توزی، عبدالله بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
    جز (Hbaghizadeh صفحهٔ توزی، عبدالله را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به توزی، عبدالله بن محمد منتقل کرد)
     
    (۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
    خط ۸۱: خط ۸۱:
    | امضا =  
    | امضا =  


    | کد مؤلف = AUTHORCODE.....AUTHORCODE
    | کد مؤلف = AUTHORCODE17905AUTHORCODE


    }}
    }}


    تَوَّزی، ابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون، راوی و لغت‌شناس سدۀ 3ق/9م.  
    '''ابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون تَوَّزی'''، راوی و لغت‌شناس سدۀ 3ق/9م.  


    ==زندگی‌نامه==  
    ==زندگی‌نامه==  
    خط ۹۳: خط ۹۳:
    ==استادان==  
    ==استادان==  


    در روزگار توزی دو مکتب ادبی بصره و کوفه به نهایت شکوفایی خود رسیده، و علمای بزرگی در هر دو مکتب پدیدار شده بودند. او نیز در آن زمان نزد استادانی چون ابوعبیده معمر بن مثنى(د ح 210ق)، اصمعی(د 216ق)، سعید بن مسعدۀ اخفش(د 215ق) و ابوزیـد سعید بن اوس انصاری(د 215ق) ــ که همه پیرو مکتب بصره بودند ــ کسب علم کرد و الکتاب سیبویه را نزد ابوعمر جَرْمی خواند و در این دانش بدانجا رسید که در کتاب¬های نحو، او را در بالاترین طبقات نهادند.  
    در روزگار توزی دو مکتب ادبی بصره و کوفه به نهایت شکوفایی خود رسیده، و علمای بزرگی در هر دو مکتب پدیدار شده بودند. او نیز در آن زمان نزد استادانی چون [[ابوعبیده، معمر بن مثنی|ابوعبیده معمر بن مثنى]](د ح 210ق)، [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|اصمعی]](د 216ق)، [[اخفش، سعید بن مسعده|سعید بن مسعدۀ اخفش]](د 215ق) و [[انصاری، سعید بن اوس|ابوزید سعید بن اوس انصاری]](د 215ق) ـ که همه پیرو مکتب بصره بودند ـ کسب علم کرد و [[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب سیبویه]] را نزد ابوعمر جَرْمی خواند و در این دانش بدانجا رسید که در کتاب‌های نحو، او را در بالاترین طبقات نهادند.  


    ==در کلام بزرگان==
    ==در کلام بزرگان==


    مبرد(د 285ق) نیز وی را از ریاشی(د 257ق) و مازنی(د 246ق) برتر دانسته، و گفته است: کس را آگاه‌تر از وی در شعر ندیدم.
    [[مبرد، محمد بن یزید|مبرد]](د 285ق) نیز وی را از ریاشی(د 257ق) و [[مازنی، ابراهیم عبدالقادر|مازنی]](د 246ق) برتر دانسته، و گفته است: کس را آگاه‌تر از وی در شعر ندیدم.


    توزی سرانجام به یُمن دانش خود به دربار خلیفه واثق و مجالس ادبی او راه یافت. با این وجود، گاه روایات حاکی از آن است که وی دچار لغزش-های لغوی و نحوی فراوان می‌شده است؛ از جمله می‌توان از مجلس مازنی و توزی نزد خلیفه واثق، داستان ابوحاتم سجستانی و توزی نزد سعید اخفش یاد کـرد که به این لغـزش¬ها اشاره دارند.
    توزی سرانجام به یُمن دانش خود به دربار خلیفه واثق و مجالس ادبی او راه یافت. با این وجود، گاه روایات حاکی از آن است که وی دچار لغزش-های لغوی و نحوی فراوان می‌شده است؛ از جمله می‌توان از مجلس مازنی و توزی نزد خلیفه واثق، داستان ابوحاتم سجستانی و توزی نزد سعید اخفش یاد کرد که به این لغزش‌ها اشاره دارند.


