ابن‌ کلس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' (ص‌)' به '(ص‌)')
     
    (۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
    خط ۴۳: خط ۴۳:
    }}
    }}


    ''' اِبْن‌ِ کلّس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌ ''' (318-380ق‌/930-990م‌)، از ديوانيان‌ دوران‌ حکومت‌ کافور اخشيدی و المعزلدين‌ الله‌ و وزير بالله‌ خليفه فاطمى‌.
    ''' اِبْن‌ِ کلّس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌''' (318-380ق‌/930-990م‌)، از ديوانيان‌ دوران‌ حکومت‌ کافور اخشيدی و المعزلدين‌ الله‌ و وزير بالله‌ خليفه فاطمى‌.


    == ولادت ==
    == ولادت ==
    خط ۵۷: خط ۵۷:
    با اسلام‌آوردن‌ ابن‌کلس‌ موقعيت‌ ابوالفضل‌ جعفربن‌فرات‌ - معروف‌ به‌ ابن‌ حنزابه‌ - وزير کافور متزلزل‌ و خصومتش‌ با او آغاز شد که‌ پس‌ از مرگ‌ کافور (357ق‌) علنى‌ گشت‌.
    با اسلام‌آوردن‌ ابن‌کلس‌ موقعيت‌ ابوالفضل‌ جعفربن‌فرات‌ - معروف‌ به‌ ابن‌ حنزابه‌ - وزير کافور متزلزل‌ و خصومتش‌ با او آغاز شد که‌ پس‌ از مرگ‌ کافور (357ق‌) علنى‌ گشت‌.
    در اين‌ زمان‌ با توافقى‌ که‌ به‌ عمل‌ آمد احمد بن‌ على‌ بن‌ اخشيد در 11 سالگى‌ جانشين‌ کافور شد و به‌ علت‌ صغر سن‌، حسين‌ بن‌ عبيدالله‌ بن‌ طُغج‌ به‌ نيابت‌ او زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌.
    در اين‌ زمان‌ با توافقى‌ که‌ به‌ عمل‌ آمد احمد بن‌ على‌ بن‌ اخشيد در 11 سالگى‌ جانشين‌ کافور شد و به‌ علت‌ صغر سن‌، حسين‌ بن‌ عبيدالله‌ بن‌ طُغج‌ به‌ نيابت‌ او زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌.
    ابن‌ حنزابه‌ که‌ منصب‌ سابق‌ را نيز حفظ کرده‌ بود، به‌ دستگيری ديوانيان‌ عصر کافور از جمله‌ ابن‌ کلس‌ دست‌ بازيد و به‌ مصادره اموال‌ آنان‌ اقدام‌ کرد. با پادرميانى‌ يکى‌ از علويان‌ به‌ نام‌ ابوجعفر مسلم‌ بن‌ عبيدالله‌ حسينى‌، ابن‌ کلس‌ پس‌ از پرداخت‌ 500 ،4دينار از بند ابن‌ حنزابه‌ رهايى‌ يافت‌ و با کمک‌ برادرش‌ مخفيانه‌ از مصر عازم‌ قلمرو ابوتميم‌ معد ملقب‌ به‌ المعزلدين‌ الله‌ فاطمى‌ در مغرب‌ شد.
    ابن‌ حنزابه‌ که‌ منصب‌ سابق‌ را نيز حفظ کرده‌ بود، به‌ دستگيری ديوانيان‌ عصر کافور از جمله‌ ابن‌ کلس‌ دست‌ بازيد و به‌ مصادره اموال‌ آنان‌ اقدام‌ کرد. با پادرميانى‌ يکى‌ از علويان‌ به‌ نام‌ ابوجعفر مسلم‌ بن‌ عبيدالله‌ حسينى‌، ابن‌ کلس‌ پس‌ از پرداخت‌ 500،4دينار از بند ابن‌ حنزابه‌ رهايى‌ يافت‌ و با کمک‌ برادرش‌ مخفيانه‌ از مصر عازم‌ قلمرو ابوتميم‌ معد ملقب‌ به‌ المعزلدين‌ الله‌ فاطمى‌ در مغرب‌ شد.
    == فتح‌ مصر==
    == فتح‌ مصر==


    خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
    #کتاب‌ فى‌ الاديان‌،
    #کتاب‌ فى‌ الاديان‌،
    #:که‌ بعداً آن‌ را مختصر کرد؛
    #:که‌ بعداً آن‌ را مختصر کرد؛
    #کتاب‌ فى‌ آداب‌ رسول‌الله‌ (ص‌)؛
    #کتاب‌ فى‌ آداب‌ رسول‌الله‌(ص‌)؛
    #کتاب‌ فى‌ علم‌ الابدان‌ و صلاحها، در هزار برگ‌؛
    #کتاب‌ فى‌ علم‌ الابدان‌ و صلاحها، در هزار برگ‌؛
    #رساله الوزيريه يا مصنّف‌ الوزير، در فقه‌ اسماعيليه‌،
    #رساله الوزيريه يا مصنّف‌ الوزير، در فقه‌ اسماعيليه‌،
    خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==


    کاظم‌بيگى‌، محمدعلى‌‌، دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ه‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.
    کاظم‌بيگى‌، محمدعلى‌‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.





    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۰

    ابن‌ کلس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌
    NUR00000.jpg
    نام کامليعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌؛
    نام‌های دیگرابن‌ کلس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌؛
    تخلصابن‌ کلس‌؛
    نسبیهودیان بغداد؛
    نام پدريوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌‌؛
    ولادت318ق؛
    محل تولدبغداد؛، عراق؛
    محل زندگیشام،مصر، مغرب؛
    رحلت380ق‌؛
    مدفنمصر(محل دفن)؛
    طول عمر62؛
    خویشاوندان
    دینیهود،اسلام؛
    مذهباهل‌سنت؛
    پیشهدیوانی؛
    منصبوزیر؛
    اطلاعات علمی
    معاصرینکافور اخشيدی، ابوالفضل‌ جعفر بن ‌فرات‌،احمد بن‌ على‌ بن‌ اخشيد،حسين‌ بن‌ عبيدالله‌ بن‌ طُغج،ابوجعفر مسلم‌ بن‌ عبيدالله‌ حسينى، المعزلدين‌ الله‌ فاطمى‌، جوهر صقلى‌، عُسلوج‌ بن‌ حسن‌ ونهاجى، ابومنصور نزار، الپتکين، عزالدوله‌ بختيار ديلمى،ابو تغلب‌ غضنفر بن‌ ناصرالدوله حمدانى‌، مفرّج‌ بن‌ دغفل‌ بن‌ جرّاح‌، العزيز، ابومحمد حسن‌ بن‌ عمار کتامى‌، محمد بن‌ احمد تميمى‌، ابوحامد احمد بن‌ محمد انطاکى، محمد بن‌ عبدالله‌ عُتَقى‌، قسّام‌؛

    اِبْن‌ِ کلّس‌، ابوالفرج‌ يعقوب‌ بن‌ يوسف‌ بن‌ ابراهيم‌ بن‌ هارون‌ بن‌ کلس‌ (318-380ق‌/930-990م‌)، از ديوانيان‌ دوران‌ حکومت‌ کافور اخشيدی و المعزلدين‌ الله‌ و وزير بالله‌ خليفه فاطمى‌.

    ولادت

    ابن‌ کلس‌ در خانواده‌ای يهودی در بغداد به‌ دنيا آمد.

    نماینده خرید

    حساب‌ و نوشتن‌ را در همان‌ شهر فرا گرفت‌، سپس‌ به‌ همراه‌ پدرش‌ به‌ شام‌ کوچ‌ کرد و در رمله‌ ساکن‌ شد. در اين‌ شهر به‌ عنوان‌ وکيل‌ (نماينده خريد) بازرگانان‌ مشغول‌ کار گرديد و پس‌ از مدتى‌، با اموالى‌ که‌ نزد او گرد آمده‌ بود، به‌ مصر گريخت‌ و برای کافور اخشيدی به‌ تجارت‌ پرداخت‌.

    ابن‌ کلس‌ در مصر از سوی کافور مأمور خريد کالاهايى‌ گشت‌ که‌ بهای آن‌ها از درآمد اراضى‌ کشاورزی پرداخت‌ مى‌شد و همين‌ امر موجب‌ گرديد که‌ اطلاعات‌ دقيقى‌ در باب‌ روستاهای مصر و درآمد آن‌ها حاصل‌ نمايد و با اظهار لياقت‌، توانايى‌ و امانت‌ توجه‌ کافور را جلب‌ کند.

