|''ای کاش ز حق اشارت صوم و صلات''|2='' بودی به وجود مال چون حج و زکات''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
خط ۱۱۰: خط ۱۱۱:
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''رنجورم و می‎ به دهر درمان بُوَدم''|2='' نیروی دل و روشنی جان بودم''}}
{{ب|''رنجورم و می‎ به دهر درمان بُوَدم''|2='' نیروی دل و روشنی جان بودم''}}
{{ب|''گفتم به پدر که خو به می‎نوشی کن''|2='' تا باده به میراث فراوان بودم''}}
{{ب|''گفتم به پدر که خو به می‌نوشی کن''|2='' تا باده به میراث فراوان بودم''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


و در رباعی دیگر گفته است:
و در رباعی دیگر گفته است:
{{شعر}}
{{شعر}}


{{ب|''با دست غم آن باد که حاصل ببرد''|2=''آب رخ هوشمند و غافل ببرد''}}
{{ب|''با دست غم آن باد که حاصل ببرد''|2=''آب رخ هوشمند و غافل ببرد''}}
{{ب|''بگذاشته‎ام خمی ز صهبا به پسر ''|2='' کش انده مرگ پدر از دل ببرد''}}
{{ب|''بگذاشته‌ام خمی ز صهبا به پسر ''|2='' کش انده مرگ پدر از دل ببرد''}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


اگرچه سخن غالب سنتی‌تر از آن است که او را شاعر مکتب وقوع بنامیم، ولی در این مکتب که آن را به زبان وقوع و یا واقعه‎گویی نامیده‎اند طبع آزموده است؛ از آن جمله است:
اگرچه سخن غالب سنتی‌تر از آن است که او را شاعر مکتب وقوع بنامیم، ولی در این مکتب که آن را به زبان وقوع و یا واقعه‌گویی نامیده‌اند طبع آزموده است؛ از آن جمله است:
 
{{شعر}}
{{شعر}}
{{ب|''خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن نداشت ''|2='' جرم غیر از دوست پرسیدیم و پرسیدن نداشت''}}
{{ب|''خواست کز ما رنجد و تقریب رنجیدن نداشت ''|2='' جرم غیر از دوست پرسیدیم و پرسیدن نداشت''}}
{{ب|''آمد و از تنگی جا جبهه پرچین کرد و رفت''|2=''بر خود از ذوق قدوم دوست بالیدن نداشت''}}
{{ب|''آمد و از تنگی جا جبهه پرچین کرد و رفت''|2=''بر خود از ذوق قدوم دوست بالیدن نداشت''}}
{{ب|''شد فگار از نازکی چندان که رفتارش نماند''|2='' نازنین‎پایش به کوی غیر بوسیدن نداشت''}}
{{ب|''شد فگار از نازکی چندان که رفتارش نماند''|2='' نازنین‌پایش به کوی غیر بوسیدن نداشت''<ref>ر.ک: دیباچه، ص32-35</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
<ref>ر.ک: دیباچه، ص32-35</ref>.
 


حیدرستایی و حیدرپرستی و شیفتگی غالب به [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] موجب شده است که وی «غالب» را تخلص خویش سازد تا به یاری نام خود که اسدالله است، با اسدالله غالب، یعنی [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] همنامی کرده باشد. نام [[امام على(ع)|علی(ع)]] و یاد او همواره سخن غالب را رنگ و بوی بخشیده و کلام وی را وجد و حال داده است.<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.
حیدرستایی و حیدرپرستی و شیفتگی غالب به [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] موجب شده است که وی «غالب» را تخلص خویش سازد تا به یاری نام خود که اسدالله است، با اسدالله غالب، یعنی [[امام على(ع)|علی بن ابی‎طالب(ع)]] همنامی کرده باشد. نام [[امام على(ع)|علی(ع)]] و یاد او همواره سخن غالب را رنگ و بوی بخشیده و کلام وی را وجد و حال داده است.<ref>ر.ک: همان، ص38</ref>.


غزل‎ها و رباعی‎های این مجموعه با پنج نسخه برابر نهاده و تلاش شده که نزدیک‎ترین واژه‎ها وتعبیرها به زبان شاعر برگزیده شود و دیگر واژه‎ها و تعبیرها به ذیل متن منتقل شده و نسخه‎بدل عنوان گیرد، بدین نشانی:
غزل‎ها و رباعی‌های این مجموعه با پنج نسخه برابر نهاده و تلاش شده که نزدیک‎ترین واژه‌ها وتعبیرها به زبان شاعر برگزیده شود و دیگر واژه‌ها و تعبیرها به ذیل متن منتقل شده و نسخه‌بدل عنوان گیرد، بدین نشانی:
# د: نشان از نسخه دهلی دارد.
# د: نشان از نسخه دهلی دارد.
# ن: به معنی نسخه نولکشور است.
# ن: به معنی نسخه نولکشور است.
# ت: در مفهوم نسخه‎ای است که از آنِ مجلس ترقی ادب اردوی لاهور می‎باشد.
# ت: در مفهوم نسخه‌ای است که از آنِ مجلس ترقی ادب اردوی لاهور می‌باشد.
# ل: نسخه چاپ لاهور است.
# ل: نسخه چاپ لاهور است.
# لک: در معنی کلیات لکهنو است.<ref>ر.ک: همان، ص‎38-39</ref>.
# لک: در معنی کلیات لکهنو است.<ref>ر.ک: همان، ص‎38-39</ref>.
خط ۱۴۱: خط ۱۴۴:
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر گردیده است.


جدول برابری نسخه‎ها در پایان کتاب جایگاه هر غزل را در هر نسخه مشخص می‎کند و گزارش برخی واژه‎ها، نام‎ها، نشان‎ها بیشتر شامل واژه‎ها و اصطلاحاتی است که در ایران دیروز و یا هند و پاکستان امروز رواج داشته و یا دارد و امروز از زبان فارسی دور شده و یا مفهوم آن دگرگون گشته است.
جدول برابری نسخه‌ها در پایان کتاب جایگاه هر غزل را در هر نسخه مشخص می‌کند و گزارش برخی واژه‌ها، نام‎ها، نشان‌ها بیشتر شامل واژه‌ها و اصطلاحاتی است که در ایران دیروز و یا هند و پاکستان امروز رواج داشته و یا دارد و امروز از زبان فارسی دور شده و یا مفهوم آن دگرگون گشته است.


فهارس فنی مشتمل بر پیوست‎ها، نمایه‎ها و کتاب‎نامه در انتهای کتاب ذکر گردیده است.
فهارس فنی مشتمل بر پیوست‎ها، نمایه‌ها و کتاب‌نامه در انتهای کتاب ذکر گردیده است.


==پانویس ==
==پانویس ==
<references />
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
دیباچه چاپ دوم و دیباچه.
دیباچه چاپ دوم و دیباچه.
   
   
== وابسته‌ها ==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
خط ۱۶۲: خط ۱۶۶:
   
   
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده:زبانها و ادبیات ایرانی]]
[[رده: 25 شهریور الی 24 مهر]]
[[رده:سال97-25شهریور الی24 مهر]]