    ==آشنایی با زبان فارسی و نبطی==  
    ==آشنایی با زبان فارسی و نبطی==  


    گویا توزی اندکی با زبان¬های فارسی و نبطی آشنا بوده است. پیداست که مراد از نبطی مردم نابود‌شدۀ جنوب شام که پایتخت ایشان پترا بوده است، نیست؛ دانشمندان مسلمان تمامی ساکنانِ آرامی بین‌النهرین را نبطی می‌خواندند که زبان بیشتر آنان سریانی بود. در روایتی آمده که به ادعای وی، هر نامی از نام¬های انواع خرما که در آن‌ حرف باء باشد، نبطی است، مانند «بربنا» و «بارسما»، و هر اسمی که آخر آن الف و نون باشد، فارسی است، مانند «حرکان»، «جِیسوان» و «بندادجان».
    گویا توزی اندکی با زبان‌های فارسی و نبطی آشنا بوده است. پیداست که مراد از نبطی مردم نابود‌شدۀ جنوب شام که پایتخت ایشان پترا بوده است، نیست؛ دانشمندان مسلمان تمامی ساکنانِ آرامی بین‌النهرین را نبطی می‌خواندند که زبان بیشتر آنان سریانی بود. در روایتی آمده که به ادعای وی، هر نامی از نام‌های انواع خرما که در آن‌ حرف باء باشد، نبطی است، مانند «بربنا» و «بارسما»، و هر اسمی که آخر آن الف و نون باشد، فارسی است، مانند «حرکان»، «جِیسوان» و «بندادجان».


    ==شعر==  
    ==شعر==  
    خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
    ==شهرت==  
    ==شهرت==  


    آنچه سبب شده که نام توزی در متون ماندگار شود، روایت¬های بسیاری است که از وی برجای مانده است و بیشتر شامل نقل قول از استادانش چون اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنى است. البته برخی از این روایت¬ها بر اشتباهات یا عدم اطلاع استادان وی از موضوعی دلالت دارد؛ نیز نشان می‌دهد که توزی را با ایشان مداعباتی(شوخی کردن) بوده است.
    آنچه سبب شده که نام توزی در متون ماندگار شود، روایت‌های بسیاری است که از وی برجای مانده است و بیشتر شامل نقل قول از استادانش چون اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنى است. البته برخی از این روایت‌ها بر اشتباهات یا عدم اطلاع استادان وی از موضوعی دلالت دارد؛ نیز نشان می‌دهد که توزی را با ایشان مداعباتی(شوخی کردن) بوده است.


    ==شاگردان==  
    ==شاگردان==  


    توزی شاگردانی داشته است که از او بسیار روایت کرده‌اند؛ از جمله می‌توان به عثمان بن سعید اشناندانی و بهاءالدین عسقلانی اشاره کرد.  
    توزی شاگردانی داشته است که از او بسیار روایت کرده‌اند؛ از جمله می‌توان به [[عثمان بن سعید اشناندانی]] و [[بهاءالدین عسقلانی]] اشاره کرد.  


    ==وفات==  
    ==وفات==  
    خط ۱۳۹: خط ۱۳۹:
    ==منابع مقاله==
    ==منابع مقاله==


    مساح، رضوان، دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378
    مساح، رضوان، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378






    ==وابسته‌ها==
    ==وابسته‌ها==
    {{وابسته‌ها}}
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[ثلاثة نصوص في الأضداد]]




    [[رده:زندگی‌نامه]]  
    [[رده:زندگی‌نامه]]  
     
    [[رده:مقالات جدید(بهمن) باقی زاده]]
    [[رده:فاقد کد پدیدآور]]
    [[رده:مقالات بازبینی شده2 بهمن 1402]]

    نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۵

    توزی، عبدالله بن محمد
    NUR00000.jpg
    نام کاملابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون توزی
    نام‌های دیگرتوجی، ثوری
    نسبتوزی، قریشی
    نام پدرمحمد
    رحلت230 یا 238ق
    همسرمادر ابوذکوان نحوی
    دیناسلام
    مذهبسنی
    اطلاعات علمی
    اساتیدابوعبیده معمر بن مثنی، اصمعی، سعید بن مسعده اخفش، ابوزید سعید بن اوس انصاری، ابوعمر جرمی
    معاصرینخلیفه واثق بالله
    شاگردانعثمان بن سعید اشناندانی، بهاءالدین عسقلانی
    برخی آثارالاضداد، الامثال، الخیل و اسنانها و عیوبها و اضمارها و من نسب الی فرسه و سبقها، کتاب فعلت و افعلت، النوادر

    ابومحمد عبدالله بن محمد بن هارون تَوَّزی، راوی و لغت‌شناس سدۀ 3ق/9م.