    اسلام‌ آوردن

    به‌ گفته ابن‌ صيرفى‌ ابن‌ کلس‌ با آگاه‌ کردن‌ کافور از ميراث‌ چند تن‌، از جمله‌ يک‌ يهودی و ارسال‌ ماترک‌ آن‌ها برای او و نيز تظاهر به‌ استغنای طبع‌ توانست‌ مورد وثوق‌ مخدومش‌ قرار گيرد و متصدی ديوان‌ مصر و شام‌ شود. سپس‌ به‌ طمع‌ وزارت‌، اسلام‌ آورد و به‌ فراگيری قرآن‌ و فقه‌ پرداخت‌ (356ق‌/967م‌). با اين‌ وصف‌ شواهد از پایبندی او به‌ آيين‌ جديد حکايت‌ مى‌کنند. با اسلام‌آوردن‌ ابن‌کلس‌ موقعيت‌ ابوالفضل‌ جعفربن‌فرات‌ - معروف‌ به‌ ابن‌ حنزابه‌ - وزير کافور متزلزل‌ و خصومتش‌ با او آغاز شد که‌ پس‌ از مرگ‌ کافور (357ق‌) علنى‌ گشت‌. در اين‌ زمان‌ با توافقى‌ که‌ به‌ عمل‌ آمد احمد بن‌ على‌ بن‌ اخشيد در 11 سالگى‌ جانشين‌ کافور شد و به‌ علت‌ صغر سن‌، حسين‌ بن‌ عبيدالله‌ بن‌ طُغج‌ به‌ نيابت‌ او زمام‌ امور را در دست‌ گرفت‌. ابن‌ حنزابه‌ که‌ منصب‌ سابق‌ را نيز حفظ کرده‌ بود، به‌ دستگيری ديوانيان‌ عصر کافور از جمله‌ ابن‌ کلس‌ دست‌ بازيد و به‌ مصادره اموال‌ آنان‌ اقدام‌ کرد. با پادرميانى‌ يکى‌ از علويان‌ به‌ نام‌ ابوجعفر مسلم‌ بن‌ عبيدالله‌ حسينى‌، ابن‌ کلس‌ پس‌ از پرداخت‌ 500،4دينار از بند ابن‌ حنزابه‌ رهايى‌ يافت‌ و با کمک‌ برادرش‌ مخفيانه‌ از مصر عازم‌ قلمرو ابوتميم‌ معد ملقب‌ به‌ المعزلدين‌ الله‌ فاطمى‌ در مغرب‌ شد.

    فتح‌ مصر

    گرچه‌ اخبار منابع‌ شامى‌ و مصری، به‌ ويژه‌ ابن‌ تغری بردی - مبنى‌ بر اين‌ که‌ ابن‌ کلس‌ با پيوستن‌ به‌ المعز او را به‌ فتح‌ مصر تحريک‌ کرد و از اين‌ رو نقش‌ مهمى‌ در پيدايش‌ خلافت‌ فاطميان‌ ايفا نمود - با اقبال‌ محققان‌ مواجه‌ شده‌ است‌، ولى‌ روايت‌ مذکور جای ترديد بسيار دارد. زيرا به‌ تصريح‌ ابن‌ خلکان المعز خود پس‌ از آگاهى‌ از مرگ‌ کافور در صدد فتح‌ مصر بود در همين‌ زمان‌ لشکريان‌ مصر نيز به‌ علت‌ عدم‌ دريافت‌ مستمری و پاداش‌ از ابن‌ حنزابه‌ ناراضى‌ و با مکاتبات‌ خود المعز را به‌ تصرف‌ مصر تشويق‌ کرده‌ بودند. المعز هم‌ سپاهى‌ به‌ فرماندهى‌ جوهر صقلى‌ برای فتح‌ آن‌ ديار اعزام‌ نمود. ابن‌ کلس‌ به‌ هنگام‌ گريز به‌ مغرب‌ در بين‌ راه‌ با لشکر مذکور مواجه‌ شد و با ايشان‌ به‌ مصر بازگشت‌ و به‌ هنگام‌ فتح‌ مصر در 358ق‌ در کنار جوهر بود. پس‌ از استقرار جوهر در مصر، ابن‌ کلس‌ يک‌ بار ديگر عازم‌ مغرب‌ شد و در آنجا به‌ خدمت‌ المعز درآمد و تا 362ق‌ که‌ به‌ همراه‌ او به‌ مصر بازگشت‌، در مغرب‌ به‌ سر برد و در طول‌ اين‌ مدت‌ توجه‌ المعز را جلب‌ کرد. آنچه‌ منابع‌ شامى‌ در باب‌ نقش‌ اطرافيان‌ يهودی المعز در ترقى‌ ابن‌ کلس‌ ذکر کرده‌اند، به‌ همين‌ دوره‌ باز مى‌گردد.

    به‌ دنبال‌ عزل‌ جوهر از تصدی ماليه‌ المعز، ابن‌ کلس‌ و عُسلوج‌ بن‌ حسن‌ ونهاجى‌ را مأمور اصلاح‌ امور مالى‌ کرد. تدابير او و عسلوج‌ موجب‌ افزايش‌ بى‌سابقه درآمد و تثبيت‌ بهای دينار معزی به‌ زيان‌ دينار عباسيان‌ در مصر شد.

    ماصب

    با مرگ‌ المعز (ربيع‌الاخر 365/ دسامبر 975) پسرش‌ ابومنصور نزار ملقب‌ به‌ العزيز بالله‌ در شرايطى‌ جانشين‌ او گشت‌ که‌ با استيلای الپتکين‌ ترک‌، سردار شورشى‌ عزالدوله‌ بختيار ديلمى‌، بر دمشق‌ (364ق‌) اقتدار فاطميان‌ در شرق‌ به‌ شدت‌ متزلزل‌ شده‌ بود. به‌ پيشنهاد ابن‌ کلس‌، العزيز سپاهى‌ به‌ فرماندهى‌ جوهر برای فتح‌ دمشق‌ فرستاد. اتحاد الپتکين‌ و قرامطه احناء با وجود پيروزي‌های نخستين‌ سودی نبخشيد و العزيز در محرم‌ 367 موفق‌ به‌ شکست‌ الپتکين‌ و جلب‌ قرامطه‌ شد. ظاهراً ابن‌ کلس‌ در اين‌ موفقيت‌ نقش‌ مهمى‌ ايفا نمود، زيرا در آغاز محرم‌ همين‌ سال‌ از سوی العزيز به‌ وزارت‌ منصوب‌ گرديد. بدين‌ ترتيب‌ منصب‌ وزارت‌ در دستگاه‌ خلافت‌ فاطميان‌ پديدار شد و ابن‌ کلس‌ نخستين‌ وزير اين‌ سلسله‌ گشت‌ و در رمضان‌ 368/ آوريل‌ 797 از العزيز لقب‌ «الوزير الاجل‌» و اموال‌ فراوان‌ دريافت‌ کرد و در راه‌ اعتلای سياسى‌ و فرهنگى‌ قلمرو فاطميان‌ کوشش‌ بسيار نمود.

    نظر به‌ مجاورت‌ آل‌ بويه‌، حمدانيان‌ حلب‌ و روم‌ شرقى‌ با شام‌ و فلسطين‌، استقرار حاکميت‌ العزيز بر منطقه مذکور اهميت‌ بسيار داشت‌. در آغاز وزارت‌ ابن‌ کلس‌، ابو تغلب‌ غضنفر بن‌ ناصرالدوله حمدانى‌ که‌ پس‌ از شکست‌ از عضدالدوله ديلمى‌ به‌ قلمرو فاطميان‌ گريخته‌ بود، بر سر حکومت‌ دمشق‌ با قسّام‌ جانشين‌ الپتکين‌ درگير بود. با حيله ابن‌ کلس‌، ابوتغلب‌ در جنگ‌ با مفرّج‌ بن‌ دغفل‌ بن‌ جرّاح‌ - رئيس‌ قبيله طى‌ که‌ در فلسطين‌ مستقر بود - به‌ قتل‌ رسيد و کمى‌ بعد دست‌ قسّام‌ نيز از دمشق‌ کوتاه‌ شد (370ق‌).

    حاصل‌ کشمکش‌های اين‌ دوران‌ افزايش‌ قدرت‌ مفرج‌ دغفل‌ بود که‌ از العزيز اطاعت‌ چندانى‌ نداشت‌.