    زندگی‌نامه

    وی را گاه توَّجی و یا به اشتباه، ثَورِی نیز خوانده‌اند. نسبت وی به شهر تَوَّز(یا تَوَّج) از توابع فارس می‌رسد. او از موالی قریش بود، به همین سبب گویا در روزگار خود، به قریشی نیز شهرت داشته است. وی با مادر ابوذکوان نحوی(د 341ق) ازدواج کرد. گویند ابوذکوان شعر را نزد وی فرا گرفت.

    استادان

    در روزگار توزی دو مکتب ادبی بصره و کوفه به نهایت شکوفایی خود رسیده، و علمای بزرگی در هر دو مکتب پدیدار شده بودند. او نیز در آن زمان نزد استادانی چون ابوعبیده معمر بن مثنى(د ح 210ق)، اصمعی(د 216ق)، سعید بن مسعدۀ اخفش(د 215ق) و ابوزید سعید بن اوس انصاری(د 215ق) ـ که همه پیرو مکتب بصره بودند ـ کسب علم کرد و الکتاب سیبویه را نزد ابوعمر جَرْمی خواند و در این دانش بدانجا رسید که در کتاب‌های نحو، او را در بالاترین طبقات نهادند.

    در کلام بزرگان

    مبرد(د 285ق) نیز وی را از ریاشی(د 257ق) و مازنی(د 246ق) برتر دانسته، و گفته است: کس را آگاه‌تر از وی در شعر ندیدم.

    توزی سرانجام به یُمن دانش خود به دربار خلیفه واثق و مجالس ادبی او راه یافت. با این وجود، گاه روایات حاکی از آن است که وی دچار لغزش-های لغوی و نحوی فراوان می‌شده است؛ از جمله می‌توان از مجلس مازنی و توزی نزد خلیفه واثق، داستان ابوحاتم سجستانی و توزی نزد سعید اخفش یاد کرد که به این لغزش‌ها اشاره دارند.

    آشنایی با زبان فارسی و نبطی

    گویا توزی اندکی با زبان‌های فارسی و نبطی آشنا بوده است. پیداست که مراد از نبطی مردم نابود‌شدۀ جنوب شام که پایتخت ایشان پترا بوده است، نیست؛ دانشمندان مسلمان تمامی ساکنانِ آرامی بین‌النهرین را نبطی می‌خواندند که زبان بیشتر آنان سریانی بود. در روایتی آمده که به ادعای وی، هر نامی از نام‌های انواع خرما که در آن‌ حرف باء باشد، نبطی است، مانند «بربنا» و «بارسما»، و هر اسمی که آخر آن الف و نون باشد، فارسی است، مانند «حرکان»، «جِیسوان» و «بندادجان».

    شعر

    هیچ‌یک از منابع، توزی را شاعر نخوانده‌اند؛ با این همه، اشعاری چند از وی در منابع پراکنده است.

    خالد نجار در یک دو بیتی به هجو وی برخاسته است.

    شهرت

    آنچه سبب شده که نام توزی در متون ماندگار شود، روایت‌های بسیاری است که از وی برجای مانده است و بیشتر شامل نقل قول از استادانش چون اصمعی و ابوعبیده معمر بن مثنى است. البته برخی از این روایت‌ها بر اشتباهات یا عدم اطلاع استادان وی از موضوعی دلالت دارد؛ نیز نشان می‌دهد که توزی را با ایشان مداعباتی(شوخی کردن) بوده است.

    شاگردان

    توزی شاگردانی داشته است که از او بسیار روایت کرده‌اند؛ از جمله می‌توان به عثمان بن سعید اشناندانی و بهاءالدین عسقلانی اشاره کرد.

    وفات

    وی در 230ق و به روایتی دیگر در 238ق درگذشت.

    آثار

    آثار: «الاضداد»، رسالۀ کوچکی است در 24 صفحه که محمدحسین آل-یاسین آن را در مجلۀ المورد(1399ق/1979م) به چاپ رسانیده است. توزی در این کتاب به شرح کلماتی که بر دو معنای متضاد دلالت دارند، پرداخته است و با روایتی از ابوعبیده آغاز می‌شود. در این کتاب به آیات قرآنی، شعر شاعران و دیگر شواهد لغوی نیز استناد شده است.

    دیگر آثار وی که یافت نشده، اینهاست: الامثال؛ الخیل و اسنانها و عیوبها و اضمارها و من نسب الی فرسه و سبقها؛ کتاب فعلت و افعلت؛ النوادر[۱]


    پانویس

    1. رضوان مساح، ج 16، ص361-362


    منابع مقاله

    مساح، رضوان، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378


    وابسته‌ها