    اصول‌ سياست‌ ابن‌ کلس‌ در قبال‌ شامات‌ را در نصايحى‌ که‌ به‌ وقت‌ مرگ‌ به‌ العزيز کرد، مى‌توان‌ يافت‌: تا زمانى‌ که‌ روم‌ با تو در صلح‌ است‌ با او در صلح‌ باش‌. از حمدانيان‌ حلب‌ به‌ خطبه‌ و سکه‌ قناعت‌ کن‌ و هرگاه‌ فرصت‌ نابودی مفرج‌ بن‌ دغفل‌ فراهم‌ آمد، آن‌ را از دست‌ مده‌.

    اين‌ اصول‌ را خود ابن‌ کلس‌ در دوران‌ وزارت‌ به‌ کار بست‌ و هم‌ از اين‌ رو بود که‌ ميان‌ فاطميان‌ و روم‌ شرقى‌ در شام‌ برخوردی پيش‌ نيامد و بکجور، عامل‌ ناراحتى‌ حمدانيان‌ در حمص‌ به‌ رغم‌ پيوستن‌ به‌ العزيز نتوانست‌ به‌ حکومت‌ دمشق‌ دست‌ يابد.

    ابن‌ کلس‌ برای نابودی مفرج‌ بن‌ دغفل‌ نيز از هيچ‌ کوششى‌ فروگذار نکرد. حيله‌، تفرقه‌ افکنى‌ و حتى‌ توطئه قتل‌ از جمله‌ ابزارهايى‌ بود که‌ وی در اجرای سياست‌ خود به‌ کار مى‌گرفت‌.

    اختياراتى‌ که‌ ابن‌ کلس‌ از العزيز گرفت‌، نشان‌ مى‌دهد که‌ وی مى‌خواست‌ کارها را در نهاد وزارت‌ متمرکز کند. تشکيل‌ دواوين‌ مختلف‌ در محل‌ استقرار وزير، تضعيف‌ مغربي‌ها که‌ در دوران‌ آغازين‌ خلافت‌ فاطميان‌ از منصب‌ و قدرت‌ برخوردار بودند، استفاده‌ از مأمورين‌ تازه‌ مسلمان‌ خبر چين‌، مداخله‌ در امور نظامى‌ و به‌ ويژه‌ قضايى‌ از کوشش‌ او در اين‌ راه‌ خبر مى‌دهد.

    رابطه ابن‌کلس‌ با العزيز، بجز يکبار که‌ عزل‌ کوتاه‌ مدت‌ او را از وزرات‌ درپى‌ داشت‌ (373-374ق‌)، همواره‌ حسنه‌ بود. علت‌ اين‌ عزل‌ را خشم‌ خليفه فاطمى‌ از قتل‌ الپتکين‌ به‌ دستور ابن‌ کلس‌ ذکر کرده‌اند. الپتيکن‌ پس‌ از شکست‌ مورد عنايت‌ العزيز قرار گرفته‌ بود و نسبت‌ به‌ ابن‌ کلس‌ سرگرانى‌ مى‌کرد، ولى‌ به‌ احتمال‌ قوی العزيز برای رضای ياران‌ مغربى‌ خود بدين‌ کار مبادرت‌ نمود. زيرا مغربيان‌ با ابن‌ کلس‌ مخالفت‌ مى‌ورزيدند و حتى‌ در 372ق‌ در دوران‌ آشفتگى‌ ناشى‌ از خشکسالى‌ درپى‌ قتل‌ وزير برآمدند. وانگهى‌ العزيز، برپايه يک‌ روايت‌، ابومحمد حسن‌ بن‌ عمار کتامى‌ را که‌ از سران‌ مغربيان‌ بود، جانشين‌ او کرد. اما نابسامانى‌ امور موجب‌ گرديد که‌ خليفه فاطمى‌ بار ديگر وزارت‌ را به‌ ابن‌ کلس‌ واگذار کند و اموال‌ و غلامان‌ بسيار به‌ او ببخشد (374ق‌). اين‌ بار ابن‌ کلس‌ تا پايان‌ عمر منصب‌ خود را حفظ کرد. بى‌ترديد گذشته‌ از توانايى‌ سازماندهى‌ بايد محافظه‌کاری و کوشش‌ ابن‌ کلس‌ در جلب‌ رضای العزيز را از عوامل‌ مهم‌ ابقايش‌ محسوب‌ نمود.

    ابن‌ کلس‌ در دوران‌ وزارتش‌ برای افزايش‌ شکوه‌ دربار العزيز اقداماتى‌ به‌ عمل‌ آورد. از جمله‌ مقرر داشت‌ که‌ دسته‌ای از فرماندهان‌ نظامى‌ در موکب‌ خليفه‌ حرکت‌ نمايند. خود نيز با استفاده‌ از ثروت‌ اعطايى‌ العزيز زندگى‌ پرتجملى‌ در کاخش‌ ترتيب‌ داد و دسته‌ای از غلامان‌ و نظاميان‌ که‌ به‌ علت‌ انتساب‌ به‌ او «الطائفه الوزيريه» ناميده‌ مى‌شدند، برای خود فراهم‌ آورد و آنان‌ را در ناحيه‌ای از قاهره‌ مستقر ساخت‌ که‌ به‌ «الحاره الوزيريه» موسوم‌ گشت‌. چون‌ «الطائفه الوزيريه» جهت‌ مقابله‌ با خطرات‌ احتمالى‌ مغربي‌ها سازماندهى‌ شده‌ بود، احتمالاً زمان‌ تشکيل‌ آن‌ به‌ سال‌های پس‌ از 372ق‌ و به‌ ويژه‌ دوره دوم‌ وزارت‌ او (374-380ق‌) باز مى‌گردد.

    ابن‌ کلس‌ نزد ارباب‌ رجال‌ و تواريخ‌

    ارباب‌ رجال‌ و تواريخ‌، احوال‌ ابن‌ کلس‌ را از ديدگاه‌های مختلف‌ مورد بحث‌ و بررسى‌ قرار داده‌اند. شاميان‌ به‌ زيان‌ و اسماعيليان‌ به‌ سود او قلم‌ زده‌اند. آنچه‌ از مجموع‌ داوريهای نويسندگان‌ مى‌توان‌ دريافت‌ اين‌ است‌ که‌ وی مردی کاردان‌، کاربُر، زيرک‌، وفادار به‌ مخدوم‌ و در عين‌ حال‌ جاه‌طلب‌ بود و برای دستيابى‌ به‌ اهدافش‌ از هيچ‌ کوشش‌ و اقدامى‌ فروگذار نمى‌کرد. چنين‌ مى‌نمايد که‌ خصلت‌ وفاداری او در زمان‌ حياتش‌ شهرت‌ داشت‌.

    وفات

    ابن‌ کلس‌ در 62 سالگى‌ بيمار شد و در ذيحجه 38/ فوريه 991 درگذشت‌. در آخر عمرش‌ العزيز شخصاً بر بستر او حاضر شد و پس‌ از مرگ‌ بر جنازه‌اش‌ نماز گزارد و در فقدان‌ وی اشک‌ ريخت‌. مراسم‌ کفن‌ و دفن‌ او با شکوه‌ برگذار شد.

    مرگ‌ او تغييراتى‌ را در تشکيلات‌ دولت‌ درپى‌آورد و برای مدتى‌ وزارت‌ حذف‌ و منصب‌ «وساطت‌» و «سفارت‌» به‌ جای آن‌ پديد آمد که‌ از لحاظ اختيارات‌ در مرتبه پايين‌تری بود.

    از بازماندگان‌ ابن‌ کلس‌ درباره دو دختر وی اطلاعاتى‌ در دست‌ است‌.

    مهم‌ترين‌ اقدام‌ فرهنگى‌

    بى‌ترديد مهم‌ترين‌ اقدام‌ فرهنگى‌ ابن‌ کلس‌ را بايد کوشش‌ او در تبديل‌ جامع‌ الازهر به‌ مرکزی علمى‌ دانست‌. قلقشندی به‌ روايت‌ مسبّحى‌ (د 420) مى‌نويسد: به‌ درخواست‌ وی، عزيز برای 37 تن‌ از فقها مقرری تعيين‌ کرد و ايشان‌ را در خانه‌های مجاور الازهر سکنى‌ داد. اين‌ افراد حلقه درس‌ خود را در جامع‌ الازهر تشکيل‌ مى‌دادند. ظاهراً علاقه ابن‌ کلس‌ به‌ علم‌ و علما از اهداف‌ سياسى‌ خالى‌ نبود. به‌ عنوان‌ مثل‌ او محمد بن‌ عبدالله‌ عُتَقى‌ را که‌ در کتاب‌ تاريخش‌ از ذکر محاسن‌ امويان‌ و عباسيان‌ خودداری نکرده‌ بود، تنبيه‌ کرد.

    از ميان‌ بناها و آثاری که‌ ابن‌ کلس‌ پديد آورد، مى‌توان‌ به‌ «جامع‌ الحاکم‌» و همچنين‌ 7 باغ‌ در قاهره‌ معروف‌ به‌ «بساتين‌ الوزير» اشاره‌ کرد. اين‌ باغها در قرن‌ 9ق‌ بخشى‌ از الحاره الوزيريه به‌ شمار مى‌آمدند.

    آثار

    اشتغال‌ ابن‌ کلس‌ به‌ امور سياسى‌ مانع‌ از توجهش‌ به‌ مسائل‌ فرهنگى‌ نشد و گشاده‌دستى‌ او، گروهى‌ از فقها، علما، اطباء و شعرا را پيرامون‌ وی گرد آورد. ايشان‌ آثار خود را در مجلس‌ وزير عرضه‌ مى‌کردند. محمد بن‌ احمد تميمى‌ طبيب‌ که‌ کتاب‌ ماده‌البقاء باصلاح‌ فساد الهواء و التحرّز من‌ ضرر الاوباء را برای ابن‌ کلس‌ تأليف‌ کرد و ابوحامد احمد بن‌ محمد انطاکى‌ معروف‌ به‌ ابوالرقعمق‌ شاعر مصری از آن‌ جمله‌اند. رغيب‌، ديگر شاعر مصر نيز او را به‌ واسطه گشاده‌ دستيش‌ ستوده‌ است. ابن‌ کلس‌، گذشته‌ از دانش‌ پروری، خود نيز اهل‌ قلم‌ بود.

    از تأليفات‌ او اينهاست‌:

    1. کتاب‌ فى‌ القراءات‌،
    2. کتاب‌ فى‌ الاديان‌،
      که‌ بعداً آن‌ را مختصر کرد؛
    3. کتاب‌ فى‌ آداب‌ رسول‌الله‌(ص‌)؛
    4. کتاب‌ فى‌ علم‌ الابدان‌ و صلاحها، در هزار برگ‌؛
    5. رساله الوزيريه يا مصنّف‌ الوزير، در فقه‌ اسماعيليه‌،
      گرچه‌ منابع‌ متقدم‌ اين‌ اثر را مجموعه مسموعات‌ ابن‌ کلس‌ از المعز و العزيز ذکر کرده‌اند، ولى‌ از اظهارات‌ متأخرين‌ اسماعيليه‌ چنين‌ برمى‌آيد که‌ رساله مذکور با استفاده‌ از آثار قاضى‌ نعمان‌ بن‌ محمد - به‌ ويژه‌ کتاب‌ مشهور دعائم‌ الاسلام‌ - تأليف‌ شده‌ است‌؛
    6. مناسک‌ الحج‌،

    در ميان‌ آثار مذکور الرساله الوزيريه از اهميت‌ ويژه‌ای برخوردار است‌. به‌ نظر مى‌رسد ک‌ ابن‌ کلس‌ با تأليف‌ و تدريس‌ آن‌ (370ق‌ به‌ بعد) درصدد بوده‌ است‌ که‌ دستگاه‌ خلافت‌ فاطميان‌ را براساس‌ استنباط شخصى‌ خود از فقه‌ اسماعيليه‌ سازمان‌ دهد و گذشته‌ از وزارت‌ نقش‌ يک‌ نظريه‌ پرداز را نيز ايفا نمايد.

    وی مى‌کوشيد اين‌ کتاب‌ را به‌ راهنمای مردم‌ در اجرای وظايف‌ شرعى‌ ايشان‌ تبديل‌ کند و گروهى‌ از عالمان‌ را به‌ صدور فتوی از روی آن‌ واداشته‌ بود[۱]. ‌

    پانویس

    1. کاظم‌بيگى‌، محمدعلى‌‌، ج4، ص524-521


    منابع مقاله

    کاظم‌بيگى‌، محمدعلى‌‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.


    وابسته‌ها